آموزش استراتژی ترید با روند کلی مارکت به کمک اندیکاتور Market Trends
آموزش ترید با روند کلی مارکت (صعودی، نزولی و یا خنثی) به کمک اندیکاتور مارکت ترندز (Market Trends) در این مقاله قرار دارد. دغدغه خیلی از تریدرها این است که بتوانند روند بازار را تشخیص دهند. یعنی روند بازار برای آنها معین باشد که دقیقاً در یک ساعت آینده روند نزولی است یا صعودی؟ و چه تصمیمی باید برای معاملات خود داشته باشند. ما در این آموزش قصد داریم شما را با روش و ابزاری آشنا کنیم که دیگر چنین مشکلی برای خرید و فروش نداشته باشید و به راحتی و با اطمینان بیشتر اقدام به ثبت معامله کنید.
البته این ابزار به این معنا نیست که صد در صد جواب میدهد و باید دقیقاً طبق آماری که به دست آورده اید عمل کنید، خیر؛ در برخی مواقع نیز ممکن است اشتباهی رخ دهد و همیشه همه چیز 100 در 100 درست و بدون ایراد نیست. اما در حال حاضر فرصتی است که میتوانید از آن استفاده کنید و نتیجه را با تحلیل های پیشین خود مقایسه کنید.
همراه بایننس فارسی باشید و ویدیو استراتژی دقیقا به چه معنا است؟ آموزشی زیر را به طور کامل مشاهده کرده و سپس تصمیم بگیرید که آیا قصد دارید روند بازار را تشخیص دهید و بدانید در چه زمانی نزولی و در چه زمانی صعودی است یا خیر؟ که بعید میدانم معامله گری از این فرصت سر باز بزند.
حدس میزنم حیرت زده شده اید و هیجان دارید تا از درستی کارکرد آن مطمئن شوید. عجله نکنید، به راحتی میتوانید از این اندیکاتور استفاده کرده و نتایج شگفت انگیز آن را در معاملات خود مشاهده کنید. برای تهیه اندیکاتور هم اکنون می توانید به صورت رایگان اشتراک تست الگوریتم استراتژیک معاملاتی آقای بیت کوین را تهیه کنید.
به هر حال تصمیم نهایی با شماست و شما هستید که میدانید چطور معامله کنید و از چه ابزاری استفاده کنید؛ قطعاً حرفه ای ها روش های مختلفی را برای پیشرفت طی میکنند و به همین دلیل است که روزی موفق میشوند و پاداش زحمات خود را دریافت میکنند. ما این فرصت را برای شما عزیزان در نظر گرفته ایم که اندیکاتور معرفی شده را تست کنید و اگر از کارکرد آن رضایت داشتید، اشتراک ویژه را تهیه و استفاده بنمایید.
اگر از اندیکاتور استفاده کردید، لطفاً استراتژی دقیقا به چه معنا است؟ نتیجه آن را در همین صفحه و در بخش نظرات آن را با ما و سایر دوستان در میان بگذارید و اگر پیشنهاد و انتقادی در مورد نحوه عملکرد این ابزار داشتید، حتماً آن را با بایننس فارسی به اشتراک بگذارید.
استراتژی های میدان جنگ به زبان ساده برای استفاده در زندگی روزمره (قسمت دوم)
رابرت گرین نویسنده کتابِ 33 استراتژی جنگ است.
این کتاب 33 استراتژی روز صحنه نبرد را که توسط فرماندهان استفاده میشود را کاملا ساده سازی کرده و در قالب یک دستورعمل ساده درآورده است.
او این استراتژی ها را برای استفاده شخصی در زندگی برای کسب موفقیت های بیشتر و در دنیای کسب و کار برای چیره شدن بر رقبا و کسب سود بیشتر از بازار، به زبان ساده و کاربردی توضیح داده است.
شما در این مقاله قرار نیست کتاب رابرت گرین را بخوانید (البته توصیه میشود حتما بخوانید)
شما قرار است در این سری مقالات با 33 استراتژی جنگ آشنا شوید که در سرتاسر دنیا برای فرماندهان ارشد نظامی تدریس میشود تا بتوانند در میدان نبرد ابتدا بر نفس خود سپس بر دشمن چیره شوند.
ما هرکدام از این 33 استراتژی را تشریح کردیم و جاهایی که لازم بود با مثال هایی از دنیای واقعی نحوه استفاده و عملکرد آنها را توضیح دادیم…
آماده اید در نبرد زندگی
با استراتژی جنگی فرماندهان نظامی پیروز شوید؟
11 استراتژی حیاتی، که فرماندهان نظامی تنها در شرایط بحرانی
و با کسب مهارت هایی از قبل اجازه استفاده از آنرا دارند.
کلید موفقیت فرماندهان ارشدی که از این استراتژی ها به صورت موفقیت آمیز استفاده میکنند، زیرکی استراتژیک و جسارت است؛ این 2 مهارت میتواند نیروی بیشتری به حمله ها تزریق کند.
استراتژی باشکوه : مبارزه را از دست بده، اما جنگ را تمام کن.
هنرِ داشتنِ چشم انداز و دیدن فراتر از یک نبرد و محاسبه ی سود و زیان نبرد، به معنیِ داشتن مهارت در اجرای استراتژی باشکوه است.
برای اجرای این استراتژی شما باید تنها استراتژی دقیقا به چه معنا است؟ بر روی اهدافی که از قبل تعیین کردید تمرکز کنید و تمام سعی تان را بکنید آنها را بدست آورید. شاید با شکست در نبردی این اهداف تان را بدست آورید (چیزی که اینجا خواندید) شاید هم با پیروزی؛ اما به هر حال اهدافتان مهم تر است از نتیجه جنگ !
در دنیای تجارت و زندگی، شما اگر از قبل ندانید برای چه چیزی در حال مبارزه با سختی ها و زندگی هستید، شاید هرگز به آنها حتی دست پیدا نکنید؛ این ‘چــرا’-ی شما برای جنگیدن با سختی ها، مهم تر از امکانات و سرمایه و … است.
استراتژی باشکوه، به شما کمک خواهد کرد، قبل از شروع هر رقابتی، بدانید چه میخواهید و برای خواسته تان بجنگید، نه صرفا برای پیروزی در رقابت. زیرا اکثر اوقات خیلی قبل تر از پیروزی یا شکست در رقابت به هدفمان می رسیم…هشیار باشید.
