ارزش گذاری نسبی یا روش ضرایب قیمت


ارزش ذاتی سهام (Value Intrinsic) چیست و چگونه محاسبه می شود؟

چگونه سهام یک شرکت را ارزش‌گذاری کنیم؟

ارزش‌گذاری سهام که در یک جمله تخمین ارزش ذاتی سهام تعریف می‌شود، فرآیندی پیچیده است و به‌طورکلی می‌توان آن را ترکیبی از علم و هنر دانست که لازم است تحلیلگر پنج اقدام اساسی را در این فرآیند انجام دهد.

  1. فهم کامل کسب و کار شرکت:اولین و مهم‌ترین قدم در فرآیند ارزش‌گذاری، درک کامل و همه‌جانبه از فضای اقتصاد کلان داخلی و خارجی، صنعت و جایگاه شرکت از نظر رقابت‌پذیری در آن صنعت است.
  2. پیش‌بینی عملکرد آتی شرکت:در این مرحله لازم است تحلیلگر عملکرد آتی شرکت را از نظر فروش، سودآوری و سود نقدی ربه منظور استفاده در مدل‌های ارزش‌گذاری پیش‌بینی کند.
  3. انتخاب روش ارزش‌گذاری مناسب: با توجه به ویژگی ‌های شرکت و هدف از ارزش‌گذاری باید روش مناسب ارزش‌گذاری را انتخاب کرد.
  4. تبدیل پیش‌ بینی به ارزش‌گذاری: براساس پیش ‌بینی انجام‌ شده برای عملکرد آتی شرکت و روش ارزش‌گذاری انتخابی، ارزش شرکت محاسبه می‌شود.
  5. به‌ کارگیری نتایج فرآیند ارزش‌گذاری: در مرحله پایانی ارزش‌گذاری، نتایج به ‌دست ‌آمده به ‌منظور تصمیم‌ گیری نهایی مانند توصیه یا عدم توصیه به سرمایه‌گذاری در سهام شرکت به کار گرفته خواهد شد.

انواع ارزش گذاری نسبی یا روش ضرایب قیمت روش ‌های ارزش‌گذاری سهام

روش‌ های متعددی برای ارزش‌گذاری سهام وجود دارد که با توجه به نوع فعالیت، ساختار مالی و حوزه فعالیت شرکت می ‌توان از روش‌ های مختلفی استفاده کرد، اما به ‌طور کلی می‌ توان این روش‌ ها را در دو دسته کلی طبقه ‌بندی کرد:

روش مطلق‌ (مستقل)

در این روش، ارزش‌گذاری سهام به عوامل و فاکتورهای بنیادی شرکت وابسته است و به‌ طور کلی شامل تجزیه و تحلیل اطلاعات مختلفی است که از صورت ‌های مالی شرکت استخراج می‌ شود. بسیاری از روش ‌های ارزیابی مطلق سهام بر عوامل بنیادی شرکت مانند جریان ‌های نقدی، سود سهام، نرخ رشد و ارزش دارایی ‌های مشهود تأکید دارند و مدل‌ هایی مانند تنزیل سود نقدی (DDM) ، تنزیل جریانات نقدی (DCF) و خالص ارزش دارایی ها (NAV) در این طبقه قرار می‌ گیرند.

روش نسبی (قیاسی)

برخلاف روش ارزش‌گذاری مستقل، روش نسبی به مقایسه وضعیت یک شرکت با وضعیت سایر شرکت‌ های وابسته می ‌پردازد.

در این روش، معیار ارزش‌گذاری سهام یک شرکت تنها ارزش ذاتی و واقعی آن شرکت نخواهد بود بلکه وضعیت شرکت با استفاده از برخی نسبت ‌ها و ضرایب با وضعیت سایر شرکت ‌های مشابه قیاس می‌ شود. نسبت پر کاربرد مورد استفاده در این روش نسبت قیمت به سود محقق شده (P/E) است.

روش‌ های موجود در این دسته به دلیل سهولت در محاسبات و مفاهیم مورد استفاده در آن‌ ها، نسبت به روش مطلق (مستقل) بیشتر مورد استقبال فعالان بازارهای مالی قرار می ‌گیرند اما ممکن است در تفسیر این نسبت ‌ها نکات مهم و حساسی نادیده گرفته شود.

نسبت قیمت به درآمد یا سود هر سهم (P/E) چیست و چه کابردی در تحلیل دارد

نسبت قیمت به درآمد (سود هر سهم) یکی از نسبت‌های مشهور در ارزیابی ارزش یک بنگاه تجاری در سطح خرد و صنعت در سطح کلان می‌باشد. این نسبت توسط یک تحلیل‌گر مشهور و یکی از مشاوران «ارزش گذاری نسبی یا روش ضرایب قیمت وارن بافت» به نام «بنجامین گراهام» به صورت گسترده‌ای توسعه یافت.

«گراهام» متولد سال ۱۸۹۴ در لندن بود و خانواده او از همان دوران کودکی وی به ایالات متحده مهاجرت کردند. آنها در نتیجه بحران کوتاه‌مدت بانکی سال ۱۹۰۷ کل پس‌انداز خود را از دست دادند. «گراهام» به همراه یکی از دوستانش به نام «دیوید داد» و با همکاری «اروینگ کان» در سال ۱۹۳۴ کتابی نوشت به نام «تجزیه و تحلیل اوراق بهادار» که شهرت جهانی پیدا کرد. مفاهیمی از قبیل «ارزش ذاتی» و «حاشیه امن» برای اولین بار در این کتاب معرفی شدند و اکنون به وفور در تحلیل فاندامنتال ارزش گذاری نسبی یا روش ضرایب قیمت بنگاه‌ها و صنایع مورد استفاده قرار می‌گیرند.

