الگوهای شمعی برای سیگنال های خرید کدامند؟
استفاده از الگوهای شمعی صعودی (گاوی) برای خرید سهام
نمودارهای شمعی ، گونه ای از نمودارهای مالی هستند که برای تشخیص و پیگیری مسیر حرکت قیمت اوراق بهادار مورد استفاده قرار می گیرند. پیشینه استفاده از آنها به قرون گذشته و رسوم تجارت برنج در ژاپن در برمی گردد اما با این حال در عصر جدید نیز می توان از آنها برای بیان رفتار قیمت ها بهره جست. از نظر برخی از معامله گران، این نمودارها جذابیت بصری بیشتری نسبت به نمودارهای میله ای ساده داشته و تفسیر حرکت قیمت ها در آن ها نیز آسان تر انجام می گیرد.
علت نامگذاری این نمودارها، شکل مستطیلی و وجود دو خط در طرفین آن (که مشابه ساختار یک شمع فتیله دار است) می باشد. در این نمودارها، هر شمع معمولا بیانگر بازه ای یک روزه از قیمتهای یک سهام خواهد بود. در طول زمان این شمع ها با الگوهای مشخصی کنار هم قرار گرفته و معامله گران می توانند از این الگوها برای گرفتن تصمیمات خرید و فروش استفاده کنند.
یک نمودار شمعی چگونه تفسیر می شود
هر کدام از شمع ها، بازه یک روزه از قیمت های یک سهام را توسط چهار جزء مختلف در خود مشخص می کند: قیمت آغازین (opening price)، قیمت پایانی (closing price)، بالاترین قیمت (high price) و پایینترین قیمت (low price).
رنگ مستطیل میانی (که بدنه حقیقی یا real body نیز نامیده می شود)، بالاتر بودن قیمت آغازین نسبت به قیمت پایانی و یا بالعکس را به معامله گر نشان می دهد. یک شمع سیاه و یا توپر، نشاندهنده ی کمتر بودن قیمت پایانی سهام نسبت به قیمت آغازین در بازه مورد نظر است؛ بنابراین این شمع روندی نزولی (خرسی) دارد و بیانگر فشار فروش بیشتر خواهد بود. در حالت عکس، اگر این شمع سفید و یا توخالی باشد به معنی آن است که قیمت پایانی بیشتر از قیمت آغازین بوده است. چنین شمعی نشاندهنده یک روند صعودی (گاوی) و فشار خرید بیشتر خواهد بود. خطوط دو طرف این شمع با نام سایه (Shadow) شناخته می شوند و طیف کامل حرکت قیمت برای آن روز (از کمینه تا بیشینه) را نشان خواهند داد. سایه بالایی نشاندهنده بیشینه قیمت سهام و سایه پایینی نشاندهنده کمینه قیمت سهام در آن روز خواهد بود.
الگوهای شمعی صعودی
با گذشت زمان الگوهای مختلفی از کنار هم قرار گرفتن نمودار های شمعی شکل گرفته که با نام های توصیفی از قبیل سه سرباز سفید (Three white soldiers)، پوشش ابر تاریک (Dark cloud cover)، چکش (hammer)، ستاره صبحگاهی (morning star) و کودک رها شده (abandoned baby) شناخته می شوند. این الگو ها معمولا در طی مدت یک الی چهار هفته پدیدار شده و اطلاعات مفیدی در خصوص روند آتی قیمت سهام را دربر خواهند داشت. پیش از آنکه این الگوهای شمعی را بررسی کنیم، باید دو اصل زیر را به خاطر داشته باشید:
1. الگوهای واژگونی صعودی (1. Bullish reversal patterns) همواره باید در طی یک روند نزولی (downtrend) شکل بگیرند. در غیر این صورت این الگو یک الگوی تداوم (continuation pattern) بوده و الگوی صعودی محسوب نمی شود.
2. اکثر الگوهای واژگونی صعودی نیازمند تایید صعود هستند؛ یعنی به دنبال تشکیل این الگوها، قیمت باید روندی صعودی در پیش بگیرد که توسط یک شمع بلند توخالی و یا یک شکاف در بالا و همراه با حجم زیاد معاملات مشخص شود و این مساله باید در عرض سه روز از تشکیل این الگو رخ دهد.
الگوهای واژگونی صعودی می تواند توسط روش های سنتی تحلیل فنی نیز با اطمینان بیشتری تایید شود. از این روش ها می توان به خطوط روند (trend lines)، مقدار حرکت (momentum)، اسیلاتورها (oscillators) و اندیکاتورهای حجمی اشاره کرد.
الگوهای شمعی متعددی برای تشخیص فرصتهای خرید وجود دارند. در این مقاله به تشریح پنج الگوی شمعی صعودی که قدرتمندترین سیگنال های واژگونی را تولید می کنند، می پردازیم.
1. چکش یا چکش معکوس (The Hammer or the InvertedHammer)
الگوی چکش یک الگوی واژگونی صعودی و نشانگر نزدیک شدن یک سهام به کف قیمت در حین رخداد یک روند نزولی می باشد. بدنه شمع در این نمودار کوتاه و سایه (فتیله) پایینی آن بلندتر خواهد بود و این بدان معناست که فروشندگان در معاملات در حال هدایت قیمت ها به سمت پایین هستند. قبل از ابراز عکس العمل متناسب با واژگونی صعودی، باید روند افزایشی قیمت را با در نظر گرفتن آن در چند روز آتی تایید کنیم. تایید این واژگونی مستلزم افزایش حجم معاملات نیز می باشد.
