معاملات هارمونیک اسکات کارنی


الگوهای هارمونیک

حتما در موسیقی، نقاشی، هنر، ادبیات و غیره قبلا عباراتی همچون هارمونی و هارمونیک را به کرات شنیده‌اید. هارمونیک در لغت به معنای هماهنگ است و معمولا برای توصیف هر سیستم یا مجموعه‌ای به کار می‌رود که اجزای درونی آن با یکدیگر در هماهنگی و تعادل کامل به سر برند. در بازارهای مالی نیز به مجموعه‌ای از امواج که نسبت‌هایی هماهنگ و متعادل، دو به دو بین آنها برقرار باشد، الگوی هارمونیک گفته می‌شود. و البته در زبان تکنیکال مسلما هماهنگ و متعادل به معنای وجود نسبت‌های فیبوناچی می‌باشد. الگوهای هارمونیک با بهره‌مندی از مجموعه‌ای از پترن‌های هندسی که بر پایه نسبت‌های فیبوناچی تعریف شده‌اند، تلاش می‌کنند نقاط بازگشت روند را با دقت مطلوبی پیش‌بینی نمایند. بنابراین برخلاف سایر بخش‎‌های تحلیل تکنیکال، در مبحث الگوهای هارمونیک بطور جدی هدف خود را بر روی پیش‌بینی آینده مارکت می‌گذاریم.

نسبت‌های هارمونیک اندکی با نسبت‌های فیبوناچی متفاوتند. برخی از آنها مستقیما همان نسبت‌های فیبوناچی هستند و برخی دیگر با اندکی محاسبات اضافی از آنها مشتق شده‌اند. بطور کلی نسبت‌های هارمونیک به سه دسته نسبت‌های اصلی، مشتق‌های اول و مشتق‌های تکمیلی تقسیم می‌شوند. جدول زیر نحوه دسته‌بندی نسبت‌های هارمونیک را به همراه محاسبات مربوط به هریک، نمایش می‌دهد.

برخی از این نسبت‌ها رایج تر هستند و برخی دیگر کاربرد کمتری دارند. در فهرست زیر، مهمترین نسبت‌های هارمونیک را که در اغلب الگوهای اصلی مورد استفاده قرار می‌گیرند ملاحظه می‌نمایید. سایر اعدادی که در این فهرست مشاهده نمی‌شوند، معمولا کاربرد کمتری دارند.

لازم به ذکر است که اعداد 0.5, 1, 2, … جزو نسبت‌های فیبوناچی نیستند، اما به دلیل کاربرد زیادی که در نمودارها دارند، به صورت تجربی به این مجموعه اضافه گشته‌اند. نسبت 0.236 نیز که اگر خاطرتان باشد جزو سطوح ریتریسمنت فیبوناچی محسوب می‌شد، از مجموعه نسبت‌های هارمونیک حذف شده است، زیرا این سطح نمی‌تواند یک پیوت ماژور ایجاد نماید و صرفا منجر به نوسانات فرعی و زودگذر خواهد شد. نکته جالب توجه در میان نسبت‌های فوق این است که معکوس هریک از اعداد درون همین مجموعه قرار دارد. به عنوان مثال اگر نسبت 1.272 را معکوس نمایید به عدد 0.786 خواهید رسید که کماکان جزو نسبت‌های هارمونیک است. همچنین اعداد 1.127 و 0.886 ویا اعداد 2.618 و 0.382 نیز معکوس یکدیگر هستند. این ویژگی مهمی برای نسبت‌های هارمونیک است که کاربرد آنرا بزودی، به محض شروع کار با اولین الگوهای هارمونیک، متوجه خواهید شد. تنها نسبتی که معکوس آن در فهرست وجود ندارد عدد 4.236 است. معکوس 4.236 برابر با 0.236 می‌شود که همانطور که گفته شد توصیفگر اصلاح‌های مینور بوده و نتیجتا از فهرست نسبت‌های کاربردی، کنار گذاشته شده است.

ایده الگوهای هارمونیک نخستین بار در سال 1932 توسط گارتلی[68] مورد بحث قرار گرفت. او در نوشته های خود، الگویی پنج نقطه‌ای را که بعدها با نام خود او نام‌گذاری شد، مورد بررسی قرار داد. اما سال‌ها طول کشید تا سرانجام اسکات کارنی[69] با مطالعات تکمیلی دقیقتری که در این عرصه انجام داد، الگوی گارتلی را به همراه مجموعه‌ای از الگوهای دیگر مانند خرچنگ، خفاش و کوسه تحت عنوان الگوهای هارمونیک معرفی نمود. عمده ارزش کار اسکات کارنی بدلیل ساختار دقیق و منسجمی بود که برای روش معامله‌گری بر روی این الگوها، به همراه نقاط دقیق ورود و خروج و قوانین مدیریت ریسک، ابداع نمود.

تمام الگوهای هارمونیک در جستجوی محدوده‌ای با بیشترین احتمال برای صدور سیگنال بازگشتی هستند. این محدوده که با عنوان ناحیه [70]PRZ معرفی می‌شود برمبنای نسبت‌های همزمان فیبوناچی بین امواج مختلف، بدست می‌آید. نواحی PRZ در الگوهای هارمونیک دقیقا همان نواحی همپوشانی (کلاسترها) در مبحث فیبوناچی کلاسیک هستند، و بنابراین معتقدیم احتمال بازگشت روند در این نواحی بسیار زیاد است. نکته مهم در ارتباط با نواحی

PRZ این است که هرگز نباید به محض مشاهده یک الگوی هارمونیک دلخواه بلافاصله اقدام به معامله‌گری نمود بلکه باید در انتظار مشاهده یک سیگنال تاییدگر تکمیلی در ناحیه PRZ بمانید تا به عنوان مثال پس از تشکیل یک الگوی شمعی بازگشتی، اقدام به ورود به بازار نمایید.

الگوهای هارمونیک اغلب به یک تارگت دقیق و مشخص برای ورود و خروج ختم نمی‌شوند، بلکه محدوده‌ای نسبتا گسترده از همپوشانی چند فیبوی مختلف بدست می‌آید که باید مترصد نحوه واکنش بازار به این محدوده باشیم. بنابراین ترکیب الگوهای هارمونیک با سایر روش‌هایی که برای تشخیص نقاط بازگشت روند آموخته‌اید، بویژه الگوهای شمع ژاپنی، اهمیت به سزایی پیدا می‌کند.

