شناسایی روند و نقاط بازگشتی آن



شما در این سه عکس چی میبینید؟

راهنمای جامع تحلیل مولتی تایم فریم یا چند زمانی (multi time frame analysis)

می دونم بارها این اتفاق براتون پیش آمده که:
وقتی که به تایم هفتگی یا روزانه نگاه میکنید، می بینید که شرایط مارکت صعودیه، ولی وقتی که به تایم 4 ساعته و یک ساعته میرید، میبینید که شرایط نزولیه.
حالا شما هم در این میان گیج میشید و نمیدونید براساس کدوم یکی کار کنید و بهترین نقطه ی ورود رو پیدا کنید؛ نمی دونید آیا به صعودی بودن مارکت در تایم بالا توجه کنید یا به نزولی بودن آن در تایم های پایین.
آیا قبلا با این شرایط رو تجربه کرده اید؟
آیا وقتی که مولتی تایم فریم تحلیل میکنید با چنین مشکلی مواجه شده اید که نمیدونید براساس تایم روزانه تصمیم بگیرید یا 4 ساعته یا یک ساعته؟
اگه جوابتون بله هستش، نگران نباشید این مشکل بسیاری از معامله گران تازه کار هستش و شما با دیدن دوره های آموزشی درست، به خوبی میتونید متوجه بشید که چگونه براساس پرایس اکشن مولتی تایم کار کنید.
در این مقاله، میخواهیم به طور جامع تحلیل مولتی تایم فریم، بهترین تایم فریم ها و مزایای تحلیل مولتی تایم فریم رو باهم بررسی کنیم. ولی قبل از شروع آن بهتر است به جواب آقای کاپری به سوال یکی از دانشجویانشان در این خصوص بپردازیم.

در ویدیوی زیر که برگرفته از وبینارهای اختصاصی آقای کاپری است، یکی از دانشجویان پرایس اکشن پیشرفته سوال کرده اند که من به خوبی می توانم هرم رفتارهای حرکتی قیمت که شامل حرکات جنبشی و اصلاحی، روندهای نوسانی و غیرنوسانی و سطوح رو خیلی سریع تشخیص بدم؛ ولی مشکلی که الان دارم اینه که وقتی می خوام مولتی تایم فریم تحلیل کنم، سردرگم میشم. لطفا من رو راهنمایی کنید.

تحلیل یک تایم فریمی بهتر است یا مولتی تایم فریم؟

به عقیده ی کریس کاپری، معامله گری یک مهارت است و شما برای کسب هر مهارتی باید مرحله به مرحله پیش بروید؛ در مورد تحلیل مولتی تایم فریم هم همین عقیده را دارند.
به گفته ی ایشان، شناسایی روند و نقاط بازگشتی آن یک معامله گر تازه کار، در اوایل شروع فعالیتش بهتر است که فقط با یک تایم فریم کار کند و هر وقت توانست که به ثبات خاصی برسد، می تواند با کمک دو تایم فریم تحلیل کند و بعد از چند ماه کار با این روش می تواند به صورت سه یا چهار تایم فریمی(مولتی تایم فریم) تحلیل کند.

بهترین تایم فریم برای تشخیص جهت روند بازار کدام است؟

یکی از روش های اساسی برای درک مولتی تایم بودن چارت نگاه کردن به این شناسایی روند و نقاط بازگشتی آن سه عکس هستش.

تایم فریم به مثابه لنزهای دوربین


شما در این سه عکس چی میبینید؟

اگه از عکس سمت چپ شروع کنیم، میبینیم که این عکس با یه دوربین با لنز 18mm گرفته شده که داخل عکس میتونید دریاچه و درخت های کنار اون و در انتهای تصویر هم چند قله ی کوه رو ببینید.

در عکس وسطی، همان عکس با لنز 55mm گرفته شده که فقط قسمتی از دریاچه رو نشون میده به همراه یکی از قله های کوه. در این تصویر کوه ها با وضوح بیشتری دیده میشوند.
در عکس سمت راست، شما دیگه دریاچه رو مشاهده نمیکنید و فقط قله ی یکی از کوه ها رو مشاهده خواهید کرد که حتی برف روی کوه رو هم میتونید به وضوع ببینید.

یک عکس با سه لنز مختلف

حال بذارید یه سوال از شما بپرسم، به نظر شما کدوم یک از این عکس ها بهتره؟
یا به بیان دیگر کدام یک از این عکس ها دقیق تره؟
جواب اینه که هیچکدام؛ جواب این سوال برمیگرده به نیاز شما و آن چیزی که میخواهید.

معامله گری براساس مولتی تایم فریم هم به همین شکل هستش، هر تایم فریمی لنز مختص به خودش رو داره و هر کدوم مطلبی در مورد جریان سفارشات و رفتارهای حرکتی قیمت به شما میدن.
از آنجایی که هر تایم فریم ویژگی های خاص خودش رو داره، پس شما باید بیایید تایم فریم هایی رو انتخاب کنید که متناسب با نیاز شما هستش.

آیا شما شغل تمام وقت دیگه ای دارید و در روز صرفا چند ساعت فرصت ترید کردن دارید؟
اگه اینطوره تا وقتی که به یک مهارت خوب در درک مفاهیم پرایس اکشن نرسیده اید پیشنهاد من به شما معامله گری در تایم های بالاتر است.

تایم فریم های بالا شامل چه تایم فریم هایی می باشد؟

از دیدگاه آقای کاپری تایم فریم های بالا شامل:

در عکس زیر چارت یورو دلار رو در تایم فریم های مختلف خواهید دید.

چارت یورودلار مولتی تایم

راهنمایی های کلی در مورد تحلیل مولتی تایم فریم

  • در تایم ماهانه، شما به داده های تحلیلی چندین سال گذشته نگاه میکنید و اگه بخواهید براساس این تایم معامله ای باز کنید معامله تون تقریبا یک سال یا بیشتر باید باز بمونه (به چنین معاملاتی میگن معاملات بلند مدت)
  • در تایم هفتگی، شما به داده های تحلیلی، چند سال گذشته نگاه میکنید، اگه بخواهید براین اساس معامله ای باز کنید باید حداقل ماه ها حتی یک سال باز بمونه.
  • در تایم روزانه، شما باید به دنبال معامله های میان مدت باشید و معامله هاتون، فوقش چندین روز باید تا چند ماه(شاید یک فصل سال) باز باشه.
  • در تایم 4 ساعته، شما باید به دنبال معاملات میان مدت باشید، و معامله هاتون باید چند روز تا چند هفته (شاید یک ماه) باز باشه.

بازهم تکرار میکنم، این ها راهنمایی های کلی هستند و قواعد خشک و خالی ای نیستند.
ممکنه در یک جفت ارز داده های اطلاعاتی واسه چند ماه اطلاعات بیشتری به شما بده و در یه جفت ارز دیگه ممکنه شرایط اینطور نباشه، پس به این مواردی که گفتم به عنوان راهنمایی های کلی نگاه کنید و به عنوان قوانین خشک و خالی نگاه نکنید.

اگه علاقه ی شخصی شما اینه که میخواهید روزانه معامله کنید، پیشنهاد من به شما اینه که به تایم فریم های یک ساعته تا 5 دقیقه توجه بیشتری بکنید. معامله گری روزانه روشی هستش که بسیاری از معامله گران حرفه ای اون رو انجام میدن.

شما اگه در بحث خوانش رفتارهای حرکتی قیمت به مهارت برسید میتونید اون رو در هر تایم فریمی و در هر شرایطی به کار ببرید.

اگه تابه حال دانش شما صرفا فقط روی یک تایم فریم خاص جوابگو بوده این نشان میده شما هنوز به مهارت لازم نرسیده اید. این مثل حرفه ای شدن در بسکتبال میمونه، که شما در سه سطج دبیرستان، دانشگاه، سطح پیشرفته مدام بر روی حرکاتتون تمرین میکنید تا بتونید از مهارتی که کسب میکنید در هر موقعیت و هر شرایطی استفاده کنید.
پس نکته ی مهمی که اینجا باید حتما مدنظرتون باشه اینه که، روندها همیشه براساس تایم فریم ها کار میکنند.