الگوی چکش معکوس نیز در طی یک روند نزولی تشکیل شده و یک واژگونی احتمالی در روند یا یک حمایت (support) را بیان خواهد کرد. شکل این الگو همانند الگوی چکش است با این تفاوت که سایه (فتیله) بالایی به نشانه فشار خرید پس از اعلام قیمت آغازین و فشار فروش قابل توجه در پی آن (که به اندازه ای نیست که قیمت را به زیر قیمت آغازین بکشاند)، بلندتر خواهد بود. این الگو نیز نیازمند تایید صعود است که می تواند به شکل یک شمع توخالی بلند و یا یک شکاف در بالا و همراه با حجم زیاد معاملات مشخص شود.
2. پوشاننده ی صعودی (The Bullish Engulfing)
الگوی پوشاننده ی صعودی یک الگوی واژگونی صعودی دو شمعی است که در آن شمع دوم به طور کامل بدنه شمع اول (بدون در نظر گرفتن طول فتیله های آن) را “می پوشاند”. این الگو نیز در حین رخداد یک روند نزولی نمایان شده و با ترکیب یک شمع سیاه و یک شمع بزرگتر توخالی به دنبال آن مشخص می شود. در روز دوم رخداد این الگو، قیمت آغازین کمتر از کمینه ی قیمت روز قبل خواهد بود اما فشار خرید، قیمت را به مقداری بیشتر از بیشینه قبلی قیمت خواهد رساند. این به معنای یک سود مسلم برای خریداران است. بهتر است زمانی که قیمت به مقداری بیشتر از بیشینه مقدار دومین شمع دربرگیرنده رسید (زمانی که واژگونی روند نزولی تایید شد)، معامله گر یک رویکرد معامله ی Long را دنبال کند.
3. خط رسوخگر (The piercing line)
الگوی خط رسوخگر نیز همانند الگوی پوشاننده، یک الگوی واژگونی صعودی دو شمعی است که در روند های نزولی پدیدار می شود. یک شمع سیاه بلند و به دنبال آن یک شمع سفید کوتاه که قیمت آغازین آن کمتر از قیمت پایانی روز قبل است نشاندهنده این الگو خواهند بود. پس از مدت کوتاهی فشار خرید قیمت را به سمت بالا و به حدود نیمه ی بدنه شمع سیاه و یا بیشتر (ترجیحا دو سوم بدنه آن) خواهد رساند.
4. ستاره صبحگاهی (The Morning Star)
الگوی ستاره صبحگاهی، همانطور که از نام آن پیداست نشانه یک امیدواری و شروعی دوباره در پی رخداد یک روند نزولی خواهد بود. این الگو از سه شمع تشکیل شده است: یک شمع با بدنه کوتاه (دوجی یا چرخ ریسک) که در بین یک شمع بلند سیاه در قبل و یک شمع بلند سفید در پی آن قرار گرفته است. رنگ بدنه ی حقیقی شمع کوتاه مرکزی می تواند سیاه یا سفید باشد و هیچ گونه همپوشانی بین بدنه آن و بدنه شمع سیاه قبل از آن وجود نخواهد داشت. این نشان می دهد که فشار فروش موجود در روز قبل در حال کاهش است. شمع سفید سوم با بدنه شمع سیاه دارای همپوشانی بوده و نشاندهنده یک فشار خرید جدید و شروع یک واژگونی صعودی است، خصوصا اگر این مساله با افزایش حجم معاملات همراه باشد.
5. سه سرباز سفید (Three white soldiers)
این الگو معمولا پس از یک بازه از رخداد یک روند نزولی و یا در مواقع تثبیت قیمت ها مشاهده خواهد شد. این الگو از سه شمع بلند سفید که قیمت پایانی در آنها در طی روزهای معامله به طور مرتب بالا رفته است تشکیل می شود. قیمت آغازین هر شمع از قیمت آغازین قبلی بیشتر بوده و قیمت پایانی در آن نیز در نزدیکی بیشینه قیمت روز قرار خواهد گرفت. این مساله بیانگر افزایش مستمر فشار خرید می باشد. معامله گران باید در هنگام طولانی بودن بیش از حد شمع های سفید (به دلیل افزایش فروشندگان استقراضی و پایین آوردن قیمت سهام توسط آنها) احتیاط لازم را بعمل آورند.
نمودار زیر مربوط به شرکت انبریج (ENB) است که سه الگوی چکش معکوس، خط رسوخگر و چکش از الگوهای واژگونی صعودی که در بالا ذکر شدند در آن مشاهده می شود.
نمودار زیر از شرکت Pacific DataVision(PDVW)، الگوی سه سرباز سفید را نشان می دهد. دقت کنید که چگونه واژگونی روند نزولی توسط افزایش قابل توجه حجم معاملات تایید شده است.
گفتار پایانی
معامله گران می توانند همانند سایر ابزارهای تحلیل فنی از نمودارهای شمعی برای مطالعه و روانشناسی شرکت کنندگان بازار معامله سهام استفاده کنند. استفاده از این نمودارها بعنوان یک مرحله تحلیلی اضافی نسبت به تحلیل های بنیادی (که پایه تصمیم گیری های معامله را تشکیل می دهند) سودمند خواهد بود. در این مقاله پنج نوع از فراگیرترین الگوهای نمودار شمعی که می توانند بیانگر سیگنال های خرید باشند را بررسی کردیم. استفاده از این الگو ها می تواند به تشخیص تغییرات تمایل معامله گر (که در آن فشار خریدار بر فشار فروشنده چیرگی پیدا می کند) کمک کند و این واژگونی روند نزولی می تواند برای معامله گر سودهای طولانی مدتی را به ارمغان بیاورد.
