تحلیلگر بنیادی (فاندامنتال)


مراحل تحلیل بنیادی در بازار سرمایه – بهترین شرکت‌های بنیادی در بورس

جهت تحلیل بازار سرمایه (بورس) به آیتم‌های زیر نیاز داریم:

  • تحلیل فاندامنتال (بنیادی)

پس از تحلیل شرایط کشور از لحاظ اقتصادی، سیاسی، علمی، اجتماعی، فرهنگی، بین‌المللی و…، عوامل تأثیرگذار بر صنایع را بررسی و با توجه به شرایط فعلی کشور، گروه‌های (صنایع) مناسب برای سرمایه‌گذاری را انتخاب می‌کنیم. سپس از طریق مراحل زیر به تحلیل بنیادی (Fundamental) سهام در بورس می‌پردازیم؛ این مراحل در صورت لزوم آپدیت و مباحث جدید و کاربردی‌تر اضافه می‌شوند:

  1. آشنایی با شرکت و آگاهی از نوع و زمینه‌ی فعالیت آن (تولید و فروش)
  2. بررسی سال مالی شرکت
  3. بررسی سرمایه (تعداد سهام) شرکت: آیا شرکت افزایش سرمایه داشته است؟ از چه محلی؟ آیا ثبت شده است؟
  4. بررسی بزرگی یا کوچکی شرکت در صنعت و بورسی یا فرابورسی بودن آن
  5. بررسی جوان، جدید و به‌روز بودن شرکت
  6. بررسی فاصله‌ی قرار گرفتن شرکت تا مرز جهت صادرات (موقعیت جغرافیایی)
  7. بررسی میزان وابستگی شرکت (صنعت) به قیمت‌ها و بازارهای جهانی و نرخ ارز
  8. بررسی تعرفه‌ی واردات و صادرات شرکت (صنعت)
  9. تأمین مواد اولیه‌ی شرکت داخلی است یا خارجی؟
  10. بررسی میزان تأثیر هزینه‌ی انرژی (آب، برق، گاز و…) و نرخ حمل و نقل (بنزین، گازوئیل و…) بر شرکت
  11. قیمت‌گذاری محصولات شرکت آزاد است یا دولتی؟
  12. بازار فروش شرکت داخلی است یا خارجی؟
  13. بررسی چشم‌انداز بازار فروش شرکت در آینده و ارزش جایگزینی آن
  14. میزان نیاز و مالکیت دولت در شرکت (صنعت)
  15. بررسی درآمدها، هزینه‌ها، مالیات و سود (زیان) عملیاتی و غیرعملیاتی شرکت در گزارشات صورت‌های مالی میان‌دوره‌ای (3 ماهه، 6 ماهه، 9 ماهه) و سالانه (12 ماهه)
  16. مقایسه‌ی سود (زیان) خالص سال جاری شرکت نسبت به مدت مشابه سال مالی قبل در گزارشات صورت‌های مالی میان‌دوره‌ای (3 ماهه، 6 ماهه، 9 ماهه) و سالانه (12 ماهه) که می‌بایست حداقل بیش از میزان تورم و یا سود بانکی (نرخ بهره)، نسبت به سال گذشته رشد داشته باشد.
  17. مقایسه‌ی سود (زیان) خالص سال جاری شرکت نسبت به کل سال مالی قبل در گزارشات صورت‌های مالی میان‌دوره‌ای (3 ماهه، 6 ماهه، 9 ماهه) و سالانه (12 ماهه)
  18. بررسی روند سودآوری شرکت بر اساس سود (زیان) خالص در گزارشات صورت‌های مالی میان‌دوره‌ای (3 ماهه، 6 ماهه، 9 ماهه) و سالانه (12 ماهه) بر مبنای TTM (سود و زیان 12 ماه اخیر)
  19. مقدار EPS تحلیلی و TTM شرکت در حال حاضر و مقدار EPS سال مالی قبل
  20. بررسی شرکت‌های زیرمجموعه‌ی شرکت اصلی (صورت‌های مالی تلفیقی)
  21. بررسی جمع حقوق صاحبان سهام و مقدار سود (زیان) انباشته در ترازنامه‌ی شرکت در گزارشات صورت‌های مالی میان‌دوره‌ای (3 ماهه، 6 ماهه، 9 ماهه) و سالانه (12 ماهه)
  22. مقایسه‌ی مقدار تولید و فروش، نرخ فروش و جمع کل مبلغ فروش ماه جاری شرکت نسبت به ماه گذشته در گزارشات فعالیت‌های ماهانه
  23. مقایسه‌ی مقدار تولید و فروش، نرخ فروش و جمع کل مبلغ فروش ماه جاری شرکت نسبت به میانگین ماهانه سال جاری در گزارشات فعالیت‌های ماهانه
  24. مقایسه‌ی مقدار تولید و فروش، نرخ فروش و جمع کل مبلغ فروش ماه جاری شرکت نسبت به مدت مشابه سال مالی قبل در گزارشات فعالیت‌های ماهانه که می‌بایست حداقل بیش از میزان تورم و یا سود بانکی (نرخ بهره)، نسبت به سال گذشته رشد داشته باشد.
  25. مقایسه‌ی مقدار تولید و فروش، نرخ فروش و جمع کل مبلغ فروش ماه جاری شرکت نسبت به میانگین ماهانه کل سال مالی قبل در گزارشات فعالیت‌های ماهانه که می‌بایست حداقل بیش از میزان تورم و یا سود بانکی (نرخ بهره)، نسبت به سال گذشته رشد داشته باشد.
  26. مقایسه‌ی مقدار تولید و فروش، نرخ فروش و جمع کل مبلغ فروش تا ماه جاری شرکت نسبت به مدت مشابه سال مالی قبل در گزارشات فعالیت‌های ماهانه که می‌بایست حداقل بیش از میزان تورم و یا سود بانکی (نرخ بهره)، نسبت به سال گذشته رشد داشته باشد.
  27. مقایسه‌ی مقدار تولید و فروش، نرخ فروش و جمع کل مبلغ فروش تا ماه جاری شرکت نسبت به کل سال مالی قبل در گزارشات فعالیت‌های ماهانه
  28. بررسی سرمایه‌گذاری‌های بورسی و غیربورسی شرکت
  29. نسبت P/E شرکت و مقایسه با P/E گروه و میانگین P/E کل بازار
  30. بررسی سایر گزارش‌های شرکت از جمله تصمیمات مجامع و گزارش فعالیت هیئت مدیره
  31. آیا شرکت افشای اطلاعات بااهمیت و شفاف‌سازی داشته است؟
  32. آیا شرکت برنامه‌ی طرح توسعه دارد؟
  33. آیا شرکت تعدیل پیش‌خور شده یا سوخته دارد؟
  34. آیا شرکت برنامه‌ی افزایش سرمایه دارد؟
  35. آیا شرکت برنامه‌ی دعوت به مجمع دارد؟
  36. مقدار DPS سال مالی قبل، درصد تقسیم سود و زمان‌بندی پرداخت سود شرکت
  37. بررسی معاملات بلوکی و عمده‌ی شرکت و جابجایی سهام بین سهامداران عمده
  38. بررسی سهامداران عمده و میزان سهام شناور آزاد شرکت
  39. مقایسه‌ی ارزش بازار شرکت با شرکت‌های هم‌گروه و بررسی وضعیت کلی آن‌ها
  40. تابلو خوانی، بررسی حجم و ارزش معاملات، میانگین حجم ماه، نسبت‌های خریدار و فروشنده و سابقه‌ی معاملات شرکت

با تحلیل صورت‌های مالی طبق مراحل بالا، بر اساس آخرین گزارشات میان‌دوره‌ای (3 ماهه، 6 ماهه، 9 ماهه) و سالانه (12 ماهه)، بهترین شرکت‌های بنیادی بورس در حال حاضر به ترتیب حروف الفبا به شرح زیر می‌باشند: (بدیهی است، پس از انتشار گزارشات جدید، لیست زیر آپدیت می‌شود)

سلب مسئولیت: نمادهای بالا صرفاً بر اساس تحلیل گزارشات صورت‌های مالی میان‌دوره‌ای و سالانه انتخاب شده‌اند و گزارشات فعالیت‌های ماهانه لحاظ نشده است؛ لذا به هیچ عنوان پیشنهاد (سیگنال) خرید یا فروش نیست. معامله کردن صرفاً بر اساس تحلیل بنیادی، ریسک بالایی دارد و می‌بایست حتماً وضعیت تکنیکالی سهم نیز بررسی شود تا بهترین نقطه‌ی ورود و خروج مشخص گردد. در بسیاری از موارد، قیمت سهامی که در بهترین شرایط بنیادی و سودآوری قرار دارند، پیش‌خور شده‌اند یا ممکن است تعدیل سوخته به حساب آیند.