تایم فریم های کوتاه شامل چه تایم فریم هایی می باشد؟

به عقیده ی آقای کاپری تایم فریم های یک ساعته به پایین جزو تایم فریم های پایین محسوب می شود.
در تحلیل مولتی تایم فریم همیشه اولویت را به تایم های بالاتر بدهید. تحلیل خود را در تایم بالاتر انجام بدهید و جهت روند و شرایط بازار را از لحاظ هرم مفاهیم رفتارهای حرکتی بررسی کنید و سپس برای پیدا کردن نقطه ی ورود بهینه میتوانید به تایم های پایین مراجعه کنید.

ویژگی منفی تایم های پایین این است که معمولا درصد خطای بالایی دارن و به این خطاها در بازار نویز (noise) گفته میشود. اگر شما صرفا براساس تایم فریم های پایین کار کنید، این احتمال رو ممکنه از دست بدید که قیمت دارد در جهت روند کلی تر از تایم فریم شما حرکت میکند و قیمت میخواهد خودش را به تارگت های جدیدتری برساند و شمایی که صرفا با بازه ی دید محدودی به چارت نگاه میکنید ممکن است این شرایط رو نادیده بگیرید.
پس همیشه اولویت را به تحلیل چارت در تایم های بالاتر بدهید.

انواع معامله گری بر اساس تحلیل مولتی تایم فریم

  • همانطور که میدانید ما 4 شیوه ی معامله گری داریم که شامل موارد زیر است:
  • معامله گری بلند مدت(long-term trading)
  • معامله گری میان مدت (swing trading)
  • معامله گری کوتاه مدت (short-term trading)
  • معامله گری اسکلپ (scalping)

هرکدام از این ها، براساس تایم فریم خاصی معامله میکنند. در جدول زیر میتوانید به طور کلی با تایم های به کار برده شده در این سبک ها آشنا بشوید.

نوع معامله گری زمان بازبودن معامله تایم تحلیل تایم فریم ورود
بلند مدت بیشتر از یک روز هفتگی روزانه
میان مدت چند ساعت تا چند روز روزانه 4 ساعت
کوتاه مدت کمتر از یک روز 4 ساعته یک ساعت
اسکلپ کمتر از چند ساعت یک ساعته 15 دقیقه

مزایای تحلیل مولتی تایم فریم

خب تا به اکنون با انواع تایم فریم ها و شیوه ی تحلیل مولتی تایم فریم آشنا شدید، حال به 5 مزیت تحلیل مولتی تایم فریم اشاره می کنیم.

1. کسب دیدگاه های مختلف نسبت به چارت
از آنجایی که شما گذشته ی چارت رو از دیدهای مختلف نگاه میکنید، میتونید روندها و شرایط مختلف رو ببینید. ممکن است بعضی از شرایطی که در تایم فریم های مختلف کسب میکنید باهمدیگر در تضاد باشند. شما با نظر گرفتن شرایط مختلف چارت میتونید درک بهتری نسبت به شرایط معاملاتی چارت تون به دست بیارید.

2. از معاملاتی که احتمال موفقیت پایین دارند دوری کنید.
تحلیل مولتی تایم فریم در سه قدم انجام میشه. اول اینکه شما در تایم بالاتون شرایط چارت رو بررسی میکنید و جهت روند را تشخیص میدهید. دوم اینکه در تایم پایین تر بنا به الگوها و رفتارهای قیمت به دنبال سیگنال ورود در جهت روند بلند مدت میگردید. مرحله ی سوم هم اینه که سرآخر همجهت با جریان سفارشات غالب وارد معامله میشید.
با این کار شما جلوی معاملات کوتاه مدتی که خلاف جهت روند غالب هستن و معمولا احتمال موفقیت پایینی دارند را میگیرید.

3. با کمک تحلیل مولتی تایم فریم میتوانید سطوح حمایتی و مقاومتی را بهتر تشخیص بدهید.

غالبا، وقتی که داریم رفتارهای حرکتی قیمت را بررسی میکنیم، آنقدر چارت را زوم اوت نمیکنیم تا بتونیم سطوح مهم بلند مدتی که ممکنه بر روی معامله ی ما اثر بگذارند رو تشخیص بدیم. به عنوان مثال، یک خط روند 5 ساله ممکنه در تایم روزانه یا هفتگی تشخیص بدید ولی در تایم های کوتاه تر مانند یک ساعته چارت شما این امکان رو به شما نمیده که این سطح رو مشخص کنید. برهمین اساس تحلیل چارت در تایم های بالا به شما این امکان رو میده که بتونید چنین سطوح بلند مدتی رو که آقای کاپری به آنها LTZ میگویند را تشخیص بدهید.( در این خصوص آقای کاپری به طور مفصل در مورد انواع نواحی حمایتی و مقاومتی به طور مفصل در دوره ی پرایس اکشن پیشرفته بحث میکنند.)

4. تشخیص سریع تر نقاط بازگشتی
این احتمال هم وجود داره که وقتی که شما صرفا دارید بر روی تایم های بالا تحلیل میکنید، این فرصت رو از دست بدهید که تغییرات جهت روند قیمت در تایم های پایین رو نادیده بگیرید. به عنوان مثال، شما در تایم روزانه دارید تحلیل میکنید و روندتون صعودی است. اگر به تایم یک ساعته مراجعه کنید شاید در آنجا یکی از الگوهای بازگشتی را مشاهده کنید که همین منجر به تغییر جهت روند کلی بازار بشه.

5. داشتن نقاط ورود و خروج بهینه تر
همانطور که در بخش قبلی گفتیم، یکی از مزیت های بررسی تایم های پایین هم اینه که شما میتونید زودتر متوجه تغییر جهت روندها بشوید و براین اساس میتوانید نقاط ورود و خروج بهینه ای هم داشته باشید.

بهترین تایم فریم ها برای معامله گری بازار کریپتو، فارکس و سهام

حال ممکن است سوال دیرینه ای در ذهن شما باشد و آن هم این است که به طور کلی بهترین تایم فریم ها برای تحلیل مولتی تایم فریم کدام ها هستند.
بهترین جواب به این سوال برمیگرده به نحوه ی معامله گری و شخصیت شما.
اگر شما جز معامله گرانی هستید که دوست دارید بلند مدت کار کنید، باید از تایم فریم های مختص به خود استفاده کنید و اگر جز معامله گرانی هستید که میخواهید روزانه معامله کنید باید از تایم فریم های مختص به خود بهره ببرید.

به طور کلی، تایم تحلیلی بلند مدت شما بهتر است که 4 تا 6 برابر تایم فریم سیگنالی شما یا همان تایم فریمی باشد که براساس آن وارد معامله میشود. به عنوان مثال، اگر شما میخواهید براساس تایم یک ساعته به معامله ای وارد بشوید، تایم تحلیلی بلند مدت شما میتواند 4 ساعته یا 6 ساعته باشد.
در جدول زیر دو نمونه از بهترین تایم فریم ها بنا به شخصیت و سبک معاملاتی های مختلف آورده شده.

چگونه به صورت مولتی تایم فریم تحلیل کنیم؟ (راهکار عملی)

خب تا به اینجا با انواع تایم فریم ها و کاربردها و مزایای آن و همچنین بهترین تایم فریم ها آشنا شدیم. مسئله ی که میماند این است که چگونه بتوانیم این تایم فریم های مختلف را همدیگر ترکیب کنیم و بتوانیم براساس داده هایی که به دست میاوریم، اقدام به گرفتن پوزیشن کنیم.

برای این منظور شما میتوانید ویدیوی 12م از دوره ی مقدماتی فارکس را مشاهده کنید. در این ویدیو، ساشا گوگولین، شاگرد برتر آقای کاپری چند تا از تحلیل های لایو خودشون رو در قالب مولتی تایم فریم تشریح میکنند.

کلام آخر

همانطور که گفته شد، معامله گری مهارتی مبتنی بر تلاش است و شما برای رسیدن به کسب درآمد مستمر از معامله گری نیاز دارید که مهارت های لازم را در خودتان ایجاد کنید. این مهارت ها هم بدون تلاش و وقت گذاشتن و تمرین و تکرار و کسب تجربه به دست نمی آیند. معامله گری، راه صد ساله رو برای شما، یک شبه طی نمیکنه. ولی میتوانید شرایطی برای شما مهیا کند که بتوانید در هر لحظه و هر مکان و هر موقعیتی، بدون داشتن رئیس و استرس های کار در بیرون به راحتی از علم و تجربه تان درآمد داشته باشید.