استراتژی اطلاعات : دشمنت را بشناس.
هدف استراتژی اطلاعات، دست یافتن و روبرو شدن با نیروی کمتر در برابر دشمن با ورود به اذهان افراد تصمیم گیرندگان اصلی است.
این استراتژی کمک میکند شما با ذهن دشمن در نبرد دست پیدا کنید، شما اگر بدانید دشمن چطور فکر میکند، کلید استراتژی دقیقا به چه معنا است؟ حل مسئله ی پیروزی نبرد را در دست خواهید داشت.
در دنیای تجارت و زندگی نیز اولین کار خواندن ذهن دیگران است، شما باید بدانید رقیبان تان به چه چیزی فکر میکنند؟ اهدافشان چیست؟ و از همه مهم تر چطور فکر میکنند؟
با پیدا کردن جواب این سوال ها شما دیگر کلید حل مسئله را در دست دارید و میتوانید حرکات بعدی رقیبتان را حدس بزنید.
استراتژی حمله رعد آسا : با سرعت و غافلگیری بر مقاومت ها غلبه کنید.
در دنیایی که انسان ها بیش از پیش محتاط و محافظه کاراند، داشتن سرعت در رسیدن به اهداف تان میتواند امتیاز بزرگی برایتان باشد.
در میدان نبرد، با استفاده از حمله های رعد آسا، فرصت تمرکز و فکر کردن دشمن را از او میگیرند و میتوانند به راحتی دشمن را به شیوه خودشان شکست دهند.
در دنیای تجارت نیز، شرکت ها و برندهای برتر اغلب با شروع سریع و یورشی، به صورت رعدآسا رشد میکنند و چندین و چند پله از رقبا جلو میزنند، تا انگیزه و فرصت فکر کردن را از رقیبان شان بگیرند.
استراتژی فشار : به صورت پویا کنترل کنید.
مردم به صورت توقف ناپذیری تمایل دارند بر شما کنترل و اختیار داشته باشند. تنها راه داشتن دست بالاتر در این وضعیت، بازی کردن نقش خود و شروع به کنترل کردن طرف مقابل به زیرکی و توطئه است (برای این کار، توصیه میشود مقاله ای که راجع به پروپاگاندا منتشر شد را بخوانید)
در زندگی روزمره نیز، افراد به صورت دو گزینه ای فکر میکنند :
برای مثال در محل کارتان رئیس تان میخواهد بر شما کنترل داشته باشد. در هنگام خرید لباس فروشنده (که البته رویکرد اشتباهی در فروش است!) میخواهد بر شما و کیف پول تان کنترل داشته باشد و …
در دنیای تجارت نیز چنین است، رقیبان بلقوه و بلفعل تان پی دی پی بدنبال راهی برای گرفتن کنترل شما در دستشان است. کلید حل این مسئله، در وضعیت های بحرانی فشردن کلید احساس رقیب و تحریک او به انجام اشتباهات است.
استراتژی مرکز جاذبه : به جایی ضربه بزنید که درد داشته باشد.
هر فرد یا سپاهی منبع قدرتی دارد که به آن متکی است.
زمانی که رقیب یا دشمن تان را تحلیل میکنید، بدنبال محل اصلی قدرتی باشید که کل سیستم را یکپارچه نگه میدارد. این محل بهترین مکان برای زدن ضربه است تا بیشترین آسیب به پیکره دشمن وارد بیاید.
در دنیای تجارت، استفاده از این استراتژی به شیوه ی دیگریست، شما با پیدا کردن نقطه ضعف دشمن که آنرا پوشش داده، آنرا تبدیل به نقطه قوت خودتان میکنید. در این صورت برتری استراتژیکی نسبت به رقیبتان پیدا خواهید کرد.
استراتژی شیرجه و حمله : شکستِ ممانعت دشمن.
هرگز دشمن را با توجه به وضعیتی که نمایان شده قضاوت نکنید.
در عوض، بدنبال قسمت های متصل به هم-ای باشید که کل سیستم مورد نظر را تشکیل داده. شما با تفکیک این جزء ها از کل، در حال رشته کردن نخ هایی هستید که دشمن بافته است.
در زندگی نیز هنگام مواجه به مشکلات، بهترین استراتژی، استراتژی شیرجه و حمله است.
شما ابتدا مشکلات را ریز میکنید، قسمت بندی میکنید و از بزرگ به مشکلات خرد تبدیل میکنید تا بتوانید پله به پله آنرا حل کنید.
استراتژی چرخش : احاطه جناحی نرمِ دشمنتان را شناسایی و مورد هدف قرار دهید.
زمانی که به صورت مستقیم با دشمن وارد نبرد میشوید، شما در واقع در حال ایجاد مقاومت بیشتر در رقیب تان هستید و کار شما را سخت تر میکنید.
در چنین مواقعی، همیشه یک راه بهتر وجود دارد : حواس دشمن را به مرکز نبرد معطوف کنید و از طرفین به او ضربه بزنید… دقیقا از محلی که کمتر توقع حمله دارند.
استراتژی نابودگر : دشمن را محاصره کنید.
مردم در جستجوی ضعف در نیروی شما هستند تا دقیقا آنجا را هدف حمله قرار دهند.
برای جلوگیری از این رویداد، شما باید هیچ فرصت حمله ای به دشمن ندهید، با محاصره ی او – بستن راه های ورود به دنیای بیرون و ایجاد فشار بر روی دشمن زمانی که دشمن در محاصره است، با گذشت زمان و افزایش فشارها نیروی اراده اش تحلیل میرود و کمتر تمایل به ایجاد حمله خواهد داشت.
در دنیای تجارت، برند های بزرگ با ایجاد تبلیغات گسترده، راه را برای ورود محصولات جدید با ایجاد بی انگیزگی در موسسین آنها سد میکنند. چند نمونه از سلاح های مخوف بازاریابی را میتوایند بخوانید.
استراتژی عرق ریختن قبل از نبرد : قبل از سختی، سختی بکشید.
مهم نیست چقدر قوی هستید، نبرد های پیاپی میتواند تمام نیروی شما را رو به تحلیل ببرد.
نبرد هزینه بر، خسته کننده و غیرقابل پیش بینی است.
به همین منظور است که میگویند یا وارد نبردی نشوید، یا اگر وارد میشوید پیروز از میدان بیرون بیایید.
