انتظارات غیر واقعی از معامله گران


انتظارات غیر واقع‌گرایانه

به نقل از دنیای اقتصاد : به طور کلی مالیات‌‌‌، معمول‌‌‌ترین و مهم‌ترین منبع مالی تامین درآمدهای عمومی و یکی از موثرترین ابزارهای سیاست مالی دولت است و دولت می‌‌‌تواند به‌واسطه آن، بسیاری از خدمات اجتماعی و رفاهی را به مردم ارائه دهد و به فعالیت‌‌‌ها و جریانات اقتصادی و اجتماعی، سمت و سوی خوبی ببخشد. مالیات نقش بسیار مهمی در سیاستگذاری‌‌‌های اقتصادی، تامین مالی بودجه دولت و تامین عدالت اجتماعی دارد؛ اما نظام مالیاتی ایران، به‌‌‌عنوان یکی از ابزارهای اصلی سیاست مالی که تاثیر زیادی بر اقتصاد دارد، دچار مشکلات و نارسایی‌‌‌هایی است.

افزایش بیش از ۶۰درصدی درآمدهای مالیاتی در بودجه سال ۱۴۰۱ در حالی است که اقتصاد ایران، ظرفیت بهره‌‌‌گیری از سیاست‌‌‌های مالیاتی جدید را ندارد. از یکسو اهداف و چشم‌‌‌انداز معینی برای گسترش درآمدهای مالیاتی تعریف نشده است و از سوی دیگر، زیرساخت‌‌‌های لازم برای استفاده از سامانه‌‌‌های پیشرفته فراهم نشده و سامانه‌‌‌های مالیاتی کشور سنتی است؛ در حالی که کشورهای پیشرفته که عمده هزینه‌‌‌های خود را از محل مالیات تامین می‌کنند، از تکنولوژی به‌روز و سیستم‌های جامع مالیاتی کارآمد، استفاده می‌کنند. همه قبول داریم که بهترین منبع مالی دولت، مالیات است و باید تقویت شود. افزایش سهم درآمد مالیاتی در بودجه، در بلندمدت و در چارچوب اهداف کلان و منافع ملی، سیاست مطلوبی است؛ اما در رکود و در شرایطی که اقتصاد کشور با رشد منفی همراه است، افزایش مالیات، عبور از رکود را به تاخیر می‌‌‌اندازد. ابتدا باید فضای کسب‌وکار را بهبود بخشید، کیک اقتصادی را بزرگ‌تر کرد و زمینه‌‌‌های رشد پایدار اقتصادی را فراهم کرد.

با توجه به شرایط خاص اقتصاد ایران از نظر تحریم و اقتصاد وابسته به نفت، باید حمایت از تولید در اولویت قرار گیرد و همه تصمیم‌‌‌ها و سیاست‌‌‌های مالی در راستای بهبود فضای کسب‌وکار باشد؛ در حالی که نظام مالیاتی فعلی، خود به یکی از موانع جدی توسعه کسب‌وکارها و رونق تولید تبدیل شده است. در چارچوب بودجه ۱۴۰۱، انتظار ویژه‌‌‌ای برای درآمدهای مالیاتی باز شده است؛ اما این انتظارات واقع‌‌‌گرایانه نیست و دولت می‌‌‌خواهد کسری بودجه و اثرات منفی کاهش درآمدهای نفتی به دلیل تحریم‌‌‌ها را خنثی کند که در واقعیت، این امر تاکنون تحقق نیافته است. معمولا دولت‌‌‌ها در شرایط رکود اقتصادی مالیات‌‌‌ها را افزایش نمی‌‌‌دهند، بلکه با کاهش مالیات و تشویق فعالان اقتصادی، زمینه خروج از رکود را فراهم می‌کنند. حتی به فرض وصول درآمدهای مالیاتی پیش‌بینی‌شده، بعید به نظر می‌رسد که تنگناهای مالی دولت و کسری بودجه از این طریق برطرف شود.