با این حال این الگوها تضمینی برای واژگونی روند ها نبوده و نیاز است معامله گران قبل از انجام یک معامله همواره واژگونی را توسط بررسی رفتار متعاقب قیمت ها تایید کنند. توجه داشته باشید که با وجود در دسترس بودن راه هایی برای پیش بینی بازار، تحلیل فنی نمی تواند همواره نشانگری بی نقص از کارایی معاملات باشد.استفاده از سایه ها یا بدنه شمع ها
نحوه رسم و ساختار نمودارهای شمعی چگونه است؟
برای رسم نمودارهای شمعی از همان داده هایی که در رسم نمودار میله ای استاندارد به کار می رود یعنی قیمت های آغازین، بالایی، پایینی و پایانی (OHLC) استفاده می شود. با وجود استفاده از داده های یکسان، نمودارهای شمعی ظاهری جذاب تری را نسبت به سایر روش های رسم نمودار به نمایش می گذارند. به نظر می رسد که اطلاعات از صفحه کاغذ یا مانیتور کامپیوتر تراوش می کند. تحلیل کردن و تفسیر کردن اطلاعات در این نمودارها بسیار ساده صورت می پذیرد. شکل زیر یک نمودار قیمتی در دو حالت میله ای و نمودار شمعی را نشان می دهد.
نمودار قیمتی در دو حالت میله ای و نمودار شمعی
نمایش نمودار شمعی (سمت راست) در مقابل نمودار میله ای (سمت چپ)
ساختار شمع ها
در شمع ها قیمت های آغازین، بالایی، پایینی و پایانی نمایش داده شده است. بدون قیمت های آغازین ترسیم چنین نمودارهایی غیر ممکن است. قیمت آغازین و پایانی در نمودارهای شمعی از اهمیت خاصی برخوردار می باشد؛ چنانچه قیمت پایانی در بالای قیمت آغازین قرار گیرد، تشکیل یک شمع توخالی (به صورت سفید و در برخی نرم افزارها به رنگ آبی نمایش داده می شود) به نام «شمع صعودی » را می دهد و بالعکس چنانچه قیمت پایانی در پایین قیمت آغازین قرار گیرد یک شمع توپر (که به صورت سیاه و در برخی نرم افزارها به رنگ قرمز نمایش داده می شود) به نام «شمع نزولی » را تشکیل می دهد.
شمع صعودی به رنگ سفید و شمع نزولی به رنگ مشکی نمایش داده شده است
به بخش توخالی یا تو پر هر شمع، «بدنه یا بادی اصلی» ، گفته می شود که در واقع محدوده بین قیمت های باز و بسته شدن (آغازین و پایانی) هر دوره زمانی را نمایش می دهد. خطوط باریک و بلند در پایین و بالای بدنه که دامنه های قیمت بالا پایین را نشان می دهند، «سایه ها» نام دارند که همچنین به دنباله ها و «فتیله ها» نیز معروف می باشند. قیمت بالا به وسیله بالاترین نقطه سایه بالایی و قیمت پایین به وسیله پایین ترین نقطه سایه پایینی نشان داده می شود .
نمایش پایین ترین و بالاترین قیمت به وسیله نقاط سایه بالا و پایین
در نوشته های ژاپنی، اسامی مختلفی برای این خطوط وجود دارد که نشان دهنده قیمت های بالایی و پایینی در طول روز می باشند و معمولا در تحلیل ها نیز از اهمیت زیادی برخوردار نیستند لیکن وضعیت شکل گیری بدنه شمع ها اشکال مختلفی را ایجاد می نماید که هر یک تفسیرهای مختلفی داشته و در تحلیل ها نیز بسیار اهمیت دارند.
به طور کلی ژاپنی ها بیشتر بر روی بدنه؛ فاصله نقطه آغازین و پایانی، شمع ها تاکید دارند در حالیکه در تحلیل تکنیکال غربی دامنه یک شمع، فاصله بین نقاط حداقل و حداکثر، از اهمیت بسزایی برخوردار است که در شکل زیر تفاوت بین بدنه و دامنه به تصویر کشیده شده است.
تفاوت بین دامنه و بدنه در نمودار شمعی
در تحلیل تکنیکال غربی زمانی که میله ای دارای دامنه بلندی باشد بدون توجه به نقاط آغازین و پایانی به عنوان یک میله طویل در نظر گرفته می شود لیکن ژاپنی ها زمانی شمعی را طویل محسوب می کنند که بدون توجه به دامنه، بدنه آن شمع بلند باشد. البته ژاپنی ها برای شمع هایی که دارای سایه های بلندی باشد اسامی ویژه ای دارند مانند همر، دوجی دراز پا.
با این ملاحظات ژاپنی ها نمودارهای شمعی مختلفی را بر اساس ارتباط بین قیمت های آغازین، بالایی، پایینی و پایانی تعریف کرده اند که درک این نمودارهای اولیه، سرآغاز تحلیل نمودارهای شمعی محسوب می شود. به طور کلی شمع های سفید، در جایی که قیمت پایانی بیشتر از قیمت آغازین است، فشار خرید (بازار صعودی را نشان می دهند و شمعهای سیاه، در جایی که قیمت پایانی از قیمت آغازین کمتر است، نشانگر فشار فروش بازار نزولی) می باشند که در مقاله چرا نقطه آغازین و پایانی بازار اهمیت دارد به تفصیل به آن ها می پردازیم.
منبع: کتاب مرجع کامل تحلیل تکنیکال در بازارهای سرمایه نوشته دکتر علی محمدی
فرهاد اکسچنج
الگوهای کلیدی معاملات _ الگوهای نزولی! (نمودار شمعی قسمت سوم)
در حالی که روش های زیادی برای استفاده و خواندن نمودار شمعی وجود دارد، تشخیص الگو اغلب برای پیش بینی جهت قیمت، روندها و حرکت کلی استفاده می شود. الگوها می توانند از یک یا دو شمع و حتی بیشتر ساخته شوند. بنابراین ما در زیر لیستی از الگوهای اصلی صعودی را تعریف کرده ایم.
الگوهای نزولی
نمودار شمعی مردآویز
شکل ظاهری: الگوی مردآویز معادل نزولی الگوی چکش است. این الگو معمولاً در انتهای یک روند صعودی با بدنه ی کوچک و سایه ای بلند در قسمت پایین شکل می گیرد.