نحوه خاصی از نمایش نسبت‌های فیبوناچی بر روی نمودار وجود دارد که اغلب در بحث الگوهای هارمونیک مورد استفاده قرار می‌گیرد. این روش ضمن حفظ سادگی، تحلیلگر را از ترسیم همزمان چندین ابزار مختلف فیبوناچی بی‌نیاز نموده و موجب خلوت‌ شدن نمودار می‌شود. به عنوان مثال فرض کنید در تصویر زیر، نقطه C برابر با ریتریس %38.2 از موج AB باشد. در این صورت می‌توانیم به سادگی، یک پاره‌خط کوتاه از A تا C رسم کنیم و نسبت فیبوناچی بین آن دو را در کنار خط مذکور بنویسیم. به این ترتیب مشاهده‌گر به سهولت متوجه میزان ریتریس نقطه C می‌شود و از ترسیم کامل ابزار فیبوناچی به همراه تمامی سطوح متعدد آن بی‌نیاز می‌شود.

هر آنچه را که درباره الگو سایفر (Cypher) باید بدانید!

معرفی الگوی سایفر (Cypher)

بازارهای مالی قمارگونه عمل نمی‌کنند. اینجا همه‌چیز حساب و کتاب دارد و طبق سیستم مشخصی حرکت می‌کند. معامله‌گران آگاه با همین دانش جزئی ثروت زیادی از این بازارها به‌دست می‌آورند؛ در حالی که سرمایه‌گذاران جدید مدام فریب حرکات دستکاری‌شده را می‌خورند و با انتخاب نقاط ورود و خروج اشتباه، حسابی ضرر می‌کنند. الگوی سایفر یکی از الگوهای هارمونیک معامله‌گران است که شاید خیلی شناخته‌شده نباشد، اما با کمک به شناسایی نقاط ورود و خروج بازار، سرمایه معامله‌گر را نجات می‌دهد. طوری که با حداقل ریسک ممکن، سود قابل توجهی در بازار به دست بیاورد.

در ادامه این مقاله همراه ما باشید تا مفصل درباره این الگو صحبت کنیم و ببینیم چطور باید با آن اقدام به معامله‌گری کنیم.

الگوی هارمونیک سایفر

الگوی هارمونیک سایفر یک الگوی پنج موجی است که نسبت فیبوناچی را دنبال می‌کند. ساختار این الگو به گونه‌ای است که نسبت ریسک به ریوارد بالایی دارد و روانشناسی پشت الگو این است که روند قیمت بعد از دو صعود، بازمی‌گردد و سقوط می‌کند. این یعنی در نگاه اول الگوی سایفر نشانه‌ای از بازگشت روند است؛ اما در حقیقت چیزی جز تله‌ای برای معامله‌گران خرد بازار نیست. اتفاقی که در واقعیت می‌افتد این است که روند قیمت به جای بازگشت، سقف جدید ثبت می‌کند تا حد ضرر معامله‌گر فعال شود که نتیجه‌ای جز ضرر برای معامله‌گر ندارد.

معمولاً معامله‌گران از پنج حرف X، A، B، C و D- برای شناسایی نقاط اتصال الگوی Cypher استفاده می‌کنند. این نقاط با چهار موج که با نسبت‌های فیبوناچی اندازه‌گیری شده‌اند، به هم وصل می‌شوند. در دو الگوی صعودی و نزولی سایفر که معمولا معکوس یکدیگر هستند، نقطه X در بازار نزولی سقف الگو و در بازار نزولی کف الگو خواهد بود.

اگرچه یادگیری و تسلط بر تمام الگوهای هارمونیک زمان‌بر است؛ با این حال بینش قابل اعتمادی در مورد تغییرات قیمت بازار در اختیار معامله‌گر قرار می‌دهند.

قوانین الگوی سایفر هارمونیک

برای تشکیل این معاملات هارمونیک اسکات کارنی معاملات هارمونیک اسکات کارنی الگو روی نمودار قیمت، قوانین ساده‌ای وجود دارد که باید از آنها پیروی کرد. پنج موج این الگو با حروف لاتین XABCD نشان داده می‌شود:

  • موج XA یک موج تکانشی ساده است.
  • موج AB به سطح فیبوناچی ۶۱.۸ باز می‌گردد. البته رقم دقیقی برای آن وجود ندارد و می‌تواند بین سطوح فیبوناچی ۵۰ تا ۷۸ باشد.
  • موج BC نیز یک موج تکانشی است و باید به نسبت معکوس فیبوناچی ۱.۲۷۲ موج AB برخورد کند.
  • موج CD باید نقطه B را بشکند. پس از شکستن نقطه B الگوی سایفر تکمیل می‌شود.
  • اکنون قیمت معکوس می‌شود و موج نهایی به نقطه C برخورد می‌کند. اینجا سطح سود معامله‌گر است.

ترسیم الگوی سایفر روی نمودار

ترسیم الگوی سایفر روی نمودار

اکنون که با قوانین این الگوی هارمونیک آشنا شدیم، گام بعدی ترسیم سایفر روی نمودار قیمت دارایی است.

وارد پلتفرم معاملاتی شوید و نمودار قیمت دارایی مورد نظر را باز کنید. سپس، روی اندیکاتور الگوی هارمونیک کلیک کنید و یک تاج یا یک فرورفتگی (سقف یا کف) پیدا کنید. این نقطه X الگوی شماست. از این نقطه خطی در جهت روند ترسیم کنید و تا جایی که قیمت دارایی شکسته می‌شود، ادامه دهید. اینجا نقطه A نمودار است.

اکنون، خط XA را بین ۳۸.۲% یا ۶۱.۸% دنبال کنید و نقطه B را علامت بزنید. کندل موردنظر نباید هیچ‌یک از لیمیت‌ها را لمس کند و باید نشان‌دهنده تغییری در روند جاری باشد. در مرحله بعد، XA را بین ۱۱۳% و ۱۴۱% دنبال کنید. اطمینان حاصل کنید که سایه کندل بیشتر از ۱۴۱.۴٪ نباشد. آن را به عنوان نقطه C علامت‌گذاری کنید. در نهایت XC را تا حدود ۷۸.۶% دنبال کنید و نقطه D را علامت بزنید.

انواع الگوی سایفر: صعودی و نزولی

در نمودارهای قیمت بازارهای صعودی و نزولی دو نوع الگوی سایفر می‌بینیم:

الگوی سایفر نزولی

الگوی سایفر نزولی با X شروع می‌شود که بالاترین نقطه الگو است. سپس خط BC از سطح A فراتر می‌رود که نشان‌دهنده کاهش قیمت تا زیر خط حمایت قبلی است. خط CD الگو را کامل می کند و سطح فیوبانچی ۷۸.۶% معادل خط XC است.

در الگوی نزولی، موج XA یک حرکت تکانشی نزولی خواهد بود. X بالاترین نقطه و A پایین‌ترین نقطه نمودار است. پس از مقداری اصلاح، موج BC یک موج نزولی دیگر و نقطه C کمترین مقدار نمودار خواهد بود. برای درک بهتر الگو به تصویر نگاه کنید.