اگر میخواهید که در این بازار حرفه ای معامله کنید و بر رفتارهای حرکتی قیمت و رفتارهای شخصی خودتان مسلط شوید، میتوانید به پای آموزه های کریس کاپری، کسی که بیش از 20 سال است در این بازار کار میکنند و تجربه های فراوانی از قبیل معامله گری سازمانی و هج فاندها و بروکرها دارند، بشینید و با طی کردن مسیر یادگیری ایشان، جلوی هزاران دلار ضرر احتمالی را بگیرید و راه رسیدن به کسب درآمد مستمر از این بازار را برای خودتان هموارتر کنید.

چگونه نمودار قیمت را در تایم فریم های مختلف تحلیل کنیم؟

در اینجا قصد داریم نحوه تحلیل یک نمودار در تایم فریم های مختلف را به شما آموزش دهیم. شما می توانید این تکنیک ها را در همه بازاهای مالی از جمله بازار بورس، فارکس و ارز دیجیتال بکار بگیرید.

تحلیل روند

زمانیکه روند فعلی بازار را شناسایی می کنیم بایستی بدانیم چه اتفاقی رخ می دهد که یک روند، معکوس می شود یا در حالت خنثی (sideway) قرار می گیرد.

برخی از الگوهای بازگشتی به شرح زیر می باشند.

4- شکست های جعلی

فراکتال چیست؟

فراکتال ها اجزاء کوچکی هستند که با ترکیب یکدیگر یک شی بزرگتر را شکل می دهند. شکل هر جزء کوچکتر همانند شکل شی بزرگتر است. فراکتال ها را می توان در طبیعت به وفور یافت.

فراکتال در بازارهای مالی

بازارها نیز همانند طبیعت رفتار می کنند. بدین ترتیب هر الگو در درون یک الگوی بزرگتر شکل می گیرد. این یعنی در تایم فرم های کوچکتر الگوهایی شکل می گیرند جزئی از یک تایم فریم بزرگتر هستند.

یک تایم فریم بزرگتر از چندین بازه زمانی کوچکتر و یکسان تشکیل شده است. در اینجا جهت تعیین تایم فریم مختلف از عدد 5 استفاده می کنیم.

1-یک ماه برابر با 25 روز کاری است. بنابراین 25/5 برابر می شود با 5 هفته

2-یک هفته برابر با 5 روز کاری است. بنابراین 5/5 برابر با 1 روز

3-یک روز تقریبا برابر با 6 ساعت و 30 دقیقه معاملاتی است. 78 دقیقه = 6:30/5

4-تایم فریم کوچکتر. 78/5 برابر با 15 دقیقه

تحلیل تایم فریم چندگانه چیست؟

تحلیل تایم فریم چندگانه چیزی جز تحلیل نمودار یک ابزار معاملاتی در چند شناسایی روند و نقاط بازگشتی آن تایم فریم مختلف نیست.

به نمودارهای زیر توجه کنید.

در نمودارهای بالا، SH به معنی یک حرکت صعودی و SL نشاندهنده یک حرکت نزولی می باشد.

در زیر، یک نمودار دیگر را در 3 تایم فریم مختلف مشاهده می کنید.

درک روندها در تحلیل تایم فریم چندگانه

دو قانون اصلی برای تحلیل تایم فریم چندگانه وجود دارد.

1- روند غالب در تایم فریم بزرگتر تشکیل می شود.

2- بازگشت قیمتها از تایم فریم های کوچکتر شروع و به تایم فریم های بزرگتر سرایت می کنند.

حال باز می گردیم به دو قانون اصلی

قانون اول: روند غالب در تایم فریم بزرگتر شکل می گیرد.

زمانیکه یک روند در تایم فریم بزرگتر شکل گرفته است پولبک ها در تایم فریم کوچکتر قابل مشاهده است.

قانون دوم: بازگشت قیمتها از تایم فریم های کوچکتر شروع و به تایم فریم های بزرگتر سرایت می کند.

این بدان معنی است که تغییر در ساختار روند، ابتدا در نمودار با تایم فریم کوچکتر ایجاد می شود.

در نمودار بالا HH: قله بالاتر، LH: قله پایین تر، LL: کف پایین تر و HL: کف بالاتر می باشد.

چگونه از تایم فریم های چندگانه استفاده کنیم؟

تحلیل نمودار در تایم فریم های مختلف ما را قادر می سازد تا “یک پولبک در تایم فریم کوچکتر” و “شروع یک اصلاح در تایم فریم بزرگتر” را از یکدیگر متمایز کنیم.

ما قادر خواهیم بود زمان بازگشت پولبک ها را در تایم فریم کوچکتر تشخیص دهیم.

همچنین ما می توانیم بازگشت های بالقوه را قبل از تغییر ساختار شناسایی کنیم.

مزایای استفاده از تایم فریم چندگانه

  • معامله گر می تواند یک نمای کوچکتر از تایم فریم های بزرگ را بدست آورد. این موضوع می تواند تحلیل اصلی معامله گر را تایید و نطقه ورود مناسب را مشخص کند. برای مثال شما می توانید یک الگو تکنیکالی را در تایم فریم 60 دقیقه ای بیابید و نقطه ورود را در تایم فریم 5 دقیقه ای جستجو کنید.
  • با ترکیب تایم فریم ها معامله گر می تواند ریسک را بطور موثر مدیریت کند. در حالیکه الگو در تایم فریم بزرگتر شناسایی شده است یک معامله گر بورس یا فارکس می تواند حد زیان معاملات را در تایم فریم های کوچکتر تعیین کند.
  • تحلیل نمودار از تایم فریم بزرگتر به تایم فریم کوچکتر، شما را از الگوهای بازگشتی که در تایم فریم های کوچکتر شکل می گیرند آگاه می سازد. این الگوهای بازگشتی، مخالف روند تایم بزرگتر هستند.

اصول ورود به معامله در تحلیل تایم فریم چندگانه

1- مشخص کنید که نمودار شما چه سیگنالی را صادر می کند. معامله گران سوئینگ معمولا سیگنال خود را در تایم فریم روزانه دریافت می کنند. برای معامله گران روزانه، تایم فریم های کوچک می تواند تایم فریم های 2 ، 5 ، 10 یا 15 دقیقه ای باشد.

2- نمودار را در تایم فریم بزرگتر مشاهده کنید. تایم فریم بزرگتر می تواند 5 یا 25 برابر تایم فریم سیگنال باشد.

3- معاملات خود را همانند گذشته در تایم فریم سیگنال انجام دهید اما معاملات شما بایستی در جهت روند تایم بزرگتر باشد.

فرض کنید روند قیمت در تایم فریم روزانه، صعودی است. شما در تایم فریم ساعتی موج های صعودی و اصلاحی را خواهید دید. بنابراین بایستی هنگامیکه تایم فریم ساعتی نیز در موج صعودی قرار گرفته است وارد معامله شوید.

اگر این مطلب براتون مفید بود امتیاز بدین!

برای امتیاز روی ستاره ها کلیک کنید

امتیاز 3.9 / 5. تعداد آرا 82

شما اولین نفری هستید که به این پست امتیاز میدین!

گزارش NFP چیست و چگونه در معاملات فارکس از آن استفاده کنیم؟

استراتژی مارتینگل در معاملات باینری آپشن

ساسان پرهون

کارشناسی حسابداری- دارای گواهینامه های حرفه ای سازمان بورس- پنج سال سابقه فعالیت در کارگزاری بورس با سمت معامله گر کالا و اوراق بهادار

آموزش اندیکاتور فیبوناچی – معرفی و آموزش کاربردی Fibonacci

هر معامله گری باید طیف وسیعی از ابزارهای مخصوص معامله برای پیش بینی حرکات قیمت بازار داشته باشد و صد البته که هر تریدری باید درباره ابزار بسیار قدرتمند فیبوناچی آگاهی داشته باشد. این اندیکاتور به شما کمک می کند تا سیگنالهای بسیار زیادی را کشف کنید.