«گراهام» کتاب مشهور دیگری دارد به نام «سرمایه‌گذار خبره» که این کتاب نیز اکنون به عنوان یک کتاب بنیادی در بین فعالان بازارهای مالی شناخته می‌شود.

محاسبه و کاربرد مفهومی P/E

محاسبه نسبت P/E تقریبا بسیار ساده است اما تجزیه و تحلیل و تفسیر آن دارای پیچیدگی‌های خاصی است و به مانند «سود هر سهم» یا EPS یکی از مشهورترین محاسبات تحلیل فاندامنتال به شمار می‌شود. این نسبت به سادگی از تقسیم قیمت هر سهم به سود هر سهم محاسبه می‌شود اما تفسیرهای متفاوتی از آن می‌شود و گاها نیز برای محاسبه ارزش واقعی یا ذاتی هر سهم شرکت مورد استفاده قرار می‌گیرد.

P/E = قیمت هر سهم / سود هر سهم

اگر قیمت سهم شرکتی برابر ۵۰۰ تومان باشد و این شرکت سود هر سهم سالانه ۱۰۰ تومانی را اعلام کرده است، نسبت قیمت به درآمد یا سود هر سهم شرکت برابر ۵ خواهد بود. این عدد بدین معناست که سرمایه‌گذار حاضر است به هر ازای هر تومان سود شرکت ۵ تومان بپردازد. در برخی تحلیل‌‌ها گاها دیده شده که عدد ۵ را به این صورت تفسیر می‌کنند که ۵ سال زمان می‌برد که سرمایه‌گذار بتواند از محل درآمد (یا سود) سرمایه‌گذاری خود کل سرمایه خود را بازیابی کند.

به همین دلیل است که این نسبت در واقع ما را به آینده ارجاع می‌دهد، یعنی سرمایه‌گذاران بر اساس آینده در زمان حاضر اقدام به سرمایه‌گذاری می‌کنند. اساسا کل سرمایه‌گذاری در بازارهای مالی مبتنی بر انتظارات آینده و میزان بازدهی است که قرار است در آینده کسب کنند. این نسبت نیز یکی از نسبت‌های مشهوری است که میزان بازدهی سرمایه‌گذاری در آینده را به طور نسبی نشان می‌دهد.

همچنین گاهی اوقات تحلیل‌گران نسبت «قیمت به درآمد» را با روش‌های دیگری محاسبه می‌کنند که ممکن است نتیجه آن با نسبت قیمت به درآمد بازار متفاوت باشد. این P/E برآوردی جنبه مقایسه‌ای دارد و می‌تواند در ارزش‌گذاری سهام شرکت مورد استفاده قرار بگیرد. به عنوان مثال اگر برآورد P/E در مقایسه با P/E بازار که از طریق قیمت روی تابلوی بازار به دست آمده است بیشتر باشد، با توجه به اینکه سود هر سهم شرکت در طول سال ثابت است نشان می‌دهد که قیمت باید افزایش یابد تا P/E بازار با P/E برآوردی یکسان شود. این در حالت کلی به معنای ارزنده بودن یک سهم است چرا که هنوز ظرفیت افزایش قیمت بر اساس محاسبات انجام شده وجود دارد. به تعبیری در اینجا می‌توان گفت سهم Undervalue است یعنی پایین‌تر از ارزش واقعی آن در حال معامله ارزش گذاری نسبی یا روش ضرایب قیمت است. برعکس آن نیز صادق است و اگر P/E برآوردی نسبت به P/E بازار کمتر باشد به معنای این است که سهم Overvalue شده است و دیگر ارزش خرید ندارد.

همچنین تحلیل‌گران گاهی اوقات از طریق P/E اقدام به ارزش‌گذاری سهم یک شرکت می‌کنند تا بفهمند که اساسا شرکت با این قیمت روی تابلو برای سرمایه‌گذاری ارزنده است یا خیر. تحلیل‌گران با استفاده از روش‌های محاسباتی خاص خود P/E برآوردی را به دست می‌آورند و سپس آن را در سود هر سهم شرکت ضرب می‌کنند. نتیجه به دست آمده در واقع قیمت یا ارزش هر سهم شرکت است. سپس این قیمت را که ارزش واقعی شرکت را نشان می‌دهد با قیمت روی تابلو یعنی قیمتی که سهم این شرکت در حال معامله است مقایسه می‌کنند. اگر قیمت برآوردی از قیمت روی تابلو بیشتر بود به معنای ارزنده بودن شرکت و اگر کمتر بود به معنای غیرارزنده بودن شرکت برای سرمایه‌گذاری است.