الگوی سایفر صعودی

الگوی سایفر صعودی

خط XA از اولین صعود شروع می‌شود و تا اولین بازگشت روند ادامه دارد. BA اصلاح خط XA بین ۳۸.۲٪ تا ۶۱.۸٪ است و مرحله بعدی BC حرکتی در الگوی افزایشی است که نشان دهنده افزایش قیمت‌ها است. طبق قوانین سطح C بالاتر از A خواهد بود. در نهایت الگوی Cypher به CD ختم می‌شود که سطح فیبوناچی ۷۸.۶% و معادل XC است.

بنابراین در الگوی رمز صعودی، موج XA یک موج تکانشی صعودی است. در این الگو، X پایین‌ترین نقطه و C بالاترین نقطه است. پس از دو صعود، قیمت کمی ریزش می‌کند که از بازگشت روند خبر می‌دهد؛ در حالی که عملا معامله‌گران خرد را به دام انداخته و بازگشت روند در کار نیست. به تصویر بالا نگاه کنید.

نحوه معامله‌گری با الگوی سایفر

برای معامله‌گری با این الگوی هارمونیک لازم است قبل از هرکاری بدانید که این الگو می‌تواند بی‌اعتبار باشد و سیگنال‌های آن مطمئن نباشند. برای آنکه از این معاملات دست پر خارج شوید،‌ باید استراتژی معاملاتی مطمئن و منحصربه‌فردی داشته باشید. در ادامه با استراتژی معاملاتی کلی الگوی سایفر آشنا می‌شویم.

۱. ترسیم الگوی سایفر

  • در قدم اول روی اندیکاتور الگوی هارمونیک در پلتفرم تریدینگ ویو کلیک کنید؛ اگر از متاتریدر استفاده می‌کنید، در کتابخانه پلتفرم دنبال الگوی سایفر بگردید.
  • قدم اول شناسایی نقطه X الگو است. این نقطه می‌تواند روی هر یک از سقف‌ها یا کف‌های نمودار قیمت قرار گیرد. وقتی آن را پیدا کردید، روند بازار را از آنجا دنبال کنید.
  • برای ایجاد الگوهای هارمونیک در معاملات، باید حداقل ۴ نقطه بیابید که با وصل کردن آنها به یکدیگر، الگوی سایفر تشکیل شود. هر یک از پایه‌های الگو باید طبق با قوانین الگوهای سایفر رسم شوند.

۲. تعیین نقطه ورود (Entry Point)

بهترین نقطه ورود درست پس از شکست نقطه B خواهد بود. توصیه می‌کنیم برای شناسایی بهترین نقطه ورود از الگوهای کندل استیک استفاده کنید. مثلا معاملات هارمونیک اسکات کارنی مشاهده الگوی پین بار بعد از شکست نقطه B، تایید خوبی برای ورود به معامله خواهد بود.

یا اینکه کار را کمی سخت‌تر کنید و به محض اینکه نقطه D (۰.۷۸۶ اصلاح فیبوناچی) تکمیل شد، سفارش خرید را باز کنید. در این استراتژی باید به‌دنبال معکوس شدن CD باشید.

۳. تعریف حد ضرر (Stop Loss)

نقطه X سطح ابطال استراتژی خواهد بود. از این رو حد ضرر باید ۱۰ پیپ زیر نقطه X (در نمودار صعودی) و ۱۰ پیپ بالاتر از نقطه X (در نمودار نزولی) تعیین شود. این نقاط بهترین موقعیت ممکن برای خروج از معامله با کمترین ضرر هستند.

۴. تعیین حد سود (Take Profit)

نقطه C حد سود شما در این استراتژی است. البته می‌توانید بخشی از سود خود را روی نقطه B کم کنید.

افزایش قابلیت اطمینان الگوی سایفر را در معاملات

سایفر از الگوهای پر خطر محسوب می‌شود و نرخ موفقیت کلی آن ۴۰ درصد است. از این رو مهم است قبل از شروع معامله سیگنال‌های این این الگو را با ابزارهای دیگر تایید کنید. تمام موقعیت‌های ورودی، حد ضررها و حد سودها باید با ابزارها و اندیکاتورهای دیگر تایید شوند. به‌خاطر داشته باشید که ریسک معامله، فاصله بین نقطه ورود و ضرر است و ریوارد منطقه بین ورود و نقطه سود است. نسبت ریسک به ریوارد را با توجه به میزان ریسک‌پذیری خود انتخاب کنید.

مزیت‌ها و معایب الگوی سایفر

بیایید در این بخش تمام جوانب مثبت و منفی این الگو را در قالب مزیت‌ها و معایب آن خلاصه کنیم:

  • الگوی سایفر و سایر الگوهای معاملاتی هارمونیک شاید پشتوانه علمی قوی نداشته باشند؛ اما بر حسب تجربه مکمل خوبی برای سایر ابزارهای معاملاتی خواهند بود.
  • اگرچه اسکن الگوی سایفر و ترسیم آن روی نمودار خسته‌کننده است؛ اندیکاتورهای مختلفی برای ترسیم آن روی نمودار وجود دارد که به صورت رایگان در دسترس قرار دارند. به لطف این اندیکاتورها اجرای معاملات با الگوی هارمونیک به فعالیت ذهنی کمتری نیاز دارد. فقط باید از تنظیمات درست استفاداه کنید.
  • این الگوی هارمونیک در تلفیق با سایر ابزارهای معاملاتی عالی عمل می‌کند.
  • سایفر و سایر الگوهای هارمونیک نشان می‌دهند کجا باید جلوی ضرر را گرفت تا بیشترین سود ممکن حاصل شود.
  • الگوی سایفر نسبت ریسک به ریوارد بهینه دارد.
  • الگوهای هارمونیک به نسبت‌های ساختاری خاصی بین نقاط نیاز دارند که مشاهده آن را روی نمودار سخت می‌کند.
  • معامله‌گری با الگوهای هارمونیک از جمله سایفر کار راحتی نیست؛ مخصوصا در بازه‌های زمانی کوتاه.
  • بر اساس تجربه تعدادی از معامله‌گران، سایفر و سایر الگوها فقط در بازارهای نوسانی (رنج) خوب عمل می‌کنند.
  • الگوی سایفر در مجموعه الگوهای هارمونیک اسکات کارنی قرار نمی‌گیرد.

برای آشنایی بیشتر با پولبک و استراتژی های معاملاتی آن این مقاله را مطالعه نمایید.

جمع‌بندی

الگوی سایفر یکی از هیجان‌انگیزترین انواع الگوهای هارمونیک است که مثل تمام انواع دیگر الگوهای این مجموعه اگر با مدیریت ریسک اصولی اجرا شود، نه تنها با سودهای کلان برای معامله‌گر همراه است؛ بلکه درصد ضرر و زیان معاملات را به‌طرز چشم‌گیری کاهش می‌دهد. اما یک نکته مهم درمورد این الگو وجود دارد و آن اینکه اگرچه نسبت به سایر الگوهای هارمونیک از موفقیت بیشتری برخوردار است و قابل‌اعتمادتر است، استفاده از آن به‌تنهایی روی نمودارهای قیمتی چندان رایج نیست. چرا که هیچ نشانگری نمی‌تواند نتایج صد در صدی در اختیار معامله‌گر قرار دهد و سایفر هم از این قاعده مستثنا نیست.