در نبردها فرماندهان ارشد به خوبی از این مهم آگاهند، به همین منظور سخت ترین، طاقت فرسا ترین و فرسایشی ترین تمرین ها را قبل از نبرد اصلی به نیروهای خود میدهند تا در میدان نبرد، خستگی و آشفتگی فکری کمتری حس کنند و بیشتر و با تمرکز بالاتری به جنگ ادامه دهند.
در دنیای تجارت، فروشنده های ماهر و حرفه، دقیقا افرادی هستند که با تمرینهای مکرر فروش، توانسته اند مهارت کافی در ارائه و صحبت در مورد محصولشان بدست آوردن، گاه با تمرین، گاه با شکست ها و کسب تجربه قبلی.
استراتژی جنگ دیپلماتیک : با سخت کردن مذاکره، به مذاکرات ادامه دهید.
قبل و حین مذاکره، باید در حد ممکن شرایط مذاکره را سخت تر، فشارها بر روی دشمن بیشتر و ایجاد ضرورت برای موافقت با خواسته شما را بیشتر کنید.
هراندازه بیشتر مطالبه کنید، بیشتر میتوانید ببخشید.
در هنگام مذاکره، خود را یک مذاکره کننده غیرقابل پیش بینی و ناراضی نشان دهید، تا دشمن تحت فشار حاضر باشد با خواسته های شما در حد امکان موافقت کند.
در دنیای تجارت، مذاکره کنندگان حرفه ای، دقیقا افرادی هستند که کمترین تمایل را در به نتیجه رسیدن مذاکره نشان میدهند. با این حرکت، طرف مقابل رقبت بیشتری پیدا میکند تا مذاکره را تمام کند و به نتیجه برسد.
استراتژی خروج : بدانید چطور به کارها پایان دهید.
در این دنیا شما با شروع کارها شناخته نمیشوید، بلکه با به پایان رساندن کارهاست که شناخته میشوید.
یک نقص در عملیات و یا جنگ تمام نشده، میتواند چندین سال نیز به طول انجامد.
هنرِ پایان دادن به کارها، دقیقا مهارتی است که به شما کمک میکند در برابر هزینه ها صرفه جویی کنید و نتایجی بدست آورده را حداقل از دست ندهید.
این استراتژی بدین معناست که : اگر نمیدانید جنگی را چطور تمام کنید، شروع اش نکنید.
در دنیای واقعی، هنگام کارآفرینی معمولا کارآفرینان با این دام آشنا هستند که کاری را شروع میکنند و شکست میخورند، اما از زمانی که صرف آن کار کرده اند پشیمانند و با یک دندگی آن کار را ادامه میدهند.
در صورتی که در چنین مواقعی باید از آن برنامه خارج شوند، استراحتی به ذهن شان بدهند و مجددا برنامه جدیدی شروع کنند که برای اتمام آن نیز نقشه ای دارند.
استراتژی منابع انسانی و استراتژی سازمان
مسیر تحول مدیریت استراتژیک منابع انسانی
qمفهوم SHRM در اواخر دهه 1960 تا اوایل 1970 به کار گرفته شده و فرض اساسی این بوده که چنانچه مدیریت منابع انسانی بهگونهای دقیق از استراتژی سازمانی پیروی کند، حوزهای استراتژیک است.
qدر بررسی سیر تکامل SHRM به طور کلی سه دیدگاه وجود دارد:
1 دیدگاه جهان شمول
به این معنی که برخی از اقدامات HR از بقیه بهتر هستند و سازمانها باید خود را با آن بهترینها (best practices) منطبق نمایند. زیرا از این طریق عملکرد سازمان عالی می گردد.
مثلاً برخی از محققان چون پفر و گست برخی از این بهترین روشها را معرفی کرده اند همچون:
1 تیم های خود مدیریتی2 طراحی شغل انعطاف پذیر و انگیزاننده3 برنامه های مالکیت مشترک با کارکنان4 آموزش مداوم و به همه کارکنان5 استخدام انتخابی (گزینشی) 6 استفاده از آزمونهای دقیق برای انتخاب افرادهدف این رویکرد شناسایی بهترین اقدامات HRM میباشد که در شرکت های بزرگ مناسب و نتیجه بخش بوده اند
2 دیدگاه اقتضایی
بیان می کند برای موثر بودن، باید سیاست های HR با همه جنبه های سازمان سازگار و هماهنگ باشد که منظور همان عوامل اقتضایی چون فرهنگ، ساختار، صنعت، استراتژی، اندازه و … می باشدنام دیگری که به این دیدگاه م یدهند، رویکرد بهترین تناسب (best fit) می باشد.به این معنا که اقدامات HRM مثلا با مراحل رشد سازمان متناسب گردد (یعنی پیدایش سازمان، رشد، بلوغ و افول سازمان) یا با استراتژی رقابتی سازمان هماهنگ باشد.
نظریه اقتضایی مطرح میکند سازمانها برای دستیابی به عملکرد بالا، استراتژیهای منابع انسانی خود را با استراتژیهای رقابتی خویش منطبق میکنند
استراتژی سازمان | استراتژی منابع انسانی |
کاهش هزینه | کارمندیابی خارجی، آموزش کوتاهمدت، ارزیابی عملکرد و فردی و کوتاه مدت و … |
نوآوری | آموزش گسترده، سیستم پاداش تیمی و مشوق، برنامهریزی مسیر شغلی |
بهبود کیفیت | ایجاد انعطافپذیری و روشهای کاری، افزایش شایستگی افراد، انجام کارهای تیمی |
استراتژی سازمان | استراتژی منابع انسانی |
تدافعی | ایجاد |
تهاجمی | جذب |
تحلیلگر | تخصیص |
۳ پیکره بندی
دیدگاه سوم در نظریات shrm دیدگاه پیکره بندی است که بیان می کند برای اثربخشی بودن باید هم تناسب عمودی و هم تناسب افقی مورد توجه قرار گیرد
اصطلاحاً به این دیدگاه، دیدگاه بسته ای یا bundling نیز می گویند. به این معنا که مجموعه از اقدامات HR را استفاده کنیم که با هم ارتباط داشته باشند، مکمل همه بوده و همدیگر را تقویت نمایند به طوری که موجب تحقق استراتژی سازمان، بهبود عملکرد و کیفیت و دستیابی به مزیت رقابتی شوند.