فیبوناچی چیست؟

فیبوناچی یک اندیکاتور معاملاتی رایج است که در تحلیل تکنیکال استفاده می شود و سطوح حمایت و مقاومت را به شما نشان می دهد. در عین حال، اگر بدانید چگونه از سیگنال های فیبوناچی استفاده کنید، می توانید از این سطوح به عنوان نقاط ورود و خروج کامل استفاده بکنید.

سطوح فیبوناچی ابزار بسیار قدرتمندی برای معامله در بازار فارکس هستند. شما می توانید این سطوح را به طور مجزا و یا به صورت ترکیب با سایر ابزارهای دیگر مثل، الگوهای شمعی، اندیکاتورهایی مثل میانگین متحرک ها و الگوهای روی چارت ها، استفاده کنید.

فیبوناچی در حقیقت یک ریاضیدان ایتالیایی بود که یک سری اعداد را معرفی کرد. این اعداد برای معامله گران تحلیل تکنیکال در فارکس به خصوص در بازار فارکس، که با استفاده از این ابزار ترید می کنند، بسیار اهمیت دارد.

یکی از مزایای ترید با فیبوناچی این است که در هر تایم فریمی جواب می دهند. معروفترین آنها، فیبوناچی اصلاحی یا Retracement و فیبوناچی گسترشی یا Extension است. البته ما در این مقاله هر شش نوع فیبوناچی را برای شما توضیح خواهیم داد.

نکاتی را که در این مقاله با هم مرور خواهیم کرد به شرح زیر است:

فیبوناچی چیست، آموزش کار با اندیکاتور فیبوناچی و انواع فیبوناچی، انواع اندیکاتور فیبوناچی، اندیکاتور فیبوناچی اصلاحی یا RET، اندیکاتور فیبوناچی گسترشی یا EXT، فیبوناچی منطقه زمانی یا Time Zone، فیبوناچی کمانی یا Arc، فیبوناچی کانال یا Channel و فیبوناچی بادبزن یا Fan، سطوح فیبوناچی چه مفهومی دارند، سطوح مقاومت و حمایت در اندیکاتور فیبوناچی، مزایا و معایب آموزش کار با اندیکاتور فیبوناچی و سخن پایانی.

آموزش اندیکاتور فیبوناچی

فیبوناچی قسمت بسیار مهمی از دریای تحلیل تکنیکال در بازارهای مالی به خصوص بازار فارکس است. تحلیل بازار به وسیله فیبوناچی، در حقیقت مطالعه شناسایی سطوع بالقوه مقاومت و حمایت در آینده، بر اساس روندهای گذشته قیمت و بازگشت های آن است.

بر اساس پلتفرم معاملاتی متاتریدر 5، شش نوع ابزار فیبوناچی در بازار وجود دارد که ما در اینجا قصد داریم دوتای آنها را به طور کامل به شما معرفی کنیم و مابقی را بطور خلاصه توضیح دهیم. این شش نوع به شرح زیر است:

  1. فیبوناچی اصلاحی
  2. گسترشی
  3. Channel
  4. Arcs
  5. Fan
  6. Time Zone

انواع اندیکاتور فیبوناچی

فیبوناچی اصلاحی Fibonacci Retracement (RET)

همانطور که پیشتر به شما گفتیم، در میان این شش نوع فیبوناچی، دوتای آنها از همه مهمتر هستند. فیبوناچی اصلاحی یا RET یکی از آنها می باشد.

سطوح بازگشتی فیبوناچی، خطوط افقی هستند که به شما نقاط احتمالی مقاومت و حمایت را نشان می دهند. سطوح بازگشتی فیبوناچی، برای پیش بینی اصلاح قیمت در مقابل روند اولیه است.

چطور فیبوناچی اصلاحی را رسم کنیم؟

خیلی مهم است که این اندیکاتور را درست رسم کنیم تا بتوانیم سیگنال های موجود را بگیریم.

1- فیبوناچی RET را روی پلتفرم معاملاتی تان جستجو کنید.

2- روند موجود را پیدا کنید و بالاترین و پایین ترین قله و دره را مشخص کنید. برای اطمینان از درستی، باید هیچ قله و دره دیگری موجود نباشد.

3- یک خط بکشید – این خط به خط پایه معروف است – بالاترین و پایین ترین قله ای که پیدا کردید را با این خط به هم وصل کنید.

4- اگر در حال ترید کردن روند صعودی باشید، باید این خط را از پاین ترین دره پیدا شده به بالاترین قله موجود، وصل کنید. اگر در حال ترید کردن روند نزولی باشید، این خط پایه را باید از قله پیدا شده به دره رسم کنید. برای ساده تر کردن کار، به خاطر بسپارید که در روند صعودی، شما باید این خط را از گوشه چپ تا گوشه راست رسم کنید.

fibo ret

5- به محض کشیدن خط پایه، شش سطح افقی فیبوناچی ظاهر می شوند. آنها 0.0%، 23.6%، 38.2%، 50%، 61.8% و 100% هستند. یادتان باشد این سطوح قابل تغییر هستند. شما همیشه می توانید با رجوع به تنظیمات فیبوناچی خود در پلتفرم معاملاتی تان، بسته به استراتژی که استفاده می کنید، این سطوح را تغییر دهید و یا به آنها بیافزایید.

6- از آنجا که این سطوح به عنوان حمایت و مقاومت عمل می کنند، قیمت دارایی مورد نظر شما قرار ست در کوتاه مدت بین این سطوح، نوسان داشته باشند. در این گونه مواقع، قیمت یا باید سطح فیبوناچی را بشکند، که به این معنی است که روند قوی است و تا سطح بعدی حرکت می کند و یا پس از برخورد با این سطوح، باید بازگردد.

فیبوناچی گسترشی یا Fibonacci Extension

همانطور که قبلا به شما گفتیم دو نوع از فیبوناچی ها هستند که اهمیت بسیار بیشتری نسبت به بقیه دارند. فیبو گسترشی دومین فیبوی بسیار مهم از نظر تحلیلگران بازار است. فیبوناچی EXT ابزاری است که تریدرها از آن برای به دست آوردن تارگت های سود و یا تخمین اینکه قیمت بعد از اتمام پولبک تا کجا می تواند برود، استفاده می کنند. سطوح فیبوی گسترشی همچنین نواحی هستند که قیمت ممکن است پس از برخورد با آنها، برگردد.

طریقه رسم فیبوناچی گسترشی

برای رسم فیبوی گسترشی شما باید دو موج را در نظر بگیرید.

1- اولین موج، موج AB است که شامل کل روند می شود. فاصله نقطه A تا B برابر با 100% است.

2- موج دوم، موج BC است، که در واقع اصلاح روند اولیه یا همان موج AB است. نقطه C آغاز گسترش فیبوناچی است.

fibo ext

به طور کلی، برای رسم فیبوی گسترشی شما به سه نقطه (که در حقیقت ابتدا، انتها و اصلاح دو موج گفته شده بالا است) نیاز دارید. شما باید ابتدای روند جدید و انتهای آن را که همان موج AB است را مشخص کنید. حال باید دنبال نقطه سوم که همان اصلاح موج AB است بگردید. اگر شما در حال ترید در یک روند نزولی هستید، باید دنبال یک کف بالاتر بگردید. بالعکس، اگر در حال ترید یک روند صعودی هستید، باید دنبال یک قله پایین تر باشید.

فیبوناچی منطقه زمانی یا Time Zone

فیبوناچی تایم زون یا منطقه زمانی، یک ابزار تحلیل تکنیکال دیگر است که بر اساس زمان درست شده است. این اندیکاتور روی موجهای بزرگ یا کوچک چارت، شروع می شود و به صورت خطوط عمودی به سمت راست روی نمودار، ظاهر می شود.

fibi time zone

هرکدام از این جدول ها، منطقه زمانی است که می توانند منجر به موجهای صعودی، نزولی و یا بازگشتی شوند. لازم به ذکر است تمامی این خطوط یا جدول ها، بر اساس اعداد فیبوناچی هستند.

فیبوناچی کمانی یا Arc

فیبوناچی آرک، نیم دایره هایی هستند که از خط پایه این اندیکاتور، که مثلا قله A را به دره B وصل می کند، به سمت بیرون ترسیم می شوند. این کمان ها خط پایه را در اعداد 23.6%، 38.2%، 50%، 61.8% و 78.6% قطع می کنند.

fibo arc

در حقیقت این کمان ها نقش خطوط مقاومت و حمایت را بازی می کنند. روش رسم این اندیکاتور نیز به این شکل است که باید یک قله را به یک دره و یا بالعکس، ترسیم کنید.