موارد مصرف: این الگو ضعف روند صعودی را نشان می دهد و معامله گران اغلب آن را به عنوان سیگنال فروش تلقی می کنند.
نمودار شمعی ستاره ی دنباله دار
شکل ظاهری: الگوی ستاره دنباله دار از یک شمع با بدنه ی کوچک و سایه ای کوچک در قسمت پایین تشکیل شده است. برعکس، سایه فوقانی بسیار بلند است. بر خلاف الگوی چکش معکوس، این الگو بعد از یک روند صعودی رخ می دهد.
موارد مصرف: این الگو نشان دهنده یک اصلاح قیمت شدید پس از افزایش چشمگیر قیمت است. ستاره دنباله دار اغلب با سیگنال فروش همراه است.
نمودار شمعی پوششی نزولی
شکل ظاهری: این الگو از دو شمع تشکیل شده است. شمع اول صعودی (سبز) است و شمع دوم نزولی (قرمز) است. شمع دوم، شمع اول را می پوشاند. به عبارت دیگر، بدنه شمع دوم بزرگتر از شمع اول است. این الگو بعد از یک روند صعودی رخ می دهد.
موارد مصرف: این الگو نشان دهنده افزایش فشار فروش و آغاز روند نزولی بالقوه است.
نمودار شمعی ستاره شامگاهی
شکل ظاهری: ستاره شامگاهی کاملاً مخالف ستاره صبحگاهی است. این الگو از سه شمع مختلف تشکیل شده است. اولین شمع بزرگ و صعودی است. شمع دوم، سایه هایی بسیار بلند و بدنه ی کوتاه دارد. شمع اول و دوم با فاصله از هم و هم پوشانی ندارند. شمع دوم نشانه عدم قطعیت در بازار است. شمع سوم نزولی و بلند است که قیمت شمع سوم پایین تر از نقطه میانی شمع اول بسته می شود.
موارد مصرف: ستاره شامگاهی نشان می دهد که روند صعودی فعلی در حال از دست دادن قدرت است و معامله گران ممکن است از آن برای کسب سود در موقعیت فروش استفاده کنند. تأیید این وضعیت با شمع سوم اتفاق می افتد که نشاندهنده روند نزولی است.
نمودار شمعی سه کلاغ سیاه
شکل ظاهری: الگوی سه کلاغ سیاه از سه شمع تشکیل شده است. بدنه ی هر شمع در داخل بدنه شمع قبلی باز می شود و در زیر شمع قبلی بسته می شود. شمع ها معمولاً سایه پایینی ندارند و یا اگر داشته باشند سایه کوتاه دارند.
موارد مصرف: این الگوها نشان دهنده فشار شدید فروش است که قیمت را کاهش می دهد و می تواند روند نزولی قیمت در آینده را اعلام کند.
نمودار شمعی ابر سیاه پوشاننده
شکل ظاهری: الگوی ابر سیاه پوشاننده از دو شمع تشکیل شده است. قیمت باز شدن شمع دوم برابر یا بالاتر از قیمت بسته شدن شمع اول است. بدین معنی که شمع دوم حداقل میبایست نیمه شمع اول را بپوشاند.
موارد مصرف: این الگو می تواند دو چیز را نشان دهد: عقب نشینی یا حداقل پایان روند صعودی فعلی. در هر دو سناریو، معامله گران تمایل دارند این الگو را به عنوان یک سیگنال فروش تلقی کنند.
سخن آخر
برخلاف نمودارهای ساده، نمودارهای شمعی اطلاعات بسیار بیشتری را به همراه دارند و ابزاری بسیار مفید برای معامله گران هستند. با این حال این نمودارها محدودیت های زیادی به صورت جداگانه دارند و اغلب در ترکیب با شاخص های فنی مانند RSI یا Moving Average استفاده می شوند.
کندل چیست و انواع آن کدامند؟
معاملهگران بورسی، برای انجام معاملاتشان در طی روز، از سه نمودار خطی، کندل استیک و میلهای استفاده میکنند. در این بین، کندلها به این دلیل که به راحتی قابل استفاده هستند و نوسانات قیمت را بهتر پوشش میدهند، بسیار پرکاربردتر هستند.
کندل چیست؟
کندل استیک در لغت به معنای شمعدان است و جالب است که بدانید، فروشندگان برنج در ژاپن اولین افرادی بودند که از کندل ها برای شناسایی قیمت بازار وشتاب قیمتی در بازارهای مالی استفاده کردند. بنابراین در تعریف کندل میتوان گفت، یک نوع نمودار قیمتی است که با کمک آن میتوان قیمتهای بالا، پایین، بازشدن و بسته شدن یک اوراق بهادار در یک دوره زمانی مشخص را نشان داد. به بیان دیگر، از کندل استیکها زمانی استفاده میشود که تغییرات قیمت سهم دارای روند باشد. الگوهای کندل استیک معمولاً در نقاط حمایت و مقاومت سهم (اگر الگویی تشکیلشده باشد) مورد توجه قرار میگیرند و انتخاب قیمتهای مناسب برای خرید سهام جزیی از نقاط قوت الگوهای کندل استیک است. این در حالی است که این الگوها برای قیمتهای خروج از سهم معمولأ عملکرد مناسبی ندارند. نمودارهای شمعی، احساسات و هیجانات سرمایهگذاران در بازار را به شکل تصویری در میآورند، به این ترتیب تحلیلگران تکنیکال میتوانند زمان مناسب خرید و فروش را با بررسی و تحلیل این نمودارها تشخیص دهند. به همین دلیل است که کندلها، یک تکنیک بسیار مناسب برای ارزیابی داراییهایی مانند سهام، معاملات فارکس و معاملات آتی محسوب میشوند.