مسیر تحول مدیریت استراتژیک منابع انسانی
استراتژی منابع انسانی و استراتژی سازمان
vاز ترکیب دو استراتژی کاهش هزینه(رهبری هزینه) و تمایز مایکل پورتر و کارکنان بلندمدت و کوتاهمدت( یا به عبارتی دیگر اینکه ما به دنبال ایجاد یا ساخت منابع انسانی با مهارت و استعداد هستیم یا می خواهیم آنها را از بیرون استخدام کرده به عبارتی دیگر از بازارهای خارجی افراد با مهارت را وارد سازمان کنیم)، چهار استراتژی برای HRM مطرح میشود.
1استراتژی منابع انسانی کاهش هزینه / درونی یا استراتژی سرباز وفادار
در این استراتژی بر استخدام مادامالعمر کارکنان با تأکید بر کاهش هزینه توجه می شود
انتخاب نام سرباز وفادار به دلیل این است که سازمان می خواهد افرادی را استخدام کند که به طور بلند مدت در سازمان می مانند و با سازمان تناسب دارند(یعنی فرهنگ سازمان)
در این روش مشاغل به گونه ای طراحی می شوند که هر فرد وظایف و نقش های مختلفی را انجام دهد
انطباق فرد با فرهنگ سازمان و داشتن قابلیت برای تبدیل شدن به یک کارمند وفادار، از شرایط استخدام است
در این استراتژی بر آموزش های مختلف تاکید می شود
برای افراد مسیرهای شغلی مشخصی تدوین می گردد
جبران خدمات، بر ارائه پاداش های بلندمدت تاکید دارد
ارزیابی عملکرد با هدف تشویق افراد به عملکرد بالا و مشارکت و همکاری با یکدیگر صورت می گیرد
۲ استراتژی منابع انسانی کاهش هزینه / بیرونی یا کارکنان مزدور(قراردادی)
تاکید این استراتژی بر به کارگیری کارکنانی است که دستمزدهای بالایی مطالبه نمی کنند
مشاغل باید بهگونهای طراحی شود که بتوان تلاشهای افراد را کنترل کرد و وظایف هر فرد باید دقیقاً مشخص شود و به راحتی قابل آموزش باشد
نیاز زیادی به توسعه مهارتها نمی باشد زیرا افراد وظایف ساده ای انجام می دهند
مزایا باید کوتاهمدت طراحی شود
مسیر شغلی طولانی لازم نیست
ارزیابی عملکرد باید به فعالیتهای روزمره تأکید کند
۴ استراتژی منابع انسانی تمایز / بیرونی. نیروهای آزاد(پیمانکارانه)
تاکید این استراتژی بر به کارگیری افرادی است که مهارت تخصصی را دارند و سازمان برای مدتی به آنها نیاز خواهد داشت
مشاغل را بهگونهای طراحی می شود که افراد مسئولیت گسترده و اختیار تصمیمگیری در حوزه کاری خود را داشته باشند
افراد نباید مسیر شغل طولانی در سازمان داشته باشندارتقا از بیرون است
ارزیابی عملکرد بر نتایج و پیامدها تکیه دارد
جبران خدمات هم براساس عملکرد فردی است
استراتژی اقدامات | سربازان وفادار | کارکنان مزدور | نخبگان متعهد | نیروهای آزاد |
طراحی کار کارمند یابی | vاستاندارد vارتقای درونی | vوظایف ساده vجـــــستجوی داوطلب زیاد | vمسئولیت زیاد vشکار استعدادها | vوظایف پیچیده vجذب افراد ماهر |
انتخاب | تناسب با سازمان | تناسب با شغل | تناسب با شغل و سازمان | تناسب با شغل |
نگهداری | حفظ کارکنان وفادار | پذیرش ترک خدمت | حفظ افراد با عملکرد بالا | اخراج افراد با عملکرد پایین |
ارزیابی عملکرد | تأکید برهمکاری | تضمین حداقلها | مبتنی بر شایستگی | تأکید بر رقابت درونی |
آموزش | تأکید بر مهارتهای خاص | تأکید بر وظایف خاص | آموزش مهارتها | تأکید بر مهارت خاص |
توسعه | یادگیری مستمر | کاهش هزینههای توسعه | توسعه برای مشاغل آینده | توسعه برای افراد با عملکرد بالا |
مزایا | بلندمدت | کوتاه مدت | بلندمدت | مزایای اقتضایی بر اساس عملکرد |
ابزارهای مدیریت استراتژیک منابع انسانی
qمدیران از ابزارهای متنوعی برای تبدیل اهداف استراتژیک سازمان به سیاستها و فعالیتهای HRM استفاده می کنند vاین ابزارها شامل موارد زیر است:
نقشه استراتژی
نقشه استراتژی مشخص میکند که چطور عملکرد واحدها در دستیابی به اهداف استراتژیک سازمان نقش دارد
این ابزار کمک می کند که هم کارکنان و هم مدیران نقش واحد خود را در دستیابی به اهداف سازمان به صورت بصیری ببینند و درک کنند اینکه HR چه نقشی در پشتیبانی از استراتژیهای رقابتی سازمان دارد
نقشه استراتژی نشان داده شده در اسلاید ۴۰، نقشه استراتژی شرکت هواپیمایی سات وست هست
کارت امتیاز
کارت امتیاز HRفرآیندی است که اهداف مالی و غیرمالی یا سنجه های مربوط به فعالیتهای HRM که برای دستیابی به اهداف شرکت و نظارت و بررسی میزان تحقق آنها مورد نیاز است
در واقع این ابزار کمک میکند تا فعالیتهای نقشه استراتژی کمی شود
داشبوردهای دیجیتال
داشبوردهای دیجیتال با کمک تصویر، نمودار و… مشخص میکند که شرکت در کجای سنجه های کارت امتیاز HR قرار گرفته است و اینکه شرکت چگونه فعالیتهای HR خود را انجام داده است
لیکویید شدن به چه معناست و چگونه از آن جلوگیری کنیم؟
کال مارجین یا لیکویید شدن به ضرر کردن در یک حساب به اندازه موجودی و از بین رفتن کل سرمایه گفته میشود. این دو عبارت مفهوم یکسانی دارند ولی معمولا از اصطلاح کال مارجین در بازار فارکس و لیکویید در بازار رمز ارزها استفاده میشود. لیکویید شدن زمانی اتفاق میافتد که شما در بازار رمز ارزها با اهرم و لوریچ معامله میکنید و بدون رعایت قوانین معاملاتی و قراردادن حد ضرر و با تحلیل اشتباه، بازار برخلاف جهت تحلیل شما حرکت کرده و زیان هنگفتی به شما وارد میسازد.