در حالت کلی این نسبت یک نسبت تفسیری است. دلیلی که تحلیل‌گران خود اقدام به محاسبه این نسبت می‌کنند دیدگاه آنها نسبت به روش‌های حسابداری تحلیل‌گران خود شرکت در محاسبه سود هر سهم است. آنها بر این عقیده هستند که روش‌های مورد استفاده دقیق نیست و لذا خود اقدام به محاسبه این نسبت می‌کنند و سپس آن را مورد مقایسه قرار می‌دهند. به همین دلیل است که نتایجی که این نسبت ارائه می‌دهد کاملا غیرقطعی است و انتظارات بازار که در این نسبت وجود دارد کاملا تئوریک است و ممکن است انتظارات بازار بر اساس برآوردهای تحلیل‌گران حرکت نکند.

مفهوم بالا و پایین بودن P/E

بالا و پایین بودن P/E یک بنگاه تجاری یا یک صنعت نیز کاملا نسبی است و هیچ تحلیل‌گری نمی‌تواند حد و حدودی قطعی در قالب یک رقم تعیین‌شده برای این نسبت مشخص کند. در حالت کلی چنین تفسیر می‌شود که اگر P/E یک بنگاه یا صنعت بالا باشد انتظار می‌رود در آینده سود هر سهم شرکت افزایش پیدا کند یا اینکه قیمت سهم کاهش یابد تا به حالت تعادل برسد. برعکس آن نیز صحیح است یعنی اگر P/E یک شرکت پایین باشد به معنای این است که یا سود هر سهم شرکت در آینده باید کاهش پیدا کند یا اینکه قیمت سهم افزایش پیدا کند تا این نسبت به وضعیت تعادل برسد.

اما اینکه وضعیت تعادلی این نسبت در چه نقطه‌ای قرار می‌گیرد بستگی به فاکتورهای اقتصادی و تاریخ شرکت یا صنعت دارد. فاکتورهایی از قبیل نرخ رشد سودآوری شرکت و نرخ رشد قیمت سهام این شرکت و سایر فاکتورهای اقتصادی دخیل در ارزش شرکت باعث شده‌اند یک نرخ P/E میانگین برای هر بنگاه یا صنعت ایجاد شود. تحلیل‌گران با توجه به این نرخ میانگین و محدوده تعادلی، بالا و پایین بودن این نسبت را در مقایسه با این میانگین در نظر می‌گیرند.

به عنوان مثال میانگین P/E برای شاخص «اس اند پی ۵۰۰» آمریکا از ۴٫۷۸ در تاریخ دسامبر ۱۹۲۰ تا ۴۴٫۲۰ در تاریخ دسامبر ۱۹۹۹ نوسان داشته است. بنابراین به استثنای برخی دوره‌های کوتاه در بازه زمانی ۱۹۲۰ تا ۱۹۹۹ نرخ P/E عمدتا بین محدوده ۱۰ تا ۲۰ نوسان داشته است. میانگین P/E بازار سهام آمریکا از سال ۱۹۰۰ تا ۲۰۰۵ حدود ۱۴ بوده است. بنابراین P/E میانگین بازارها بر اساس نرخ رشد انتظاری سود، ثبات نرخ انتظاری رشد سود، تورم انتظاری و بازدهی سرمایه‌گذاری در بازارهای رقیب متفاوت است.

نکته دیگری که ذکر آن در اینجا اهمیت دارد این است که در شرکت‌های زیان‌ده که زیان هر سهم را گزارش می‌کنند اساسا محاسبه نسبت P/E محلی از اعراب ندارد.

پرسی فایل

دانلود پیشینه پژوهش و مبانی نظری ضریب قیمت

پیشینه پژوهش و مبانی نظری ضریب قیمت

دسته بندی مدیریت
فرمت فایل docx
حجم فایل 65 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 48

پیشینه پژوهش و مبانی نظری ضریب قیمت

پیشینه پزوهش و مبانی نظری ضریب قیمت

توضیحات: فصل دوم مقاله کارشناسی ارشد و دکترا (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو مقاله

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

تعیین ارزش ذاتی سهام شرکت ها و مقایسه آن با قیمت معاملاتی سهام یکی از موضوعات مهم و مورد علاقه سرمایه گذاران در بازار سرمایه است. سرمایه گذاران در بازار سرمایه از مدل های مختلفی برای ارزش گذاری سهام استفاده می کنند. کاربرد این مدل ها به تناسب صنعت و رشته فعالیت شرکت ها با یکدیگر تفاوت دارد. دسته ای از روش های ارزش گذاری به روش های نسبی معروف هستند که بر اساس آنها ارزش هر شرکت نسبت به ارزش سایر شرکتهای هم گروه تعیین می گردد (رضایی، 2001).

مدلهای ارزش گذاری نسبی معمولاً بر اساس ضرایب قیمت نشان داده می شود (بخشیانی وراعی، 1387). برای استفاده ضرایب در ارزشیابی یک شرکت، ما باید مقیاس ارزش (قیمت بازار و محرک ارزش) را تعیین کنیم بطور سنتی ضرایب ارزش حقوق صاحبان سهام مورد استفاده قرار می گیرد زیرا بازار سرمایه برای استفاده ضرایب ارزش حقوق صاحبان سهام مستلزم تعدیلات بیشتر در مورد خالص بدهی نمی باشد (پنمن، 2004)