بنابراین انتظار می‌رود قبل از شروع معامله استراتژی مطمئنی برای این بازی بچینید و سیگنال‌ها را با چند ابزار معاملاتی دیگر تایید کنید. اولین قدم تجزیه و تحلیل بینش‌های الگوی سایفر است. به محض آنکه نشانه‌ای روی نمودار دیدید، صحت آن را با سایر الگوهای فنی بررسی کنید و بعد دست به معامله بزنید.

امیدواریم بعد از مطالعه این مقاله دید خوبی نسبت به این الگو و نحوه معامله با آن به دست آورده باشید. اگر شما خواننده عزیز اطلاعات بیشتری درباره این الگوی هارمونیک دارید، خواهشمندیم نظرات و تجربیات‌تان را با ما و همراهان ما در میان بگذارید.

الگوی سایفر (Cypher pattern) نحوه‌ی معامله، تعریف و استراتژی الگوی‌ سایفر در فارکس

الگوی سایفر یا Cypher Pattern

یکی دیگر از پرکاربردترین الگوهای هارمونیک که در تحلیل تکنیکال بازارهای مالی بسیار مورد استفاده قرار می‌گیرد، الگوی سایفر است. استراتژی معاملاتی این الگو به معامله گران (Traders) چگونگی درست معامله کردن را آموزش می‌دهد.

در بازار فارکس می‌توان از الگوی هارمونیک سایفر به تنهایی بهره برد و معاملاتی سودآور برای معامله گران را فراهم کرد. این الگو نسبت به الگوی گارتلی، الگوی کرب (Crab) یا همان خرچنگ ، الگوی دیپ کرب و الگوی پروانه در نمودار قیمت‌ها کمتر ظاهر می‌شود.

الگوی سایفر Cypher Pattern

همه ی الگوهایی که تا به امروز با آنها آشنا شدیم توسط اسکات کارنی شناخته و معرفی شده بودند اما الگوی سایفر از این قاعده مستثناست و توسط شخصی به نام Darren Oglesbee کشف و شناخته شد. اگرچه این الگو به تنهایی یک الگوی پیشرفته به حساب می‌آید اما اغلب در کنار دیگر الگوهای هارمونیک معامله می‌شود.

همچنین سایفر در ساختار خود از نسبت های فیبوناچی خاصی پیروی می‌کند. این الگو که می‌تواند صعودی یا نزولی باشد، از 5 نقطه‌ی (X,A,B,C,D) تشکیل شده و دارای 4 پایه‌یCD XA, AB, BC, می باشد.

این الگو هم از نظر ساخت و هم در جایی که رخ می‌دهد شبیه پروانه است. با این حال، الگوی سایفر الگویی نادر است و به طور مکرر نشان داده نمی‌شود. اما نادر بودن را با قدرتمندتر یا سودآور بودن اشتباه نگیرید. در مقایسه با سایر الگوها، الگوی cypher قوانین کمتری برای پیروی کردن دارد. البته این الگو زمانی بهترین نتیجه را دارد که بازار آرام باشد.

الگوهای هارمونیک (الگو های فیبونانچی)

الگوهای هارمونیک (الگو های فیبونانچی)

ساعد نیوز: هارمونیکها (الگوهای فیبوناچی) الگوهایی هستند که با اشکالی خاص و در نسبت های معینی از درصد های فیبوناچی ایجاد می شوند. شناسایی این الگوها بر خلاف الگوهای کلاسیک (منظور همان الگوهای سروشانه، کف و سقف های دو قلو، مثلت ها و …) به تجربه و تمرین بیشتری احتیاج دارد که به مرور زمان خواهید توانست با چشم نیز این الگوها را تشخیص دهید.

هارمونیکها (الگوهای فیبوناچی) الگوهایی هستند که با اشکالی خاص و در نسبت های معینی از درصد های فیبوناچی ایجاد می شوند. شناسایی این الگوها بر خلاف الگوهای کلاسیک (منظور همان الگوهای سروشانه، کف و سقف های دو قلو، مثلت ها و …) به تجربه و تمرین بیشتری احتیاج دارد که به مرور زمان خواهید توانست با چشم نیز این الگوها را تشخیص دهید. الگوهای هارمونیک یکی از مباحث جذاب تحلیل تکنیکال می باشد که در دوره های پیشرفته تحلیل تکنیکال تدریس می شود. معاملات هارمونیک در تلاش است تا حرکات بعدی قیمت را پیش بینی کند.در ادامه خواهید فهمید که الگوهای درون نمودار به دو بخش “ادامه دار” و “بازگشتی” تقسیم شده و بعدا نیز به دو دسته ساده و پیچیده دسته بندی می شوند.

الگوی هارمونیک در تحلیل تکنیکال

الگوهای هارمونیک در تحلیل تکنیکال توسط آقای گارتلی در سال 1932 ایجاد شد. گارتلی در کتاب خود با نام سود در بازار سهام (بورس) در مورد الگوی 5 نقطه ای صحبت کرد و آن را الگوی گارتلی نامید. بعدا فردی به اسم لری پساونتو این الگو را با دنباله اعداد فیبوناچی بهبود بخشید و قوانینی را در مورد استفاده از دنباله اعداد فیبوناچی در الگوهای گارتلی به وجود آورد.

چندین نویسنده دیگر نیز وجود دارند که بر روی الگوهای هارمونیک در تحلیل تکنیکال کار کرده اند؛ اما به نظر من (و اکثر فعالان بازار سرمایه) بهترین آن ها اسکات کارنی با کتاب “معاملات هارمونیک اسکات کارنی معاملات هارمونیک اسکات کارنی معامله هارمونیک” است. کارنی الگوهای دیگری همچون الگوی “خرچنگ” “کوسه”، “خفاش” و 0- 5را نیز اختراع کرد و همچنین عمق زیادی در فهم و دانش این الگوها ایجاد کرد.

اصلی ترین نظریه مربوط به الگوهای هارمونیک مربوط به حرکات زمان/قیمتی است که به دنباله فیبوناچی و تقارن آن ها در بازارها مربوط است.

آنالیز دنباله اعدا فیبوناچی در تمام بازار ها و در هر بازه زمانی ای قابل انجام است. ایده اولیه در استفاده از این دنباله ها این است که نقاط بازگشتی کلیدی، عقب نشینی ها، اوج گرفتن ها و نوسانات رو به بالا و پایین را تشخیص دهیم.

