مقاله درک مالی رفتاری و قدرت جمع در حرکات بازار
درگیری بی وقفه بازار سهام در طول روز بین گاوها و خرس ها همان چیزی است که نهایتا صعود یا نزول بازار را رقم می زند. صرف نظر از سبک تحلیل یا سیستم مورد استفاده معامله گران، هدف اصلی از تلاش های تجاری همه معامله گران درک میزان کنترل گاوها یا خرس ها در بازه های زمانی مشخص و پیش بینی این مسئله است که کدام یک قدرت را در آینده دور یا نزدیک در دست می گیرد.
دانشی را که به طور خاص به جهت گیری های رفتاری انسانها در بازارهای مالی می پردازد مالی رفتاری گفته می شود. این دانش به بررسی فاکتورهایی مانند ترس، احساسات، خطاهای فکری و ذهنی، جهتگیری ها و سوگیری های رفتاری و … که در روندهای بازار تأثیرگذار است را بررسی میکند.
در این مقاله تمرکز ما روی حرکت جمعی یا همان حرکت گله ای می باشد و شما را با ریسک های این مدل از رفتارهای جمعی آشنا می کنیم. متأسفانه، تمایل طبیعی معامله گران به “دنبال رو جمع شدن” اغلب مانع از درک آن ها از میزان اهمیت کنترل گاو ها و خرس ها در حرکات بازار می شود. در اینجا قصد داریم نگاهی بیاندازیم به اینکه چگونه روانشناسی بازار و امور مالی رفتاری به صورت جمعی بازارهای صعودی و نزولی را به پیش می برد.
مطالب کلیدی این مبحث
◼ در حالی که معامله گران معمولاً خودشان را درجایگاه یک تصمیم گیرنده ی مستقل و بی غرض می بینند، اما همه آنها اغلب تحت تاثیر و وسوسه پنهانی روانشناسی جامع تر بازار قرار دارند.
◼ رفتار جمعی در بازارها از قرن ها قبل شناخته شده است، حباب های اقتصادی مختلف مانند حباب گل لاله معروف هلندی علت آن قدرت جمع بود. (مترجم: جنون گل لاله به دورهای در عصر طلایی هلند مابین سالهای ۱۶۳۴ تا سال ۱۶۳۷ میلادی گفته میشود که قیمت برای پیاز گل لاله که تازه معرفی شده بود به سطح فوقالعاده بالا افزایش پیدا کرد و سپس به طور ناگهانی سقوط کرد جنون گل لاله اولین حادثهٔ حباب اقتصادی و یکی از سه حباب اقتصادی بزرگ در تاریخ معاصر اروپا بهشمار میآید).
◼ رفتار گروهی (گله ای) می تواند باعث ایجاد خرید و فروش های زیاد و بی اساس در بازار شود که اغلب فاقد پشتوانه بنیادی درتوجیه حرکت قیمت هستند.
جنون جمعی در مالی رفتاری
بازار از یک نظر، جمع بی نظم افرادی است که تنها هدف مشترک آنها تعیین وضعیت اقتصادی آینده یا تشخیص تعادل قدرت بین خوش بین ها (گاوها) و بدبین ها (خرس ها) است و به این وسیله از معاملات انجام شده امروز که در آینده نتیجه می دهد سود کسب کنند. با این حال، مهم است که بفهمیم جمع متشکل از افراد مختلفی است که هر یک مستعد احساسات رقابتی و متضاد هستند. خوش بینی و بدبینی، امید و ترس همه این احساسات می تواند در یک معامله گر در زمان های مختلف یا در چندین معامله گر یا گروه به طور همزمان وجود داشته باشد.
در هرمعامله ای، هدف اصلی این است که مفهوم این احساسات آنی جمع را درک کنیم، در نتیجه روانشناسی جمعی بازار را ارزیابی کنیم.
کتاب مشهور چارلز مک کی با نام، “توهمات غیرعادی عموم و جنون جمعی”، شاید تنها کتابی است که بیشترین بحث را راجع به این پدیده دارد. از حباب گل لاله هلندی در قرن هفدهم گرفته تا بیشترین حباب های اقتصادی آن زمان را بررسی می کند.
و موضوع آن یک داستان آشنا است: بازار پایدار صعودی در برخی کالاها، ارز یا سهام باعث می شود که عموم مردم باور کنند که این روند پایانی ندارد. این تفکر خوش بینانه بقدری افزایش و گسترش پیدا می کند که تبدیل به نوعی سرخوشی بیش از حد و جنون در جمع می گردد، در حالی که وام دهندگان نیز هیزم به این آتش می ریزند.
سرانجام، ترس در سرمایه گذاران رخنه می کند چون بنظر آنها بازار به اندازه تصور اولیه قوی نیست. مطمعنا، هنگامی که ترس به وحشت فروش تبدیل می شود، بازار خود به خود فرو می ریزد، مارپیچی خطرناک ایجاد می کند که بازار را به نقطه ای کمتر از قبل از شروع شیدایی می رساند و بهبود آن سالها طول می کشد.
درک رفتار گله ای (گروهی) در مالی رفتاری
رفتار گله ای بیانگر رفتاریست که افراد در یک جمع بدون تفکر و بدون برنامه ریزی قبلی انجام می دهند و صرفا از عملکرد گروه تبعیت می کنند در اقتصاد چنین رفتاری بسیار دیده می شود. در این مواقع افراد معمولاً آرام و منطقی وقتی آشکار می شود که اطرافیانشان به طور جمعی در حال انجام رفتار خاصی هستند آنها نیز تحت تاثیر قرار می گیرند. کسانی که رفتار انسانی را بررسی می کنند، بارها دریافته اند که ترس از دست دادن فرصت برای گرفتن سود در افراد، بیشتر و ماندنی تر از ترس ضرر کردن است. در سطح بنیادی، این ترس جاماندن یا شکست زمانی که دوستان، اقوام و همسایگانشان سود کلان می برند، باعث وسوسه ی شدید انبوه مردم می شود.
ذاتاً، انسانها می خواهند بخشی از جامعه افرادی باشند که دارای هنجارهای مشترک فرهنگی و اقتصادی هستند. با این وجود، افراد هنوز هم فردیت خود را قدر می دانند و نسبت به رفاه خود حس مسئولیت دارند. گاهی اوقات معامله گران فریب رفتار توده را می خورند مثلا در بالاترین نقطه یک رالی صعودی اقدام به خرید می کنند و یا اینکه در پایین ترین نقطه بازار پیاده می شوند. امور مالی رفتاری این گونه حرکات را ناشی از گرایش طبیعی انسان به تأثیرپذیری از اجتماع می داند که علت آن ترس تنها ماندن یا ترس از دست دادن است.
یکی دیگر از عوامل محرک رفتار جمعی، تمایل ما به جستجوی رهبری است که بیان کننده میانگین نظر جمع باشد (چون فکر می کنیم اکثریت رفتار درستی دارند) یا در قالب چند نفر اصلی که بنظر می رسد به واسطه توانایی عجیب شان در پیش بینی آینده رفتار جمع را هدایت می کنند.
در زمان عدم اطمینان (و چه چیزی نامطمئن تر از انبوه انتخاب هایی که در عالم معامله گری روبه روی ماست)، ما به رهبری قدرتمند برای راهنمایی رفتارمان و ارائه الگوهایی برای دنبال کردن متکی هستیم. رهبرهای به ظاهر دانای کل بازار از نمونه مواردی هستند که ادعا می کنند به عنوان رهبر همه چیزدان جمع در همه حال ایستادگی می کنند، اما سرانجام که جزر و مد جنون خرید و فروش به پایان می رسد، زود تر از بقیه فرو می ریزند.
انتخاب راه درست
با توجه به قدرت غافلگیر کننده جمع و تمایل به ادامه روند برای مدت زمان طولانی، یک معامله گر منطقی با یک معما روبرو است: آیا آنها موج توده مردم را دنبال کنند یا از بازی جمع خارج شوند با این فرضیه که تصمیمات فردی و تحلیل هایشان بر جنون جمع پیروز خواهد شد؟ راه حل این مشکل در واقع کاملاً ساده است: وقتی نظرجمعی با تحلیل شما مطابقت پیدا کرد جمع را دنبال کنید، و وقتی نظر جمع برخلاف تحلیل شما شد، از بازار خارج شوید! هم پیروی از جمعیت و هم بیرون رفتن، چالش های منحصر به فرد خود را می طلبند.