منظور از ضریب قیمت، نسبت قیمت سهام، به یکی دیگر از مقیاس های ارزش مانند: سود و یا ارزش دفتری است (بخشیانی وراعی،87). این تعریف آزاد از ضرایب قیمت بطور نظری باعث میشود که ضرایب قیمت متفاوت برای شرکت محاسبه گردد، اما تحلیلگران هر گونه ضریب قیمت ممکن را محاسبه نمی کنند (بوکمن،2005)

ارزش گذاری بر اساس ضرایب قیمت P/E،P/B،P/S،P/CFO وEV/EBITDA از جمله متداولترین مدل های ارزش گذاری در بازار سرمایه است. نسبت قیمت معاملاتی هر سهم به سود هر سهم تابعی از سه متغیر می باشد؛ نرخ رشد سود مورد انتظار، نسبت سود تقسیمی برای هر سهم و بازده مورد انتظار(هزینه سهام). همانند سایر بنگاهها، موسساتی که نرخ رشد سود مورد انتظار بالایی دارند، نسبت سود تقسیمی پایین و نرخ مورد انتظار سهامداران نیز بالاست. لذا انتظار بر این است تا نسبت قیمت به سود آوری برای آنها بالاتر باشد.

نسبت قیمت بر ارزش دفتری هر سهم، از خارج قسمت ارزش بازار هر سهم بر ارزش دفتری هر سهم به دست می آید. این نسبت به دنبال ارئه ارزش شرکت به وسیله مقایسه ارزش دفتری و ارزش بازار آن می باشد. هر چه نسبت P/B کمتر باشد حاکی ازرپتانسیل بیشتر و ریسک کمتر می باشد. متغیرهای نرخ رشد در سود آوری، نسبت سود تقسیمی، هزینه سهام و بازده حقوق صاحبان سهام مشخص کننده نسبت قیمت معاملاتی هر سهم به ارزش دفتری حقوق صاحبان سهام به ازای هر سهم می باشند.

برای مثال نرخ رشد بالاتر در سودآوری، نسبت های سود تقسیمی بالاتر، هزینه سهام پایین تر و بازده حقوق صاحبان سهام بالاتر باید همه در نسبت قیمت به ارزش دفتری حقوق صاحبان سهام بالاتر خود را نشان دهند. از این چهار متغیر، بازده حقوق صاحبان سهام بیشترین تاثیر را روی نسبت قیمت ارزش گذاری نسبی یا روش ضرایب قیمت به ارزش دفتری حقوق صاحبان سهام دارد و از این رو یکی از متغیرهای تعیین کننده نسبت فوق می باشد. نسبت قیمت معاملاتی هر سهم به فروش به ازای هر سهم با حاشیه سود و نرخ رشد رابطه مستقیم و با بازده مورد انتظار (هزینه سهام ) رابطه معکوس دارد.

نسبت قیمت معاملاتی هر سهم به جریان نقدی عملیاتی هر سهم با نرخ رشد جریان نقدی رابطه مستقیم و با نرخ بازده مورد انتظار رابطه معکوس دارد. ارزش تشکیلات برابر است با قیمتی که باید برای خرید دارایی هی شرکت پرداخت شود. نسبت ارزش تشکیلات به سود قبل از بهره، مالیات و استهلاک از آنجا پیش از کسر بهره است، برای مقایسه شرکتهای با نسبت اهرم مالی متفاوت مناسب تراز نسبت قیمت معاملاتی هر سهم به سود هر سهم است (راعی و بخشیانی87)

متغیرهای نرخ رشد در سود آوری، هزینه سرمایه، کیفیت سرمایه گذاری (بازده) و نرخ مالیات مشخص کننده نسبت ارزش تشکیلات به سود ارزش گذاری نسبی یا روش ضرایب قیمت قبل از بهره، مالیات و استهلاک میباشند. برای مثال نرخ رشد بالاتر در سود آوری، هزینه سرمایه پایین تر، کیفیت بیشتر سرمایه گذاری و نرخ مالیات کمتر همه خود را در نسبت ارزش تشکیلات به سود قبل از بهره، مالیات و استهلاک بیشتر نشان می دهند. همچنین کاربرد این ضرایب بر اساس مبانی در صنایع مشابه بیشترین اثر بخشی را دارند.

2-2 فرایند ارزش گذاری

ارزش گذاری، عبارت است از تخمین ارزش یک دارایی، بر اساس مقایسه آن دارایی با دارایی های مشابه و یا بر اساس ارزش فعلی متغیرهایی که بازده آتی دارایی به آن ها بستگی دارد.

فرایند ارزش گذاری، شامل این مراحل است:

-شناخت شرکت: این مورد شامل ارزیابی صنعت،موقعیت رقابتی شرکت در صنعت و استراتژی شرکت است. تحلیلگر مالی، از این اطلاعات به همراه گزارش های مالی شرکت، برای پیش بینی عملکرد آتی شرکت استفاده می کند. منظور از شناخت شرکت، شناخت استراتژی شرکت و نیز اقتصاد کلان و صنعتی است که زمینه ساز فعالیت شرکت هستند. از انجا که بنگاه های فعال در یک صنعت خاص تحت تاثیر عوامل اقتصادی و تکنولوژیکی مشابهی می باشند، شناخت صنعت، اساس شناخت شرکت است.

-پیش بینی عملکرد آتی شرکت: فروش، سود و موقعیت مالی آتی شرکت، متغیرهای ورودی مدل ارزش گذاری می باشند.