فیبوناچی کانال یا Channel

فیبوناچی کانال یک ابزار تحلیل تکنیکال است که برای پیدا کردن نقاط حمایت و مقاومت استفاده می شود. این ابزار، بر اساس اعداد فیبوناچی درست شده است. در حقیقت این اندیکاتور تغییر شکل یافته فیبوناچی بازگشتی است و تنها تفاوت آن این است که به جای خطوط افقی، خطوط آن مورب می باشد.

fibo channel

طریقه رسم فیبوناچی کانال به این شکل است که اگر روند موجود صعودی باشد، ابتدا دو دره (دره دوم باید بالاتر از دره اول باشد) را پیدا کنید. این دو دره در واقع نقش نقطه صفر اندیکاتور را بازی می کند. سپس یک قله مابین این دو موج پیدا کنید و نقطه سوم فیبوناچی کانال را تا بالای این قله بکشید.

فیبوناچی بادبزن یا Fan

فیبوناچی کانال یک ابزار دیگر از انواع ابزارهای تحلیل تکنیکال و نوعی دیگر از فیبوناچی است. کار این فیبوناچی نیز، کشف مناطق حمایت و مقاومت است. برای رسم این فیبو نیز، ابتدا یک موج را پیدا کنید و سپس کف این موج را به سقف همان موج بکشید.

fibo pic

سپس با سه خط موازی هم که اعداد 38.2%، 50% و 61.8% فیبوناچی روی آنها نوشته شده است، مواجه می شوید. این سه خط نقش خطوط مقاومت و حمایت را برای شما بازی می کنند.

سطوح فیبوناچی چه مفهومی دارند؟

همانگونه که انواع مختلف فیبوناچی را مشاهده کردید، سطوح فیبوناچی خطوط افقی، عمودی و یا موربی هستند که قرار است نقاط حمایت و مقاومت را به ما نشان دهند. این سطوح در حقیقت از اعداد مشهور فیبوناچی گرفته شده اند.

کنار هر سطح، یک عدد قرار دارد. مثلا این اعداد در فیبوناچی بازگشتی، به ما نشان می دهند که چه مقدار از حرکت اصلی قرار است بازگشت داشته باشد. مثلا در همین فیبوناچی بازگشتی، قرار است این سطوح بازگشتی به ما در ورود به یک پوزیشن، تشخیص حد ضرر و تنظیم اهداف قیمتی کمک کنند.

سطوح مقاومت و حمایت در اندیکاتور فیبوناچی

همانطور که پیشتر گفته شد، یکی از اهداف اصلی استفاده از فیبوناچی، تشخیص سطوح مقاومت و حمایت است. یادتان باشد برای بهترین استفاده از فیبوناچی، بهتر است آنها را با دیگر ابزار تحلیل تکنیکال، ترکیب کنید.

به عنوان نمونه در تصویر زیر شما می بینید که بعد از انتخاب کف تا قله یک موج صعودی با استفاده از فیبوناچی بازگشتی، چطور قیمت بعد از برخورد به سطح 23.6% که نقش حمایت را بازی کرده، بازگشته است.

مزایا و معایب آموزش کار با اندیکاتور فیبوناچی

فیبوناچی هم مثل هر ابزار دیگری محاسن و معایب مختص خودش را دارد. در این قسمت از مقاله، ما تعدادی از مزایا و معایب آن را با شما به اشتراک می گزاریم.

مزایای استفاده از فیبوناچی

اولین مزیت فیبوناچی نشان دادن سطوح مقاومت و حمایت است. در تمام انواع فیبوناچی ها، شما می توانید این حسن بزرگ را مشاهده کنید. مزیت دوم فیبوناچی، قابل استفاده بودن در تمام تایم فریم ها می باشد. این، حسن بسیار بزرگی است که شما در بازه های زمانی مختلف، قادر خواهید بود از فیبوناچی، بهره مند شوید.

ولی نکته قابل توجه این است که هرچه تایم فریم شما بالاتر باشد، دقت صحیح بودن فیبوی شما نیز، بالاتر خواهد رفت.

مزیت دیگر فیبوناچی این است که برخلاف دیگر اندیکاتورها که فقط بر اساس فرمول ها بنا شده اند فیبوناچی، ترکیبی از فرمول و روانشناسی بازار فارکس است.

معایب استفاده از فیبوناچی

در این قسمت برخی از معایب فیبوناچی را با شما به اشتراک خواهیم گذاشت. اولین ایرادی که بر فیبوناچی می گیرند، تشخیص نقطه ورود صحیح است. برخی از معامله گران بر این باورند که از آنجا که روند هرگز خنثی نیست و بالا و پایین دارد، پیدا کردن نقطه ورود در فیبوناچی کار مشکلی است.

ایراد دوم فیبوناچی، سیگنالهای اشتباه آن است. این مسئله در معامله با فیبوناچی زیاد اتفاق می افتد. بارها اتفاق افتاده که قیمت قبل از برخورد با سطوح فیبوناچی، بازگشته است. البته این نکته بسیار مهم استفاده از فیبوناچی است.

قرار نیست که قیمت دقیقا با سطوح فیبوناچی برخورد کند و سپس برگردد. بسیاری از تریدرهای حرفه ای حد سودهای خودشان را چند پیپ قبل از این سطوح می گذارند تا بتوانند به این طریق از این مشکل، جلوگیری کنند.

ایراد دیگری که از فیبوناچی گرفته می شود، این است که از فیبوناچی در Expert Advisor یا تجارت خودکار نمی شود استفاده کرد ( اکسپرت ادوایزر «Expert Advisor» به سیستم‌ها، نرم‌افزارها و ربات‌هایی گفته می‌شود که به‌صورت خودکار می‌توان در انجام معاملات از آن‌ها استفاده کرد).

تا این لحظه نوشتن الگوریتمی که در EA کار کند غیر ممکن بوده است. در نتیجه این ابزار، در استراتژی های الگوریتمی موفق نبوده است.

سخن پایانی

برای قوی شدن در بازارهای مالی به خصوص بازار فارکس، شما نیاز به یک جعبه ابزار کامل و حرفه ای دارید. هرچه ابزارهای درون این جعبه بیشتر باشد، شما با اطمینان به نفس بیشتری قادر خواهید بود تا معاملات موفق تری انجام دهید.

یکی از ابزارهای واجبی که در این جعبه نیاز دارید، ابزار بسیار خوب و حرفه ای فیبوناچی است. فراموش نکنید که در بازارهای مالی کسانی موفق هستند که قادرند، این ابزارها را با هم ترکیب کنند.

فیبوناچی یکی از آن ابزارهایی است که در صورت ترکیب با مثلا الگوهای شمعی-ژاپنی، میانگین های متحرک و یا دیگر اندیکاتورها، بسیار قوی و دقیق عمل می کند. فیبوناچی ها می توانند سطوح مقاومت و حمایت را به شما نشان دهند.

آنها همچنین قادرند نقاط ورود و خروج را به شما نشان دهند. ولی این مسئله به این بستگی دارد که شما چقدر بتوانید آنها را بیشتر و بیشتر رسم کنید تا بتوانید بهترین نتیجه را از آنها بگیرید.

در ضمن شما میتوانید جهت کسب اطلاعات بیشتر در خصوص سایر اندیکاتورهای مهم به مقاله بهترین اندیکاتور مراجعه کنید.

اشباع خرید و فروش در تحلیل تکنیکال

اندیکاتور‌ها در تحلیل تکنیکال نقش بسزایی دارند و با استفاده از اندیکاتورها می‌توان سیگنال‌هایی مبنی بر خرید و فروش سهام یا دارایی مورد نظر دریافت کرد. در این مقاله قصد داریم به اشباع خرید و فروش در اندیکاتور‌ها بپردازیم.

با آکادمی بورسی پشوتن همراه باشید.