اجزای نمودار شمعی
نمودار شمعی از دو بخش بدنه اصلی و سایه تشکیل شده است. بدنه اصلی شمع نشاندهنده قیمت آغاز و پایان معامله است و بخش دیگر شامل دو خط است که به سایه مشهور شده است. خط بالایی را سایه بالایی و خط پایینی را سایه پایینی میگویند. دامنه نوسانات سهم در طول دوره زمانی مورد داد و ستد توسط سایه ها نمایش داده میشود. اگر قیمت باز شدن کندل (شمع) پایینتر از قیمت بسته شدن آن باشد به عبارتی با افزایش قیمت روبرو شده باشد کندل تو خالی، سفید و یا سبزرنگ است. اگر قیمت باز شدن کندل بالاتر از قیمت بسته شدن آن باشد سهم با کاهش قیمت روبرو شده و کندل آن توپر، مشکی یا قرمزرنگ خواهد بود. به قسمتی از کندل که بیرون از محدوده قیمتهای باز و بسته شدن قرار دارد، سایه (shadow) میگویند. در ادامه با اجزای کندل استیکها بیشتر آشنا میشویم:
پایه و اساس نمودارهای شمعی
انواع الگوهای کندل استیک
۱- ماروبزو (Marubozu)
ماربزو به دو دسته مشکی و سفید تقسیم میشود:
- ماروبزو مشکی، زمانی خود را به نمایش میگذارد که کندل روند نزولی را تجربه کند و سایه بالایی و پایینی در آن دیده نشود. فشار بیشتر فروشندگان ازجمله نتایجی است که از این نوع کندل استنباط میشود. در چنین حالتی، قیمت باز شدن برابر قیمت سقف و قیمت بسته شدن برابر قیمت کف است.
- ماروبزو سفید، زمانی خود را به نمایش میگذارد که کندل روند صعودی را تجربه کند و سایه بالایی و پایینی دیده نشود. فشار بیشتر خریداران ازجمله نتایجی است که از این نوع کندل استنباط میشود. در این حالت قیمت باز شدن برابر قیمت کف و قیمت بسته شدن برابر قیمت سقف است.
۲- دوجی (Doji)
مفهوم دوجی اشاره به نمودارهای شمعی دارد که قیمت شروع و پایان در آن یکسان است. دوجیها دارای بدنه نازک هستند که معمولأ به صورت یک خط نازک و باریک نشان داده میشوند. تردید بین خریداران و فروشندگان سهم، مهمترین نتیجهای است که از دوجیها استنباط میشود. در بعضی از حالات، دوجیهای بعد از ماروبزو سفید دیده میشوند. این حالت نشان میدهد که خریداران قوت خود را ازدست دادهاند و برای ادامه روند صعودی سهم، نیاز به خریداران جدید است. حال اگر دوجی بعد از ماروبزو سیاه دیده شود، نشان میدهد که فروشندگان سهم کم هستند و برای ادامه روند نزولی سهم نیاز به فروشندگان جدید با قوت بیشتری است.
۳- الگوی چکش (Hammer)
الگوی چکش معمولأ در یک روند نزولی و در انتهای آن شکل میگیرد. این الگو دارای سه خصوصیت اصلی است که عبارت است از:
- بدنه کندل که در قسمت بالای آن است.
- سایه پایینی بلند (دو تا سه برابر اندازه بدنه).
- نداشتن سایه بالایی (سایه بالایی خیلی کوتاه) است.
اگر رنگ بدنه سفید باشد نشاندهنده قدرت بالای الگو برای بازگشت است. بدین معنی که قیمت سهم به سمت افزایش خواهد رفت.
۴- الگوی دارآویز (Hanging Man)
این نوع الگو در انتهای روند صعودی تشکیل میشود و بیانگر تغییر الگو به سمت روند نزولی است (در خط مقاومت سهم تشکیل میشود). در این الگو بدنه کندل در بالای آن است و از مهمترین خصوصیات این نوع الگو به شمار میآید. از دیگر خصوصیات این نوع کندل میتوان به این نکته اشاره کرد که اندازه سایه پایین حداقل دو برابر بدنه کندل است. معمولأ این نوع کندل سایه بالایی ندارد یا اینکه سایه بالایی آن بسیار کوتاه است. رنگ بدنه مشکی نشانگر قدرت بالای الگو برای برگشت را نشان میدهد.
۵- الگوی چکش معکوس (Inverted Hammer)
این الگو شباهت زیادی به الگوی چکش دارد، الگوی چکش معکوس همانند الگوی چکش در انتهای روند نزولی شکل میگیرد. در این نوع الگو، بدنه در انتهای آن قرار دارد و اندازه بدنه یک دوم سایه بالایی است. رنگ بدنه سفید در این الگو، نشاندهنده قدرت بیشتر الگو برای بازگشت روند است.
۶- الگوی هارامی (Harami)
واژه هارامی، ریشه ژاپنی دارد و به معنی باردار بودن است. این الگو شامل دو کندل است که کندل اول نقش والده (مادر) و کندل دوم نقش فرزند را دارد. متوقف شدن و یا کند شدن روند حرکت، مهمترین نتیجهای است که پس از مشاهده این کندل میتوان به آن پی برد. معمولأ رنگ کندلها در این الگو متفاوت است. بهطور مثال اگر کندل مادر سفید باشد کندل کودک به رنگ مشکی است. رنگ سفید به معنای مثبت بودن و رنگ مشکی به معنای منفی بودن است.
۷- الگوی ستاره ثاقب (Shooing Star)
الگوی ستاره ثاقب در انتهای روند صعودی شکل میگیرد. در این نوع از الگو، بدنه در انتهای پایینی آن است و اندازه سایه بالایی آن دو برابر بدنه است.