ماده ۱۰ قانون بیمه چیست؟ قاعده نسبی بیمه در چه رشته‌هایی کاربرد دارد؟

ماده 10 قانون بیمه

شاید برای شما هم پیش آمده باشد که بیمه‌ای را خریداری نموده باشید، اما در هنگام پرداخت خسارت با مبلغ خیلی کمتری نسبت به آنچه که انتظار دارید مواجه شوید؛ یکی از مهم‌ترین دلایل این امر اجرای ماده 10 قانون بیمه یا همان قاعده نسبی سرمایه است که در تمام رشته‌های بیمه‌ای بجز بیمه شخص ثالث اعمال می‌شود.

همانطور که می‌دانید بیمه دارای قواعد و قوانین بسیاری است که اطلاع داشتن از هریک از آنها می‌تواند در انتخاب و خرید بهترین بیمه به ما کمک بسیاری نماید. در این بخش قصد داریم درمورد اصل قاعده نسبی یا همان ماده 10 قانون بیمه توضیحاتی را ارائه دهیم.

ماده 10 قانون بیمه (قاعده نسبی) چیست؟

ماده 10 قانون بیمه می‌گوید: درصورتی که مالی کمتر از قیمت واقعی بیمه شده باشد، بیمه‌گر فقط به تناسب مبلغ بیمه‌شده نسبت به قیمت واقعی مال، مسئول و متعهد به پرداخت خسارت خواهد بود.

یک مثال ساده از ماده 10 قانون بیمه در مورد کم‌بیمه‌گی

فرض کنید شخصی خودروی خود را که ۱۰۰ میلیون تومان ارزش دارد، به مبلغ ۵۰ میلیون تومان بیمه می‌نماید؛ یعنی دچار کم‌بیمه‌گی شده است.

حال اگر در حادثه‌ای خسارتی به مبلغ ۱۰ میلیون تومان رخ دهد تکلیف چیست؟

از آنجایی که خودرو با مبلغی به اندازه نصف ارزش واقعی بیمه شده و به همان میزان حق بیمه‌ای که باید از فرد دریافت می‌شد کمتر از مبلغ واقعی‌ست، بنابراین بیمه‌گر متعهد به پرداخت تمام خسارت نیست و زیان را بر اساس فرمول مشخصی محاسبه و پرداخت می‌نماید.

با توجه به ماده 10 قانون بیمه خسارت بر اساس فرمول زیر محاسبه می‌شود:

خسارت پرداختی = مبلغ خسارت واقع شده ضربدر سرمایه بیمه شده تقسیم بر سرمایه واقعی

۵ میلیون تومان = ۱۰۰ میلیون سرمایه واقعی / ۵۰ میلیون سرمایه بیمه‌شده * ۱۰ میلیون تومان خسارت

قاعده نسبی و ماده 10 قانون بیمه

یک مثال ساده از ماده 10 قانون بیمه در مورد نوسانات بازار

لازم است به این مسئله اشاره کنیم که ماده 10 قانون بیمه علاوه بر کم‌بیمه‌گی در مورد تغییرات قیمت اموال و نوسانات بازار نیز صادق است.

یعنی اگر کسی اموال خود را در زمان صدور بیمه‌نامه کاملا به قیمت روز و قیمت واقعی بیمه کرده باشد، اما در زمان حادثه ارزش آن اموال بالاتر برود، مثلا در مورد بیمه بدنه اگر قیمت خودرو در اثر نوسانات بازار گران شود، باز هم ماده 10 قانون بیمه اعمال می‌شود؛ و بیمه‌گر فقط موظف به پرداخت خسارت به نسبت سرمایه بیمه‌شده است.

بنابراین در صورت افزایش قیمت اموال، بیمه‌گذار باید شرکت بیمه را مطلع نموده و با پرداخت حق بیمه و دریافت الحاقیه بیمه‌نامه خود را به‌روز نماید.

اجرای قاعده نسبی در رشته‌های بیمه اموال

قاعده نسبی به عنوان شرطی در بیمه‌نامه درج می‌شود و متقاضی بیمه یا همان بیمه‌گذار را از کم‌بیمه‌گی باز می‌دارد.

بیمه‌گر معمولا نرخ حق بیمه را بر اساس مبلغ پیشنهاد شده‌ی بیمه‌گذار تعیین می‌نماید و فرض را بر این می‌گذارد که مبلغ پیشنهاد شده قیمت واقعی موضوع بیمه (یعنی اموال مورد بیمه) است؛ در هنگام بروز خطرات و برای جبران تعهدات خود موظف به پرداخت خسارت بر اساس سرمایه بیمه‌شده است.

اما در برخی موارد بیمه‌گذاران، به دلیل آنکه احتمال وقوع خسارت را بسیار اندک می‌دانند، معمولا مبلغ سرمایه بیمه را کمتر از ارزش واقعی اموال بیمه‌شده اعلام می‌نمایند. در چنین مواردی و در صورت نپرداختن حق‌بیمه متناسب با ارزش اموال، قواعد و سازوکار بیمه درست اعمال نخواهد شد.

ازکی مرکز مشاوره و انتخاب بیمه

وب‌سایت ازکی به عنوان مرکز مشاوره و انتخاب بیمه سعی در آن دارد تا اطلاعات کامل و مفیدی در زمینه انواع بیمه‌ها در اختیار کاربران خود قرار می‌دهد. وب‌سایت ازکی سامانه‌ای برای مقایسه و انتخاب بیمه شخص ثالث ، بیمه بدنه ، بیمه آتش سوزی ، بیمه عمر و سرمایه گذاری ، بیمه مسئولیت و … است.