خطرات دنبال رو جمع بودن
کلید موفقیت پایدار در معامله گری، ایجاد یک سیستم مستقل فردی است که ویژگی های مثبت تحلیل پژوهشی، غیرعاطفی ، عقلانی را با اجرای اصولی و منظم ارائه دهد. این انتخاب، به علاقه خاص هر معامله گر به نمودار و تحلیل تکنیکال بستگی خواهد داشت. اگر واقعیت بازار با اصول سیستم معامله گر هم سو باشد، برای او معامله به یک حرفه موفق و سودآور تبدیل می شود.
بنابراین موقعیت ایده آل برای هر معامله گر آن است که هماهنگی زیبا بین حرکت جمعی بازار و سیستم تحلیلی شخصی اش برای کسب سود ایجاد کند. یعنی بررسی تاثیر احساسات معامله گران زمانی که افکار عموم سیستم تحلیلی شما را تأیید کرده اند و احتمالاً همان موقعیتی است که بالاترین سود شما در کوتاه مدت بدست می آید.
اما با این حال در میان مدت و بلند مدت می تواند نابود کننده نیز باشد. زیرا با تأیید تحلیلش، معامله گر یک احساس کاذب امنیت پیدا می کند. سپس معامله گر با زیرکی و سرسختانه به خرد جمع می پیوندد، از سیستم فردی اش دور می شود و اعتبار زیادی به تصمیمات دیگران می دهد. به ناچار، زمانی پیش خواهد آمد که رفتار جمعی از جهتی که سیستم تحلیلی معامله گر ارائه می دهد، متفاوت می شود و این درست زمانی است که معامله گر باید توقف کند و پوزیشن معاملاتیش را ببندد. مثل همیشه، دور شدن از سیستم ممکن است برای مدتی مثمر ثمر باشد، اما در دراز مدت، این رویکرد فردی، منظم و تحلیلی است که بر پیروی کورکورانه از اطرافیان پیروز می شود.
حرکت مخالف جمع
یک معامله گر بهترین تصمیم ها را زمانی می گیرد که یک برنامه مکتوبی داشته باشند که دقیقاً شرایط ورود و خروج را مشخص کند. این شرایط ممکن است کاملا از خرد جمعی نشات گرفته شود و یا ممکن است بدون توجه به جهت حرکت جمع باشد. و مواقعی پیش می آید که سیستم معامله گر سیگنالی را صادر می کند که دقیقاً مخالف جهت حرکت جمع باشد. در این وضعیت اخیر است که یک معامله گر باید بسیار محتاط باشد.
تا حدی، جمع هرگز در کوتاه مدت اشتباه نمی کنند. محتاط بودن، یا داشتن تفکر خلاف جمع، استراتژی بسیار بهتری نسبت به تسلیم شدن در برابر ذهنیت لمینگی است (فراچارت: انگلیسی lemmings، لمینگ یا رفتار لمینگی اصطلاحی منتقدانه به سرمایه گذاری است که ذهنیتی به اصطلاح جوگیرانه دارد و بدون تحلیل شخصی اقدام به سرمایه گذاری می کند که اغلب منجر به ضرر می گردد)، به ویژه هنگامی که به نظر می رسد شور و نشاط غیر منطقی بازار را فرا گرفته است. خوش بینی شدید با اوج بازار همزمان است و بدبینی شدید در پایین ترین حد بازار عموما دیده می شود. نکته واضح این است که این افراط ها در بازار تنها پس از اتفاق افتادن قابل شناسایی است. به عبارت دیگر، ادراک ماموقع است.
معامله گر زیرک و دانا می داند که زمان فروش وقتی است که قیمت ها بسیار بالاتر از بنیاد است و زمان خرید وقتی است که قیمت ها بسیار پایین تر از حد منطقی است. خوشبینی شدید را باید در یک مسیر نزولی مشاهده کرد و بدبینی شدید باید در مسیر صعودی دیده شود، که برعکس طرز فکر جمع است.
وقتی جمع در جهتی حرکت می کند که مغایر با سیستم معامله گر است، بهترین تصمیم خارج شدن است! به عبارت دیگر، معامله گر باید چه با سود چه با ضرر خارج شود و در حاشیه منتظر بماند تا زمانی که سیگنال مثبتی دوباره توسط سیستم صادر شود.
ما نمی توانیم همه چیز را کنترل کنیم
اگرچه ضروری است، اما دقت زیاد در بازار نمی تواند شما را از همه چیز نجات دهد. مطالعات نشان داده است که سرمایه گذاران بیشتر تحت تأثیر رویدادهای جاری مانند اخبار بازار، رویدادهای سیاسی ، درآمد و غیره قرار دارند و سرمایه گذاری بلند مدت و بنیاد اقتصادی را نادیده می گیرند.
بعلاوه، اگر حرکتی در یک جهت شروع شود، با گذر زمان و شتاب بررسی تاثیر احساسات معامله گران گرفتن سرمایه گذاران بیشتری را جذب می کند. تأثیر چنین رفتار لمینگی در سالهای اخیر بیشتر شده است که دلیل آن انبوه اخبار هیجان انگیز مالی، اقتصادی و سایر مواردی است که حساسیت سرمایه گذاران محتاط را برمی انگیزاند. گسترش رسانه های اجتماعی به طور حتم بر روانشناسی سرمایه گذاران تأثیر می گذارد و باعث خلق این لمینگ می شود.
چند سوال متداول در رفتار جمعی
◼ روانشناسی توده و رفتار جمعی در بازارها به چه معناست؟
زمانی که به مردم حرص و ترس غلبه می کند این حس در بازار شیوع بررسی تاثیر احساسات معامله گران پیدا می کند و هم زمان واکنش های عجله ای و بیش از حد ممکن است رخ دهد که قیمت های واقعی را بهم می ریزد. به دلیل طمع، حباب های قیمتی حتی فراتر از بنیاد بالا می روند. و بخاطر ترس، فشار فروش می تواند به درازا بکشد و قیمت ها را تا جایی که ممکن است کاهش پیدا می کند.
◼ چگونه می شود از قربانی جنون جمع شدن جلوگیری کرد؟
بهترین راه این است که تصمیمات سرمایه گذاری را بر اساس معیارهای بی غرض و صحیح بگیرید و اجازه ندهید احساسات بر شما غلبه کنند. روش دیگر اتخاذ یک استراتژی خلاف گرایی است که طبق این استراتژی وقتی بقیه وحشت دارند خرید کنید – سهام را در حالی که همه “به حراج” گذاشته اند بردارید و وقتی سرخوشی به حباب تبدیل شد بفروشید. در پایان، این در ذات انسان است که بخشی از جمع باشد و برای همین مقاومت دربرابر تمایل به انحراف از برنامه سخت است. مشاوران سرمایه گذاری راه های خوبی برای دور نگه داشتن شما از دست زدن های بی مورد به سرمایه گذاری هایتان ارائه می دهند.
◼ آیا روانشناسی خرد جمعی در بازارها موضوع جدیدی است؟
خیر. “جنون جمع” در بازارها قرن ها قبل به اثبات رسیده ، و این حباب های سوداگرانه و شیدایی های بازار در طول تاریخ مشاهده شده است.
سخن آخر
تجسم کنید، آن لحظه ای را که یک فرصت مطمئن سود گرفتن را از دست داده اید، از لحاظ روانی سخت ترین و دردناک ترین وضعیتی است که در شغل معامله گری خود با آن روبرو خواهید شد. در واقع، حس سود از دست رفته بسیار بیشتر از ضرر کردن می تواند سخت باشد. این شاید پارادوکس نهایی معامله گری باشد، آنقدر که غریزه ذاتی انسان و تمایل او به همرنگ جماعت شدن وضعیتی است که بسیاری از معامله گران را به نابودی مالی کشانده است. هرگز با قدرت جمع مبارزه نکنید، اما همیشه از نحوه ارتباط تصمیمات شخصیتان به قدرت کسانی که اطرافتان هستند آگاه باشید.
انتشار : سایت فراچارت / مترجم: سمانه رحیمی / منبع: Investopedia
روانشناسی معامله گری در بازار های مالی
همواره خرید و فروش در بازارهای سرمایه با مسائل گوناگون روانشناسی همراه بوده و عدم اطلاع و درک درست از این مقوله، سبب بروز مشکلات فراوانی برای فرد معامله گر (تریدر) خواهد شد.
بسیاری از افراد علی رغم استفاده از روش های صحیح تحلیل تکنیکال، کارنامه موفقی در پایان سال از خود بجای نمی گذارند و یا حتی پس از ضررهای متوالی دچار آسیب های شدید روحی و فکری می گردند. شاید بارها از بسیاری از تریدرها شنیده باشید که در زمان انجام معاملات در سود بوده اند ولی در پایان با ضرر آن معامله را به اتمام رسانده اند بدون اینکه دلیل این اتفاق را بدانند.