در ساختار اندیکاتورها انواعی از آن‌ها در محدوده مشخصی نوسان می‌کنند که وقتی قیمت بیش از حد رو به بالا و یا بیش از حد رو به پایین حرکت کند و در حالت خرید و فروش‌های هیجانی قرار بگیرد. اخطار‌هایی اعم از منطقه هشدار خرید یا فروش صادر می‌کنند. به این مناطق، مناطق اشباع نیز می‌گویند که وقتی قیمت به این نواحی می‌رسد پتانسیل برگشت قیمت زیاد می شود.

اشباع خرید RSI در روند صعودی

وضعیت اشباع خرید (Overbought) چیست؟

وقتی معامله‌‌گران با قیمتی بالاتر از ارزش واقعی اوراق بهادار اقدام به مبادله‌‌ آن‌ها می‌‌کنند، در این صورت به عقیده‌‌ تحلیل‌‌گران اشباع خرید صورت گرفته است. اشباع خرید دوره‌ای از بازار را نشان می‌دهد که قیمت بدون اصلاح نزولی به حرکات صعودی ادامه داده است. این حرکت صعودی یک‌سویه و افراطی بوده است و به همین دلیل هر لحظه احتمال بازگشت بازار وجود دارد و حاکی از آن است که بازار در آینده‌‌ نزدیک قیمت‌‌ها را تعدیل خواهد کرد.

اشباع خرید به معنای مبادله‌‌ اوراق بهادار بیش از ارزش واقعی آن‌ها است. بعضی از سرمایه‌‌گذاران برای تعیین این‌‌که در بازار سهام وضعیت اشباع خرید به‌‌وجود آمده است یا خیر، از اصطلاح نسبت قیمت به درآمد P/E استفاده می‌‌کنند، در‌‌حالی که معامله‌‌گران از شاخص‌‌های فنی مانند شاخص قدرت نسبی (RSI) استفاده می‌‌کنند.

اصطلاح مقابل اشباع خرید، اشباع فروش است. یعنی مبادله‌‌ اوراق بهادار کم‌تر از ارزش واقعی آن‌ها. اصطلاح اشباع خرید به اوراق بهاداری اطلاق می‌‌شود که تحت فشار مقاوم روبه بالا قرار دارد و طبق تجزیه تحلیل‌‌های فنی، زمان تغییر حالت و اصلاح آن رسیده است. این روند صعودی ممکن است به‌‌خاطر اخبار مثبت منتشر شده راجع به شرکت پایه، صنعت یا کلا راجع به بازار باشد. فشار خرید باعث تشدید این روند صعودی شده و منجر به صعود ادامه‌دار غیرمنطقی قیمت‌‌ها از نظر معامله‌‌گران می‌‌شود. هنگامی که چنین اتفاقی رخ می‌‌دهد، معامله‌‌گران وضعیت بازار سهام را اشباع خرید دانسته و بسیاری از آنان به برگشت قیمت‌‌ها امیدوار می‌شوند.

اشباع فروش RSI در روند نزولی

وضعیت اشباع فروش (Oversold) چیست؟

اشباع فروش اصطلاحی است که به‌‌طور گسترده به اوراق بهاداری اطلاق می‌‌شود که به عقیده‌‌ معامله‌‌گران و تحلیل‌‌گران زیر قیمت واقعی آنها مبادله می‌‌شوند. این اصطلاح به‌‌طور کلی نوسانات کوتاه مدت و نه بلند مدت، در ارزش سهام را نشان می‌‌دهد.

سهم‌‌هایی که در وضعیت اشباع فروش هستند، به عقیده‌‌ تحلیل‌‌گران زیر قیمت واقعی آن‌ها مبادله می‌‌شوند. این امر می‌‌تواند نتیجه‌‌ اخبار ناخوشایند راجع به شرکت مورد نظر، صنعت آن، یا به‌‌طور کلی مرتبط با بازار باشد. در هر صورت، سهام اشباع فروش قربانی واکنش بیش از حد میان سرمایه‌‌گذاران واقع شده و عرضه‌‌ سهام در آن بیش از تقاضا است.

سرمایه‌‌گذاران معمولا به اشتباه تصور می‌‌کنند که این امر تنها در شرکت‌‌های کوچک‌‌تر و کم‌‌تر شناخته شده اتفاق می‌‌افتد. طبق تحقیقات انجام شده، سهام شرکت‌‌های بزرگ نیز در معرض فروش بیش از حد قرار دارند. اما سریع‌‌تر از همتایان کوچک‌‌تر خود بازیابی می‌‌شوند. در گذشته، شاخص استاندارد برای تعیین ارزش سهام نسبت قیمت به درآمد (P/E) بوده است. تحلیل‌‌گران و شرکت‌‌ها هم از نتایج کلی ثبت شده استفاده کرده‌‌اند و هم این‌‌که از برآورد سودهای به‌‌دست آمده برای تعیین قیمت مناسب یک سهام خاص بهره برده‌‌اند.

چنان‌‌چه نسبت P/E یک سهام بسیار پایین‌‌تر از نسبت بخش خود یا شناسایی روند و نقاط بازگشتی آن پایین‌‌تر از نسبت شاخص نسبی باشد، تحلیل‌‌گران آن ‌‌را یک فرصت خرید هوشمندانه برای سرمایه‌گذاری طولانی‎‌مدت می‌‌دانند. استفاده از تجزیه تحلیل‌‌های فنی این امکان را برای معامله‌‌گران فراهم آورده است تا بتوانند بر روی شاخص‌‌های انواعی از سهام که به نظر آن‌ها کم ارزش‌‌گذاری شده‌‌اند در بازه‌‌ی زمانی کوتاهی تمرکز کنند. معامله‌‌گران این نوع اوراق را اشباع فروش خطاب می‌‌کنند.

در تصویر زیر اشباع خرید وفروش در rsiرا مشاهده می‌کنید.

اشباع خرید و فروش در rsi

با کدام اندیکاتور ها میتوان اشباع های خرید و فروش را تشخیص داد:

اندیکاتور RSI

اندیکاتور RSI بیانگر قدرت روند می‌باشد و قدرت حرکت را با این اندیکاتور بررسی می‌کنیم. کندل صعودی و نزولی را می‌توان از RSI دریافت کرد.

اندیکاتور RSI در میان دو سطح ٠ و ١٠٠ در نوسان می‌باشد و در بین این دو سطح، دو سطح کلیدی ٣٠ و ٧٠ را به ترتیب سطح اشباع فروش و سطح اشباع خرید می‌دانند.

یعنی زمانی که مقدار RSI از ٣٠ کم‌تر باشد شاهد فروش‌های افراطی در بازار خواهیم بود و امکان کاهش فشار فروش و صعود قیمت وجود خواهد داشت؛ اما زمانی که RSI از سطح ٧٠ بیش‌تر باشد یعنی زمان انجام خریدهای افراطی در بازار است که ممکن است در این محدوده خریدهای افراطی هر لحظه به پایان برسد و کاهش قیمت را شاهد باشیم.

اندیکاتور RSI

اندیکاتور استوکاستیک

در این اندیکاتور دو سطح 20 و 80 وجود دارد که بترتیب منطقه اشباع فروش و اشباع خرید نامیده می‌شود. قیمت بعد از وارد شدن به این مناطق در ناحیه هشدار قرار می‌گیرد و پس از خارج شدن از آن سیگنال ورود یا خروج می‌‎دهد.

اندیکاتور استوکاستیک

اندیکاتور CCI

این اندیکاتور قیمت فعلی را با یک قیمت متوسط در یک بازه زمانی مشخص مقایسه می‌کند. اندیکاتور CCI بالا و پایین صفر نوسان می‌نماید و وارد منطقه مثبت یا منفی می‌شود.

با وجود اینکه بیش‌تر مقادیر نشان‌داده شده توسط این اندیکاتور (حدودا 75 درصد مواقع) بین 100- و 100+ است. در 25 درصد از مقادیر نیز خارج از این رنج قرار می‌گیرد که نشان‌دهنده قدرت یا ضعف شدید در حرکت قیمت است.

اندیکاتور CCI

نکات مهم در رابطه با سطوح اشباع خرید و فروش:

برخی از معامله‌گران با رسیدن RSI به سطوح اشباع خرید یا فروش سریعاً وارد معامله می‌شوند و یا معامله قبلی خود را می‌بندند. بایستی توجه داشت که رفتار بازار در سطوح اشباع خرید/فروش بسته به روند بازار می‌تواند متفاوت باشد.