ارزش ذاتی سهام (Value Intrinsic) چیست و چگونه محاسبه می شود؟

ارزش ذاتی مفهومی است که برای سرمایه گذاران و معامله گران اهمیت بسیار بالایی دارد، چرا که به کمک تشخیص صحیح آن می توان تصمیمات بسیار مهمی را در مورد سرمایه گذاری روی سهام یک شرکت اتخاذ نمود. در واقع ارزش ذاتی سهام به ما کمک می کند که جایگاه واقعی یک سهم در بازار را تشخیص دهیم و برای خرید و یا فروش آن اقدام کنیم.

ارزش ذاتی سهام (Value Intrinsic) چیست و چگونه محاسبه می شود؟

ارزش ذاتی سهام (Value Intrinsic) چیست و چگونه محاسبه می شود؟

ارزش ذاتی سهام ( Intrinsic Value )

ارزش مفهومی است که برای سرمایه گذاران اهمیت بسیار بالایی دارد. در واقع می توان گفت که هدف همه سرمایه گذاران این است که ارزش دارایی های خودشان را به حداکثر برسانند. همه مدیران و کارگزاران همیشه به این فکر هستم که سیاست گذاری ها و استراتژی های یک کمپانی را به گونه ای تعیین کنند که سودآوری شرکت را به حداکثر برساند.

البته نباید از این نکته غافل شد که ارزش در واقع دارای مفهومی انتزاعی است و محاسبه آن نیز بسیار سخت است، چرا که ارزش دارای وجوه بصری نیست. البته روش های مختلفی نیز برای محاسبه ارزش در نظر گرفتند و محققان نیز هر روزه در حال بهتر کردن و توسعه دادن روش های جدید هستند.

حال در این مطلب نیز ما قصد داریم تا شما را با مفهوم ارزش ذاتی آشنا می نماییم و روش های محاسبه آن را نیز بررسی بکنیم. پس با ما همراه باشید تا بیشتر با ارزش ذاتی یک سهم آشنا شوید. (1)

ارزش ذاتی سهام (Value Intrinsic) چیست و چگونه محاسبه می شود؟

ارزش ذاتی سهم چیست؟

برای شروع بهتر است بدانید که ارزش ذاتی سهام یا به قول حرفه ای ارزش بنیادی سهام، یک مفهوم بسیار ویژه در بازار بورس است. متخصصان فعال در زمینه بورس از این مفهوم برای برآورد ارزش سهام یک شرکت استفاده می کنند و در این برآورد تمامی عوامل موثر، فعالیت های تجاری و سرمایه گذاری ها، چشم انداز و هدف های آتی یک شرکت را نیز در نظر می گیرند، چرا که همه این عوامل می توانند موجب شوند تا ارزش سهام یک شرکت در گذر زمان بالاتر از قیمت فعلی اش برود و سرمایه گذاران را با سودهای خوبی مواجه کند .

به طور کلی ارزش ذاتی ارزش گذاری نسبی یا روش ضرایب قیمت یک سهم بر اساس دو عامل تعیین می شود:

۱ . قدرت سودآوری

در مورد قدرت سودآوری باید گفت که این فاکتور هست طریق بررسی توانایی های یک شرکت برای افزایش میزان سود در یک بازه زمانی و یا به ثبات رساندن سودآوری - یا همان تکرار سوددهی - قابل اندازه گیری است. این ارزش گذاری نسبی یا روش ضرایب قیمت فاکتور برای تحلیل گران بازار بورس، به خصوص تحلیل گران بنیادی بسیار مهم و حیاتی است، چرا که آن ها می توانند با محاسبه این مورد، آینده روشنی را برای سرمایه گذاری خودشان متصور شوند .

در مورد کیفیت سود نیز عوامل بسیار زیادی تاثیر گذار هستند، مهمترین این عوامل عبارتند از:

رعایت حقوق مشتری ها و مشتری مداری، کسب رضایت مشتریان ، رضایتمندی کارکنان، بررسی ریسک نسبی، رقابت طلبی و جاه طلبی و همچنین ثبات پیش بینی های سودآوری.

به طور کلی می توان گفت که ارزش فعلی و میزان تراکنش های مالی، جریانات نقدی و پتانسیل های سرمایه گذاری و پیشرفتی که سهام یک شرکت در آینده خواهد داشت، از عواملی است که در تعیین ارزش ذاتی یک سهم بسیار اساسی است. در این بین نباید از اهمیت کلی صورت های مالی برای تعیین ارزش ذاتی سهام نیز به سادگی عبور کرد .