راه حل این مسئله در شناخت و اجرای قوانین روانشناسی معامله است. همه ی ما در زندگی روزمره ی خود با موارد بسیاری مواجه می شویم که به طور اکتسابی یاد گرفته ایم که چگونه آن ها را مدیریت کنیم، اما بدلیل نداشتن ارتباط مستقیم با پول در معاملات مالی توان مدیریت خود را از دست می دهیم و به مشکلات متعددی برخورد می کنیم. در چنین شرایطی است که برخلاف دانش تحلیلی خود، هرآنچه انجام می دهیم بازهم نمی توانیم به سود مناسبی دست پیدا کنیم. درحالی که مشاهده می کنیم در همان بازار، در همان زمان و در همان محدوده قیمت، تریدرهای دیگر سودهای بسیار خوبی نصیب خود می کنند.
شاید از خود بپرسید که چرا با وجود اینکه دانش تحلیلی بالایی دارید، نمی توانید مثل سایر تریدرها از بازار بهره ببرید؟ برای پاسخ به این سوال باید ابتدا با مفهوم روانشناسی آشنایی داشته باشید.
روانشناسی چیست؟
اساسا روانشناسی دانشی است که به بررسی رفتار و فرآیندهای روانی میپردازد. هر دانشی دارای اهدافی مشخص است که دانشمند به دنبال دستیابی به آن هستند. بنابر این اهداف اساسی دانش روانشناسی را می توان در پیشبینی، توصیف، تبیین و کنترل رفتار خلاصه کرد.
بر همین اساس، زمانی که در مورد روانشناسی معامله گران صحبت می کنیم، در واقع هدف ما بررسی و آنالیز مکانیزم ها و الگوهای رفتاری آن هاست. در قدم اول، الگوهای رفتاری آن ها را توصیف می کنیم. سپس با استفاده از توصیف ارائه شده، پیش بینی می کنیم که تریدرها در زمان های خاص چه رفتاری از خود در بازار نشان می دهند؟
فقط در این صورت است که می توانید الگوهای رفتاری غلط را شناسایی کنید و در جهت رفع آن الگوهای اشتباه اقدام کنید. با توجه به گستردگی مبحث روانشناسی، نمی توان انتظار داشت که مرکز تحقیقات بلاک چین که هدف اصلی آن تحقیق، آموزش، سرمایه گذاری و کمک به جامعه تریدر است، به بررسی تخصصی و عمیق الگوهای رفتاری بپردازد. اما، ذکر این نکته حائز اهمیت است که بسیاری از الگوهای رفتاری اشتباه تریدرها، از روش زندگی آن ها در کودکی تا جوانی ریشه می گیرد و تصحیح این الگو ها نیازمند رعایت اصول و داشتن انظباط شدید از سوی خود تریدر است.
اهمیت روانشناسی در معامله گری (ترید)
هنگامی که بازار را از دید تکنیکالی بررسی می کنید، راهکارهای تصحیح اشتباهات آسان به نظر می رسد، مثلا معامله ای را در نظر بگیرید که سریع از آن خارج شده اید، کافیست با بررسی عوامل تکنیکالی، دلایل خروج خود را دوباره بررسی کنید، از اندیکانور ها و اسیلاتورهای متفاوتی استفاده کنید و به مرور زمان نقطه ی خروج خود را در جای بهتری انتخاب کنید. اما شرایطی ایجاد می شود که با وجود داشتن بهترین استراتژی های معاملاتی بازهم معاملات شما سودآور نیست. راه حل این مشکل در درون خودتان قرار دارد، شما با دشمنی زیرک مواجه هستید، این دشمن همان روان شماست.
به همین علت است که برطرف کردن مشکلات فکری کار چندان ساده ای نیست. چرا که مشکل اصلی در غالب تعصب ها و موارد پیش پا افتاده پنهان گشته است. البته این پنهان شدن جزئی از سیستم دفاع روانی افراد در برابر آسیب پذیری به حساب می آید، با این حال در زمان های خاص آسیب فراوانی به افراد وارد می کند. نکته دیگر این است که روان افراد توسط احساسات آن ها کنترل می شود. درواقع رابطه تنگاتنگی میان احساسات، روان افراد و الگوهای رفتاری آن ها وجود دارد. پس می توان پیش بینی کرد که اگر شما برروی کنترل احساسات خود تسلط پیدا کنید، معاملات بهتری را نسبت به قبل انجام خواهید داد.
از آنجایی که در هنگام انجام معامله تمام احساسات افراد نظیر خشم، عصبانیت، ترس و امید به اوج خود می رسند، کنترل این احساسات نقش بسزایی در موفقیت تریدرها ایفا می کند. از سوی دیگر طمع، نداشتن سرعت عمل و اعتماد به نفس بالا از جمله احساسات مخربی است که معامله گر را به ورطه ی نابودی در بازارهای مالی می کشاند. بنابر این دانستن نقاط ضعف الگوهای رفتاری و کنترل احساسات، از ضررهای سنگین و ورشکستگی تریدرها جلوگیری می کند.
احساسات در معامله گری
بطور کلی 6 احساس غالب در تریدها وجود دارد که در ادامه به بررسی هر یک می پردازیم:
احساس هیجان و اظطراب:هر گونه احساس برانگیزاننده، در زمانی انجام معامله، نشانه ای است که شما قسمتی از راه را اشتباه رفته اید. در واقع زمانی که در معاملات خود مضطرب هستید معمولا بیانگر این است که قوانین معاملاتی خود را نقض کرده اید، پوزیشن خرید یا فروشی به اشتباه گرفته اید و یا نباید آن معامله را انجام می دادید. در این حالت اگرسطح هیجانات خود را بررسی کنید و از خود بپرسید که چرا احساس اضطراب یا هیجان دارم، این کار به شما کمک می کند تا از معاملاتی که از همان اول نباید واردش می شدید، خارج شوید.
احساس ترس:
ترس یکی از احساسات رایج در بین معامله گران است. احساس ترس به اشکال مختلفی در بین معامله گران وجود دارد، و می تواند دلیل بسیاري از اشتباهات رایج معامله گري باشد. ترس زمانی ایجاد می شود که معامله گر وارد زیان شده باشد. ترس از ضرر کردن سبب می شود که معامله گر ضرر خود را با تاخیر شناسایی کند، و متعاقب آن ضرر بیشتری متحمل شود. همچنین ترس از بازگشت سود باعث می شود که معامله گران از معاملات خود خیلی سریع خارج شوند و به سود مطلوب خود نرسند.
در هنگامی که معامله ای وارد ضرر می شود، معامله گر باید تلاش کند که وضعیت خود را بهبود ببخشد و بجای اینکه خود را سرزنش و ملامت کند هر چه زودتر به دنبال راهکاری برای ضرر کمتر باشد. با این حال انجام اقدامات بی نظم، سریع و بدون برنامه ریزی مناسب نیستند . اقدامات باید منطقی و به تدریج در راه رسیدن به خروج از بحران باشد. معامله گر نباید وحشت کند و سریعا برای جبران ضرر خود معامله دیگری را بدون برنامه ریزی شروع کند، چراکه تکرار این اتفاق سبب از بین رفتن سرمایه افراد خواهد شد.
احساس طمع:
طمع حس غالب افرادیست که وارد بازارهای مالی می شوند. اگر شما در زندگی روزمره خود بیش از حد محتاط هستید، قاعدتا فرصت های زیادی را در معاملات سودآور بازار از دست خواهید داد، بنابراین بهتر است که وارد بازارهای مالی نشوید، چرا که بازارهای مالی ریسک پذیری خاص خود را می طلبد. طمع جزو ذات انسان است و در برخی اوقات باعث می شود تا وارد معاملاتی شویم که جز ضرر چیزی برای ما به همراه ندارد. همچنین طبع سبب چشم پوشی معامله گران بر اصول مدیریت ریسک و سرمایه می شود و ذهنیت قماربازي در معامله گران را تقویت می کند که در نتیجه آن معامله گري بدون توجه به قوانین اصولی و بر مبناي احساسات نادرست اتفاق می افتد.
احساس امید:
امید به کسب سود بیشتر یکی دیگر از احساسات محرک معامله گران است. اگر به زنجیره احساسات یک تریدر دقت کنیم، در می یابیم که احساس امید، طمع و ترس معمولا پشت سر هم بوجود می آیند. تریدرهایی که در معاملات خود در ضرر هستند، نشانه هایی از امید را در خود مشاهده می کنند، این تریدرها به معاملات خود فرصت بیشتري می دهند چرا که امید دارند که جهت حرکت قیمت تغییر می کند و وارد سود می شوند. با این حال اگر امید و انتظار معامله گران از حدی بیشتر شود، توانایی تحلیل درست و درک شرایط موجود از بین می رود، به طوری که معامله گران تصور می کنند می توان به سود های کلان در مدت کوتاهی دست یافت.