ایجاد درآمدهای مالیاتی می‌‌‌تواند تاحدی وابستگی اقتصاد کشور به فروش نفت و سایر کالاهای تحریم‌‌‌پذیر را کاهش دهد و اثرات ناشی از تحریم را برای اقتصاد کشور کم کند؛ ولی پرواضح است که اجرای سیاست‌‌‌های مالیاتی به مقدماتی نیاز دارد که از جمله آنها می‌‌‌توان به شفافیت، عدالت مالیاتی، ساده‌‌‌سازی نظام مالیاتی برای استفاده مؤدیان و دسترسی به اطلاعات جامع مالیاتی اشاره کرد.

مهم‌ترین ناکارآیی سیاست‌‌‌های مالیاتی

متاسفانه، نظام مالیاتی کشور بر پایه اهدافی مانند رشد پایدار با رفاه عمومی برای شهروندان اجرا نمی‌شود و طبعا روش‌های مناسبی نیز برای انتظارات غیر واقعی از معامله گران گسترش درآمدهای مالیاتی توسط دولت به کار گرفته نمی‌شود که می‌‌‌توان به برخی از مهم‌ترین ناکارآیی‌های سیاست مالیاتی دولت به شرح زیر اشاره کرد:

– وجود ناعدالتی مالیاتی، یکی از مهم‌ترین ناکارآیی‌های نظام مالیاتی کشور است. جامعه مالیاتی باید تعریف مشخصی داشته باشد. افزایش درآمدهای مالیاتی، بیشترین فشار را به واحدهای اقتصادی مستقل و شهروندان وارد می‌کند، در حالی که اگر درآمدهای مالیاتی ناشی از وصول مالیات از همه نهادها و شرکت‌های بزرگ وابسته به دولت حاصل شود، می‌‌‌تواند مناسب بوده و رشد اقتصادی را به همراه داشته باشد. در کشورهای پیشرفته، کمترین نرخ در مالیات‌‌‌های مستقیم، مالیات بر سود شرکت‌هاست؛ در حالی که در ایران، بیشترین مالیات در بین مالیات‌‌‌های مستقیم را مالیات بر اشخاص حقوقی (شرکت‌ها) تشکیل می‌دهد و اخذ مالیات از اشخاص حقوقی مانعی برای گسترش تولید و توسعه آنها شده است. از آنجا که اخذ مالیات از شرکت‌ها راحت‌‌‌تر است، به همین دلیل، سهم بیشتری را به خود اختصاص داده است. البته در لایحه بودجه ۱۴۰۱ کاهش ۵درصدی نرخ مالیات واحدهای تولیدی در نظر گرفته شده که نکته مثبتی در سیاست‌‌‌های مالیاتی دولت جدید است.

– از سوی دیگر، در سال‌های اخیر فشارهای مالیاتی، بسیاری از بنگاه‌‌‌های اقتصادی را از پا درآورد و موجب بیکاری تعداد زیادی کارگر شد. خیلی از شرکت‌ها هم به‌منظور فرار از مالیات به فعالیت‌‌‌های زیرپله‌‌‌ای رو آورده‌‌‌اند. دولت قصد دارد درآمدهای مالیاتی کشور را افزایش دهد که این افزایش را باید با شناسایی افراد و شرکت‌هایی که فرار مالیاتی دارند، انجام دهد. میزان فرار مالیاتی، با توجه به اقتصاد زیرزمینی، قاچاق و عدم‌شفافیت در کشورمان، بسیار بالاست. یکی از ریشه‌‌‌های مهم فرارهای مالیاتی گسترده در ایران، نبود پایگاه گسترده داده‌ای در خصوص فعالیت‌‌‌های اقتصادی و میزان مالیات بالقوه است.