هر شخصی می‌بایست متناسب با سرمایه، شخصیت، سن، میزان ریسک‌پذیری و تایم‌فریم سرمایه‌گذاری خود، استراتژی معاملاتی‌اش را تعیین نماید.

تحلیل تکنیکال

یکی از روش‌های پر کاربرد در تجزیه‌وتحلیل سهام در بورس، روش تحلیل تکنیکال است. سرمایه‌گذارانی که از روش تحلیل تکنیکال برای ارزیابی و تحلیل قیمت سهام استفاده می‌کنند بر این باورند که با بررسی روند نوسانات قیمت یک سهم در گذشته، می‌توان قیمت آن سهم را در آینده پیش‌بینی کرد. بنابراین «تحلیل تکنیکال، درواقع پیش‌بینی قیمت سهم در آینده، بر اساس اتفاقات گذشته است». تحلیل گران تکنیکال با استفاده از نمودارها و رابطه‌های ریاضی، روند قیمت سهم در آینده را بر اساس نوسانات گذشته قیمت آن سهم، پیش‌بینی می‌کنند

اصل اول – تکرار

روش تحلیل تکنیکال همچنین اعتقاد دارند تاریخ تکرار می‌شود و روند گذشته قیمت سهم را می‌توان به آینده هم تعمیم داد. برای مثال اگر قیمت سهام شرکت الف در گذشته روند صعودی داشته است، به‌احتمال بسیار زیاد در آینده هم روند کلی قیمت سهام این شرکت صعودی خواهد بود و اگر روند قیمت سهام این شرکت در گذشته نزولی بوده، در آینده هم به‌احتمال بسیار زیاد این‌چنین خواهد بود. مگر آنکه اتفاق خاصی رخ داده و این پیش‌بینی را تغییر دهند. بنابراین، تحلیل تکنیکال بر این سه اصل استوار است:

همه عوامل در قیمت سهم لحاظ شده است؛

روند گذشته قیمت سهم را می‌توان به آینده تعمیم داد؛

تاریخ تکرار می‌شود.

همه تحلیل‌گران تکنیکال بر این باورند که تغییرات قیمت تابعی از عرضه و تقاضاست. چنانچه تقاضا بیش از عرضه باشد آنگاه قیمت صعود خواهد کرد و اگر عرضه بر تقاضا پیشی گیرد قیمت کاهش خواهد یافت. قریب به اتفاق تحلیل‌گران تکنیکال بر این باورند که نیرویی که جهت عرضه و تقاضا را تغییر می دهد برآیند تغییرات فاندامنتال و مربوط به اقتصاد بازار می باشد و همین نیرو بر قیمت ها تأثیر می گذارد. نمودارها هرگز به تنهایی علت بالا یا پایین آمدن قیمت نیستند. با استفاده از بررسی روند قیمت به کمک ابزارهای تکنیکی مختلف مانند اندیکاتورها، یک تحلیل گر تکنیکال می‌تواند بهترین زمان برای خرید و فروش سهم را تشخیص دهد و انتخاب کند.

ضروری است که این مفهوم را بپذیریم که قیمت ها بر اساس روندها حرکت می کنند. در اینجا نیز تا زمانی که به باور این اصل نرسیده باشیم تلاش برای یادگیری تحلیل تکنیکال بی‌فایده است .
هدف از ترسیم نمودار قیمت، شناسایی روند و پیش بینی جهت حرکت این روند است، پیش از آنکه قیمت‌های آتی، روند آینده را مشخص کنند.
نظریه ثابت شده‌ای نیز وجود دارد که می‌گوید قیمت‌ها بر اساس روندها حرکت می کنند و یا به عبارت دیگر قیمت ها دوست دارند که روند فعلی خود را حفظ کنند، به جای آنکه تغییر جهت بدهند. این قانون به نوعی بیان دیگری از قانون اول نیوتن درباره حرکت است. شاید بتوان آن را این تحلیلگر بنیادی (فاندامنتال) گونه نیز مطرح کرد که قیمت‌ها به روند فعلی خود را ادامه می‌دهند تا زمانی که عوامل بازدارنده حرکت، آنها را متوقف کند.
این قانون یکی از ادعاهای محکم تحلیل‌گران تکنیکال می‌باشد. آنها معتقدند که روندها تا زمانی که عوامل خارجی بر آنها تأثیر نگذاشته جهت خود را حفظ می‌کنند.

مزیت اول انعطاف‌پذیری و سازگاری با همه بازارها

یکی از بزرگترین نقاط قوت تحلیل‌ تکنیکال سازگاری و تنوع آن برای انواع معاملات در ابعاد زمانی مختلف می باشد. تقریباً هیچ بازار و فضای معاملاتی وجود ندارد که نتوان این اصول را در آن به کار برد.

چارتیست به راحتی می‌تواند هر نوع بازاری را که تمایل داشته باشد مورد مطالعه قرار دهد، حتی اگر با دانش فاندامنتال او همخوانی نداشته باشد. در حالی که اغلب تحلیل گران فاندامنتال به علت اینکه همواره مقادیر زیادی اطلاعات و صورت‌های مالی برای بررسی وجود دارد که برای درک آنها باید در حد یک متخصص عمل کنند، چندان نمی‌توانند از جایی که هستند دور شوند.

به طور مثال با یادگیری تحلیل تکنیکال، می‌توانید هرزمان که خواستید بسرعت از گروه خودرو به گروه دارویی سوئیچ کنید ولی یک تحلیل‌گر بنیادی باید ابتدا صورت‌های مالی بسیاری را بررسی کند تا بتواند سهام مناسب را برای خرید انتخاب نماید. تحلیل‌گر بنیادی با این سرعت عمل کم، بسیاری از نوسانات و سودهای بازار را از دست می‌دهد ولی این تحلیل‌گر تکنیکال است که با هوش و ذکاوت خود و البته با ابزاری سریع و انعطاف‌پذیر مانند تحلیل‌ تکنیکال توانسته سود بیشتری بدست آورد.

مزیت دوم قابل استفاده برای بازه‌های زمانی مختلف

یکی از بزرگترین نقاط قوت تحلیل تکنیکال این است که در بازه‌های زمانی مختلف کاربرد دارد. چه معامله‌گران روزانه چه معامله‌گران چند روزه و کوتاه‌مدت و چه خریداران میان‌مدت و چه افرادی که در بازه‌های زمانی طولانی مشغول به خرید و فروش می‌باشند، می‌توانند از تحلیل تکنیکال بهره ببرند در حقیقت تحلیل تکنیکال شامل زمان خاصی نمی‌شود و این سلیقه و روش کار معامله‌گر می‌باشد که در چه بازه‌ای به تحلیل بپردازد.