معاملات اهرم دار معاملاتی هستند که در آنها کارگزاری به معاملهگرانش به میزان درخواست آنها تا چندین برابر مبلغ سرمایه خود اعتبار میدهد و معاملهگر قدرت معامله بیشتری در بازار ارز دیجیتال داشته باشد.
به این صورت معاملهگر چندین برابر میزان دارایی خود معامله میکند و به همان میزان هم میتواند سود یا زیان کند. در این روش تمامی سود و زیان متعلق به معاملهگر میباشد و کارگزاری برای سود چندین برابری معاملهگر بهرهای از او دریافت نمیکند. اما از طرف دیگر کارگزاری معاملات معاملهگران را زیر نظر داشته و آن ها فقط میتوانند به میزان سرمایهای که نزد کارگزاری دارند، ضرر کنند و کارگزاری به محض زیاد شدن زیان معاملهگر، با چند بار تذکر تمام معاملات را با ضرر بسته و مبلغ اعتباری را که به معاملهگر داده شده را برداشت میکنند و کل حساب معاملهگر صفر میشود. به این صورت یک حساب معاملاتی لیکویید میشود.
اصطلاح لیکویید شدن کاربر در بازار ارز دیجیتال
به فرآیند برداشت سرمایه اولیه، به نفع صرافی طی پیش بینی غلط، در قراردادهای آتی لیکویید شدن میگویند. کلمه لیکویید در لغت به معنای آب کردن است. لیکویید شدن در بازار رمز ارزها بین تریدرها معنی متفاوتی با نقدینگی موجود در بازار را دارد. یک کاربر بر خلاف معنی مثبت استراتژی دقیقا به چه معنا است؟ رایج این اصطلاح، خبر خوبی نیست. در واقع با لیکویید شدن، همه یا بخشی از دارایی خود را از دست میدهد و صرافی دارایی او را به حساب خود منتقل کرده است. اصطلاح صحیح برای این اتفاق مارجین کال شدن است.
اما این اتفاق چطور و چرا رخ میدهد؟
پیشبینیهای غلط روند بازار و همچنین استفاده از معاملات مارجین (Margin Cantract) و قراردادهای آتی (futures contract) ممکن است باعث لیکویید شدن کاربر شوند.
چگونه می توانیم بگوییم یک بازار لیکویید است؟
سه اصل مهم وجود دارد که می تواند به لیکویید یا غیرلیکویید بودن بازار کمک کند:
- حجم معاملات 24 ساعته
- تعداد لیست (دفتر) سفارشات
- اسپرد بید و اسک (bid-ask spread)
اسپرد بید و اسک، تفاوت بین کمترین قیمت درخواستی (اسک یا خرید) و بالاترین قیمت پیشنهادی (بید یا فروش) است.
لیست سفارشات ممکن است به دلیل عواملی مانند سفارشات limit و iceberg که همیشه در لیست سفارشات قابل مشاهده نیستند، منبع قابل اعتمادی نباشند.
هنگام ترید لیکوییدیتی بسیار مهم است، زیرا یک عامل مهم برای ورود یا خروج آسان از یک بازار خاص است.
جلوگیری از لیکویید شدن
هنگام استفاده از اهرم، تعداد انگشت شماری از گزینهها برای کاهش شانس لیکویید وجود دارد. یکی از این گزینهها با عنوان "توقف ضرر" شناخته میشود. توقف ضرر، که در غیر این صورت به عنوان "سفارش توقف" یا "توقف بازار" شناخته میشود، سفارش پیشرفتهای است که سرمایهگذار در صرافی رمزنگاری قرار میدهد و به صرافی دستور میدهد که دارایی را در صورت رسیدن به نقطه قیمتی خاص بفروشد.
هنگام تنظیم توقف ضرر، باید موارد زیر را وارد کنید:
- قیمت توقف : قیمتی است که در آن دستور توقف ضرر اجرا میشود.
- قیمت فروش: قیمتی است که در آن قصد فروش یک دارایی رمزنگاری شده خاص را دارید.
- اندازه : چقدر دارایی خاصی را قصد فروش دارید.
اگر قیمت بازار به قیمت توقف شما برسد، دستور توقف به طور خودکار دارایی را به هر قیمت و مبلغ ذکر شده اجرا و به فروش میرساند. اگر معاملهگر احساس میکند بازار میتواند به سرعت در برابر آنها حرکت کند، ممکن است قیمت فروش را پایینتر از قیمت توقف تعیین کنند تا احتمال پر شدن آن (توسط معامله گر دیگری خریداری شود) بیشتر باشد.
هدف اصلی توقف ضرر محدود کردن ضررهای احتمالی است. اجازه دهید برای پیش بینی همه چیز، دو مثال را در نظر بگیریم.
مثال 1 : یک معامله گر 5000 دلار در حساب خود دارد اما تصمیم میگیرد از یک حاشیه اولیه 100 دلار و اهرم 10 برابر برای ایجاد موقعیت 1000 دلاری استفاده کند. او توقف ضرر را در 2.5 درصد از موقعیت ورودی خود قرار میدهد. در این مورد، معاملهگر میتواند به طور بالقوه 25 دلار در این معامله از دست بدهد، که استراتژی دقیقا به چه معنا است؟ تنها 0.5 of از کل حساب حساب او است.
اگر معاملهگر از توقف ضرر استفاده نکند، در صورت افت 10 درصدی قیمت دارایی، موقعیت وی منحل میشود. فرمول تصفیه بالا را به خاطر بسپارید.
مثال 2 : یک معامله گر دیگر 5000 دلار در حساب تجاری خود دارد اما از حاشیه اولیه 2500 دلار و یک اهرم سه برابری برای ایجاد موقعیت 7500 دلار استفاده می کند. با قرار دادن توقف ضرر در 2.5 away دور از موقعیت ورودی خود، معامله گر می تواند 187.5 دلار در این معامله از دست بدهد، که 3.75 loss ضرر از حساب آنها است.