– ضعف شدید سازمان امور مالیاتی، کیفیت پایین تشخیص مالیات مؤدیان است. بخش عمده فرآیند تشخیص برپایه حدس مامور مالیاتی صورت می‌پذیرد و این موضوع، به این دلیل است که سازمان امور مالیاتی، در زمینه اشراف اطلاعاتی بر فعالیت‌های اقتصادی دارای ضعف است. تشخیص‌های علی‌الراس، اطلاع‌رسانی نامناسب و پیچیدگی قوانین و مقررات مالیاتی، ناآگاهی مؤدیان نسبت به حقوق و تکالیف خود و سازمان امور مالیاتی باعث اختلاف بین مؤدی و سازمان امور مالیاتی می‌شود.

– در خصوص اخذ مالیات بر ثروت که شامل مالیات بر ارث، مالیات بر املاک و مالیات خودروهای لوکس است و در لایحه بودجه ۱۴۰۱ نیز افزایش چشمگیری داشته است، در صورت عملی‌شدن می‌‌‌تواند وضعیت مناسبی از لحاظ درآمدی داشته باشد. همان‌طور که می‌‌‌دانیم، در خصوص اخذ مالیات از واحدهای مسکونی، عمده واحدهای مسکونی متعلق به نهادها و واحدهای اقتصادی وابسته به دولت هستند که از آنها مالیات گرفته نمی‌شود. کسب درآمد از منابع مالیاتی در کشورمان، بیشترین فشار را به شهروندان و واحدهای اقتصادی کوچک وارد می‌کند.

– در هیات‌‌‌های حل اختلاف مالیاتی نیز عدم‌تخصص برخی اعضای نمایندگان حاضر در هیات نسبت به قوانین و مقررات مالیاتی و دانش حسابداری و حسابرسی موجب شده است تا برخی از آرای هیات بدون اظهارنظر موجه نسبت به اعتراض مؤدی و تایید مالیات تشخیصی صادر شود. در حال حاضر، هیات‌‌‌های حل اختلاف مالیاتی، به دلیل اینکه زیر نظر ادارات کل امور مالیاتی اداره می‌‌‌شوند و تشکیلات مستقل از ادارات مالیاتی ندارند، استقلال رأی ندارند و در بیشتر مواقع، مؤدیان را ترغیب به ادامه فرآیند دادرسی می‌کنند.

– از دیگر معایب تشخیص مالیات برای مؤدیان این است که سازمان امور مالیاتی، بدون توجه به حقوق مالیات‌‌‌دهندگان، صرفا با استناد به اطلاعات ارسالی توسط سایرین، اقدام به تشخیص مالیات کرده و در برخی موارد، مؤدی بدون آنکه از معاملات مندرج در پرونده خود اطلاعی داشته باشد، ملزم به پرداخت مالیات غیر‌واقعی می‌‌‌شود و در صورت اعتراض، سازمان امور مالیاتی اعلام می‌کند که باید اطلاعات سامانه اصلاح شود و چنانچه مؤدی نتواند اصلاحات را انجام دهد، مالیات مطالبه می‌شود و مؤدی باید از طریق مراجع قضایی علیه ارسال‌‌‌کننده اطلاعات نادرست اقامه دعوی کند؛ یعنی مؤدی اگر بخواهد با صرف وقت و هزینه، حق خود را مطالبه کند، به سال‌ها زمان نیاز دارد. هرچند قانون مالیات‌‌‌های مستقیم، جرائمی را هم برای ارسال اطلاعات نادرست پیش‌بینی کرده؛ اما درست تلقی کردن اطلاعات ارسالی دیگران در سامانه و تشخیص مالیات بر این اساس، به دور از انصاف است.