با توجه به همه این تعاریف می توان به طور ساده گفت که ارزش ذاتی یک سهام نشان دهنده پتانسیل یک سهم برای پیشرفت است و جایگاه واقعی قیمتی یک سهم در بازار را نمایش می دهد. ارزش ذاتی به ما نشان می دهد که یک سهم در آینده ای نزدیک چه جایگاهی را در بازار خواهد داشت و دقیقاً به همین دلیل است که این مفهوم برای تحلیل گران بنیادی بسیار مهم و کاربردی است . (1) و (2)

ارزش ذاتی سهام (Value Intrinsic) چیست و چگونه محاسبه می شود؟

تفاوت ارزش ذاتی و قیمت سهام

دانستن این نکته بسیار حیاتی است که ارزش ذاتی یک سهم الزاماً با ارزش بازاری و قیمت برابر نیست. در واقع می توان گفت که گذر زمان در بازار موجب می شود که قیمت و ارزش یک سهم به سمت ارزش ذاتی و قیمت آن سهم حرکت کند، چراکه شاید بازار در شرایط فعلی اش و به دلایل مختلف قادر به درک ارزش ذاتی یک سهم نباشد.

شاید هم پس از چند اصلاح در بازار، سرمایه گذاران ارزش واقعی و ذاتی یک سهم درک کنند. اما نکته جالب اینجاست که بسیاری از سرمایه گذاران و تحلیل گران بنیادی با استفاده از تفاوت در بین قیمت ذاتی و قیمت روز بازار اقدام به خرید و فروش سهم می کنند. در واقع می توان گفت که این اختلاف قیمت موجب ایجاد شدن فرصت های تجاری در بازار می شود .

اگر یک سهم قیمتی کمتر از ارزش ذاتی خودش داشته باشد، تحلیلگران آستین ها را بالا زده و برای خرید آن سهم اقدام می نمایند؛ چرا که این سهم با گذر زمان به قیمت ذاتی و ارزش ذاتی خود نزدیک تر خواهد شددر آینده به آنها سود خواهد داد. حرفه ای های بازار بورس و اوراق بهادار به این نوع سهم ها undervalue نیز می گویند، چرا که معتقدند ارزش واقعی این سهم ها بیشتر از میزانی است که بازار فعلی روی آن ها قیمت گذاری کرده است و روند حرکتی بازار موجب بالاتر رفتن قیمت ارزش گذاری نسبی یا روش ضرایب قیمت این سهم ها خواهد گشت.

در نقطه ی مقابل نیز اگر یک سهم قیمتی بیشتر از ارزش ذاتی خودش داشته باشد، سرمایه گذاران اقدام به فروش آن سهم خواهند نمود، چرا که با گذر زمان این سهم ارزش خودش را از دست خواهد داد و موجب آن خواهد شد که آنها ضرر و زیان را بابت یک سهم تجربه کنند. متخصصان فعال در حوزه بورس به این گونه سهم ها overvalue نیز می گویند، چرا که معتقدند قیمت این گونه سهم ها بالاتر از ارزش واقعی آن هاست و روند حرکتی بازار موجب پایین‌تر رفتن قیمت این سهم ها خواهد گشت. (3) ‌و (4)

ارزش ذاتی سهام (Value Intrinsic) چیست و چگونه محاسبه می شود؟

آیا همه ی سهم ها با گذر زمان به ارزش ذاتی می رسند؟

این یکی از سوالاتی است که ذهن بسیاری از سرمایه گذاران را درگیر خودش می کند، اما پاسخ به آن بسیار ساده است. فقط کافی است که به چند نکته توجه داشته باشید:

1. اصلاحات در ارزش گذاری ها موجب این می شود که بازار روند خاص خودش را پیدا کند .

2. روند بازار موجب می شود تا قیمت سهم ها به سمت ارزش ذاتی شرکت ها حرکت کند.

در مورد اصلاح قیمت و اصلاح در ارزش گذاری ها باید بگویم که عوامل بسیاری هستند که باعث می شوند قیمت فعلی یک سهام، کمتر و یا بیشتر از قیمت واقعی یا همان ارزش ذاتی اش باشد. به طور کلی از این اتفاق می توان این برداشت را کرد که بازار به خوبی ارزش یک سهم را درک نکرده است. اینجاست که ممکن است یک سهم overvalue یا undervalue شود.

اما جای نگرانی نیست چرا که بازار اصلاح خواهد شد و سهم به قیمت واقعی خودش حرکت خواهد کرد. البته این مورد را نیز باید در نظر داشته باشید که بسیاری از کارشناسان و سرمایه گذارانی از روش های بنیادی برای تحلیل قیمت استفاده می کنند overvalue یا undervalue بودن یک ساعت را تشخیص می دهند و اقدام به خرید و یا فروش آن می نمایند، به همین دلیل است که بازار با این حرکت آن ها متوجه ارزش واقعی یک سهم به مرور زمان خواهد شد.

البته باید توجه داشته باشید که زمان و سرعت حرکت قیمت فعلی یک سهم به سمت قیمت ذاتی، به عوامل مختلفی بستگی دارد. برای مثال استراتژی های یک شرکت، چشم انداز و آینده نگری، تزریق سرمایه برای پیشبرد اهداف، میزان پیشرفت نسبت به رقبا و نگرش مدیران یک شرکت نیز روی این مورد تاثیر گذار خواهد بود. (5) و (6)

ارزش ذاتی سهام (Value Intrinsic) چیست و چگونه محاسبه می شود؟

محدودیت های تعیین ارزش ذاتی سهام

باید به این نکته توجه ویژه ای داشته باشید که تمرکز روی مباحث بنیادی و ارزش ذاتی یک سهم، شما را با محدودیت هایی برای تصمیم گیری خرید یا فروش و پیاده سازی استراتژی حرکت در بازار مواجه می کند. دلیل اصلی این محدودیت ها نیز مسئله زمان است، چرا که تجربه نشان داده است که بازار معمولاً زمانی طولانی را برای شناخت ارزش ذاتی یک سهم نیاز دارد .