تحلیل‌گر تکنیکی با تعیین بازه زمانی موردنظرش این را مشخص می‌کند که قصد پیش‌بینی برای چه مدت زمانی را دارد. این عقیده که برخی از افراد می‌گویند تحلیل تکنیکال صرفاً در بازه‌های زمانی کوتاه‌مدت کاربرد دارد اصلاً درست نیست.

این ادعا شاید ناشی از این نظریه باشد که تحلیل فاندامنتال برای پیش بینی بلندمدت کاربرد دارد و فاکتورهای تحلیل تکنیکی فاکتورهایی کوتاه‌مدت هستند در واقع تحلیل‌گر تکنیکال برای پیش‌بینی بازه‌های زمانی بلندمدت از نمودارهای هفتگی ماهیانه و سالیانه بسته به سلیقه خودش استفاده می‌کند و به دلیل همین تکنیک‌ها می‌باشد که این نوع تحلیل را تکنیکال می نامند.

مزیت سوم تحلیل تکنیکال، میانبری است به بررسی بنیادی سهام

همان طور که در تحلیلگر بنیادی (فاندامنتال) تحلیل تکنیکال تمرکز بر روی تغییرات قیمت است در تحلیل فاندامنتال این عوامل اقتصادی است که بر عرضه و تقاضا تأثیر می‌گذارد و باعث می‌شود قیمت بالا یا پایین برود و یا ثابت بماند. یک تحلیل‌گر فاندامنتال (بنیادی) تأثیر تمام فاکتورهای مربوط را بر روی قیمت سهام بررسی می‌کند تا در نهایت بتواند ارزش ذاتی آن را محاسبه کند.
ارزش ذاتی چیزی است که یک تحلیل‌گر فاندامنتال به وسیله آن نشان می‌دهد که با توجه به میزان عرضه و تقاضا واقعاً با آن قیمت ارزش دارد یا خیر. اگر قیمت سهام زیر ارزش ذاتی باشد، تحلیل‌گر فاندامنتال می‌گوید قیمت آن چیز ارزان است و برای خرید مناسب است و برعکس.

هر دو روش تکنیکال و فاندامنتال همواره سعی بر حل یک مشکل واحد دارند و آن مشکل چیزی نیست جز پیش‌بینی اینکه قیمت‌ها تمایل دارند در چه جهتی حرکت کنند. در واقع آنها از دو راه متفاوت به یک مسئله واحد می‌پردازند. یک تحلیل فاندامنتال علت‌های تغییر قیمت را بررسی می‌کند حال آنکه یک تحلیل‌گر تکنیکال تأثیرات آن را به چالش می‌کشاند. تحلیل‌گر تکنیکال عقیده دارد که تغییرات قیمت تنها چیزی است که او نیاز دارد بداند و دانستن علت‌ها و دلایل این تغییرات لازم نیستند و در مقابل تحلیل‌گر فاندامنتال همواره به علت‌ها و دلایل تغییر قیمت می‌پردازد.

بیشتر معامله‌گران خود را در یکی از دو دسته تحلیل‌گران فاندامنتال و یا تکنیکال طبقه‌بندی می‌کنند. در حقیقت این دو دسته نقاط مشترک زیادی دارند. خیلی از تحلیل‌گران فاندامنتال سعی دارند مقدماتی از تکنیکال را فرابگیرند و همین طور بسیاری از تحلیل‌گران تکنیکی نیز تلاش می‌کنند حداقل اطلاعاتی از مسائل فاندامنتال داشته باشند.

مشکل اصلی اینجاست که خیلی از اوقات علت‌ها و نمودارها با یکدیگر درگیر هستند. در بیشتر مواقع در ابتدای حرکت‌های مهم بازار، یک تحلیل گر فاندامنتال نمی تواند تعریف درستی برای تغییرات بازار ارایه دهد. در چنین لحظات بحرانی است که هر دو تحلیل‌گر تفاوت‌های زیادی را در برداشت‌هایشان و روند قیمت مشاهده می‌کنند و اغلب نیز همزمان با هم دلیل تغییرات را درک می‌کنند ولی گاهاً برای انجام هر گونه عکس العمل خیلی دیر شده است.

این اختلافات ظاهری را شاید بتوان این‌گونه تشریح کرد که در واقع تغییرات قیمت باعث ایجاد دلایل پایه‌ای جدیدی می‌شود یعنی اینکه تغییر قیمت باعث می‌شود تا تحلیل‌گر فاندامنتال و فاکتورهای سنجش او حساس شوند و در حقیقت بازار دلایل جدیدی برای این تغییرات پیدا کند. در حالی که دلایل پایه‌ای قبلاً تأثیر خود را بر قیمت گذاشته‌اند و هم اکنون در بازار وجود دارند و در واقع قیمت‌ها در حال نشان دادن واکنش به دلایل پایه‌ای جدید هستند. خیلی از بازارها در گذشته با تغییرات بسیار کم و یا اصلاً هیچ تغییری در فاندامنتال شروع شده است و به مرور زمان وقتی که تغییرات دیده شده است روند جدید کاملاً در مسیرش قرار گرفته است.

بعد از مدتی تحلیل‌گر تکنیکال با اعتماد به نفس بیشتری تغییرات را در نمودارها درک می‌کند و می‌خواند. یک تحلیل گر تکنیکال شاید تنها کسی باشد که در شرایطی که تغییرات بازار با خرد عمومی در تناقض است احساس آرامش می کند و حتی از چنین موقعیتی لذت می‌برد. او می‌داند که معامله‌گران بازار به زودی با اطلاعات جدیدی که همان دلایل فاندامنتال جدید می‌باشد مواجه می‌شوند و شاید تنها او باشد که برای تصدیق محاسباتش منتظر چیزی نبوده است.

در تأیید تحلیل تکنیکال می‌توان به وضوح دید که اعتقاد یک تحلیل‌گر تکنیکال به تحلیل‌هایش به مراتب بیشتر از یک تحلیل‌گر فاندامنتال می‌باشد. اگر یک معامله‌گر مجبور باشد یکی از این دو را به عنوان روش کار انتخاب کند منطق می‌گوید که با تحلیل تکنیکال امکان رسیدن به موفقیتش بیشتر است. برای آنکه تحلیل تکنیکال در حقیقت تأثیر عوامل فاندامنتال را بررسی می‌کند و چون همیشه تأثیر فاندامنتال در روی قیمت لحاظ شده، به طور حتم بررسی فاندامنتال کاری غیرضروری است.

در واقع بررسی نمودار، میانبری است به بررسی عوامل فاندامنتال. ولی حالت عکس آن ممکن نیست. این امکان وجوددارد که بتوان در یک بازار مالی صرفاً با دانش تکنیکال خرید و فروش انجام داد ولی تقریباً بعید به نظر می‌آید که شخصی بتواند صرفاً بر اساس مسائلی فاندامنتالی و عدم بررسی قسمت تکنیکی بازار، خرید و فروش خیلی موفقی انجام دهد.

حتما در بورس تهران مشاهده کرده‌اید که گاهی اوقات بیشتر معامله‌گران از گروهی خاصی به گروهی دیگر سوئیچ می‌کنند و اصطلاحا نقدینگی به سمت گروهی دیگر هدایت می‌شود. حال در این وضعیت آیا تحلیل‌گر بنیادی می‌تواند به سرعت در گروه پیشرو بازار وارد شود؟ مسلم است که خیر، چون تحلیل ‌بنیادی غیر از اینکه به اطلاعات زیادی در زمینه صنعت مربوطه، حسابداری و بررسی صورت‌های مالی و… نیاز دارد، بسیار وقت‌گیرتر از تحلیل تکنیکال نیز می‌باشد.