۸- الگوی انبرک پایینی
این الگو دارای دو شمع با رنگهای متفاوت است. در ابتدا شمع نزولی که به رنگ مشکی است تشکیل میشود. اندازه بدنه شمع نزولی، بزرگ بوده و این شمع فاقد سایه است. پس از تشکیل شمع اول نوبت به تشکیل شمع دوم میرسد که شمع دوم در محدوده قیمتی شمع اول خواهد بود. شمع دوم معمولاً بهصورت دوجی یا چکش معکوس شکل میگیرد.
۹- الگوی ستاره صبحگاهی
این الگو دارای سه شمع است. مهمترین نتیجهای که از الگوی ستاره صبحگاهی استنباط میشود، شروع روند صعودی در انتهای روند نزولی است. معمولأ این الگو در انتهای روند نزولی شکل میگیرد که هر شمع شامل پیامی است.
- شمع اول، نزولی و پرقدرت است.
- شمع دوم که معمولأ فاقد بدنه بزرگ و سایه است، میتواند به شکل صعودی یا نزولی شکل بگیرد.
- شمع سوم نسبت به شمع دوم حالت صعودی دارد.
۱۰- الگوی سه ستاره صعودی
این الگو نیز از سه شمع تشکیلشده است. اگر بین شمع اول و دوم یک شکاف نزولی و بین شمع دوم و سوم یک شکاف صعودی تشکیل شود، میتواند پیامی مبنی بر تغییر روند از نزولی به صعودی از آن استخراج کرد.
۱۱- الگوی ستاره عصرگاهی
این الگو شامل سه شمع است. مهمترین خروجی این الگو شروع روند نزولی در انتهای روند صعودی است. وضعیت شمعها در این الگو به شکل زیر است:
- شمع اول: صعودی و بسیار پرقدرت
- شمع دوم: بدنه شمع دوم کوچک و معمولاً دارای سایه نیست.
- شمع سوم: نزولی
۱۲- الگوی پوشاننده صعودی
دو شمع در این الگو وجود دارد که دارای رنگهای متضاد است. این الگو در انتهای روند نزولی تشکیل میشود. شمع دوم که دارای بدنه به رنگ سفید است بیانگر روند صعودی است. در این الگو شمع دوم کل شمع اول را که به رنگ مشکی است، پوشش میدهد. در الگوی پوشاننده صعودی، وجود و یا عدم وجود سایهها مهم نیست.
۱۳- الگوی سه مکعب سفید
این الگو دارای سه شمع است که همگی به رنگ سفید هستند. بین شمعها شکاف نزولی وجود دارد که بیانگر تغییر بسیار پرقدرت روند نزولی به صعودی است. روند همهی شمعها در این الگو صعودی است.
۱۴- الگوی ابر تیره
این الگو دارای دو شمع است که رنگهای متفاوتی دارند. رسیدن سهم به قیمت مقاومت ازجمله مهمترین نتایجی است که میتوان از این الگو برداشت کرد. هر دو شمع در این الگو، دارای بدنه بزرگ است. ابتدا شمع اول با رنگ سفید تشکیل میشود و سپس شمع دوم که حداقل ۵۰ درصد از شمع اول را پوشش داده است شکل میگیرد. اگر این شمعها در نقاطی بالاتر از سایر شمعها شکل بگیرند بیانگر تغییر روند از صعودی به نزولی است.
۱۵- الگوی رسوخ گر
این الگو نقطه مقابل الگوی ابر تیره است. در این الگو، ابتدا شمع مشکی تشکیل میشود و سپس شمع سفید که حداقل ۵۰ درصد از شمع مشکی را پوشش میدهد، شکل میگیرد. افزایش قیمت سهم و تغییر روند از نزولی به صعودی ازجمله نتایج قابل استنباط از این الگو است.
۱۶- الگوی سه کلاغ سیاه
این الگو معمولاً برای معاملهگران نشانگر خبرهای بد در قیمت سهم است. ادامه روند نزولی و ادامه کاهش قیمت سهم از مهمترین نتایج مشاهده این الگو است. این الگو دارای سه شمع است که با رنگهای مشکی و پشت سر هم تشکیل میشود و معمولاً اندازه آنها با یکدیگر برابر است.
۱۷- الگوی سه سرباز سفید
این الگو که نقطه مقابل الگوی سه کلاغ سیاه است، معمولاً در یک روند صعودی شکل میگیرد و حاوی پیامهای مثبت و خوشحالکننده برای معاملهگران است. این الگو دارای سه شمع با رنگ سفید است که به صورت صعودی و پشت سر هم تشکیل میشوند. الگوی سه سرباز سفید، بیان میکند که خریداران پر قدرتی در سهم حضور دارند و معمولاً بعد از مشاهده این الگو، قیمت سهم افزایش مییابد.
۱۸- الگوی سه خط حمله
معمولاً از این الگو به تنهایی استفاده نمیشود. الگوی سه خط حمله، دارای سه شمع به شکل نزولی است که بعد از این سه شمع، یک شمع با بدنه بزرگ به صورت نزولی شکل میگیرد. بازگشت قیمت به محدوده باز شدن شمع اول، مهمترین نتیجهای است که از الگوی سه خط حمله استخراج میشود.
۱۹- الگوی تاسوکی رو به پایین
این الگو از سه شمع تشکیل شده است که دو شمع آن بهصورت نزولی (مشکی) و یکی از شمعها بهصورت صعودی (به رنگ سفید) است. همانند شکل زیر شمع صعودی در میان شکاف قیمتی شمع اول و دوم شکلگرفته است. دو شمع نزولی، نشانگر قدرت فروشندگان است و شمع سفید و صعودی نشانگر شناسایی سود توسط فروشندگان است.
چگونه خط روند را رسم کنیم؟
خط روند (به انگلیسی Trendline)، به خطی میگویند که از پایینترین قیمتها یا بالاترین قیمتها رسم میشود. در واقع، با مشخص کردن سقف و کف قیمتها، مسیر غالب قیمتها را نشان میدهد.