در الگوهای هارمونیک با یک سری ساختار هندسی سر و کار داریم که از دنباله فیبوناچی استفاده می کنند. فهم این الگوها یک فرصت های خاص و فوق العاده ای را در اختیاران فعالان بازار بورس قرار می دهد؛ زیرا با استفاده از آن ها می شود روند های قیمتی را پیش بینی کرده و و نقاط بازگشتی را مشخص کرد. معامله گران بورس با استفاده از این الگوها می توانند نقاط ورود، توقف و اهداف قیمتی خود را تعیین کنند.

ترکیب هندسه و اعداد فیبوناچی

معاملات هارمونیک، الگوهای قیمتی و ریاضیات را با هم ترکیب می کند تا یک روش معامله بسازد که دقیق و برمبنای این فرضیه است که الگوها در نمودار تکرار می شون دریشه این روش، نسبت اولیه یا مشتقی از آن است (0.618 یا 1.618). نسبت ها شامل این موارد هستند: 0.382، 0.50، 1.41، 2.0، 2.24، 2.618، 3.14 و 3.618.

نسبت اولیه (primary ratio) تقریبا در کل طبیعت، ساختار محیط و رویدادها مشاهده می شود و همچنین در ساختارهایی ایجاد شده توسط انسان نیز می توان آنرا یافت.از آنجایی که این الگو و نسبت در طبیعت و جامعه تکرار می شود، می توان این نسبت را در بازارهای مالی نیز مشاهده نمود که از محیط و جامعه ای که معامله در آن انجام می شود تاثیر می پذیرد.

با یافتن الگوهایی که دارای طول و اندازه های متفاوت است، معامله گر می تواند نسبت های فیبوناچی را به الگوها اعمال کند و برای پیش بینی قیمت های آینده تلاش نمیاد. بخش اعظیم از این روش معامله، به اسکات کارنی (Scott Carney) نسبت داده شده، با این حال افراد دیگری نیز در این روش مشارکت داشته معاملات هارمونیک اسکات کارنی اند و الگوها و سطوحی را یافته اند که باعث بهبود عملکرد این روش می شود.

الگو های هارمونیک

الگوی گارتلی در تحلیل تکنیکال

در طول این مقاله بیشتر در مورد این الگو که توسط گارتلی به وجود آمد و بعدا کارنی نسبت های فیبوناچی را به آن اضافه کرد، صحبت کردیم. در تصویر زیر نمونه ای از آن را می بینید.

سبت ها در این الگو چگونه است؟ در اینجا از مثال الگوی صعودی استفاد می کنیم. قیمت از نقطه X شروع شده و تا A بالا می رود و سپس به اندازه 0.618 نسبت به A به سمت B پایین می رود(0.618 مقداری که از X تا A رفتیم را محاسبه کرده و ضلع سوم را از X به B می کشیم) قیمت بعد از این مرحله به اندازه نسبت 0.382 تا 0.886 AB به سمت C می رود و ضلع BC را تشکیل می دهد. سپس به نسبت 1.13 تا 1.62ضلع AB ضلع سوم مثلث BCD با نام CD را می کشیم. نقطه D از X تعیین شده و برای مشخص کردن آن از نسبت 0.785 استفاده می کنیم.

الگوی خرچنگ در تحلیل تکنیکال

از نظر کارنی الگوی خرچنگ فوق العاده دقیق است و نسبت های آن به اعداد فیبوناچی بسیار نزدیک هستند. پیشنهاد ما نیز این است که برای تحلیل تکنیکال قیمت ها حتما نگاهی به الگوی خرچنگ بیندازید. الگوی خرچنگ از نظر ظاهری به نوع پروانه ای شباهت دارد؛ اما در اندازه و نسبت ها متفاوت هستند. تعیین نقطه C مانند دو الگوی قبلی است؛ اما خط نسبت رسم AB از XA از 0.382 تا 0.618 بوده و ضلع CD نیز با نسبت 2.618 الی 3.618 رسم می شود.

الگوی 3 درایو یا 3 Drives

این الگو، شباهت زیادی به الگوی AB=CD دارد. تنها تفاوت این است که در این الگو، 5 لگ در ساختار پترن وجود دارد. برخی از کتب، قواعد موج شماری الیوت را برگرفته از این الگو می دانند.این الگو دارای 3 قله یا درایو و 2 کارکشن یا اصلاح است. درایوها یا نقاط قله با اعداد نام گذاری شده و کارکشن ها با حروف نام گذاری می شوند.نکته مهم این الگو این است که به منظور تشکیل یک الگوی ایده آل ۳ درایو، باید طول کارکشن ها و درایوها از نظر زمانی و قیمتی با یکدیگر برابر باشند. در شکل زیر، الگوی ۳ درایو نشان داده شده است.

الگوی خفاش Pat Pattern

در آموزش الگوهای هارمونیک، این الگو از نوع بازگشتی شناخته شده است. درواقع، تغییریافته و توسعه یافته الگوی گرتلی است. بعنوان یکی از دقیق ترین الگوهای هارمونیک شناخته شده است. ضریب اطمینان و دقت نسبت به سایر الگوهای هارمونیک بالاتر است. این الگو، در دو نوع الگوی خفاش صعودی و الگوی خفاش نزولی بوده و شباهت زیادی به گرتلی و پروانه دارد. تنها تفاوت در نسبت های فیبوناچی است. الگوی خفاش صعودی یا Bullish Bat: الگوی خفاش نیز شبیه به الگوی گارتلی اما دارای نسبت های فیبوناچی مختلفی است:

.B=38.2-50% XA C=38.2-88.6% AB

D=88.6% XA D=161.8-261.8% BC

نمونه ای از الگوی خفاش صعودی به شکل زیر است:

الگوی خفاش نزولی یا Bearish Bat: نسبت های فیبوناچی در این الگو به شکل زیر هستند:

B=38.2-50% XA C=38.2-88.6% AB

D=88.6% XA D=161.8-261.8% BC

الگوی سایفر در تحلیل تکنیکال

الگوی سایفر یک الگو با نسبت های خاص فیبوناچی است که برای رصد نمودارها در بورس مورد استفاده قرار می گیرد. این الگو معاملات هارمونیک اسکات کارنی در تحلیل تکنیکال کمتر مشاهده می شود؛ زیرا تغییرات قیمتی ای که بتواند نسبت های آن را به وجود آورد کمیاب هستند. این نسبت ها به شرح زیر هستند:

AB: یک بازگشت از ضلع XA به نسبت 0.382 تا 0.618

BC: افزایش و بالا رفتن به نسبت 1.272 تا 1.414 از XA

CD: بازگشت با نسبت 0.786 از ضلع XC

الگوی کوسه در تحلیل تکنیکال

این الگو به نسبت بقیه مقداری جدید تر است و برای اولین بار در سال 2011 برای تحلیل تکنیکال بازار بورس مورد استفاده قرار گرفت. برای اینکه نام آن بهتر به یادتان بماند به این فکر کنید که بسیاری از معامله گران در بورس به دنبال صید ماهی هستند؛ اما برخی از آن ها که غول محسوب می شوند کوسه شکار می کنند. الگوی کوسه به دلیل فوق العاده دقیق و قدرتمند بودنش مخصوص این افراد است.این الگو نسبت معروف بازگشتی 0.886 را دارد و از 4 ضلع تشکیل شده است. خط AB در راستای projection XA با نسبت 1.13 تا 1.618 کشیده می شود و در گستره projection خط AB نیز 1.618 تا 2.24 ضلع BC را داریم. در زیر تصویر حالت صعودی این الگو که مورد بررسی قرار گرفت را می بینید.