مثال دیگر از امید زمانی است که معامله گر براي جبران ضررهای خود وارد معاملاتی می شود که با استراتژی معاملاتیش انطباق ندارد. بنابر این امید و انتظار باید به صورت معقول و منطقی در نظر گرفته شود تا قابل دستیابی باشد، لذا انتظار بی جا و رویاپردازانه نتیجه ای جز نابودی و شکست نخواهد داشت.
اصولا امید داشتن در موارد زیر بسیار اهمیت دارد:
- امید در زمان ورود به بازار : معامله گران به امید کسب سود وارد بازارهای مالی می شوند و اگر چنین امیدی در ابتدای ورود به بازار وجود نداشته باشد مطمئنا انگیزه ای جهت ورود به بازار وجود نخواهد داشت.
- امید در زمان ضرر کردن : بدترین شکل احساس امیدواری این است که معامله گر وقتی در ضرر است به تغییر روند قیمت امیدوار باشد و بدون رعایت حدضرر اقدام به نگه داری دارایی خود کند.
احساس خستگی:
درست است که خستگی بیشتر به عنوان یک وضعیت جسمی به حساب می آید، اما می توان آن را به نوعی در طبقه بندی احساسات قرار داد. احساس خستگی سبب می شود تا تمرکز تریدرها به پایین ترین حد ممکن برسد.
شاید برای شما هم اتفاق افتاده باشد که بارها در یک جفت ارز اقدام به پوزیشن گیري کرده باشید بدون آنکه بدانید دنبال چه بوده اید و یا شرایط ورود به یک معامله را بدلیل حواس پرتی از دست داده اید، تمامی این ها نشان دهنده ی پایین بودن تمرکز است که در نتیجه خستگی بوجود می آید. بر همین اساس پیشنهاد می کنیم که در ابتدا اولویت های خود را مشخص کنید و در حین معامله همه ی فعالیت های جانبی را کنار بگذارید.
احساس نا امیدي:
نا امیدي اغلب به دلیل احساسات اشتباهی که در فوق اشاره شد بوجود می آید. درواقع هنگامی که معامله گران معامله اي را از دست می دهند، هیجانات بر آن ها غلبه می کند تا پوزیشن دیگری برای ورود به معامله پیدا کنند، در این حالت استراتژی بررسی تاثیر احساسات معامله گران معاملاتی خود را فراموش کرده و پوزیشن اشتباهی انتخاب می کنند که سبب ضرر کردن آن ها می شود، در نتیجه احساس نا امیدی و سرخوردگی به سراقشان می آید که این احساس نا امیدی تمام الگوهای رفتاری اشتباه را تشدید خواهد کرد.
نتیجه گیری
احتمالا هر تریدری می داند که آشنایی با مباحث روانشناسی اثرات بزرگی بر روي عملکرد معاملاتیش خواهد داشت. با این وجود احساسات از راه هاي بسیار پیچیده اي تصمیمات معامله گري را تحت تاثیر قرار می دهند و در نگاه اول چندان واضح به نظر نمی رسند. واضح ترین مسئله ی نشان دهنده تسلط ترس بر تصمیمات معامله گري شما این است که در پیاده سازی نقشه معاملاتی خود دچار شک و تردید می شوید.
اگر متوجه شدید که با وجود شرایط مناسب برای ورود به یک معامله، بطور مداوم فرصت هاي معاملاتی خود را از دست می دهید، باید تلاش کنید تا ریسک پذیری خود را بالا ببرید. از بین بردن امکان به خطر انداختن پول و کاهش سطح ریسک سرمایه، معمولا به شما کمک می کند تا اشتباهات ناشی از ترس را در معاملات خود کاهش دهید اعتماد به نفس لازم را بدست آوردید.
همچنین قوانین خود براي ورود به معامله را مکتوب کنید و به صورت یک چک لیست قبل از ورود به معامله آنها را یک به یک چک کنید، این کار نیز کمک می کند تا ترس از ورود به معامله را از بین ببرید اگر شما درباره کیفیت استراتژی معاملاتی خود دچار خوش بینی مفرط باشید، احتمالا تعداد معاملات بیشتری را انجام خواهید داد و حواستان به این نکته نیست که امکان دارد معامله ها شکست هم بخورند. از این گذشته، معامله گرانی که سرمایه کمتری دارند، احتمال بیشتری وجود دارد تا در یک معامله پر ریسک شرکت کنند، چرا که می خواهند با انجام آن معامله ی پر ریسک میزان سرمایه خود را افزایش دهند. در این فرآیند احساسات غالب عبارتند از طمع و اعتماد بنفس بیش از حد و نادانی!
بهترین روش، کاهش حجم معامله، ایجاد سبد خرید و رعایت اصول مدیریت ریسک براي جلوگیری از افت زیاد سرمایه است.
مالی رفتاری؛ سوگیریهای رفتاری سرمایهگذاران
این روزها افراد در بازار سرمایه به دنبال یافتن استراتژی و یادگیری بهتر و بیشتر روشهای تحلیل بازار برای کسب سود بیشتر یا جلوگیری از ضررهای احتمالی هستند. با این حال گاهی شرایط بازار طوری رقم میخورد که افراد صرف نظر از تمام روشهایی که برای تحلیل یک سهام از آن بهره میگیرند، رفتاری مبتنی بر حرکت جمعی را دنبال میکنند. به عنوان مثال وقتی یک سهم به مدت طولانی در روند صعودی قرار میگیرد، سرمایهگذاران (خرد) تحت تأثیر خطاهای فکری و غلبه احساسات، تصور میکنند که این روند صعودی همچنان بیوقفه ادامه خواهد داشت. در نتیجه این ذهنیت،افراد برای خرید سهام مورد نظر، بدون توجه به تحلیلهای خود هجوم میبرند. در ادامه، زمانی که قدرت حرکات قیمت کاهش مییابد، افراد با ترس از ریزش بازار و کاهش سود خود، مجدداً بصورت دسته جمعی اقدام به فروش سهام میکنند و صفهای سنگین فروش را تشکیل میدهند. به این جهتگیری رفتاری افراد در بازارهای مالی که تحت تأثیر حرکات جمعی و با غلبه هیجانات بروز مینماید، مالی رفتاری گفته میشود. در این مقاله به بررسی مالی رفتاری، مزایا و معایب آن خواهیم پرداخت.
مالی رفتاری چیست؟
مالی رفتاری (Behavioral Finance)، رشتهای در حوزه اقتصاد است که نظریههایی را جهت بررسی تاثیر احساسات معامله گران تفسیر ناهنجاریهای بازار سهام، بر مبنای اصول روانشناسی ارائه مینماید. در مالی رفتاری فرض بر این است که ساختار اطلاعات و ویژگیهای مشارکتکنندگان بازار بصورت سیستماتیک بر تصمیمات شخصی و همچنین نتایج بازار تأثیر میگذارد. این تأثیرگذاری حتی زمانی که اطلاعات کامل و کافی از شرایط بازار وجود ندارد، نیز میتواند خود را نشان دهد. بنابر مطالعات گسترده در این زمینه، مجموعهای از حرکات (رشد و ریزش) تاریخی و طولانیمدت در بازار اوراق بهادار ارزیابی شده است که نتایج آن در تضاد با نظریه بازار کارا بوده و بعلاوه نمیتوانند بر اساس عقلانیت کامل و رفتار مبتنی بر تحلیل سرمایهگذاران، به شکل موجهی توصیف شوند. بر این اساس، مالی رفتاری دانشی است که سعی در ارائه دلایلی برای تشریح موضوعاتی از این دست، مینماید. به بیان دیگر، مالی رفتاری پارادایمی است که با توجه به آن، بازارهای مالی با استفاده از مدلهایی مورد مطالعه قرار میگیرند که در آنها دو فرض اساسی و محدود کننده پارادایم سنتی (بیشینهسازی مطلوبیت مورد انتظار و عقلانیت کامل) کنار گذاشته شدهاند.