بعد از آشنایی با نحوه ترسیم خط روند، به راحتی میتوانید نقاط مقاومت و حمایت را در هربازه زمانی روی نمودار پیدا کنید. همچنین، این خطوط نشاندهنده سرعت حرکت قیمت و نشاندهنده الگو قیمتها در بازههای زمانی مختلف میباشد.
هر تحلیلگر بورس داخلی یا فارکس باید با نحوه ترسیم خط روند و تحلیل آن، آشنایی کامل داشته باشد.
خط روند چیست ؟
همانطور که از نام این روش پیداست، از آن به عنوان یک ابزار ترسیمی نموداری استفاده میشود که حاصل اتصال نقاط چرخش قیمتها در نموار ترسیم شده میباشد. در تحلیل تکنیکال، برای پیدا کردن نقاط احتمالی که ممکن است بازار به آن واکنش دهد، از خط روند استفاده میکنند.
این نقاط میتواند براساس شرایط بازار، نقاط حمایتی یا مقاومتی باشند که بسیار به عرضه و تقاضا وابسته است. در نتیجه، استفاده از خط روند این امکان را فراهم میکند که از نقاط مهم عرضه و تقاضا را پیدا کنید.
نقاط عرضه و تقاضا به شما کمک میکند تا شکلگیری روند جدید را پیشبینی کنید. به طور کلی، خط روند و عامل تغییر مسیر بازار، نقشی حیاتی و پررنگ در معاملات ایفا میکنند.
خطوط روند به شما چه میگویند؟
تحلیلگران تکنیکال، ترجیح میدهند به جای بررسی عملکرد گذشته سهم، به دنبال پیدا کردن روندها در عملکرد قیمتها(price action) بگردند. در این روش، تحلیلگر با مسیر کنونی قیمتها آشنا میشود.
خط روند، دوست تحلیلگران میباشد و آشنایی با نحوه کشیدن خط روند، اولین قدم برای انجام یک معامله خوب میباشد. برای ترسیم خط روند، نیاز به حداقل دونقطه روی نمودار دارید.
برخی از تحلیلگران، تمایل دارند که از بازههای زمانی متفاوت استفاده کنند. برای مثال، برخی ترجیح میدهند که عملکرد قیمتها را در پنج دقیقه، بررسی کنند. برخی دیگر، نمودارهای روزانه یا هفتگی را ترجیح میدهند.
در این میان، دستهای از تحلیلگران وجود دارند که بازه زمانی کوتاه مدت را به طور کلی کنار میگذارند و به بررسی فواصل زمانی(intervals of time) براساس فواصل تیک میپردازند.
آنچه باعث جذابیت ترسیم خط روند میشود، این است که میتوانید از این خطوط، با صرف نظر کردن از فاصله زمانی و چهارچوب در شناسایی روند قیمتها استفاده کنید.
یک مثال ساده برای درک بهتر:
فرض کنید که سهام یک شرکت روی ۲۵۰ معامله میشود. بعد از گذشت چند روز، قیمت به ۳۰۰ تومان میرسدو در هفته بعد به سمت ۳۵۰ حرکت میکند. تحلیلگر باید هر سه نقطه را برای ترسیم رود نمودار داشته باشد که از ۲۵۰ شروع میشود و به سمت ۳۰۰ و ۳۵۰ حرکت میکند.
بعد از رسم این خط، شاهد خط روند صعودی خواهید بود که شیبی مثبت دارد. بنابراین، متوجه میشوید که در مسیر روند خرید قرار دارید.
در حالتی که قیمت سهم از ۲۵۰ به ۱۵۰ تومان برسد، خط روند دارای شیب منفی خواهد بود و باید مطابق با مسیر روند فروش عمل کنید.
مبانی و اساس خطوط روند:
خطوط روند، نشاندهنده روندها یا همان محدوده رنج (Range) میباشد. رنجها در اصطلاح همان محدودههای خنثی هستند که روند خاصی ندارند.
در روند صعودی، کف قیمتها به کفهای بالاتر وصل میشود. این اتصال، در بر گیرنده نقاط و محدوده حرکت قیمت میباشد. زمانی که قیمتها زیاد میشود، خطر روند به همان نسبت، افزایش مییابد.
با اتصال نقاط کف به یکدیگر، خط روندی صعودی تشکیل داده میشود و به تحلیلگران نشان میدهد که قیمتها در مسیر صعودی رو به بالا قرار دارد. همچنین، تحلیلگران میتوانند خط روند را در امتداد هر یک از نوسانهای رو بالا(سقف) رسم کنند.
بعد از آشنایی با نحوه کشیدن خط روند و بررسی آن، اطلاعاتی همچون مقاومت نسبی، قدرت حرکت قیمت، استفاده از سایه ها یا بدنه شمع ها زاویه صعود یا نزول قیمت در اختیار شما قرار خواهد گرفت.
هنگامی که قیمتها در مسیر نزولی قرار دارند، بعد از چند نوسان کوتاه و رو به بالا، مجددا سقوط خواهند کرد. اتصال نقاط بالا با استفاده از یک خط، خط روند نزولی را نشان میدهد که نشانهای از روند رو به پایین میباشد.
چگونه خط روند را درست رسم کنیم؟
شاید برای شما هم سوال باشد که نحوه ترسیم خط روند چگونه میباشد؟ تحلیلگران مختلف، نظرات متفاوتی در خصوص نحوه کشیدن خط روند دارند. اما رایجترین روش ترسیم خط روند، ترسیم در چارتهای با الگوی شمعهای ژاپنی میباشد.
برای ترسیم خط روند نزولی، از نقطه بالایی قیمت و برای ترسیم خط روند صعودی، از نقطه پایینی قیمت استفاده کنید. برای اینکه خط روند ترسیم شده دارای اعتبار باشد، باید حداقل ۳ نقطه بالایی یا پایینی داشته باشید.