درس اینجا این است که در حالی که استفاده از اهرم بیشتر معمولاً بسیار خطرناک تلقی میشود، این عامل در صورتی که اندازه موقعیت شما بیش از حد بزرگ باشد، بسیار مهم میشود، همانطور که در مثال دوم مشاهده میشود. به عنوان یک قاعده کلی، سعی کنید ضررهای خود در هر معامله را کمتر از 1.5 درصد از کل اندازه حساب خود نگه دارید.
تعیین محل توقف ضرر
در معاملات حاشیهای، مدیریت ریسک مسلماً مهمترین درس است. هدف اصلی شما باید حفظ زیان در حداقل سطح باشد، حتی قبل از فکر کردن در مورد سود. هیچ مدل معاملاتی خطاناپذیر نیست. بنابراین، شما باید مکانیسمهایی را برای کمک به بقا در شرایطی که بازار مطابق انتظار پیش نمیرود، به کار گیرید.
قرار دادن صحیح توقف ضررها از اهمیت حیاتی برخوردار است و در حالی که هیچ قانون طلایی برای تعیین توقف ضرر وجود ندارد، اغلب گسترش 2 تا 5 درصد از حجم معاملات شما توصیه میشود. برخی از معاملهگران ترجیح میدهند، ضررهای توقف را دقیقاً در پایینترین میزان نوسان اخیر (به شرطی که آنقدر پایین نباشد که شما قبل از شروع آن تصفیه میشود) تعیین کنند.
ثانیاً، شما باید اندازه معاملات خود و ریسک مربوطه را مدیریت کنید. هرچه اهرم شما بیشتر باشد، شانس شما برای تصفیه بیشتر است. استفاده از اهرم بیش از حد شبیه قرار گرفتن سرمایه شما در معرض ریسک غیر ضروری است. علاوه بر این، برخی از صرافیها تصفیه تهاجمی را مدیریت میکنند. برای مثال، BitMEX فقط به معاملهگران اجازه میدهد تا BTC را به عنوان حاشیه اولیه نگه دارند. این بدان معناست که در صورت کاهش قیمت بیت کوین، میزان وجوه نگهداری شده در وثیقه نیز منجر به نقد شدن سریعتر میشود.
با توجه به ریسک مربوط به معاملات اهرم، برخی از صرافیها به پایینترین سطح دسترسی معاملهگران حرکت کردهاند. هر دو Binance و FTX یکی از صرافیهای رمزنگاری شده متمرکز هستند، که محدودیتهای اهرم را از 100x به 20x کاهش میدهند.
سخن پایانی
بهتر است که در هر بازاری که سرمایهگذاری میکنیم، ابتدا میزان ریسکهای سرمایهگذاری آن بازار را برآورد کنیم. هر دارایی دارای یک ضریب نقد شوندگی است که میتواند معیار مناسبی برای آن باشد که شما تصمیم به خرید و یا نگهداری و فروش آن بگیرید.
برای خودتان حدضرر و حدسود تعیین کنید و با استراتژی درست وارد بازار معاملات شوید. یادتان باشد که یک استراتژی خوب هم به تحلیل بنیادی و هم به تحلیل تکنیکالی یک سهم یا ارز بستگی دارد. حتما با کادر آموزشی آکادمی آسیا سرمایه در ارتباط باشید تا راه درست را به شما نشان دهند.
تدوین استراتژی کسب و کار با رویکرد بازی برد (Playing to Win)
تدوین استراتژی کسب و کار می تواند به شما در دستیابی به اهداف کوتاه مدت و بلند مدت کمک کند. تدوین استراتژی کسب و کار بر اصولی تمرکز دارد که به شما کمک میکند فکر کنید، به جای تاکتیکهایی که فقط به شما کمک میکنند تا اجرا کنید، بنابراین به شما امکان میدهد بر روی چرایی انجام فعالیتهای خاص کسب و کار خود تمرکز کنید، نه فقط بر نحوه انجام آنها یا کاری که انجام میدهید. امروزه حرفهای ها به تاکتیکها وسواس دارند زیرا این تاکتیکها هستند که به آنها در رسیدن به اهداف کوتاه مدت کمک کنند. اما اگر تمام کاری که انجام میدهید این باشد که روی کوتاهمدت تمرکز کنید، زمان یا انرژی کافی را صرف این نمیکنید که چگونه میتوانید در بلندمدت موفق شوید.
فهرست مطالب
تدوین استراتژی با رویکرد بازی برد
یکی از رویکردهای کارآمد ارائه شده، تدوین استراتژی با رویکرد بازی برد است. در این رویکرد، استراتژی با هدف برنده شدن تدوین و ارائه میگردد و دیدگاه صرفاً بازی کردن نیست! لذا لازم است کسب و کار (1) به صورت دقیق جایگاه خود را در صنعت مشخص کند، (2) مزیت رقابتی پایدار ایجاد نماید و (3) بتواند ارزش بسیار قابل توجهی نسبت به رقبا به مشتریان ارائه نماید. مهم این است که انتخاب های لازم را برای درست انجام دادن این سه عنصر انجام دهید.
این طرز فکر در میان مدیران عامل و سایر رهبران وجود دارد که نمیخواهند در گوشهای به دام بیفتند. آنها می خواهند همه گزینه های خود را باز نگه دارند. چرا آنها این را می خواهند؟ زیرا نمی خواهند ریسک انتخاب بد یا انتخاب اشتباه را بپذیرند! اما واقعیت این است که استراتژی اساساً انتخاب کردن است – انتخاب جایی که قرار است بازی کنید و چگونه برنده شوید، همراه با معنای برنده شدن.
استراتژی در رویکرد بازی برد مفهومی پیچیده و دور از دسترس نیسـت و دستیابی به استراتژی بُرد نیازمند طی جلسات خستهکننده، طولانی و بینتیجه مرسوم نیست! استراتژی کسب و کار در رویکرد بازی برد یک نقشه راه برای دستیابی به اهداف کسب و کار است. مجموعهای از اصول را تعیین می کند که اولویت ها، تصمیمات و اقدامات کسب و کار شما را مشخص می کند. با این حال، این تاکتیک واقعی نیست که شما برای اجرای استراتژی کسب و کار خود به کار می برید.