الگوی پروانه در تحلیل تکنیکال

اکنون با نگاهی به نسبت ها و اضلاع متوجه این حرف که گفتم این الگوها شباهت زیادی به یکدیگر دارند می شوید. تنها تفاوت بین الگوی پروانه و گارتلی در این است که D بیشتر از X بالا و یا پایین می رود؛ زیرا معاملات هارمونیک اسکات کارنی نسبت آن بیشتر از نسبتش در گارتلی است. در تصویر زیر نمونه الگوی پروانه ای را مشاهده می کنید. همانطور که در حالت صعودی مشخص است ضلع AB به نسبت 0.786 از ضلع XA کشیده شده است و نقطه C با نسبت 0.382 الی 0.886 از نقطه A به دست آمده است. ضلع CD نیز با ادامه دادن ضلع AB با نسبت 1.618 تا 2.24 قابل رسم است.

الگوی AB-CD

کی از معتبرترین و مهمترین الگوهای هارمونیک رایج و موجود در بازار، الگوی AB-CD است. این الگو از 4 نقطه A، B، C و D تشکیل می شود. دو خط AB و CD را لگ های (Legs) الگو می نامند. خط نیز کارکشن یا اصلاح نامیده می شود. علاوه براین، این الگو یکی از انواع الگوهای بازگشتی است. نکته مهم این است که به منظور استفاده از این پترن در معاملات، بهترین نوع معامله می تواند خرید در نزدیکی نقاط A یا C و فروش در نزدیکی نقاط B یا D است.این الگو معمولا به دو حالت زیر اتفاق می افتد:

طول BC بازگشتی دارای درصدی بین 38.2 تا 88.6 درصد است. نقطه D که در اینجا همان PRZ است، جهت قیمت تغییر کرده و در میان دو نسبت 113 تا 261.8 درصد قرار می گیرد.تارگت یا هدف ها در الگوی AB-CD معمولا یکی از نسبت های زیر هستند:

مثلا درصورتی که 61.8 درصد از AB توسط BC اصلاح شد، هدف نقطه D باید روی سطح 161.8 درصد از BC واقع شود. از بین نسبت های ذکر شده در جدول فوق، حالت های ایده آل برای الگوی AB=CDS در سطوح اصلاحی 61.8 و 78.6 درصد قرار دارند.در آموزش الگوهای هارمونیک، به منظور یافتن بهترین ناحیه PRZ می توان ابزار فیبوناچی پروجکشن بر روی موج AB را بکار برد. ناحیه ای که همپوشانی فیبوناچی مناسبی در آن ایجاد شود، نقطه PRZ احتمالی درنظر گرفته می شود. با اتصال نقاط A-B-C به یکدیگر، ناحیه نقطه D بطور کامل مشخص می شود.


بطورکلی در مباحث آموزش الگوهای هارمونیک، الگوهای هارمونیک یا فیبوناچی به ۲ دسته صعودی و نزولی طبقه بندی می شوند. یعنی هریک از الگوهای هارمونیک، ۲ حالت صعودی و نزولی دارند.معمولا این الگوها، در انتهای امواج صعودی یا نزولی تشکیل شده و موجب تغییر در روند می شوند. علاوه براین، اگر این الگوها در بازه های زمانی بالاتری شکل بگیرند، دارای اعتبار بالاتری خواهند بود. بنابراین، روند بلندمدت را مشخص می کنند.شکل گیری این الگوها در انتهای موج های صعودی یا اصلاحی بسیارمهم است. زیرا اگر بتوانید این الگوها را قبل از پایان یافتن موج صعودی یا نزولی شناسایی کنید، قادرید با فاصله زمانی مناسب قبل از بازار، از این روند خارج شوید یابه آن ورود پیدا کنید.

الگوهای هارمونیک در تحلیل تکنیکال بورس

الگوهای هارمونیک در تحلیل تکنیکال بورس

الگوهای هارمونیک الگوهای پیچیده‌ای هستند که در نمودارهای مالی مشاهده می‌شوند. این الگوها از حرکت هندسی قیمت و سطوح فیبوناچی بوجود می‌آیند. به صورت کلی، اغلب الگوهای هارمونیک از ۵ نقطه تشکیل شده‌اند. با‌ این وجود، هر الگوی هارمونیک شکل هندسی و نسبت فیبوناچی متفاوتی دارد. نقاط مشخص‌شده در الگوهای معاملات هارمونیک اسکات کارنی هارمونیک به ترتیب C ،B ،A ،X و D نام‌گذاری می‌شوند و هر الگو قوانین مخصوص به خود را دارد که در ادامه آن‌ها را بیان می‌کنیم.

ساختار الگوی هارمونیک

الگوهای هارمونیک ۵ نقطه‌ای از یک نقطه‌ اصلی به نام X تشکیل شده‌اند که در ادامه آن موجی تکانه‌ای به نام XA وجود دارد. پس از XA، شاهد موج اصلاحی هستیم که به نقطه B می‌رسد و پایه AB را کامل می‌کند. سپس، موج (پایه) BC مشاهده می‌شود که بعد از آن پایه اصلاحی CD قرار گرفته است. نسبت‌های هارمونیک تعیین‌کننده بازگشت یا امتداد این پایه‌ها هستند. بخاطر داشته باشید که تمام الگوهای هارمونیک ۵ نقطه‌ای و ۴ نقطه‌ای بر پایه الگوهای ABC (سه‌نقطه‌ای) بوجود آمده‌اند. زمانی که یکی از این الگو‌ها را به خوبی بیاموزید، فهم سایر آن‌ها برای شما آسان‌تر خواهد بود.

چرا الگو‌ های هارمونیک اهمیت دارند؟

الگوهای هارمونیک حرکت قیمت را پیش‌بینی می‌کنند و به همین علت بسیار مهم به شمار می‌روند. معامله‌گران با یافتن الگوهایی با ابعاد و طول‌های مختلف و اِعمال نسبت‌های فیبوناچی بر آن‌ها موفق به پیش‌بینی پرایس‌اکشن آینده می‌شوند. درواقع از الگوهای هارمونیک برای تشخیص معکوس شدن قیمت بهره گرفته می‌شود.