هرچه تعداد نقاط بالایی و یا پایینی روی یک نمودار که خط روند از آن عبور میکند بیشتر باشد، خط روند از اعتبار بیشتری برخوردار خواهد بود؛ زیرا، تحلیلگران بیشتری از آن خط برای مشخص کردن نقاط حمایتی(support) و مقاومتی(resistance) استفاده خواهند کرد.
همچنین، میتوانید با حداقل دو سقف قیمت و یا دو کف قیمت که در نمواد تشکیل شده است، خط روند را رسم کنید.
نکات مهم در رابطه با دورههای زمانی نمودار:
خطوط روند رسم شده در دوره زمانی بالاتر، از قدرت بیشتری برخوردار است. به همین خاطر، بهتر است از نمودارهای بلندمدت استفاده کنید. برای مثال، ابتدا استفاده از سایه ها یا بدنه شمع ها تحلیل خود را از نمودار هفتگی شروع کنید و به صورت پلهای، دورههای زمانی را کاهش دهید.
سعی کنید خط روندی را پیدا کنید که بیشترین برخورد را داشته باشد و ضمن این برخوردها، از بدنه شمعهای قیمتی عبور نکرده باشد. خط روندی که از بدنه شمعها عبور کند، فاقد اعتبار و ارزش میباشد.
بسیاری از تحلیلگران، نمودار روزانه را به سایر دورههای زمانی ترجیح میدهند و بهترین دوره زمانی، برای تشخیص روند بازار میدانند؛ زیرا، ماهیت زمانی آن، به طور محض کوتاهمدت یا بلند مدت نیست. با بررسی روند روزانه، قادر خواهید بود که یک دوره معقول را به همراه جزئیات مهم آن، تحلیل کنید.
یک نکته دیگر که لازم است در رابطه با نحوه ترسیم خط روند بدانید این است که هرچه زمان طی شده بین دونقطه و یا نقاط اولیه طولانیتر باشد، خط روند از اهمیت بیشتری برخوردار است.
یکی از مهمترین سوالاتی که ممکن است هنگام آموزش نحوه ترسیم خط روند در ذهنتان پیش بیاید این است که براساس کدام ناحیه از شمعهای قیمتی، خط روند را مدنظر قرار دهیم؟ پاسخ این سوال به دیدگاه شما و شرایط نمودار بستگی دارد.
در حقیقت، بسیار کم اتفاق میافتد که خط روند به طور کامل، منطبق بر نقاط بالایی یا پایین و یا باز و بسته شدن شمعهای قیمتی باشد. میتوان گفت قاعده خاصی در این باره وجود ندارد. هر تحلیلگری میتواند بر اساس تجربیات و دیدگاه شخصی، از دورههای زمانی متفاوت استفاده کند. هنگام رسم خط روند، تنها کافی است که تمرکزتان را بر روی عدم تقاطع بدنه شمع و خط قرار دهید.
یک نکته مهم در رابطه با نحوه ترسیم خط روند:
برای رسم خط روند در موجهای صعودی، باید حفرات(pit) را به یکدیگر وصل کنید. حفره، محل بازگشت قیمت میباشد و از آن نقطه، قیمت پایینتر نیامده است.
از سوی دیگر، در موجهای نزولی، باید قلهها(Peak) را در نظر بگیرید. قله، یکی دیگر از نقاط بازگشت قیمت میباشد که قیمتها نتونستهاند از آن بالاتر بروند.
به طور کلی، به حفرهها و قلهها، پیووت (Pivot)میگویند. در ریاضیات، پیووت همان اکسترمم است.
چگونه از خطوط روند در معاملاتمان استفاده کنیم؟
هنگام معامله براساس این ابزار تکنیکال، دو روش عمده وجود دارد که به شرح زیر میباشد:
۱٫هنگامی است که قیمتها یک روند مشخصی را طی کردهاند و دارای نقش حمایتی یا مقاومتی مطلق میباشند. در چنین مواردی، با توجه به روند جاری بازار، هنگامی که قیمتها بر روی خطوط حمایتی قرار دارند میتوانید وارد موقعیت خرید شوید.
همچنین، زمانی که قیمتها خط مقاومتی را لمس میکنند، موقعیت برای خروج از بازار و یا موقعیت فروش میباشد.
۲٫زمانی رخ میدهد که شمعهای قیمتی شکسته میشوند و قیمت بالاتر یا پایینتر از آن شمع بسته میشود. در چنین حالتی، خط روند خاصیت معکوس پیدا کرده است.
برای مثال، خطر روند نزولی که به عنوان مقاومت در نظر گرفته بودیم، اکنون شکسته شده است و تبدیل به یک خط حمایتی میشود. اغلب معاملهگران منتظر میمانند تا قیمتها به خط روند بازگردند و در آن نقطه، دست به یک معامله کم ریسک بزنند.
سخن پایانی:
توصیه ما این است که تحلیلگران برای افزایش اعتبار تحلیل و کاهش ریسک معاملات از تکنیک تحلیل چند زمانی استفاده کنند؛ برای مثال، اگر میخواهید براساس خط روند صعودی در دوره زمانی هفتگی معامله کنید، بهتر است که براساس خطوط روند همپوشان در نمودار روزانه عمل کنید.
به هیچ عنوان از روی تعصب و تصورات ذهنی اشتباه، به رسم خطوط و تنظیم اجباری منحی نپردازید؛ زیرا، این تعصبات بر روی نحوه کشیدن خط روند تاثیر میگذارد و موجب اشتباه در تشخیص سطوح حمایت و مقاوت میشود.
بنابراین، اگر خط روند، کاملا منطبق بر قوانین تحلیل نموداری نیست، به سراغ ابزار و یا الگوهای دیگر بروید.
دیدگاه شما