مالی رفتاری دو پایه اصلی دارد. مورد اول محدودیت در آربیتراژ است که بر اساس آن، سرمایهگذاران عقلایی نمیتوانند از هر فرصت آربیتراژ به راحتی استفاده کنند، چرا که انجام برخی از آنها مستلزم پذیرش ریسکهایی است که برای ایشان غیر قابل قبول است. دومین پایه مالی رفتاری، اصول روانشناسی است که در واقع رفتار کلان، قضاوتهای سرمایهگذاران و همچنین خطاهایی که آنان هنگام قضاوت مرتکب میشوند، با استفاده از آن مورد بررسی قرار میگیرد. دانش مالی رفتاری را میتوان در دو سطح خرد (BFMI) و کلان ( BFMA ) بررسی کرد که به ترتیب سوگیریهای سرمایهگذاران در سطح فردی و مدلهای رفتاری مبتنی بر عدم پذیرش قواعد و فرضیههای بازار کارا را مورد مطالعه و ارزیابی قرار میدهند.
علت رفتار گروهی در مالی رفتاری چیست؟
اگر چه کابران بازار سرمایه تصمیم گیرنده نهایی برای خرید، فروش و نگهداری سهام مورد نظر خود هستند، اما اغلب تحت تأثیر رفتاری که بیشتر سرمایهگذاران در آن بازه زمانی از خود بروز میدهند، قرار گرفته و از استراتژیها و قواعد معاملاتی خود پیروی نمیکنند. در این حالت معاملهگران عمدتاً رفتار سایر افراد بازار را الگو قرار داده و وسوسه میشوند تا برای عدم جا ماندن از کلیت بازار، از سوگیریهای جمعی پیروی کنند. بدین ترتیب و در نتیجه این رفتارهای گروهی، خرید و فروشهای بیاساس و بدون تحلیل در بازار افزایش یافته و این امر منجر به تحرکات قیمتی غیرمنطقی در بازار میشود. لازم به ذکر است که رفتارهایی از این دست (حرکات جمعی) از قرنها قبل نیز شناخته شدهاند و اصلیترین دلیل بروز آنها، تأثیرپذیری از حس امید به کسب سود بیشتر (یا کاستن از زیان احتمالی)، صرفاً به دلیل همراه شدن با سایر معاملهگران بازار میباشد.
دنبال کردن رفتار گروهی چه خطراتی دارد؟
زمانی که معاملهگران با جمع اهالی بازار همراه شده و در کوتاهمدت به سود میرسند، ممکن است تحت تأثیر این موفقیت، از استراتژیها و روشهای تحلیلی خود غافل شوند. اما در بلند مدت، این رفتار قطعاً سرمایه افراد را به نابودی خواهد کشاند. زیرا در چنین شرایطی افراد سرخوش از سود بدستآمده، از سیستم فردی خود دور شده و تنها به رفتار جمعی تکیه میکنند و در صورتی که رفتار جمعی مطابق حرکات اساسی بازار پیش نرود، افراد با شکست رو به رو میشوند. همچنین وجود احساساتی همچون ترس و طمع باعث میشود افراد به صورت هیجانی عمل کرده و بدین طریق با تصمیمات نادرست خود حباب قیمتی ایجاد، و سهام را فراتر یا بسیار کمتر از ارزش واقعی آن خرید و فروش کنند. علاوه بر آن از آنجا که بازار سرمایه، اغلب تحت تأثیر رویدادهای سیاسی، اقتصادی و غیره جهتگیری میکند، لذا صرفاً نمیتوان با تکیه بر رفتار دستهجمعی و حتی بنابر استراتژیهای فردی، بازار را پیشبینی کرد. از این رو سرمایهگذاران میبایست همواره هوشیار بوده و با افزایش آگاهی و دانش معاملهگری، متناسب با شرایط بازار رفتار نمایند. برای آشنایی با اصول انجام معاملات در بازار و روشهای تحلیل سهام، میتوانید به مقالات آموزشی در سایت کارگزاری مدبر آسیا مراجعه نمایید.
چگونه میتوان از درگیری با رفتار جمعی در بازار جلوگیری کرد؟
همچنان که بیان شد، در اغلب موارد افراد تحت تأثیر رفتار جمعی اهالی بازار قرار گرفته و تصور میکنند اگر با حرکت جمعی همراه نشوند، از سایر معاملهگران بازار جا میمانند. اگر افراد بدون تفکر و روش تحلیلی مشخص، تنها دنبالهروی رفتار جمعی بازار باشند، نمیتوانند عملکرد درست و دقیقی در شرایط مختلف بازار از خود نشان دهند. لذا ضروری است که معاملهگران با بینش کافی و درک صحیح از رفتار بازار، پایبندی به استراتژیها و تأثیر نپذیرفتن از احساسات، بهترین تصمیم را اتخاذ کرده و سپس اقدام به خرید و فروش کنند. اگر کاربران به استراتژیهای خود پایبند باشند، در شرایط نابسامان بازار که همه در صفهای سنگین فروش قرار دارند، میتوانند زودتر اقدام به فروش سهم کرده و یا اینکه سهمهایی را خریداری کنند که در شرایط ریزش بازار نیز به روند صعودی خود ادامه دهند. در این صورت ممکن است در برخی موارد در خلاف جهت حرکت جمعی پیش بروند، اما همچنان به سود مورد نظر خود دست یابند. بر این اساس چنانچه رفتار جمعی بازار مطابق با تحلیل و استراتژی افراد باشد، سرمایهگذار میتواند رفتار توده را دنبال کند و از سوی دیگر، زمانی که رفتار جمعی بر خلاف تحلیل و ارزیابی آنهاست، بهتر است از تبعیت بدون پشتوانه از سایرین خودداری کرده و سریعاً از بازار خارج شوند.
تبعیت افراد از رفتار جمعی، حتی بر اساس اخبار جعلی و نادرست
بدون شک کسب دانش و مهارت معاملهگری و افزایش آگاهی صحیح نسبت به حرکات بازار، کلید غلبه بر درگیری با حرکات جمعی بدون پشتوانه بوده و سرمایهگذار را از قرارگیری در مسیر منتهی به از دست رفتن سرمایه، دور نگاه خواهد داشت. علاوه بر داشتن توانمندی تحلیل سهام، اتکا به کارگزاری مطمئن و به روز نیز میتواند راهگشای مسیر موفقیت سرمایهگذاری افراد باشد. کارگزاری مدبر آسیا با حدود 17 سال سابقه فعالیت و در اختیار داشتن کارکنانی مجرب و متخصص، یکی از بهترین و کارآمدترین کارگزاریهای بورسی است که خدماتی با بالاترین کیفیت ممکن را به سرمایهگذاران گرامی ارائه مینماید.
جمعبندی
شواهد بسیاری حاکی از آن است که کلیت بازار بر اساس رفتار تکتک افراد درگیر در آن بازار شکل میگیرد. همانطور که ذکر شد، دانش مالی رفتاری، حوزهای از علم اقتصاد است که به بررسی جهتگیریهای رفتاری سرمایهگذاران میپردازد. رفتار افراد و ویژگیهای شخصیتی آنها، تأثیر بسزایی در روند بازار دارد. شنیدن درباره سودهای کلان بدستآمده توسط تعداد زیادی از افراد بازار، حتی در شرایطی که اطلاعات کاملی از مغایرت آن با واقعیتهای موجود در دسترس است، معاملهگران را وسوسه میکند تا استراتژی خود را کنار گذاشته و با توده سرمایهگذاران همراه شوند. اگر چه که نمیتوان تأثیر برخی حرکتهای جمعی در بازار را نادیده گرفت، اما این سرمایهگذار است که میبایست با اتکا بر دانش و تحلیل خود، بهترین تصمیم را اتخاذ کرده و اهمیت داشتن منطق در معاملات را در هنگام مواجهه با رفتارهای جمعی از یاد نبرد.
بررسی تاثیر احساسات معامله گران
روانشناسی بازار چیست؟
روانشناسی بازار، حرکت بازار و وضعیت احساسی شرکت کنندگان را منعکس میکند یا تحت تاثیر آن ها قرار میگیرد. این یکی از مباحث اصلی اقتصاد رفتاری است که رشته ای است که در آن عوامل محتلفی را که قبل از تصمیم گیری اقتصادی وجود دارد، بررسی میکند.
بسیاری بر این باورند که احساسات نیروی محرکه اصلی جابجایی بازار های مالی نیز هستند و اینکه نوسانات کای احساسات سرمایه گذاران همان چیزی است که چرخه های به اصطلاح روانشناختی بازار را ایجاد میکند.
به طور خلاصه، احساسات در بازار، احساس کلی است که سرمایه گذارا و تریدر ها نسبت به عملکرد قیمت یک دارایی دارند. هنگامی که احساس بازار مثبت است، قیمت ها به طور مداوم در حال افزایش هستند، کفته میشود که یک روند صعودی وجود دارد که اغلب از آن به عنوان بازار گاوی یاد میشود و برعکس زمانی که روند نزولی مداوم قیمت ها وجود داشته باشد، بازار خرسی نامیده میشود.