پایه‌گذاران الگو‌ های هارمونیک چه کسانی بودند؟

ایده الگوهای هارمونیک اولین بار در سال ۱۹۳۲ میلادی به مغز گارتلی «H.M. Gartley» خطور کرد. او الگویی ۵ نقطه‌ای تحت عنوان الگوی گارتلی را در کتاب خود – «سود در بازار سهام» (Profits in the Stock Market) – مطرح کرد. «لری پزاونتو» (Larry Pesavento) این الگو را با نسبت‌های فیبوناچی تغییر داد و قوانینی را برای معامله با الگوی گارتلی در کتاب خود – «شناخت الگوها با نسبت‌های فیبوناچی» (Fibonacci Ratios with Pattern Recognition) – وضع کرد.

نویسندگان دیگری نیز وجود دارند که نظریات خود را پیرامون الگوهای هارمونیک در کتب و مقالات گوناگون مطرح کرده‌اند. یکی از بهترین این کتاب‌ها «معامله هارمونیک» (Harmonic Trading) اثر «اسکات کارنی» ( Scott Carney ) است. کارنی، الگوهای «خرچنگ» (Crab Pattern)، «کوسه» (Shark Pattern)، «خفاش» (Bat Pattern) و «الگوی هارمونیک ۰-۵» را بوجود آورده است. او همچنین، مباحث بسیاری را درباره قوانین، اعتبارسنجی، مدیریت پول و ضرر در هنگام معامله با الگوهای هارمونیک مطرح کرده است.

نظریه الگوهای هارمونیک بر پایه چیست؟

نظریه الگوهای هارمونیک بر پایه حرکت‌های قیمت در طول زمان است که از نسبت فیبوناچی و تقارن آن در بازار استفاده می‌کند. تحلیل نسبت فیبوناچی در بازار‌ها و چارچوب‌های زمانی مختلف کاربرد دارد. ایده اصلی آن است که از این نسبت‌ها برای یافتن نقاط کلیدی که روند در آن‌ها تغییر می‌کند، بهره بگیریم. از این نقاط کلیدی می‌توان به نقاط اصلاح روند قیمت و سوئینگ بالا و پایین اشاره کرد.

نسبت‌های فیبوناچی چیست؟

به تجربه ثابت شده است که وقتی دنباله‌ای از نسبت‌های فیبوناچی به ترتیب در الگوی ۵ نقطه‌ای (XABCD) ظاهر می‌شوند، حرکت پیش‌بینی شده بعدی به احتمال ۷۰ درصد صحیح است. بنابراین، معامله‌گران هارمونیک صبر می‌کنند تا الگو به نقطه D برسد و تکمیل شود تا معامله را آغاز کنند.

فیبوناچی اکستنشن چیست؟

«فیبوناچی اکستنشن» (Fibonacci Extension) یا فیبوناچی گسترشی ابزاری در پلتفرم معاملاتی است که سطوح فیبوناچی را در نمودار قیمتی مشخص می‌کند. رایج‌ترین سطوح فیبوناچی به ترتیب ۶۱٫۸%، ۱۰۰%، ۱۶۱٫۸%، ۲۰۰% و ۲۶۱٫۸ درصد هستند. فیبوناچی گسترشی فرمول ندارد.

نسبت‌ های هارمونیک

در معامله با الگوهای هارمونیک با ۳ نوع نسبت برخورد می‌کنیم. «نسبت‌های اولیه» (Primary Ratio) از اعداد دنباله فیبوناچی بدست می‌آیند و نسبت‌های دیگر به نوعی از نسبت‌های اولیه حاصل می‌شوند. جدول زیر نشان‌دهنده هر ۳ نوع این نسبت‌ها و روابط ریاضی آن‌ها است.

نسبت‌های مشتق‌ شده تکمیل کننده نسبت‌های مشتق‌ شده از نسبت اولیه نسبت‌های اولیه فیبوناچی
۰٫۳۸۲ (۱-۰٫۶۱۸) ۰٫۷۸۶ (ریشه دوم ۰٫۶۱۸) ۰٫۶۱۸ (نسبت اولیه)
۰٫۷۰۷ ( ریشه دوم ۰٫۵) ۰٫۸۸۶ (ریشه چهارم ۰٫۶۱۸) ۱٫۶۱۸ (پیش‌بینی اولیه)
۱٫۴۱ (ریشه دوم ۲) ۱٫۱۳ (ریشه چهارم ۱٫۶۱۸)
۲٫۲۴ (ریشه دوم ۵) ۱٫۲۷ (ریشه دوم ۱٫۶۱۸)
۳٫۴۱ (عدد پی)
۳٫۶۱۸ (۱+۲٫۶۱۸)

ناحیه بازگشت قیمت چیست؟

«ناحیه بازگشت قیمت» (Potential Reversal Zone | PRZ) که آن را ناحیه برگشت بالقوه یا محتمل‌ترین محدوده بازگشت بازار نیز خطاب می‌کنند، ناحیه‌ای است که در آن ۳ یا تعداد بیشتری از اعداد فیبوناچی با یکدیگر ادغام می‌شوند و الگوی هارمونیک را کامل می‌کنند. در واقع PRZ همان نقطه D یا مکانی با احتمال بالای معکوس شدن روند قیمت است. مهم‌ترین هدف اغلب معامله‌گران الگوهای هارمونیک یافتن ناحیه بازگشت قیمت است. این قسمت ناحیه مناسبی برای ورود به معامله است. حد ضرر، بسته به صعودی یا نزولی بودن الگو ممکن است، بالاتر یا پایین‌تر از نقطه D قرار گیرد.

انواع الگو‌های هارمونیک

در تحلیل تکنیکال تا به حال تعداد زیادی الگوی هارمونیک شناسایی شده‌اند که در ادامه به ۴ عدد از مهم‌ترین آن‌ها می‌پردازیم. در واقع در این مطلب به ترتیب به الگوهای هارمونیک «گارتلی» (Gartley Pattern)، «پروانه» (Butterfly Pattern)، «خفاش» (Bat Pattern) و «خرچنگ» (Crab Pattern) پرداخته‌ایم. از الگو‌های کم‌تر شناخته‌شده می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

  • (AB=CD)
  • «خفاش جانشین» (Alternate Crab)
  • «خرچنگ عمیق» (Deep Crab)
  • «سایفر» (Cypher)
  • «۳ حمله» ( ۳ DRIVE)

توجه داشته باشید که نام‌گذاری این الگوها بر مبنای ساختار قرارگیری آن‌ها در نمودار بوده است. برای مثال، الگوی کوسه به علت داشتن خطوط شیب‌دار بیرونی و دره سطحی در میانه، به باله پشتی کوسه شباهت دارد و از این‌رو آن‌را این‌گونه نام‌گذاری کرده‌اند.