ولی برای تحلیل‌گر تکنیکال هیچ فرقی نمی‌کند سهامی که می‌خواهد وارد آن شود در چه صنعتی قرار دارد. تحلیل‌گر تکنیکال فقط به نمودار قیمت توجه می‌کند و با استفاده از دانش نوینی که در اختیار دارد، در زمان بسیار کمتری سهم برتر گروه پیشرو را شناسایی می‌کند و وارد آن می‌شود.

با یادگیری تحلیل تکنیکال می‌توانید هرزمان که خواستید بر فرض مثال بسرعت از گروه خودرو به گروه دارویی سوئیچ کنید ولی یک تحلیل‌گر بنیادی باید ابتدا صورت‌های مالی بسیاری را بررسی کند تا بتواند سهام مناسب را برای خرید انتخاب نماید.

تحلیل‌گر بنیادی با این سرعت عمل کم، بسیاری از نوسانات و سودهای بازار را از دست می‌دهد ولی این تحلیل‌گر تکنیکال است که با هوش و ذکاوت خود و البته با علمی سریع و انعطاف‌پذیر مانند تحلیل‌ تکنیکال توانسته سود بیشتری بدست آورد.

معامله گر فاندامنتال (از تحلیل تا ترید)

این دوره آموزشی پیش نیاز ثبت نام در دومین دوره یکساله تحلیلگر حرفه ای می باشد.

توجه 1 : برای شرکت در دوره 45 ساعته معامله گر فاندامنتال بر روی دکمه ثبت نام و پرداخت کلیک کرده و پس از تکمیل پرداخت رسید واریز را به آیدی تلگرامی @mehdisouri_admin ارسال نمایید.

توجه 2 : برای رزرو ثبت نام دومین دوره یکساله تحلیلگر حرفه ای اینجا کلیک نمایید و پرسش نامه مربوط به دوره را با دقت تکمیل کنید تا اطلاع رسانی های مربوط به شروع دوره خدمت شما انجام گیرد.

توضیحات

در پایان این صفحه در بخش سؤالات متدوال به اکثر سؤالات شما عزیزان پاسخ داده شده است.لطفا این بخش را بررسی نمایید.

چنانچه با قوانین و مقررات (شرایط انصراف و…) و نحوه ثبت نام در دوره های آموزشی پیشگامان دنیای مالی آشنا نیستید اینجا را کلیک کنید.

♣ دوره آموزشی معامله گر فاندامنتال دوره ای متفاوت است که تفاوت های زیادی با آنچه در در دوره های تحلیل بنیادی رایج و کلیشه ای می بینید دارد.در برنامه ریزی محتوایی و عملیاتی این دوره آموزشی سعی کرده ایم دغدغه اساسی در امر آموزش را که کاربردی بودن مباحث ارائه شده و مشاهده آثار آموخته ها در فعالیت های شخصی یا سازمانی است، مورد توجه قراردهیم.

♣ در دوره آموزشی معامله گر فاندامنتال در مسیر تحلیل تا ترید در کنار شما خواهیم بود تا بتوانید ضمن فراگیری کاربردی دانش تحلیل بنیادی (فاندامنتال)، این مهارت را در فضای معاملات خود نیز پیاده سازی کنید و در این مسیر از ابزار مهمی بنام استراتژی های معاملاتی نیز بهره خواهیم برد که ایجاد کننده ارتباطی واقعی بین آنچه از تحلیل بنیادی یادگرفته اید و آنچه در فضای معاملاتی بعنوان بازده کسب خواهید کرد می باشد.

♣ در کنار تدریس مباحث مرتبط با تحلیل فاندامنتال و استراتژی معاملاتی، ۵ جلسه کامل را به تمرین و پیاده سازی عملیاتی مباحث ارائه شده در کارگاه های عملیاتی و بررسی پروژه های عملی اختصاص داده ایم تا بتوانید آنچه را که آموخید در فضای واقعی نیز درک کنید.

هدف از برگزاری دوره آموزشی معامله گر فاندامنتال ایجاد ارتباطی واقعی و کاربردی میان تحلیل و معامله است به صورتی که دانش پذیران این دوره آموزشی بتوانند با آموخته های خود از مباحث ارائه شده بازدهی مشهودی را در معاملات خود احساس کنند.این دوره آموزشی شما را در مسیر تبدیل شدن از یک تحلیلگر به یک تریدر واقعی همراهی خواهد کرد.

تحلیل تکنیکال در مقابل تحلیل بنیادی در بازار فارکس

تحلیل تکنیکال در مقابل تحلیل بنیادی در بازار فارکس

دو جریان فکری اصلی در بازارهای مالی وجود دارند که شامل تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکی هستند. اگرچه این دو تحلیل به طور کامل از هم متمایز و جدا نیستند ، اما بیشتر معامله‌گران خود را تنها در زمره یکی از این تحلیل ها قرار می دهند.

از دیدگاه تحلیلی ، تحلیل بنیادی و تکنیکال هر کدام مزایا و اشکالات بسیاری از خود را ارائه می دهند. در این مطلب ، ما در مورد تحلیلگر بنیادی (فاندامنتال) جوانب مثبت و منفی هر یک از این رویکردهای تحلیلی صحبت خواهیم کرد و در آخر شما می توانید تصمیم بگیرید که کدام از آنها برای شما بهتر است.

تحلیل تکنیکال در فارکس

تحلیل تکنیکال چیست؟ تحلیل تکنیکال، روشی برای پیش بینی که مبتنی بر مطالعه حرکات قیمت در گذشته است. غالباً خواهید شنید که تحلیل تکنیکی بیشتر هنری است تا علمی. این موضوع به این دلیل است که وقتی ما با تحلیل تکنیکال سعی در پیش بینی حرکت قیمت های آینده داریم ، تفاوت های ظریف زیادی وجود دارد که بعضی اوقات می تواند منجر به نتیجه گیری های مختلف شود.

ابزار اصلی برای تحلیل تکنیکال، داده های قیمت است. صرف نظر از بازه زمانی انتخابی ، اطلاعات قیمت مهمترین مورد است. اساساً تجزیه و تحلیل تکنیکال چارچوبی را فراهم می کند که یک تحلیلگر بتواند با مطالعه عملکرد فعلی قیمت و مقایسه آن با اتفاقات تاریخی قبلی ، تصمیماتی آگاهانه را در بازار اتخاذ کند.

تحلیل تکنیکال را می توان در بسیاری از بازارهای مختلف از جمله شاخص های بورس ، ارز ، کالاها ، سهام انفرادی و معاملات آتی اعمال کرد. تا زمانی که یک بازار از نقدینگی خوبی برخوردار باشد و به راحتی در معرض تأثیرات بیرونی قرار نگیرد ، می توان تحلیل تکنیکال را به روشی مؤثر انجام داد.

گاهی اوقات هم تحلیل تکنیکال جواب نمی دهد و این موضوع به دلیل نقدینگی کم و وجود عوامل بیرونی می باشد که روی قیمت ها تاثیر می گذارند.

اصول تحلیل فنی

سه اصل اساسی تحلیل فنی به شرح زیر است:

  • قیمت، هر چیز دیگری را در بازار منعکس می کند
  • قیمت در مسیرهای مشخص حرکت می کند
  • تاریخ تمایل دارد که خودش را تکرار کند

قیمت نشان دهنده همه چیز :تحلیلگران تکنیکال معتقدند که قیمت معامله شده در حال حاضر منعکس کننده تمام اطلاعات شناخته شده در دسترس شرکت کنندگان در بازار است و هرگونه اطلاعات جدیدی که ارائه می شود ، به سرعت در قیمت یک سهم یا ارز منعکس می شود.