سازمان امور مالیاتی، ضعف سیستم‌های نظارتی و اطلاعاتی خود را از طریق تحمیل هزینه به مؤدیان مالیاتی جبران کرده و به جای ایجاد زیرساخت‌‌‌های کسب اطلاعات و توسعه فرهنگ مالیات‌‌‌ستانی، روشی ساده را در پیش گرفته است و بدون اینکه به زحمت بیفتد، در شرایطی که اطلاعات اشتباه در پرونده مالیاتی مؤدی قرار گیرد، ارسال‌کننده اطلاعات باید مدارک اثبات ادعای خود را ارائه کند. به عبارتی مدعی باید برای ادعای خود دلایل مستند ارائه کند؛ نه اینکه مؤدی به دنبال رد ادعای واهی دیگران باشد.

راز خروج معامله‌گران بزرگ ارزی

چرا در روزهای اخیر بازار ارز کم‌نوسان است؟ پاسخ؛ نهنگ‌ها یا معامله‌گران بزرگ از بازار خارج شده‌اند. چرا؟ «کوچ به بازارهای دیگر»، «کمبود نقدینگی»، «انتظارات» و «محدود شدن بازه نوسان» که احتمال کسب سود از بازار ارز را کم می‌کند. چرا دامنه نوسانات روزانه به شدت کاهش یافته است؟ پاسخ؛ کانال‌های موازی تحریک دلار کم‌اثر شده است. چرا؟ «ثبات نرخ حواله درهم»، «نبود فاصله آربیتراژی با بازارهای همسایه» و «فاصله نرمال قیمت صرافی‌های بانکی با بازار آزاد». گروهی معتقدند، با توجه به دست بالای بازارساز، نهنگ‌ها تمایلی برای زورآزمایی با او ندارند. معامله‌گران بزرگ به‌دنبال ورود به بازار پس از کاهش قدرت بازارساز هستند. پیشنهاد؛ اگر بازارساز می‌خواهد روند میان‌مدت بازار را مدیریت کند، باید قیمت و حجم مداخله را با انتظارات خود از درآمدهای ارزی آتی تنظیم کند. سیاست‌گذاران نیز باید قدرت مانور بازارساز را به رسمیت بشناسند و به جای فشار در جهت کنترل قیمت تمرکز را بر مدیریت نوسان قرار دهند. چرا؟ نزدیک شدن قیمت صرافی‌های بانکی و سامانه نیما به بازار آزاد، تا حدی قیمت را از هجوم نوسان‌گیران در امان نگه داشته است. اما فشار برای کاهش قیمت بدون توجه به درآمدهای آتی احتمال کاهش قدرت مانور و افزایش ریسک حملات سفته‌بازانه را بالا می‌برد.

راز خروج معامله‌گران بزرگ ارزی

به نقل از دنیای اقتصاد، در چهارمین روز هفته، دلار یک روز کم‌نوسان کاهشی دیگر را پشت‌سر گذاشت و سکه تمام‌بهار آزادی نیز دومین افت متوالی را تجربه کرد. روز سه‌شنبه، شاخص ارزی ۴۰ تومان افت قیمت را به ثبت رساند و به بهای ۱۲ هزار و ۵۰ تومان رسید. در مورد افتقیمت دلار در روزهای اخیر توافق نظر خاصی میان معامله‌گران وجود ندارد. با این حال، اکثر معامله‌گران بازار باور دارند که بازیگران بزرگ بازار موسوم به نهنگ‌ها تمایلی برایخرید و فروش از خود نشان نمی‌دهند. نهنگ‌های ارزی، معامله‌گران بزرگی هستند که می‌توانند با ورود خود قیمت را دچار نوسانات شدید کاهشی یا افزایشی کنند.