بنابراین، روانشناسی بازار از دیدگاه ها و احساسات فردی همه تریدر ها و سرمایه گذاران در یک بازا مالی تشکیل شده ایت، روش دیگر برای بررسی آن به عنوان میانگین احساسی عمومی فعالان بازار است.
اما درست مثل هر چیز دیگری، هیچ عقیده ایی کاملا قطعی نیست. براساس تئوری های روانشناسی بازار، قیمت یک دارایی در واکنش به احساسات کلی بازار تمایل ببه تغییر دائمی نیز دارد و همچنین پویا میباشد. و در غیر این صورت، انجام یک ترید موفق بسیار دشوار خواهد بود.
در عمل، وقتی بازار صعود میکند، احتمالا به دلیل بهبود نگرش و اطمینان در بین معامله گران است. احساس مثبت در بازار باعث افزایش تقاضا و کاهش عرضه مشود و همچنین خود افزایش تقاضا ممکن است باعث ایجاد نگرشی حتی شدید تر شود. به همین ترتیب، روند نزولی قوی تمایل به ایجاد احساسات منفی دارد مه تقاضا را کاهش میدهد و عرضه موجود را افزایش میدهد.
چگونه احساسات در دوره بازار تغییر میکند؟
روند صعودی
همه بازار ها چرخه های انبساط و انقباض را طی میکنند. وقتی یک بازار در بررسی تاثیر احساسات معامله گران مرحله صعودی است، فضای خوشبینی، اعتقاد و حرص و آز وجود دارد. به طور معمول، این احساسات اصلی است که منجر به یک فعالیت خرید قوی میشود.
مشاهده نوعی اپر چرخه ای با عطف به ماسبق در دوره های بازار کاملا معمول است. به عنوان مثال، با افزایش قیمت ها، احساسات مثبت تر میشوند و همین امر بباعث میشود که احساسات حتی مثبت تر شوند و بازار را حتی بالاتر ببرند.
گاهی اوقات، احساس شدید حرص و اعتقاد به گونه ای بازار را فرامیگیرد که میتواندحباب مالی ایجاد کند در چنین سناریویی، بسیاری از سرمایه گذاران غیر منطقی میشوند، دارایی ارز واقعی خود را از دست میدهد و یک دارایی را فقط به این دلیل خریداری میکنند که معتقد روند صعودی ازار ادامه خواهد داشت.
آن ها حرص میخورند و بیش از حد تحت تاثیر حرکت بازار قرار میگیرند، به امید اینکه سود کسب کنند. با افزایش بیش از حد قیمت به سمت بالا، سطوح بالای قیمتی شکل میگیرد. به طور کلی، این سطوح به عنوان نقطه حداکثر ریسک مالی درنظر گرفته میشود.
در برخی موارد، بازار به تدریج با فروش تدریجی دارایی ها، حالت رننج را تجربه میکند. این مرحله به مرحله توزیع نیز معروف است. با این حال، برخی از چرخه مرحله توزیع مشخصی ندارندو روند نزولی بلافاصله پس از رسیدت به بالاترین سطح شروع میشود
روند نزولی
وقتی بازار شروع به چرخش دیگری میکند، حال و هوای سرخوشی میتواندبه سرعت به رضایت خاطر تبدیل شود، زیرا بسیاری از معامله گران از باور روند صعودی امتناع میورزند. با ادامه روند نزولی قیمت ها، احساسات بازار به سرعت به سمت منفی حرکت میکند. اغلب شامل احساس اضطراب، انکار و وحشت است.
در این بررسی تاثیر احساسات معامله گران زمینه، ممکن است احساس را لحظه ای تصیف کنیم که سرمایه گذاران شروع به سوال کدن دلیل کاهش قیمت میکنند، که به زودی منجر به مرحله انکار میشود. دوره انکار با احساس عدم پذیرش مشخص میشود. سیاری از سرمایه گذاران اصرار بر حفظ موقعیت های از دست رفته خود دارند، یا به این دلیل که فروش خیلی دیر است یا به این دلیل که آن ها میخواهند باور کنند بازار به زودی باز خواهد گشت.
آموزش روانشناسی چرخه بازار
اما با کاهش بیشتر قیمت هاُ موج فروش قوی تر میشود. در این مرحله ترس و وحشت اغلب منجر به چیزی میشود که تسلیم به بازار نامیده میشود. زمانی که دارندگان تسلم میشوند و دارایی های خود را نزدیک به سطوح پایین حمایتی میفروشند.
در تهایت، با کاهش نوسانات و ثبات بازار، روند نزولی متوقف میشود. به طور معمول، قبل از این که احساس امیدوار و خوش بینی مجددا به وجود میاید، بازار حرکت رنج را تجربه میکند. چنین دوره رنجی به عنوان مرحله تجمیع یا انباشت نیز شناخته میشود.
سرمایه گذاران چگونه از روانشناسی بازار استفاده مکنند؟
با فرض معتبر بودن نظریه روانشناسی بررسی تاثیر احساسات معامله گران بازار، درک آن ممکن است به یک معامله گر کمک کند تا در زمان های مطلوب تری از موقعیت ها خارج و وارد شود.نگرش عمومی بازار معکوس است، لحظه بهترین فرصت مالی برای خریدار، معمولا زمانی اتفاق میافتد که اکثر مردم ناامید هستند و بازار بسیار پایین است. در مقابل، غالبا بالاترین ریسک مالی هنگامی رخ میدهد که اکثریت فعالان بازار سرخوشی و بیش از حد اعتماد به نفس داشته باشند.
روانشناسی خرید و فروش
بنابراین، برخی از معامله گران و سرمایه گذاران سعی میکنند احساسات یک بازار را بخوانند تا مراحل مختلف چرخه های روانشناختی آن را تشخیص دهند. در حالت ایده آل، آن ها از این اطلاعات ببرای خرید در هنگام وحشت و فروش در هنگام طمع، استفاده میکنند. گرچه در عمل، شناختن این نکات بهینه به ندرت کار ساده ای است.
تحلیل تکنیکی و روانشناسی در بازار
به راحتی میتوان به چرخش بازار نگاه کرد و شناخت چگونه روانشناسی کلی تغییر کرده است. تجزیه و تحلیل داده های قبلی نشان میدهد که چه اقداماتی و تصمیماتی سودآور ترین هستند.
با این حال، درک چگونگی تغییر بازار در حال حرکت بسیار دشوار تر است و همچنین پیش بینی آینده نیز بسیار دشوا است. بسیاری از سرمایه گذاران با استفاده از تجزیه و تحلیل فنی، سعی میکنند پیش بینی کنند که بازار به کجا میرود.
MACD، نمونه دیگری از یک اندیکاتور است که ممکن است برای شناسایی مراحل مختلف روانی از یک چرخه بازار مورد استفاده قرار گیرد. به طور خلاصه، رابطه بین خطوط آن ممکن است نشانگر زمانی باشد که حرکت بازار در حال تعغییر است.
بیت کوین و روانشناسی بازار
بازار بیت کوین در سال 2017، نمونه بارزی از روانشناسی بازار بر قیمت ها و بالعکس است. از ژانویه تا دسامبر، بیت کوین از حدود 900 دلار به بالاترین قیمت خود در 20.000 دلار رسید. در طول صعود، احساسات بازار بیشتر و مثبت تر میشد. هزاران سرمایه گذار جدید وارد پوزیشن های صعودی شدند و درگیر FOMO، گردیدند.
تغییر روند در اواخر سال 2017 و وایل سال 2018 آغاز شد. اصلاح زیر بسیاری از سررسید های آپشن را با ضررهای قابل توجهی روبرو کرد. حتی وقتی روند نزولی ثابت شده بود، اعتماد به نفس و رضایت از تحلیل خود به صورت کاذب باعث شد، به مردم اصرار کنند.
سوگیری شناختی
سوگیری شناختی
سوگیری شناختی یکی از الگوهای تفکر رایج است که غالبا باعث تصمیم گیری غیر منطقی انسان میشود. این الگو ها میتواند هم بر معامله گران منفرد و هم بازار تاثیر بگذارد. چند مثال:
سوگیری تایید: تمایل بیش از حد به اطلاعاتی که باور های خود ما را تایید میکند، در حالی که اطلاعات مغایر به آن ها را نادیده میگیرید یا آن ها را رد میکنید.