الگوی گارتلی

گارتلی یکی از شناخته‌شده‌ترین الگوهای هارمونیک به شمار می‌رود. الگوی گارتلی یک الگوی ۵ نقطه‌ای صعودی است. این الگو‌ها به حرف M و W در انگلیسی شباهت دارند و با ۵ نقطه کلیدی پیوت شناخته می‌شوند. الگوهای گارتلی از دو پایه اصلاح قیمت و ۲ پایه سوئینگ بوجود آمده‌اند. همه این سوئینگ‌ها به نوعی با هم و با نسبت‌های فیبوناچی ارتباط دارند.

عموماً الگوی صعودی در ابتدای یک روند مشاهده می‌شود و نشان‌دهنده پایان یافتن موج‌های اصلاح قیمتی است. در ادامه این حرکت، نقطه D مشاهده می‌شود. معامله‌گران باید آگاه باشند که به صورت کلی، تمامی الگو‌ها جزئی از یک روند یا بازه بزرگ‌تر هستند. مطابق تصویر زیر در الگوی صعودی گارتلی، قیمت افزایش پیدا می‌کند و به نقطهA می‌‌رسد. سپس، اصلاح قیمت رخ می‌دهد. نقطه B بازگشتی به نسبت ۰٫۶۱۸ از پایه A است. در پایه BC شاهد افزایش قیمت هستیم. BC در واقع بازگشتی به نسبت ۰٫۳۸۲ به ۰٫۸۸۶ از AB محسوب می‌شود. CD حرکت بعدی به سمت پایین را انجام می‌دهد و امتدادی به نسبت ۱٫۱۳ تا ۱٫۶۱۸ از AB است.

الگوهای هارمونیک در تحلیل تکنیکال بورس

الگوهای هارمونیک در تحلیل تکنیکال بورس

همانطور که در تصویر بالا مشاهده می‌کنید، نقطه D، بازگشتی به نسبت ۰٫۷۸۶ از XA است. در اینجا بسیاری از معامله‌گران انتظار دارند که CD به نسبت ۱٫۱۳ تا ۱٫۶۱۸ AB امتداد پیدا کند. در الگوی نزولی می‌توان فروش سهم را در نزدیکی D انجام داد با حد ضرری که چندان بالاتر از آن قرار نگرفته است.

الگوی پروانه

الگوی پروانه و گارتلی بسیار شباهت دارند اما نقطه D در الگوی پروانه در سطحی متفاوت از نقطه X قرار می‌گیرد. در الگوی نزولی تصویر زیر، قیمت تا سطح A کاهش می‌یابد. موج (پایه) افزایشی AB، بازگشتی به نسبت ۰٫۷۸۶ از XA است. مطابق تصویر، BC بازگشتی به نسبت ۰٫۳۸۲ تا ۰٫۸۸۶ از AB است.

الگوهای هارمونیک در تحلیل تکنیکال بورس

الگوهای هارمونیک در تحلیل تکنیکال بورس

همانطور که در نمودار بالا مشاهده می‌کنید، CD امتدادی به نسبت ۱٫۶۱۸ تا ۲٫۲۴ از AB به شمار می‌رود و نقطه D در ۱٫۲۷ امتدادِ پایه XA قرار گرفته است. D ناحیه مناسبی برای فروش سهام است. با اینحال بهتر است معامله‌گران پس از کسب اطمینان این عمل را انجام دهند. حد ضرر تعیین شده برای این معامله نباید خیلی بالاتر از D قرار بگیرد.

الگوی خفاش

ظاهر الگوی هارمونیک خفاش شبیه به گارتلی است اما ابعاد آن‌ها یکسان نیست. مطابق تصویر زیر در نمونه صعودی این الگو، XA نشان‌دهنده افزایش قیمت است. در نقطه B، قیمت به نسبت۰٫۳۸۲ تا XA ۰٫۵ بازگشت می‌کند. نقطه D در ۰٫۸۸۶ بازگشت XA قرار گرفته است. D ناحیه مناسبی برای خرید و نگهداری سهام است. البته، بهتر است معامله‌گران پیش‌ از این معامله سیگنال‌های مطمئن‌کننده دیگری نیز دریافت کنند. حد ضرر تعیین شده باید در پایین نقطه D قرار بگیرد و خیلی از آن فاصله نداشته باشد.

الگوهای هارمونیک در تحلیل تکنیکال بورس

الگوهای هارمونیک در تحلیل تکنیکال بورس

معامله‌گران باید در نزدیکی نقطه D سهام خود را بفروشند.

الگوی خرچنگ

الگوهای هارمونیک در تحلیل تکنیکال بورس

الگوهای هارمونیک در تحلیل تکنیکال بورس

به عقیده کارنی، الگوی خرچنگ یکی از دقیق‌ترین الگوهای هارمونیک است. در این الگو، نسبت‌های فیبوناچی نقاط معکوس شدن روند قیمت را با تقریب بسیار خوبی پیش‌بینی می‌کنند. این الگو به الگوی پروانه شباهت دارد اما ابعاد آن متفاوت است. مطابق تصویر زیر، در نقطه B الگوی صعودی خرچنگ، قیمت عقب‌نشینی می‌کند و در نسبت ۰٫۳۸۲ به ۰٫۶۱۸ XA قرار می‌گیرد. در BC قیمت به نسبت ۰٫۳۸۲ به ۰٫۸۸۶ AB بازگشت می‌کند.

بعد از این بازگشت، شاهد امتداد CD به نسبت ۲٫۶۱۸ تا ۳٫۶۱۸ از AB هستیم. نقطه D امتدادی از ۱٫۶۱۸ XA است. معامله‌گر باید در نواحی نزدیک به نقطه D سهام را خریداری کند و حد ضرر را در نقطه‌ای نه چندان پایین‌تر از D قرار دهد.در الگوی هارمونیک نزولی خرچنگ، نواحی نزدیک به نقطه D برای فروش سهام مناسب هستند و حد ضرر نباید چندان بالاتر از این ناحیه‌ها تعیین شود.

سخن پایانی

در این نوشتار با مفهوم الگوهای هارمونیک در تحلیل تکنیکال آشنا شدیم، سپس تمام الگوهای هارمونیک را نام بردیم و ۴ الگوی بسیار مهم را به صورت مفصل بررسی کردیم. باید بدانید که، روش‌های معاملاتی الگوهای هارمونیک بر پایه ریاضی بنا شده و بسیار دقیق هستند. جهت تسلط بر الگوهای هارمونیک به صبر، تمرین و بررسی الگوهای بیشتری نیاز دارید. اندازه‌گیری‌های اولیه تنها، نقطه شروع هستند و حرکت‌های قیمتی که همراستا با اندازه‌گیری‌های الگو نباشند، از اعتبار آن می‌کاهند و می‌توانند معامله‌گران را گمراه کنند. الگوهای هارمونیک پروانه، گارتلی، خفاش و خرچنگ الگوهای بهتری برای سیگنال‌د‌هی به معامله‌گران به شمار می‌روند.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.