حرکت قیمت ها در مسیرهای مشخص: روندهای مشخصی در بازار وجود دارد و یک تحلیل گر معتقد است که این روندها با روشی غیر تصادفی و قابل پیش بینی حرکت می کنند که با چشم آموزش دیده قابل مشاهده هستند. گرایش از فعالیت دامنه معاملات پدیدار می شود و پس از رشد ، سرانجام دوباره به مرحله ادغام برگردد و دوباره یک روند دیگر آغاز می شود.

تاریخ تمایل به تکرار خود دارد: بازارها ماهیت تکراری و بازگشتی را در داده های قیمت خود نشان می دهند. اگرچه هیچ دو الگویی در تاریخ قیمت دقیقاً یکسان به نظر نمی رسند اما می توان شباهت بسیار زیادی را میان الگوهای حرکت قیمت پیدا کرد که مطمئنا نمی توانند تصادفی باشند. این الگوهای تکرارشدنی را می توان در شکل بندی های نمودار ، الگوهای شمعدانی ، ردپای حرکت ، حجم و سایر اشکال داده های مربوط به قیمت مشاهده کرد.

تحلیل فاندامنتال یا بنیادی در فارکس

تحلیل بنیادی چیست؟ تحلیل بنیادی نوعی از تحلیل بازار است که به دنبال تعیین ارزش ذاتی یک دارایی از طریق مطالعه و ارزیابی داده های اقتصادی است. در بازار ارز ، تحلیلگر بنیادی سعی دارد با استفاده از داده های مختلف اقتصادی مانند تولید ناخالص داخلی ، اشتغال ، تورم ، نرخ بهره و موارد دیگر ، شرایط کلی اقتصاد را ارزیابی کند.

در بازار فارکس ، فعالیتهای بانک مرکزی از نزدیک توسط تحلیلگران بنیادی بسیار مورد نظارت و بررسی قرار می گیرد. تصمیمات ، جلسات و سخنرانی های مربوط به نرخ بهره در آینده توسط مقامات عالی رتبه بانک مرکزی برای یک معامله گر بنیادی بسیار مهم است.

تحلیلگران بنیادی سعی می کنند با استفاده از گزارش های اقتصادی مختلف ، شرایط کلی بازار را محاسبه کنند و در پی پیدا کردن قیمت های نادرست باشند که می تواند منجر به فرصت های تجاری شود. معامله گران بنیادی می توانند معامله گرانی کوتاه مدت باشند که سعی در جابجایی قیمت ها در طی دوره های بی ثبات بالقوه دارند یا می توانند معامله گران موقعیت کلان اقتصادی بلند مدت باشند و بیشتر به روندهای چند ماهه یا چند ساله علاقه داشته باشند.

بر خلاف تکنسین ها ، تحلیلگران بنیادی بیشتر به چرایی اهمیت می دهند تا چگونگی. معامله گران بنیادی به دنبال جواب این سوال هستند که چرا شرایط اقتصادی به شکل کنونی است یا سعی می کنند پیش بینی های خود را بر اساس عوامل اصلی توجیه کنند. از طرف دیگر ، یک تکنسین بسیار کمتر به این دلیل توجه می کند و بیشتر به واکنش های قیمت در مقابل آنها توجه می کند.

تحلیل تکنیکال در مقابل تحلیل بنیادی در بازار فارکس

نرخ بهره

یکی از محرک های بزرگ ارزش ارز نرخ بهره فعلی کشور است. وقتی نرخ بهره یک کشور خاص نسبت به سایرین که شرایط اقتصادی مشابه دارند بالاتر باشد ، سرمایه گذاری خارجی و سرمایه با نرخ بهره نسبتاً بالاتری به داخل کشور وارد می شوند. سرمایه گذاران همیشه به تحلیلگر بنیادی (فاندامنتال) دنبال بازده بالاتری هستند و به همین ترتیب نرخ سود نسبی بالاتر تمایل به جذب سرمایه بیشتر از بازارهای جهانی دارد.

برخی از معامله گران بنیادی اغلب از بازار فارکس برای خرید همزمان ارزهای با بازدهی بالا در مقابل آنهایی که بازده کمتری دارند، استفاده می کنند. این استراتژی ، موسوم به تجارت حمل و نقل ، در بین معامله گران بنیادی بلند مدت و صندوق های سرمایه گذاری بزرگ جهانی کاملاً رایج است.

مزیت های تحلیل تکنیکال

مزایای تحلیل تکنیکال عبارتند از:

قابل اجرا در هر بازه زمانی : صرف نظر از اینکه شما یک معامله گر کوتاه مدت ، میان مدت یا بلند مدت باشید ، می توانید ابزارهای تحلیل تکنیکال را در فرایند تصمیم گیری خود اعمال کنید.

توانایی تجزیه و تحلیل روندها: مطالعات مختلف زیادی وجود دارد که یک تحلیلگر تکنیکال می تواند از این تحلیل برای تحلیل روند فعلی بازار استفاده کند.

کمک به زمان بندی بازار: اولین کار یک معامله گر این است که بهترین فرصت تجاری موجود را پیدا کرده و سپس زمان مناسب را در اجرای معامله بکار ببرد. ابزارهای تحلیل تکنیکال به معامله گران در ورود ، مدیریت و خروج از مواضع خود به روشی منظم و کارآمد کمک می کند.

ایده ها را می توان برنامه ریزی کرد: بسیاری از مفاهیم در تحلیل فنی می توانند کدگذاری شده و به سیستم های معاملاتی الگوریتمی تبدیل شوند. این نوع سیستم های خودکار به کاهش احساسات منفی مرتبط با معامله کمک می کند.

روحیه بازار را آشکار می کند: با مطالعه عملکرد قیمت و انجام تجزیه و تحلیل نمودار ، می توانید درک بهتری از محل افراط احساسات در یک بازار خاص بدست آورید. شما می توانید با درک درست شرایط بازار و روانشناسی معامله گران ، خود را در سمت درست بازار قرار دهید.

کاربرد ساده تر و زمان کمتر: تجزیه و تحلیل بنیادی معمولاً شامل بسیاری از متغیرها و قسمتهای پویا مانند نرخ بهره ، تورم ، احساس مصرف کننده ، تأمین پول و بسیاری از عوامل دیگر است. این موضوع گاهی اوقات می تواند به مدلهای پیچیده ای منجر شود که فقط یک فرد دارای PHD در اقتصاد قادر به درک آن است. از طرف دیگر ، مدل های تحلیل تکنیکال معمولاً بسیار ساده تر و آسان تر هستند چون مهم ترین مولفه آنها قیمت است.

معایب تحلیل تکنیکی

در زیر اشکالات تحلیل تکنیکال آورده شده است:

سیگنال های مختلط: مواردی وجود خواهد داشت که ابزارهای تحلیل تکنیکال به شما سیگنال های مختلط یا متناقضی را ارائه می دهند. به عنوان مثال ، بر اساس تحلیل از پشتیبانی و مقاومت ممکن است شما در حال دریافت سیگنال خرید باشید ، اما ممکن است شاخص MACD سیگنال تحلیلگر بنیادی (فاندامنتال) تحلیلگر بنیادی (فاندامنتال) فروش را به شما ارائه دهد.

این نوع سناریو گاه به گاه رخ می دهد و می تواند بسیار ناامید کننده باشد. تصمیم نهایی در این شرایط با معامله گر است.

این تحلیل می تواند تحت تأثیر تعصبات ما قرار بگیرد: اگرچه تحلیلگران تکنیکال روی قیمت تکیه می کنند برخی تعصبات اما می تواند بر نحوه درک اطلاعاتی که از نمودارها جمع می شوند تأثیر بگذارد. به عنوان مثال ، اگر شما یک جفت ارز در EURUSD داشته باشید به طور ناخودآگاه به دنبال آگاهی از فرصتهای طولانی می گردید و آن را تأیید می کنید در حالی که سیگنال هایی که به وضعیت ضعیف در EURUSD اشاره می کنند را نادیده می گیرید. بسیاری اوقات ، ما حتی آگاه متوجه این موضوع هم نمی شویم پس ضروری است که سعی کنیم هنگام تجزیه و تحلیل نمودارها ذهنی بی تصب داشته باشیم.