به همین دلیل است که اگر شما با استراتژی های بنیادی وارد بازار شوید و ارزش ذاتی سهام یک شرکت را به درستی تشخیص دهید و روی پیاده سازی استراتژی های خودتان در این حوزه تمرکز کنید، فرصت انجام و پیاده سازی استراتژی های تکنیکال و کوتاه مدت را از دست خواهید داد. در واقع وقتی شما با دید بلند مدت وارد بازار بورس می شوید، دیگر نخواهید توانست از نوسان گیری های موجود در در وهله های مختلف زمانی استفاده کنید.

البته شک نداشته باشید که در صورت عملکرد صحیح در تحلیل ها و صبوری شما در بلندمدت، پیروز خواهید بود و مقادیر سود بسیار بیشتر و به مراتب بهتری را به نسبت نوسان گیری کسب خواهید کرد. (5)

ارزش ذاتی سهام (Value Intrinsic) چیست و چگونه محاسبه می شود؟

انواع روش ها برای ارزش گذاری دارایی های مالی یک شرکت

  • رویکرد نسبی
  • رویکرد ترازنامه ای
  • رویکرد تنزیلی
رویکرد نسبی

در رویکرد نسبی ارزش هر شرکتی با توجه به شرکت های مشابه تعیین می شود. ایده اصلی در این رویکرد این است که شرکت های مشابه دارایی های مشابه نیز خواهند داشت. مهمترین ضریب مورد استفاده در روش های نسبی P/E است.

رویکرد ترازنامه ای

در رویکرد ترازنامه تمرکز اصلی محاسبه کننده روی ارزش دارایی های یک شرکت است. در مدل های پیشرفته، این رویکرد علاوه بر ارزش دارایی های فیزیکی، ارزش دارایی های نامشهود نیست در محاسبه ارزش شرکت منظور می گردد. مدل اصلی این رویکرد عبارتند از روش خالص ارزش دارایی ها و روش ارزش دفتری تعدیل شده .

رویکرد تنزیلی

در ابتدا باید بدانید که از نظر علمی این روش، برترین روش محاسبه ارزش ذاتی یک شرکت به حساب می آید. به طور کلی می توان گفت که در رویکرد تنزیلی، ارزش ذاتی یک شرکت بر حسب جریان های نقدی تولید شده توسط آن شرکت محاسبه می شود. (3)

نحوه محاسبه ارزش ذاتی سهام

برای انجام این کار، «مدل گوردون» موجود است. به این مدل، باقی مانده DDM نیز می گویند. در واقع این مدل، ارزش ذاتی یک سهم را برمبنای ارزش فعلی سود تقسیمی پیش بینی شده با نرخ ثابت محاسبه می کند. در واقع می توان گفت که این مدل فرض می کند که یک شرکت همیشه وجود داشته و خواهد داشت و سود تقسیمی مربوط به این شرکت نیز بر اساس یک نرخ معین و به صورت پیوسته افزایش پیدا می کند.

به همین دلیل است که این روش برای برآورد ارزش ذاتی، ارزش یک ثانیه را در غالب تابعی از سودهای تقسیمی مورد انتظار در دوره آتی، حقوق صاحبان سهام و رشد مورد انتظار در سودهای تقسیمی در نظر می گیرد. از آن جایی که حرف از تابع شد، طبیعتاً باید منتظر یک فرمول ریاضی باشیم، فرمولی که بر اساس یک سری بی نهایت خواهد. یک سری که از سودهای تقسیمی مورد انتظار در آینده تشکیل شده است .

اینجاست که یک سوال اساسی پیش می آید: این فرمول (مدل گوردون) چیست و چگونه می توان از آن برای محاسبه ارزش ذاتی سهام استفاده کرد؟

در پاسخ به این سوال باید بگویم که می توان از طریق فرمول:

Intrinsic value of stock = D÷ (K-G)

ارزش ذاتی سهام را محاسبه کرد. در این فرمول بسیار کاربردی، D به معنی سود تقسیمی مورد انتظار در مورد هر سهم، K به معنی بازده مورد انتظار یک سرمایه گذار و G نیز به معنی نرخ رشد مورد انتظار سود تقسیمی سهام است. (3)

ارزش ذاتی سهام (Value Intrinsic) چیست و چگونه محاسبه می شود؟

نتیجه گیری و جمع بندی

مسلماً با خواندن مطلب متوجه شده اید که ارزش در بازار بورس دارای چه مفهومی است و شناخت آن می تواند تا چه حد حیاتی و مفید باشد. پس می توان به سادگی این نتیجه را دریافت کرد که تشخیص ارزش واقعی یک شرکت شما را در دراز مدت به سودهای کلان خواهد رساند. البته نباید فراموش کنید که هر روزه روش های جدیدی نیز برای تعیین ارزش ساخته می شود، در این میان وظیفه ما این است که فرایند یادگیری خودمان را هیچگاه متوقف نکنیم.

در پایان امیدواریم که از این مطلب رضایت داشته باشید و برایتان روز های بسیار پر سودی را در بازار آرزومندیم .



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.