انزجار از دست دادن: تمایل رایج انسان ها به ترس از ضرر بیش از آن که از سود بهره مند شوند، حتی اگر سود مشابه یا بیشتر باشد. به عبارت دیگر، درد از دست دادن معمولا دردناک تر از لذت سود میبباشد.
اثر وقف: گرایشی است که افراد به چیز هایی که متعلق به خودشان است، بیش از حد ارز میدهند، فقط به این دلیل که صاحب آن هستند.
جمع بندی
اکثر تریدر ها و سرمایه گذاران اتفاق نظر دارند که روانشناسی بر قیمت ها و چرخه های بازار تاثیر دارد. گرچه چرخه های بازار روانشناختی کاملا شناخته شده است، اما کنار آمدن با آن ها همیشه راحت نیست.
از حباب اقتصادی گل لاله هلند در دهه 1600 تا حباب DOTCOM در دهه 90، حتی معامله گران ماهر نیز تلاش کرده اند تا نگرش خود را از احساسات کلی بازار جدا کنند. سرمایه گذاران با کار دشواری روبرو هستند که نه تنها روانشناسی بازار بلکه روانشناسی خودشان را نیز باید درک کنند و اینکه چگونه این امر بر روند روند تصمیم گیری تاثیر میگذارد.
در ذهن یک تریدر حرفهای چه میگذرد؟
بازار ارز دیجیتال یکی از مطرح ترین و پر سود ترین بازارهای مالی حال حاضر جهان است. موفقیت در این بازار یا دیگر بازارهای مالی نیازمند داشتن ذهن حرفهای می باشد. در این مطلب قصد داریم مهمترین فاکتورهای ذهن تریدر حرفهای را با هم بررسی کنیم.
ذهن یک تریدر حرفهای
معامله گری در بازار ارز دیجیتال سود زیادی دارد و علاوه بر سود مالی، جذابیت های زیادی هم دارد. اما لذت بردن از جذابیت ها و کسب سود در بازار ارز دیجیتال به این آسانی ها نیست. فعالیت در چنین بازار های مالی همیشه با ریسک های زیادی همراه است. اساس کار تریدر حرفهای در بازار ارز دیجیتال تحلیل و پیش بینی اتفاقات و تاثیر آنها بر روند بازار است و موفقیت یا شکست در این بازار ها با همین پیش بینی ها رقم میخورد.
هیچ تصمیمی در این بازار صددرصد درست یا حتی صددرصد غلط نیست. حتی بهترین معامله گران در چنین بازارهایی پیش بینی هایی می کنند که حداکثر ۸۰ درصد آنها به وقوع می پیوندد. یعنی ۲۰ درصد خطا دارند. برای معامله گران تازه کار و جوان این درصد کمتر هم می شود پس نباید در ابتدای کار معاملهگری انتظار این را داشته باشد که در حد افرادی مثل نیک پاتل موفق شوید.
معاملهگر هر چه دانش خودش را در بازار ارز دیجیتال بالاتر ببرد و تجربه بیشتری از بازار کسب کند تصمیمات بهتری خواهد گرفت اما مهمترین عامل در موفقیت یک معامله گر داشتن ذهن پیروز است. داشتن ذهن موفقیت خواه بیشتر از آنکه در هنگام پیروزی به کمک شما بیاید، در لحظه تلخ شکست شما را یاری میرساند. اگر شما در لحظات تلخ شکست بتوانید تجربه گرانبها کسب کنید قطعاً در آینده بازار یکی از افراد حرفهای و موفق خواهید بود. آشنایی با نکاتی که معامله گران حرفهای در روانشناسی بازار روی آنها تاکید دارند می تواند به شما در داشتن یک ذهن موفق و پیروز کمک کند. این نکات را با هم بررسی میکنیم تا از یک تریدر آماتور تبدیل به یک تریدر حرفهای شویم.
آیا تریدر حرفهای به اطلاعات خاص و سری دسترسی دارد؟
متاسفانه بسیاری از تریدر های تازه کار بر اثر حرف دیگران این تصور را دارند که تریدر حرفهای بازار ارز دیجیتال که در این بازار به موفقیت رسیده است، به اطلاعات فوق سری یا خاص دسترسی داشته است. به شما حق می دهیم که در مورد این موضوع همیشه تردید داشته باشید. و فکر کنید اطلاعاتی که در اختیار شما قرار دارد، اطلاعات معمولی است و امکان تحلیل صحیح از روی آنها وجود ندارد. اما اگر گذشته بسیاری از تریدرهای حرفهای بازار ارز دیجیتال چه در داخل و چه در خارج از کشور را بررسی کنید، متوجه می شوید آنها انسان های معمولی بودهاند. و دسترسی به اطلاعات خاص نداشتهاند. به نظر می رسد اساس تردید و سوالی که در ذهن معاملهگران تازه کار ایجاد میشود ایراد دارد.
در روانشناسی بازار، به جای اینکه به دنبال رسیدن به پاسخ این سوال باشید که اطلاعات معاملهگران حرفهای چه طبقه بندی دارد، جواب این پرسش را جستجو کنید که تریدر حرفهای چگونه فکر میکند و چگونه ذهن او زمینه ساز موفقیت او می شود. تنها چیزی که نه تنها معاملهگران حرفهای بازار ارز دیجیتال بلکه انسان های موفق را در جهان به کامیابی می رساند، ذهن آنها و نحوه تفکرشان است.
اگر شما یک ذهن کنجکاو و با درک عمیق از شرایط داشته باشید این اطمینان را به شما می دهیم که در بررسی تاثیر احساسات معامله گران نهایت نه تنها در دنیای کریپتوکارنسی بلکه در زندگی خودتان انسانی موفق خواهید شد. اولین گام رسیدن به یک ذهن حرفهای و موفق در بازار، گذر از قضاوت و حرف دیگران و تمرکز بر روی یادگیری و درک عمیق اطلاعات است. معاملهگران حرفهای بازار ارز دیجیتال در روزهای ابتدایی پیدایش این ارزها برای سرمایهگذاری بر روی این پول های الکترونیکی و جدید شماتت های زیادی را تحمل کردهاند اما کسی که پیروز شده است آنها هستند نه شماتت کنندگان.
تریدر حرفهای خود را کنترل میکند نه بازار را
یکی از بزرگترین و مهمترین نکاتی که تریدر حرفهای در بازار کریپتوکارنسی آن را رعایت میکند، کنترل ذهن خودش است. تریدر موفق تلاش نمی کند بازار را آنگونه که علاقه دارد تحلیل کند. او بازار را آنگونه که هست تحلیل می کند. شاید این جمله در ابتدا ساده به نظر برسد اما متاسفانه رعایت نکردن همین اصل سبب ناکامی بسیاری از معاملهگران تازه کار در دنیای کریپتوکارنسی شده است.
برخی از معاملهگران متاسفانه برخلاف روند حقیقی بازار، تحلیل را به گونه ای انجام دهند که آنها را به اهداف اقتصادی مدنظرشان میرساند. اما معاملهگر حرفهای بازار را به دقت بررسی می کند و در صورتی که متوجه شود ارز دیجیتال خاصی روند مثبت و سودساز در پی گرفته است روی آن سرمایهگذاری میکند. تریدر حرفهای با استراتژی در بازار فعالیت می کند و دقیقاً می داند که به دنبال چه چیزی است. او در بازار کنشگرانه عمل نمی کند بلکه به انتظار مینشیند تا فرصت های معاملاتی برای او ایجاد شود سپس از این فرصتها به خوبی استفاده میکند.
فرق تریدر حرفه ای با آماتور
یکی از نکات کلیدی دیگری که در این مورد تریدرهای حرفهای برخلاف معامله گران آماتور به آن توجه دارند این است که معمولاً بازار در طول یک ماه یا حتی یک سال فرصت های محدود سودآوری با درصد موفقیت بالا در اختیار آنها قرار میدهد. به همین علت این گونه معامله گران هر روز نمودارها را مورد بررسی قرار می دهند تا با مشاهده اولین فرصت اقدامات لازم را انجام دهند. معاملهگر حرفهای خسته نمی شود و هر روز روند ها را بررسی میکند تا از فرصت هایی که ایجاد میشود استفاده کند اما در صورتیکه در بررسی های او فرصتی هم دیده نشود به هیچ وجه در این در بازار ورود نمیکند. رعایت همین نکته کوچک برخی افراد را به ثروت انبوه رسانده و سرمایه برخی افراد را هم نابود کرده است پس حتماً به آن دقت کنید.