تفسیرها می تحلیلگر بنیادی (فاندامنتال) توانند متفاوت باشند: همانطور که قبلاً نیز اشاره کردیم ، تحلیل تکنیکال بیشتر یک هنر است تا یک علم. دو تکنسین می توانند نمودار قیمت یکسانی را بررسی کنندو دو نتیجه مختلف بگیرند.

مزایای تحلیل بنیادی

بیایید نگاهی به برخی مزایای استفاده از تحلیل بنیادی بپردازیم:

می تواند به توضیح حرکت قیمت ها کمک کند: اخبار و گزارش های عمده اقتصادی می توانند به سرعت قیمت بازار را در یک جهت یا جهت دیگر هدایت کنند. این به ویژه هنگامی صحیح است که ارقام مربوط به توسعه اقتصادی غیر منتظره باشد یا به طور قابل توجهی از تعداد کل متفاوت باشد.

بینش در مورد بازارهای جهانی: درك كردن یک رویكرد اساسی برای تحلیل ، به تحلیلگر كمك می كند تا آنچه را كه در اقتصاد یك كشور خاص و سایر اقتصادهای جهان اتفاق می افتد ، بهتر بشناسد.

درک ارزش ذاتی : هر ابزار یا دارایی مالی دارای ارزش معینی است. پیدا کردن دارایی در جایی که ممکن است اختلاف بین ارزش واقعی یک دارایی و قیمت فعلی معامله شده در بازار وجود داشته باشد ، کار معامله گر است. تجزیه و تحلیل بنیادی می تواند با مطالعه نرخ بهره ، تورم ، احساس مصرف کننده ، تولید صنعتی و سایر عوامل مرتبط به یک تحلیلگر ارز در این زمینه کمک کند.

تجزیه و تحلیل روند بلند مدت: قدرت واقعی تحلیل بنیادی در کمک به یک معامله گر این است که یک نمای بلند مدت از یک جفت ارز یا دارایی خاص را ارائه می دهد.

برای مثال با طرح این سوال که آمار بیکاری امروز در مقایسه با ماه گذشته ، سه ماهه گذشته و سال گذشته چه تفاوتی داشته است می توانیم روند فعلی مربوط به بیکاری را مشخص کنیم و سپس می توانیم از آن اطلاعات به همراه سایر داده های اقتصادی استفاده کنیم تا تأثیر احتمالی را روی قیمت یک جفت ارز در طولانی مدت پیش بینی کنیم.

تحلیل تکنیکال در مقابل تحلیل بنیادی در بازار فارکس

معایب تحلیل بنیادی

در زیر اشکالات تحلیل بنیادی آورده شده است:

اطلاعات زیاد و اضافی: تحلیل بنیادی موضوعی بسیار گسترده و عمیق است. اطلاعات زیادی در اختیار معامله گران و سرمایه گذاران قرار گرفته است که هضم همه آنها می تواند بسیار سخت باشد. این موضوع می تواند منجر به سردرگمی افراد شود.

مناسب نبودن برای کوتاه مدت: اگرچه داده ها و گزارش های اقتصادی به طور مرتب در طول ماه منتشر می شوند اما معامله با اخبار به صورت کوتاه مدت باعث ایجاد بسیاری از چالش ها می شود. از این رو بسیاری از معامله گران اساسی تمایل دارند تا بیشتر روی چشم اندازهای بلندتر تمرکز کنند.

فقدان زمان بندی بازار : تحلیل بنیادی می تواند تصویر بزرگتری از بازار را در اختیار ما قرار دهد اما به طور معمول نمی تواند یک روش عینی و قابل اعتماد برای زمان بندی ورودی و خروجی ما فراهم کند. در معامله ، زمان بندی همه چیز است. شما می توانید در مسیر درست قرار داشته باشید اما اگر در زمان بندی اشتباه کنید به احتمال زیاد ضرر خواهد کرد. به همین دلیل ، تحلیلگران بنیادی معمولاً برای ورود و خروج از معاملات باید به تکنیکال ها یا برخی تکنیک تحلیلگر بنیادی (فاندامنتال) های دیگر اعتماد کنند.

انتزاعی بودن : اگرچه داده های بنیادی کاملاً واضح است اما فرضیاتی که می توان از چنین داده هایی تهیه کرد ، می تواند در بین اقتصاددانان و تحلیلگران بسیار متفاوت باشد. به عنوان مثال ، یک تحلیلگر می تواند دلایل مختلفی را ذکر کند که چرا آنها معتقدند افزایش نرخ بهره برای اقتصاد مطلوب خواهد بود در حالی که یک تحلیلگر دیگر می تواند دقیقاً به همین دلایل استناد کند که چرا افزایش نرخ بهره تأثیر منفی بر اقتصاد خواهد گذاشت.

سخن آخر

سوال نهایی شما این است که بالاخره تحلیل تکنیکی یا تحلیل بنیادی ؟ کدام نوع بهتر است؟

اگر پیشنهاد میک تی پی را بخواهید ما به شما می گوییم که در فارکس سعی کنید بیشتر از تحلیل تکنیکال استفاده کنید زیرا چارچوبی كاملی را برای تجزیه و تحلیل ، ورود ، مدیریت و خروج معاملات فراهم می كند. بنابراین ، سعی کنید حتما اصول تحلیل تکنیکال را یاد بگیرید.ما برای آموزش این تحلیل در کنار شما هستیم. میک تی پی سالهاست که در زمینه آموزش مسائل فارکس کار می کند.

این نکته را نیز باید گفت که اگر اهداف و معاملات بلندمدت در ذهن خود دارید حتما در کنار تحلیل تکنیکال، از تحلیل بنیادی هم استفاده کنید. هر چند که تحلیل تکنیکال نیاز به حوصله و دانش بیشتری دارد اما شما می توانید با آموزش های میک تی پی اصول آن را فرا بگیرید.

تحلیل فاندامنتال چیست؟

برخلاف تحلیل تکنیکال که بر پیش‌بینی تغییرات قیمت متمرکز است، هدف از تحلیل فاندامنتال تعیین ارزش واقعی اوراق بهادار است. با دانستن ارزش واقعی، یک سرمایه‌گذار می‌تواند آگاهانه در مورد سرمایه‌گذاری تصمیم بگیرد. در این آموزش، با تحلیل فاندامنتال و مؤلفه‌های مختلف آن آشنا می‌شویم.

تحلیل فاندامنتال چیست؟

«تحلیل فاندامنتال» یا «تحلیل بنیادی» (Fundamental Analysis) روشی برای اندازه‌گیری ارزش ذاتی اوراق بهادار با بررسی عوامل اقتصادی و مالی مرتبط با آن است. تحلیلگران بنیادی هر آنچه را که می‌تواند بر ارزش سهام تأثیر بگذارد، مطالعه می‌کنند؛ از عوامل اقتصاد کلان مانند وضعیت اقتصادی و شرایط صنعت گرفته تا عوامل اقتصاد خرد مانند اثربخشی مدیریت شرکت.

هدف نهایی تحلیل فاندامنتال، رسیدن به قیمتی است که سرمایه‌گذار بتواند آن را با قیمت فعلی اوراق بهادار مقایسه کند و مطلع شود که آیا اوراق بهادار کمتر از مقدار منصفانه ارزش‌گذاری شده یا بیشتر از آن. تحلیل فاندامنتال معمولاً از منظر کلان تا خرد برای شناسایی اوراق بهاداری انجام می‌شود که قیمت درستی از آن‌ها در بازار وجود ندارد.