در رویکرد بازی برد، برنده شدن به معنای موقعیت منحصر به فرد یا حداقل متمایز کسب و کار یا نام تجاری، محصول یا خدمات شما است تا تجربه بهتر و ارزش بهتری را به گروه خاصی از مشتریان برای دستیابی به مزیت رقابتی در مقابل رقبای مشخص ارائه دهید.
روش تدوین استراتژی کسب و کار با رویکرد بازی برد چیست؟
- آرمانهای پیروزی کسب و کار خود را شناسایی کنید و اهدافی را برای اندازه گیری پیشرفت خود در جهت دستیابی به این آرمانها تعیین کنید.
- مشخص کنید که کدام بخش از بازار را می خواهید تصاحب کنید.
- تعیین کنید که چگونه رقبای خود را شکست میدهید.
- مشخص کنید که کدام شایستگیها برای شکست دادن رقبای شما و حفظ موفقیت کسب و کار شما مورد نیاز است.
- تصمیم بگیرید که کدام سیستمهای مدیریتی برای تقویت این شایستگیها مورد نیاز است.
جوهره تدوین استراتژی در رویکرد بازی برد، انتخاب (پاسخ به سوالات پنج گانه) است!
1) آرمانهای پیروزی کسب و کار خود را شناسایی کنید و اهدافی را برای اندازه گیری پیشرفت خود در جهت دستیابی به این آرزوها تعیین کنید.
در کسب و کار، هدف گذاری سنتی به شما امکان میدهد آنچه را که انجام میدهید اندازه گیری کنید. اما چرایی و چگونگی انجام آن را اندازه گیری نمیکند. اگر فقط بر روی نتایج تمرکز کنید، گاهی اوقات شما را به این موضوع اشتباه تشویق کند تا مسیری را اتخاذ کنید که نیازهای سازمان را بر نیازهای مشتریان اولویت دهید.
برای کمک به شما در تمرکز بیشتر بر روی اهداف و فرآیندها به جای صرفاً نتایج، هنگام تدوین استراتژی کسب و کار خود، تنظیم یک آرمان یا آرزو یا چشمانداز را برای کسب و کار خود در نظر بگیرید. این به شما انگیزه میدهد تا کارهایی را انجام دهید که در مشتریان شما رضایت بیشتری ایجاد میکند. تعیین آرمانهای پیروزی کسب و کار در تدوین استراتژی میتواند در مورد ارائه بیشترین ارزش به مشتریان، به دست آوردن حداکثر سهم بازار، دستیابی به مزیت رقابتی پایدار، ارائه ارزش به همه ذینفعان در اکوسیستم، دستیابی به بازده مالی برتر و غیره باشد.
در فرایند تدوین استراتژی، آرمانهای پیروزی کسب و کار بیشتر با مشتریان یا مصرفکنندگان شروع می شود تا محصولات. این چیزی است که شما آرزو دارید به مشتریان، کارکنان و سهامداران خود هدیه دهید. این به نوبه خود چشم انداز و اهداف محصولات شما را مشخص میکند.
آرمانهای پیروزی کسب و کار تمام انتخابهای بعدی را در تدوین استراتژی هدایت میکند. برای تنظیم درست آرمانهای پیروزی کسب و کار، مهم است که بفهمید با چه کسی و در مقابل چه کسی برنده هستید. بنابراین مهم است که در مورد کسب و کاری که در آن هستید، مشتریان و رقبای خود به صورت پیوسته متفکر باشید. به برنده شدن در رقابت فکر کنید. هنگام تعیین آرمانهای پیروزی کسب و کار خود به رقبا و محصولات یا خدمات جایگزین فکر کنید.
آبشار استراتژی در رویکرد بازی برد
2) مشخص کنید زمین بازی شما کجاست و کدام بخش از بازار را می خواهید تصاحب کنید.
این یک انتخاب در مورد محل رقابت و عدم رقابت است. درک، این انتخاب در تدوین استراتژی بسیار مهم است، زیرا زمین بازی که انتخاب میکنید مکانی است که باید بتوانید ابتکارعملهایی برای برنده شدن پیدا کنید. محصول یا خدمات شما به احتمال زیاد برای کل بازار مناسب نیست، بنابراین تعیین بخش یا بخشهایی از بازار که بیشترین سود استراتژی دقیقا به چه معنا است؟ را از محصول یا خدمات شما میبرند بسیار مهم است.
انتخاب محل بازی در تدوین استراتژی میتواند جغرافیایی، بخشبندی مشتریان یا غیره باشد. اینها استراتژیهای رفتن-به-بازار و تعیین جایگاه محصول و برقراری ارتباط با مشتریان خود را تعریف می کنند. انتخاب زمین بازی نیز باید با مصرف کننده نهایی شروع شود. مصرف کننده نهایی کیست؟ مشتری چه چیزی می خواهد یا نیاز دارد؟ برای جلب مشتری، کشف نیازهای برآورده نشده و بیان نشده مهم است. همه اینها در نهایت به شما کمک می کند تا در مورد نحوه بخشبندی، دسترسی به گروه هدف، تعیین جایگاه و رفتن-به-بازار تصمیم بگیرید.
3) تعیین کنید که چگونه رقبای خود را شکست میدهید.
این جمله افسانهای از ریکی بابی که میگوید «اگر نفر اول نیستی، آخری هستی» لزوماً در دنیای کسب و کار صدق نمیکند، اما تأثیرات مهمی بر آن دارد. مشتریان شما دو محصول یا خدمت مشابه را نمی خرند، بنابراین اگر می خواهید تا حد امکان بخش خود را از بازار به دست آورید، باید در ذهن اکثریت مشتریان هدف خود جای اول را داشته باشید. برخی از بهترین راهها برای حفظ مشتریان، ایجاد یک برند خلاقانه با طراوت، متمایز کردن محصول یا خدمات خود از سایر رقبا و قیمتگذاری مناسبتر محصول شما نسبت به ارزش درک شده آن است.
برنده شدن به معنای ارائه معادله ارزش مصرفکننده و مشتری بهتر از رقبا و ارائه آن به صورت پایدار است. از دیدگاه مایک پورتر که برای اولین بار بیش از سه دهه پیش بیان کرد، فقط دو روش کلی برای تدوین استراتژی وجود دارد: رهبری هزینه و تمایز.