وضعیت اشباع خرید (Overbought) چیست؟

اشباع خرید RSI در روند صعودی:

شاید بسیاری از معامله‌گران تازه‌کار از این پدیده تعجب کنند. بازار روند صعودی دارد و RSI وارد محدوده اشباع خرید شده است. اما هنوز RSI از محدوده اشباع خرید پایین نیامده و در حال ثبت اوج‌های جدید در محدوده اشباع خرید است.

چرا؟

علت اصلی این موضوع قدرت روند صعودی است که باعث می‌شود بازار وارد محدوده اشباع خرید شود و با اصلاح‌های جزئی دوباره به حرکات صعودی ادامه دهد.

وضعیت اشباع فروش (Oversold) چیست؟

اشباع فروش RSI در روند نزولی:

اگر RSI در روند نزولی وارد محدوده اشباع فروش شود، بسته به اینکه قدرت روند تا چه حد قوی است، RSI می‌تواند بارها وارد محدوده اشباع فروش شود و حتی کف‌های جدیدی در این محدوده ثبت کند. یعنی بازگشتی از محدوده اشباع فروش روی ندهد.

اشباع خرید و فروش RSI در روند خنثی

اشباع خرید و فروش RSI در روند خنثی:

بهترین زمان برای استفاده از سطوح اشباع خرید/ فروش RSI در روندهای خنثی است. روند خنثی نشانگر این موضوع است که قدرت خریداران و فروشندگان به یک اندازه است و معامله‌گران هنوز تصمیم قطعی در رابطه با آینده بازار نگرفته‌اند. به همین دلیل بازار در دامنه محدودی نوسان می‌کند. در چنین شرایطی می‌توان از RSI برای ورود به معاملات بازگشتی از سقف یا کف محدوده خنثی استفاده کرد.

سطوح اشباع خرید و فروش نشانگر این موضوع است که هر لحظه احتمال بازگشت نزولی یا صعودی بازار وجود دارد. یعنی بازار با ورود به محدوده اشباع خرید/فروش به‌زودی اصلاح خواهد کرد. اصلاح‌ها یا بازگشت‌های بازار در تضاد با روند بازار اتفاق می‌افتند. به همین دلیل شاید در بازار شاهد ورود RSI به محدوده اشباع خرید یا فروش باشید. اما در ادامه میزان اصلاح بازار محدود باشد. در چنین شرایطی سؤال اصلی که معامله‌گر باید از خود بپرسد این است که آیا قدرت روند به حدی ضعیف است که بتوان در خلاف آن وارد معامله شد؟ یا آیا بازار در وضعیتی قرار دارد که بتوان برای ورود به معامله بازگشتی ریسک کرد؟

توجه داشته باشید که همواره معامله در خلاف جهت روند بازار ریسک بیش‌تری دارد. تنها ورود اندیکاتور RSI به محدوده اشباع خرید یا فروش تضمین‌کننده بازگشت بازار نیست. معامله‌گر باید صبر کند تا RSI بعد از ورود به محدوده اشباع از آن خارج شود. عده‌ای از معامله‌گران به اشتباه فکر می‌کنند که ورود RSI به محدوده اشباع فروش به معنی سیگنال خرید است.

برای اینکه سیگنال خرید در محدوده اشباع فروش صادر شود، ابتدا باید به الگوی‌های تکنیکالی توجه کرد و هم‌زمان RSI را هم ارزیابی کرد. باید RSI از محدوده اشباع فروش خارج شود تا سیگنال بازگشتی تائید شود.

مرحله دوم: یافتن محتمل ترین نقطه یا محدوده بازگشتی بازار

.
همان طور که قبلا هم اشاره شد، استراتژی حرکات قیمتی بیشتر به دنبال یافتن سطوح و محدوده های بازگشتی است. این محدوده ها می توانند بازگشت از اصلاح روند باشند یا بازگشت بازار به دلیل خاتمه روند و یا بازگشت بازار از کف یا سقف دامنه نوسانی باشند.
در این مرحله ما با استفاده از ابزار های ساده تکنیکال به دنبال یافتن محدوده های مطلوب معاملاتی هستیم. حمایت/ مقاومت و عرضه/تقاضا محتمل ترین محدوده های بازگشتی بازار را نشان می دهند.

.
نحوه تعیین سطوح حمایت و مقاومت

.
سطوح حمایت و مقاومتی بازار، سطوحی هستند که قبلا یا نقش حمایتی داشتند یا نقش مقاومتی. زمانیکه قیمت ها در بازار کاهش می یابد و به سطح مشخصی می رسد و قیمت درست از همین سطح مشخص به سمت بالا بر می گردد، می توان ادعا کرد که بازار به حمایت برخورد کرده و این سطح، حمایت بازار است. یعنی با رسیدن قیمت ها به این محدوده، تقاضا از عرضه پیشی گرفته است، و بازار توسط خریداران حمایت شده است.
در مقابل اگر بازار صعود کند و به سطح مشخصی برسد و سپس به سمت پایین برگردد، بازار به مقاومت برخورد کرده، و قیمت مورد نظر مقاومت بازار خواهد بود. یعنی تقاضا که همان خریداران بازار هستند، به قیمت تعادلی رسیده اند که فروشندگان تمایل به عرضه آن ارز، کالا یا سهام را دارند، یا اصطلاحا مشارکت کنندگان بازار در برابر افزایش بیشتر قیمت ها مقاومت می کنند.
در اینجا بایستی توجه کرد که حمایت یا مقاومت بازار گاها شکسته می شود. شکست حمایت یا مقاومت یعنی اینکه کندل قیمتی در بالای مقاومت یا در زیر حمایت بسته شود، و صرفا مشاهده دنباله کندل قیمتی در بالای مقاومت یا زیر حمایت به معنی شکست آن سطح کلیدی نیست.
در نمودار زیر به راحتی می توان دید که بازار به مقاومت رسم شده به خوبی واکنش نشان داده و نتوانسته این مقاومت را بشکند.

واکنش بازار به سطح مقاومت

واکنش بازار به سطح مقاومت

تشخیص سطوح حمایت یا مقاومتی بازار یکی از سه گام اصلی در استراتژی حرکات قیمتی است. دلیل اهمیت این سطوح کلیدی، احتمال بالای واکنش بازار به آن محدوده است.
تعیین حمایت یا مقاومت بازار کار آسانی است. در نمودار به دنبال نقاطی باشید که قیمت چندین بار به آن ها واکنش نشان داده است، سپس با رسم یک خط افقی، این نقاط را به طور تقریبی به هم وصل نمایید. وقتی بازار به این سطح نزدیک شد، انتظار واکنش بازار را داشته باشید.
نکته ای که بایستی به آن توجه شود، تقریبی بودن سطوح حمایت و مقاومت است. گاهی اوقات سطوح حمایت یا مقاومت بازار می توانند یک محدوده باشند، محدوده ای که می تواند بین ۱۰ تا ۱۵ پیپ یا گاها تا ۵۰ پیپ هم وسعت داشته باشند. پس همواره دقت کنید که سطوح حمایت مقاومت به جای اینکه تنها یک نرخ قیمتی باشد، می تواند یک محدوده از قیمت ها باشد.
سریع ترین روش برای تعیین حمایت یا مقاومت در بازار بدین گونه است که به نمودار نگاه کنید و به دنبال سطحی باشید که قیمت در بالا (حمایت) یا زیر آن (مقاومت) بسته شده باشد، و سپس در آن سطح یک خط افقی رسم کنید. برای مثال، اگر کندل های قیمتی، چندین بار در بالای نرخ ۱٫۲۵۰۰ بسته شده باشند، آنگاه می توان ادعا کرد که این سطح حمایت بازار است، و در صورت اُفت قیمت ها تا محدوده ۱٫۲۵۰۰، امکان بازگشت بازار بسیار بالاست ( یعنی تعداد خریداران از فروشندگان بیشتر خواهد شد).
همان طور که در نمودار زیر مشاهده می شود، کندل های قیمتی بازار یا در زیر خط افقی قرار دارد یا در بالای آن. یعنی در دوره ای از زمان، این سطح، نقش مقاومت را داشته و در دوره ای دیگر نقش حمایت را. می توان دید که کندل های قیمتی چندین بار اقدام به عبور از این سطح کلیدی کرده اند، اما در نهایت تنها دنباله کندل در زیر یا بالای خط افقی قرار گرفته است، نه بدنه آن. که این به معنی واکنش بازار به سطح کلیدی اشاره شده است.