تحلیل بنیادی از داده‌های عمومی برای ارزیابی ارزش سهام یا هر نوع دیگر از اوراق بهادار استفاده می‌کند. به عنوان مثال، یک سرمایه‌گذار می‌تواند با بررسی عوامل اقتصادی مانند نرخ بهره و وضعیت کلی اقتصاد، تحلیل فاندامنتال را برای تعیین ارزش اوراق قرضه انجام دهد.

ارزش ذاتی چیست؟

یکی از مفروضات اصلی تحلیل بنیادی این است که قیمت فعلی سهام، اغلب ارزش شرکت را که توسط داده‌های عمومی در دسترس است منعکس نمی‌کند. فرض دوم این است که ارزش منعکس شده از داده‌های بنیادی شرکت به احتمال زیاد به ارزش واقعی سهام نزدیک‌تر است.

تحلیلگران اغلب از این مقدار واقعی فرضی به عنوان ارزش ذاتی یاد می‌کنند. با این حال، باید توجه داشت که کاربرد عبارت «ذاتی» معنای متفاوتی در ارزیابی سهام نسبت به معنای آن در سایر زمینه‌ها مانند معاملات اختیارات دارد. در قیمت‌گذاری اختیار معامله از محاسبه استاندارد برای ارزش ذاتی استفاده می‌شود. با این حال، تحلیلگران از مدل‌های پیچیده مختلفی برای رسیدن به ارزش ذاتی یک سهم استفاده می‌کنند. برای رسیدن به ارزش ذاتی سهام یک فرمول واحد و به طور کلی پذیرفته شده وجود ندارد.

به عنوان مثال، ممکن است سهام یک شرکت ۲۰۰ هزار تومان معامله شود و پس از تحقیقات گسترده در مورد شرکت، یک تحلیلگر تشخیص دهد که ارزش آن باید ۲۴۰ تومان باشد. یک تحلیلگر دیگر تحقیقاتی انجام می‌دهد و تعیین می‌کند که ارزش آن سهام باید ۲۶۰ تومان باشد. بسیاری از سرمایه‌گذاران میانگین چنین برآوردهایی را در نظر می‌گیرند و مثلاً‌ در این مورد خاص فرض می‌کنند که ارزش ذاتی سهام ممکن است نزدیک به ۲۵۰ تومان باشد. غالباً سرمایه‌گذاران می‌خواهند سهامی را خریداری کنند که به میزان قابل توجهی کمتر از ارزش ذاتی معامله میشوند.

این امر منجر به این فرض سوم در تحلیل بنیادی می‌شود: بازار سهام در بلندمدت بنیاد‌ها را منعکس می‌کند. مسئله این است که هیچ‌کس نمی‌داند «بلندمدت» واقعاً چه مدتی است.

تحلیل فاندامنتال

چرا باید از تحلیل فاندامنتال استفاده کنیم؟

درک تحلیل فاندامنتال برای تعیین ارزش‌گذاری صحیح سهام در بازار ضروری است. تحلیلگران معمولاً عوامل تحلیلگر بنیادی (فاندامنتال) کلان و خرد را برای شناسایی سهام‌هایی که با قیمت‌های بالاتر و پایین‌تر از ارزش واقعی معامله می‌شوند، بررسی می‌کنند.

اگر یک سهام به درستی قیمت‌گذاری نشود، می‌تواند ارزش پولی بیشتری داشته باشد و سود بالاتری کسب کند. این امر به ویژه در مواردی که ارزش سهام زیر قیمت منصفانه ارزش‌گذاری شده باشد، صادق است.

تحلیلگران تصویر کلان را می‌بینند و وقتی صحبت از تحلیل فاندامنتال می‌شود، به جزئیات می‌پردازند. آن‌ها علاقه دارند وضعیت اقتصاد را به طور کلی ارزیابی کنند و سپس به بررسی صنعت خاص مربوط به سهام بپردازند. البته عکس این ترتیب نیز ممکن است انجام شود.

تحلیلگران بنیادی عوامل جزئی مانند عملکرد فروش شرکت را بررسی می‌کنند. از طریق این تحقیقات است که تحلیلگر می‌تواند ارزش منصفانه بازار را برای یک سهام خاص مشخص کند. این تحلیلگر فاندامنتال است که با مطالعه عوامل اقتصادی مانند نرخ بهره و عملکرد ناشر اوراق قرضه (مانند تغییرات گذشته رتبه‌بندی اعتبار) ارزش اوراق قرضه را تعیین می‌کند.

تحلیل بنیادی سهام از سود، رشد در آینده، درآمد، بازده حقوق صاحبان سهام، حاشیه سود و انواع داده‌های دیگر برای مشاهده عملکرد و ارزش‌گذاری شرکت بهره می‌گیرد. این امر عمدتاً شامل بررسی صورت‌های مالی مربوط به چند ماه یا سال یک شرکت است.

اغلبِ تحلیلگران از عوامل بنیادی برای ارزیابی اوراق بهادار استفاده می‌کنند. اگر تصویر گسترده‌تری از اقتصاد و صنعت را می‌بینید و منابع مالی شرکت را بررسی می‌کنید، در واقع، یک تحلیل فاندامنتال انجام داده‌اید.

تحلیل فاندامنتال کمّی و کیفی چه هستند؟

مشکلی که در تعریف کلمه فاندامنتال یا بنیاد وجود دارد این است که این کلمه می‌تواند هر آنچه را که مربوط به وجوه اقتصادی یک شرکت است، پوشش دهد. عوامل زیادی در بنیادهایی که باید تحلیل شود، نقش دارند. در واقع، تحلیل فاندامنتال می‌تواند به معنای هر چیزی باشد که مربوط به شرایط اقتصادی پیرامون یک شرکت است.

بدیهی است که اعدادی مانند درآمد و سود نیز شامل این بنیادها می‌شوند. همچنین عواملی از سهم بازار یک شرکت تا کیفیت مدیریت نیز بنیادهای یک سهم هستند. عوامل بنیادی مختلف را می‌توان به دو دسته تقسیم کرد: کمی و کیفی.

تحلیل فاندامنتال کمّی

«تحلیل فاندامنتال کمّی» (Quantitative Fundamental Analysis) مربوط به اطلاعاتی است که می‌توان آن‌ها را در قالب اعداد و مقادیر کمی بیان کرد. بنیادهای کمّی ویژگی‌های قابل اندازه‌گیری یک کسب و کار هستند. به همین دلیل، بزرگترین منبع داده‌های کمّی صورت‌های مالی است. درآمد، سود، دارایی و موارد دیگر را می‌توان با دقت زیادی اندازه‌گیری کرد.

صورت‌ مالی واسطه‌ای است که توسط آن شرکت اطلاعات مربوط به عملکرد مالی خود را افشا می‌کند. تحلیلگران بنیادی از اطلاعات کمّی صورت‌های مالی برای تصمیم‌گیری در مورد سرمایه‌گذاری استفاده می‌کنند. سه صورت مهم مالی عبارتند از: صورت سود و زیان، ترازنامه و صورت جریان وجوه نقد. پارامترهای مهم تحلیل فاندامنتال کمّی را در ادامه معرفی خواهیم کرد.

تحلیل فاندامنتال کیفی

«تحلیل فاندامنتال کیفی» (Qualitative Fundamental Analysis) مربوط به ماهیت یا استانداردها است و عددی نیست. بنیادهای کیفی کمتر ملموس هستند. این تحلیل بنیادی ممکن است شامل کیفیت مدیران کلیدی یک شرکت، شناسایی نام تجاری، حق ثبت اختراع، فناوری انحصاری آن و… باشد.