در استراتژی رهبری هزینه، همانطور که از نام آن پیداست، سود ناشی از داشتن هزینههای کمتر نسبت به رقبا است. پخشکننده کم هزینه لزوماً پایینترین قیمتها را دریافت نمیکند. جایگزین استراتژی رهبری هزینه، استراتژی تمایز است. در تدوین استراتژی تمایز موفق، محصولات به طور مشخص برای مشتریان ارزشمندتر از پیشنهادات رقبا هستند.
در تدوین استراتژی تمایز، پیشنهادات مختلف معادلات ارزشی متفاوت و قیمتهای متفاوتی دارند. رهبری هزینه و تمایز هر دو نیازمند پیگیری متمایز بودن هستند. شما نمی توانید با تولید محصول خود دقیقاً همانطور که رقبای شما انجام میدهند رهبر هزینه باشید و با تلاش برای تولید محصولی مشابه با رقیب خود نمیتوانید یک متمایزکننده باشید. رهبران هزینه میتوانند در بسیاری از نقاط مختلف مزیت ایجاد کنند – منبع یابی، طراحی، تولید و غیره… متمایزکنندهها میتوانند برتری قیمتی قوی در برند، تجربه مشتری، کیفیت یا یک ویژگی منحصر به فرد ایجاد نمایند.
4) مشخص کنید که کدام قابلیتها و یا شایستگیهایی برای شکست دادن رقبای شما و حفظ موفقیت کسب و کار شما مورد نیاز است.
متأسفانه، اشتیاق برای شکست دادن رقبا و رسیدن به صدر صنعت شما کافی نیست. استعداد و مهارت نیز به همان اندازه مهم هستند. به تناسب آرزوها، اهداف و بازار خود، باید بدانید که چه گروههای کاری را ایجاد کنید و چه کارمندانی را باید استخدام نمایید تا نه تنها رقبای خود را شکست دهید، بلکه موفقیت خود را نیز حفظ کنید.
قابلیتهای اصلی یک سازمان، آن دسته از فعالیتهایی هستند که وقتی در بالاترین سطح انجام میشوند، سازمان را قادر میسازند تا مکان بازی و نحوه استراتژی دقیقا به چه معنا است؟ برنده شدن در انتخابهای خود را به واقعیت تبدیل نماید. مایکل پورتر، استاد دانشگاه هاروارد، خاطرنشان کرد که مزیت رقابتی قدرتمند و پایدار بعید است از یک قابلیت به تنهایی ناشی شود، بلکه از مجموعهای از قابلیتهایی که با یکدیگر تناسب دارند، ناشی میشود.
این قابلیتها میتواند توانایی شما در درک نیازهای مشتری، کشف نیازهای برآورده نشده، طراحی راهحلهایی برای این نیازها بهتر از رقبا، طراحی و ایجاد برند، نوآوری در تدوین راهحلهای جدید، تولید محصولات و مدلهای کسبوکار را ارتقا بخشد.
5) تصمیم بگیرید که کدام سیستمهای مدیریتی برای تقویت این شایستگیها مورد نیاز است.
اگر کسب و کار شما یک تیم است، پس مدیران شما مربیان این تیم هستند. آنها مسئول توسعه، حمایت و انگیزه بخشیدن به کارکنان شما برای انجام بهترین کار ممکن هستند. زیرا مهم نیست که کارکنان شما چقدر استعداد داشته باشند، اگر مهارتها و نظم و انضباط لازم برای رقابت و موفقیت را نداشته باشند، هرگز به پتانسیل خود نخواهند رسید.
هر شرکتی به سیستمهایی برای پشتیبانی از ایجاد و نگهداری از قابلیت های اصلی خود نیاز دارد. علاوه بر این، تعیین معیارهای مناسب برای اندازهگیری اهداف کمی، اهداف کیفی و بررسی مکان بازی و نحوه برنده شدن در انتخاب های استراتژیک مهم است. این یک ضرب المثل قدیمی است که می گوید آنچه قابل اندازه گیری است، قابل انجام نیز میگردد. اگر سازمان بخواهد به آرمانهای پیروزی دست یابد، باید بتواند قابلیتهای لازم را توسعه داده و سیستمهای مدیریتی مورد نیاز را ایجاد نماید. موفقیت محصول شما ممکن است با جذب مشتری، نگهداری مشتری، تعامل مشتری، رشد فروش، رشد سود، سطح وفاداری مشتری، تکرار خرید و غیره سنجیده شود.
”تدوین استراتژی زنجیرهای یکپارچه از انتخابهایی است که جایگاه منحصربفرد شرکت را در صنعت مشخص میسازد تا شرکت از این طریق به خلق مزیت پایدار و ارائه ارزش برتر نسبت به رقبایش بپردازد “
پیادهسازی چارچوب روال منطقی استراتژی (Strategy Logic Flow) در رویکرد بازی برد
تمام پنج انتخابی که بیان گردید نشاندهنده استراتژی کسب و کار میباشد. اما سوال این است که در محیط پویا و پیچیده کسب و کار، چگونه این انتخابها صورت میگیرد؟ یکی از روشهایی که برای تدوین استراتژی با رویکرد بازی برد میتوان بکار برد، روش روال منطقی استراتژی میباشد. روال منطق استراتژی چارچوبی است که طراحی شده است تا تفکر شما را به سمت تجزیه و تحلیل مناسب هدایت کند تا پنج انتخاب استراتژی را به صورت صحیح انجام دهید. این چارچوب بهویژه به سه انتخاب کمک میکند – کجا بازی کنید، چگونه برنده شوید، چه قابلیتها یا شایستگیهایی باید داشته باشید – شرایطی که در آن امکانات یا انتخابهای زیادی وجود دارد و ممکن است گم شوید. در این چارچوب، چهار بعد وجود دارد که باید قبل از انجام انتخاب خود در مورد آنها فکر کنید:
- تحلیل صنعت: ساختار صنعت شما و جذابیت بخش های آن چگونه است؟
- تحلیل ارزش مشتری: مشتریان و مصرف کنندگان نهایی شما برای چه چیزی ارزش قائل هستند؟
- تحلیل جایگاه نسبی: محصول شما نسبت به رقبا چگونه است و چگونه می تواند کار کند؟
- تحلیل رقابتی: رقابت شما در واکنش به مسیر انتخابی شما چه خواهد کرد؟
روال منطقی استراتژی
دیدگاه شما