تبدیل مقاومت به حمایت

در نمودار بالا، مقاومت بازار تبدیل به حمایت شده است. این قوی ترین سطح کلیدی نمودار محسوب می شود و بهترین سطح برای معامله کردن است. هر چه تعداد تبدیل های یک سطح کلیدی از حمایت به مقاومت و برعکس بیشتر باشد، قدرت آن سطح بیشتر خواهد بود.
زمانیکه قیمت به سطح حمایت یا مقاومت نزدیک می شود، بازار شاید سریعا واکنش نشان ندهد، یعنی واکنش بازار می تواند زمان بر باشد. همچنین به یاد داشته باشید، که قیمت همواره به خط حمایت یا مقاومت برخورد نمی کند و گاها از نزدیکی آن بر می گردد.
هیچ ضمانتی وجود ندارد که قیمت ها به حمایت یا مقاومت واکنش نشان دهند، اما تجربه ثابت کرده که احتمال واکنش بازار به سطوح کلیدی همواره بالاست، که می توان از این احتمال سود برد. در این میان مسلما سایر عوامل هم می توانند احتمال واکنش بازار به حمایت یا مقاومت را تشدید یا تضعیف کنند، بر فرض مثال اگر در روند صعودی باشیم، بازار به حمایت برسد و در این حمایت هم شاهد ظهور یکی از الگو های حرکات قیمتی باشیم (اصل انطباق)، می توان انتظار برگشت مثبت قیمت ها را از حمایت داشت.

نحوه تعیین محدوده عرضه/تقاضا:

.
قیمت ها در بازار همواره از طریق عرضه و تقاضا مشخص می شود. فروشندگان اقدام به فروش کالا، سهام یا ارز می کنند و در مقابل خریدران با تقاضای خود، کالای مبادلاتی را می خرند. وقتی صحبت از محدوده عرضه می شود، منظور ما محدوده ای است که فروشندگان زیادی منتظر عرضه کالای مبادلاتی هستند. و وقتی در مورد تقاضا صحبت می شود، منظور محدوده ای است که خریداران قیمت بازار را در آن سطح منصافنه ارزیابی می کنند و اقدام به خرید می کنند.
این تعاریف بسیار شبیه به تعریف سطوح مقاومت و حمایت است. در واقع سطح مقاومت مشابه عرضه بازار است و همچنین سطح حمایت هم مشابه تقاضای بازار است. اما مفهوم حمایت/مقاومت با تقاضا/عرضه تفاوت دارد. هر چند در هر دو مورد خریداران و فروشندگان نقش اساسی دارند، اما بایستی بین این دو مفهوم فرق قائل شد.
اعتبار سطوح حمایت/ مقاومت تنها به واکنش احتمالی بازار وابسته است. هر چه تعداد واکنش های بازار به حمایت یا مقاومت بیشتر باشد، آن سطح اهمیت بیشتری دارد. اما وقتی صحبت از محدوده عرضه است، منظور ما محدوده ای است که در گذشته موجب اُفت قیمتی بازار شده و احتمال اینکه دستورات فروشی از دور قبل در این محدوده باقی مانده باشد وجود دارد. برای همین پیش بینی می شود که وقتی بازار وارد محدوده عرضه شد، دستورات فروش از قبل مانده دوباره فعال شوند و بازار را به سمت پایین بکشند. محدوده تقاضا هم درست به همین شکل است. در محدوده تقاضا انتظار می رود که از گذشته تعدادی دستور خرید باقی مانده باشد، که با فعال شدن این دستورات بازار می تواند صعود کند.
تعیین سطوح عرضه و تقاضا یک هنر است. قانون کلی برای تعیین محدوده عرضه و تقاضا وجود ندارد، ولی اکثریت معامله گران حرفه ای بازار به روش زیر اقدام به شناسایی محدوده های عرضه و تقاضا می کنند.

.
مراحل تعیین محدوده عرضه:

.
۱- حرکت قوی صعودی که در بازار رُخ داده را پیدا کنید.
۲- در انتهای حرکت صعودی بازار اندکی به تعادل می رسد. این محدوده را زیر نظر بگیرید.
۳- در محدوده تعادلی که بازگشت بازار رُخ داده، آخرین کندل صعودی را قبل از کندل های نزولی پیدا کنید. یک خط اُفقی از قیمت باز شدن کندل صعودی رسم کنید و خط اُفقی دیگر را هم در انتهای بالایی کندل صعودی قرار دهید. محدوده مابین این دو خط، محدوده عرضه بازار است. (تصویر زیر)

محدوده عرضه محتمل ترین محل برای بازگشت بازار است. ناحیه عرضه یعنی محل تجمع فروشندگان

در اینجا باید گفت که برخی از معامله گران حرکات قیمتی رویکرد متفاوتی در تعیین محدوده عرضه دارند. یکی از شایع ترین روش ها، رسم خطوط افقی از ابتدا و انتهای کندل بازگشتی است. باید گفت که هیچ کدام از روش های تعیین محدوده عرضه یا تقاضا قطعی نیستند و بیشتر تقریبی هستند. همان طور که اشاره شد تعیین این محدوده های بازگشتی بیشتر یک هنر است تا یک علم. با این حال کارآموزان به مرور زمان مهارت لازم در رسم محدوده های عرضه و تقاضا را بدست خواهند آورد.

.
روش تعیین محدوده تقاضا هم دقیقا عکس محدوده عرضه است:

.
۱- قوی ترین حرکت نزولی را در نمودار تعیین کنید.
۲- در انتهای حرکت نزولی بازار اندکی به تعادل می رسد. این محدوده را در نظر بگیرید.
۳- در این محدوده، آخرین کندل نزولی که بعد از آن بازار صعود کرده است را مشخص کنید و یک خط افقی از قیمت باز شدن کندل نزولی رسم کنید و خط دیگر را در انتهای پایینی کندل نزولی قرار دهید. این محدوده تقاضای بازار است.

ناحیه تقاضا محتمل ترین محل برای تجمع خریداران است

ناحیه تقاضا محتمل ترین محل برای تجمع خریداران است

در نمودار بالایی، NZD/USD تا محدوده تقاضا پایین آمده و دوباره به سمت بالا برگشته است. این محدوده تقاضا در دومین برخورد بازار مجددا عملکرد کرده و دلار نیوزیلند را در برابر دلار آمریکا تقویت کرده است.
برخلاف سطوح حمایت و مقاومت که تعداد برخورد های متوالی به معنی قدرت آن سطح حمایت/مقاومتی است. در بحث عرضه و تقاضا ما به دنبال محدوده های تازه ای هستیم که قبلا در بازار وجود نداشته اند. برای همین بعد از اینکه محدوده عرضه یا تقاضا مشخص شد، با اولین ورود قیمت به این محدوده وارد معامله می شویم. اگر این محدوده دوباره در بازار توسط قیمت لمس شود، یعنی برای بار سوم قیمت وارد این محدوده شود، ارزش و اهمیت محدوده هم کاهش پیدا می کند. چونکه احتمال شکست محدوده تقاضا یا عرضه بسیار بالاست. دلیل این امر به ماهیت محدوده عرضه و تقاضا بر می گردد. محدوده عرضه، محلی است که دستورات فروش از قبل در آن باقی مانده است و با هر بار برخورد بازار به این محدوده، تعدادی از دستورات فروش فعال می شوند، تا اینکه نهایتا دستور فروش دیگری باقی نمی ماند. در این حالت می گوییم که محدوده عرضه تمام شده است، و راه برای صعود بازار هموار است.
نواحی یا محدوده های عرضه و تقاضا هم مثل سطوح مقاومت و حمایت شکسته می شوند و بعد از شکسته شدن می توانند نقش قبلی خود را تغییر دهند. شکست ناحیه عرضه می تواند بعدا در قالب ناحیه تقاضا در نمودار ظاهر شود و یا برعکس. تبدیل نواحی عرضه به تقاضا و برعکس یکی از ارزشمندترین حرکات قیمتی بازار است، که می تواند سیگنالی از ادامه روند یا شروع روند جدید باشد.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.