بنیادهای کیفی مهمی که همواره برای هر شرکت باید در نظر داشت، به شرح زیر هستند:

  • مدل کسب‌وکار: شرکت دقیقاً چه کاری انجام می‌دهد؟ به نظر می‌رسد پاسخ به این پرسش آسان نیست. اگر مدل کسب‌وکار شرکتی مبتنی بر فروش غذای آماده باشد، آیا درآمد خود را از این طریق به دست آورده است؟ یا فقط هزینه‌های حق امتیاز و سرقفلی را پرداخت می‌کند؟ بنابراین، مدل کسب‌وکار یک پارامتر مهم در تحلیل فاندامنتال است.
  • مزیت رقابتی: موفقیت طولانی مدت یک شرکت عمدتاً به دلیل داشتن مزیت رقابتی و حفظ آن است. مزیت‌های قدرتمند رقابتی، مانند نام تجاری و سلطه بر بازار، همانند ایجاد خندقی است که رقبا را از شرکت‌های دارای آن‌ها دور نگه می‌دارد. وقتی یک شرکت می‌تواند به یک مزیت رقابتی دست یابد، سهامداران آن می‌توانند برای دهه‌ها سود خوبی دریافت کنند.
  • مدیریت: برخی معتقدند که مدیریت مهم‌ترین معیار سرمایه‌گذاری در یک شرکت است. این گفته منطقی است؛ اگر رهبران شرکت نتوانند به درستی برنامه‌ها را اجرا کنند، حتی بهترین مدل کسب‌وکار نیز محکوم به شکست است. گرچه دیدار با مدیران و ارزیابی واقعی آن‌ها برای سرمایه‌گذاران خرد دشوار است، اما می‌توان با مراجعه به وب‌سایت شرکت، سوابق اعضای هیئت مدیره را بررسی کرد.
  • راهبری شرکتی: راهبری شرکتی سیاست‌های اعمال شده در یک سازمان را نشان می‌دهد و مبیّن روابط و مسئولیت‌های بین مدیریت‌، مدیران و سهامداران است. این سیاست‌ها همراه با قوانین و مقررات شرکت در اساسنامه شرکت و آیین‌نامه آن تعریف و تعیین می‌شود. افراد تمایل دارند با شرکتی تجارت کنند که از نظر اخلاقی منصف باشد و شفاف و کارآمد اداره شود. به ویژه باید توجه کرد که آیا مدیریت به حقوق سهامداران و منافع آن‌ها احترام می‌گذارد یا خیر.

همچنین، در نظر گرفتن صنعت یک شرکت، پایگاه مشتریان، سهم بازار در بین شرکت‌ها، رشد کل صنعت، رقابت، مقررات و چرخه‌های تجاری عوامل مهم دیگری هستند که باید در نظر داشت. داشتن اطلاعات درباره نحوه کار صنعت درک عمیق‌تری از سرمایه مالی شرکت به سرمایه‌گذار خواهد داد.

تحلیل فاندامنتال

مؤلفه‌های تحلیل فاندامنتال چه هستند؟

تحلیل فاندامنتال از سه مؤلفه اصلی تشکیل شده است:

  1. تحلیل اقتصاد
  2. تحلیل صنعت
  3. تحلیل شرکت

تحلیل فاندامنتال یک رویکرد کاملاً جامع است که نیاز به دانش عمیق در مورد حسابداری، مالی و اقتصادی دارد. به عنوان مثال، تحلیل بنیادی مستلزم توانایی خواندن صورت‌های مالی، درک عوامل اقتصادی کلان و دانش تکنیک‌های ارزیابی است. در درجه اول، پیش‌بینی رشد آینده به داده‌های عمومی مانند درآمد گذشته و حاشیه سود یک شرکت متکی است.

مراحل بررسی وضعیت شرکت ها در تحلیل فاندامنتال

گزارش های تحلیل بنیادی براساس اطلاعات واقعی و دقیق گذشته و شرایط فعلی تهیه میشود. خریدار سهام با توجه به رویدادها و آمار واقعی و با استفاده از دانش و تجربه خود استراتژی مشخصی استخراج کرده و بازار را پیش بینی میکند.

تحلیل فاندامنتال

مراحل تحلیل فاندامنتال بورس

۱. بررسی وضعیت اقتصاد کلی کشور
وضعیت اقتصادی کشور می تواند روی بازار بورس تاثیر داشته باشد به همین دلیل نیاز است که ابتدا وضعیت اقتصاد کلی کشور در تحلیل فاندامنتال یا تحلیل بنیادی مورد بررسی قرار گیرد. در بررسی وضعیت اقتصاد کلی کشور مواردی همچون این که آیا شرایط کلی کشور برای سرمایه گذاری در بازار بورس مناسب است، نرخ های بهره در حال افزایش یا کاهش است، آیا تورم تاثیری دارد، آیا تراز تجاری کشور مطلوب است و آیا عرضه ی پول به صورت انبساطی انجام می شود یا بصورت انقباضی.

تحلیل گران این موارد را مورد بررسی قرار می دهند و بررسی می کنند که آیا شرایط اقتصادی کشور چقدر روی وضعیت اقتصادی شرکت تاثیر می گذارد.

۲. بررسی صنعت شرکت مربوطه
در گام بعدی در تجزیه و تحلیل شرکت ها در تحلیل فاندامنتال شما باید وضعیت صنعت شرکتی که می خواهید سهام آن را خریداری کنید را مورد بررسی قرار دهید. نکته ای که در این باره وجود دارد این است که شرکتی که می خواهید سهام آن را خریداری کنید وضعیت صنعت خوبی داشته باشید زیرا در غیر این صورت شما نمی توانید روی سهام این شرکت حساب کنید. زیرا حتی اگر بهترین سهام این شرکت را نیز خریداری کنید نمی تواند بازده مناسبی دریافت کنید.

در این باره جمله ی معروفی در بازار بورس وجود دارد که می گوید سهام ضعیف در صنعت قوی بهتر از سهام قوی در صنعت ضعیف است.

۳. تجزیه و تحلیل شرکت
پس از این که شما وضعیت اقتصاد کشور و همچنین صنعت شرکتی که می خواهید سهام آن را بخرید را مورد بررسی قرار دادید نوبت به بررسی شرکت می رسد که می خواهید در آن سرمایه گذاری کنید، در این مرحله از تجزیه و تحلیل شرکت ها که در تحلیل فاندامنتال انجام می شود، صورت های مالی شرکت را مورد بررسی قرار دهید تا بتوانید به نسبت مالی سودمندی برسید.

۴. تعیین وضعیت سهام شرکت
در نهایت نوبت به این می رسد که شما سهام شرکتی که می خواهید آن را خریداری کنید را مورد ارزیابی قرار دهید شما باید بررسی کنید که آیا قیمتی که برای سهام شرکت مورد نظر در نظر گرفته شده است درست یا خیر. برای این که بتوان ارزش سهام یک شرکت را مورد ارزیابی قرار داد راه های زیادی وجود دارد و می توانید از الگوهای مختلفی برای انجام این کار استفاده کنید که در ادامه این الگو را مورد بررسی قرار می دهیم:

الگوهای سود سهام : شما با استفاده از الگوی سود سهام می توانید به ارزش فعلی سود سهام شرکتی که می خواهید سهام آن را خریداری کنید پی ببرید.
الگوهای دارایی : همان طور که از نام این الگو مشخص است، این الگو ارزش دارایی یک شرکت را مورد بررسی قرار می دهد.
الگوهای عواید : در نهایت نوبت به الگوهای عواید می رسد که شما می توانید با استفاده از الگوهای عواید ارزش فعلی عواید مورد انتظار شرکت را مورد بررسی قرار دهید.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.