در ذهن تریدر حرفهای؛ احساسات دشمن موفقیت
تریدر حرفهای به خوبی می داند که احساساتی شدن در معاملات ارز دیجیتال برای او می تواند یک فاجعه را رقم بزند. البته این چیز عجیبی نیست که انسان برای سرمایه گذاری و معامله گری خودش درگیر احساسات شود اما معاملهگری موفق است که بتواند تاثیرات احساسات را مهار کرده و بر اساس عقل و منطق معامله کند. اگر در تریدینگ درگیر احساسات شوید باید منتظر ضررهای سنگین و جبران ناپذیر در بازار کریپتوکارنسی باشید.
یکی از بهترین راهکارها برای مقابله با احساسات و کنترل آنها در نظر گرفتن حد ریسک است. در حقیقت شما به جای اینکه پیش بینی کنید چقدر احتمال دارد در بازار سودآوری داشته باشید، ابتدا باید حد ضرر احتمالی خودتان را در نظر بگیرید. البته شما برای سود خودتان هم باید حد ریسک مشخص کنید اما مشخص کردن حد ضرر به این دلیل که در هنگام بحرانی شدن بازار سریعتر می توانید اقدام کنید ضروری به نظر می رسد.
با تعیین حد ضرر شما میتوانید مشخص کنید که در یک معامله حداکثر چه مقدار پول از دست خواهید داد و در هنگام بحران هم راهکاری برای خروج از آن خواهید داشت. معاملات در بازارهای مالی ارز دیجیتال توزیع تصادفی برنده ها و بازنده هاست. همه چیز در دنیای احتمالات و ریسک خطر و پیروزی رقم می خورد و اگر شما به عنوان معامله گر توان تحمل لحظات سخت شکست را نداشته باشید و در آن لحظات احساساتی شوید، باید منتظر روزهای سخت تر باشید. در لحظات سخت، گرفتن تصمیمات منطقی و عاقلانه هم قطعاً سخت خواهد بود اما نتیجه آنها شیرین و جذاب رقم خواهد خورد.
تریدر حرفهای بازار را درک میکند!!
بزرگترین تفاوت که بین تریدر حرفهای و معاملهگر آماتور وجود دارد، شاید نحوه برخورد آنها با تغییرات بازار ارز دیجیتال باشد. معاملهگر حرفهای به پیش بینی های خودش اعتماد دارد و می داند که بازار در آینده قرار است چه کاری انجام دهد. این نکته بسیار مهم است و نباید ساده از آن گذشت. متاسفانه بررسی تاثیر احساسات معامله گران بسیاری از معاملهگران آماتور بعد از تصمیم گیری و ورود به معامله بر اساس اتفاقات و هیجانات روزانه ممکن است تصمیمات خطرناکی در بازار بگیرند و این تصمیمات منجر به ناکامی آنها در بهرهوری کافی از بازار شود. بازارهای مالی همیشه سود های بزرگ را در بازههای بلندمدت توزیع میکنند و به همین دلیل است که تریدر حرفهای با صبوری بازار را دنبال میکند اما تریدر آماتور با کوچکترین اتفاق منفی درگیر هیجان شده و تصمیمات غیر منطقی میگیرد.
تریدر حرفه ای به خوبی می داند که در بازار ارز دیجیتال تمام اتفاقات مطابق پیش بینی او رقم نمیخورد اما اجازه می دهد معاملات او بدون هیچ دخالتی مسیر خود را طی کنند. البته گاهی اوقات هم تریدرهای حرفه ای به دلیل اینکه شرایط را بحرانی در نظر میگیرند ممکن است زودتر از زمان پیش بینی شده از معامله خارج شوند. اما در اکثر مواقع یعنی بیش از ۷۰ درصد مواقع معامله گر حرفه ای، معاملات خودش را تنظیم کرده و تا زمانی که به سود نهایی برسد آن معامله را فراموش میکند و تغییری در آن ایجاد نمی کند. اگر بخواهیم تمام نکاتی که در این بخش گفتیم را در یک جمله جمع کنیم باید بگوییم که معامله گر حرفهای به بازار اجازه انجام کار میدهد و در روند طبیعی بازار دخالت نمی کند.
طرز فکر معاملاتی شما، عادات معاملاتی شما را مشخص میکند
نحوه تفکر شما در مورد معاملات بازار ارز دیجیتال نهایتاً تبدیل به عادتهای تجاری شما خواهند شد. اگر شما در بازار عادت به جلوگیری از ضرر داشته باشید احتمالاً در طول معاملات خودتان سعی می کنید با توقف ضرر معامله نکنید. اگر شما در ذهن خودتان بازار را مثل یک دستگاه خودپرداز فرض کنید که قرار است تمام آرزوها و خواسته های زندگی شما را برآورده کند.
مجبور میشوید بیش از حد منطقی معامله کنید و در معاملات پر ریسک شرکت کنید که در نهایت معاملات به این شکل یک انفجار بزرگ برای شما به همراه خواهد داشت. و نه تنها شما را به آرزوهای زندگیتان نمی رساند بلکه سرمایه فعلی زندگی شما را نابود خواهد ساخت. تفاوت بزرگ معامله گر یا همان تریدر حرفهای با دیگر معاملهگران در همین است. معاملهگر حرفهای متناسب با شرایط بازار معامله می کند و انتظار اتفاق خارق العاده ندارد.
البته معمولاً معاملهگران حرفه ای در دراز مدت از طریق بازار راحت تر می توانند به خواسته های خودشان برسند اما عجله نمی کنند. اینگونه معاملهگران به بازار احترام می گذارند و می دانند که در بازار دانش آنها همه چیز را پوشش نمی دهد. آنها بیشتر از اینکه دنبال پیش بینی پاداش باشند به ریسک معاملات خودشان فکر می کنند. تریدر حرفهای این تصور را دارد که تجارت در بازار ارز دیجیتال مانند کاری است که برنامه ریزی آن را قبلا انجام داده است و اکنون باید بنشیند تا برنامه ریزی او به نتیجه برسد.
صبر در بازار ارز دیجیتال کمک میکند تا عادات معاملاتی صحیح در ذهن معامله گر ایجاد شود. معاملهگران حرفه ای کار خودشان را با صبر ، اعتماد و اطمینان به بازار انجام میدهند و در هنگام ثبت معاملات خونسردی کامل دارند. تریدر حرفهای به خوبی میداند که باید پول را خودش مدیریت کند و به تجارت دیگران وابسته نباشد. موفقیت در بازار ارز دیجیتال و دیگر بازارهای مالی غیر ممکن نیست اما نیازمند طرز فکر حرفهای و موفق است.
جمعبندی
ذهنیت انسان ها به کارهای آنها جهت می دهد و سبب ایجاد انسان های موفق و حرفهای یا ناموفق و آماتور میشود. تریدر حرفه ای ارز دیجیتال انسان خاصی نیست بلکه از ذهن هوشمند و منطقی برای رسیدن به خواستههای خودش کمک می گیرد. این در حالی است که تریدر آماتور و ناآگاه سعی می کند با احساسات و هیجانات در بازار معامله کند و معمولاً معاملات اینگونه تریدرها نتیجه خوبی در بر نخواهند داشت.
در این مطلب هم خدمت شما عرض کردیم که موفقیت و حرفهای شدن در بازار ارز دیجیتال نیازمند داشتن مولفههای یک ذهن حرفهای است. اگر میخواهید در بازار ارز دیجیتال موفق باشید، تنها به صحبت افراد موفق و دانا در این بازار باید توجه کنید و هیچ ارزشی برای شایعات و حرفهای بیاساس قائل نشوید. در بازار ارز دیجیتال هیچ اطلاعات خاص و سری وجود ندارد و معامله گران موفق با استفاده از اطلاعات معمولی، تریدر حرفهای شدهاند. شما باید ذهن خودتان را کنترل کنید و به هیچ وجه بازار را خارج از طبیعت و روند معمولی آن تحلیل نکنید. بازار را بر اساس آن چیزی که هست، تحلیل کنید نه آن چیزی که خودتان دوست دارید اتفاق بیفتد.
در بازارهای مالی مثل ارز دیجیتال به هیچ وجه احساسات را سرلوحه کار خودتان قرار ندهید. احساسات در این بازارها مانع بزرگ موفقیت شما خواهند بود. به بازار احترام بگذارید و اجازه دهید کار خودش را انجام دهد و با کوچکترین تغییری در روند معاملات خودتان اختلال ایجاد نکنید. همیشه سعی کنید عادات معاملاتی صحیح داشته باشید و تمام آرزوها و خواسته های خودتان را از بازار ارز دیجیتالی و دیگر بازارهای مالی در کوتاه مدت مطالبه نکنید.
دیدگاه شما