چرا معامله‌گران بزرگ خرید وفروش ارزی را کم کرده‌اند؟

محدود شدن دامنه نوسانات: عده‌ای معتقدند محدود شدن نوسانات دلار از اواخر اردیبهشت‌ماه و نزول قیمت دلار در دو ماه اخیر موجب شده است که بسیاری از معامله‌گران تمایلی برای خرید و فروش دلار نداشته باشند. قیمت دلار که ۱۵ اردیبهشت تا محدوده ۱۵ هزار تومانی رشد کرده بود، به یکباره گرفتار امواج نزولی شد که در مقطعی حتی آن را تا مرز ۱۱ هزار تومانی پایین برد. در این میان، قیمت گاها با سرعت و شیب تند در مسیر کاهشی حرکت کرده است و بعضا پس از افزایش‌های موقت به مسیر نزولی بازگشته است. همین عامل موجب شده که بعضا افراد زیادی در قیمت‌های بالاتر اقدام به خرید کرده باشند و هم‌اکنون به‌عنوان متضرر ارزی حاضر به فروش ارز خود نباشند. هم زمان ریالی هم برای حضور در بازار نداشته باشند.کوچ به بازارهای دیگر: عده‌ای نیز باور دارند، بازیگران بزرگ بازار از معاملات بازار ارز خارج شده‌اند و به سوی بازارهای امن‌تر مانند بازار سهام و مسکن رفته‌اند. این عده احتمال برخورد با معامله‌گران ارزی را عامل جابه‌جایی به سایر بازارها عنوان کرده‌اند. به گفته آنها، در یک انتظارات غیر واقعی از معامله گران سال گذشته با معامله‌گران ارز و سکه برخوردهای امنیتی صورت گرفته است، در نتیجه بازارهای دیگر برای سرمایه‌گذاری آنها مناسب‌ترند.

کمبود نقدینگی: عده دیگری از فعالان، کمبود نقدینگی در بازار را عامل کاهش نوسانات دلار دانسته‌اند. از نظر این عده، بیشتر معامله‌گران بزرگ در سال گذشته ارز مورد نیاز خود را تهیه کرده‌اند و در حال حاضر، تمایلی به فروش آن نیز ندارند؛ با این حال، نقدینگی دیگری در دست آنها باقی نمانده است که اقدام به خریدهای بیشتر کنند. در واقع برخلاف گروه دوم که اعتقاد دارند معامله‌گران بزرگ به سوی بازارهای دیگر کوچ کردند یا به دلایل امنیتی تمایلی ندارند در بازار مشارکت کنند، دسته دوم اساسا معتقدند ریال زیادی برای معامله‌گران بزرگ باقی نمانده است که در معاملات بازار مداخله کنند. انتظارات: گروهی از فعالان نیز عدم‌حضور بازیگران بزرگ در بازار را ناشی از انتظارات آنها نسبت به آینده قیمت بازار عنوان کرده‌اند. این عده باور دارند، بازارساز در شرایط کنونی دست بالاتر را در بازار دارد و نهنگ‌ها تا زمانی که احساس نکنند از میزان عرضه کاسته شده است، تمایلی برای حضور مجدد در بازار نخواهند داشت.

ثبات درکانال‌های موازی بازار

در‌حالی‌که عده‌ای نبود معامله‌گران بزرگ را عامل کم‌نوسانی بازار ارز عنوان کرده‌اند، عده‌ای دیگر از فعالان بر ثبات عوامل روزانه‌ای تاکید دارند که معمولا معامله‌گران به طور سنتی رصد می‌کنند.نرخ حواله درهم: دیروز نرخ حواله درهم تغییرات قیمتی خاصی نداشت و عمدتا در محدوده ۳ هزار و ۳۰۰ تومانی تغییرات خود را به ثبت رساند. این در حالی بود که دو روز قبل در محدوده ۳ هزار و ۳۲۰ تومان معامله شده بود و روز سه‌شنبه نه‌تنها نتوانست به بالای این سطح بازگردد؛ بلکه در مقطع کوتاهی به زیرمرز ۳ هزار و ۳۰۰ تومانی رفت.در سال‌های اخیر نرخ حواله درهم برای معامله‌گران بازار داخلی از اهمیت زیادی برخوردار شده است و روند قیمتی آن به دقت توسط بازیگران بازار رصد می‌شود. وقتی قیمت حواله درهم حدود ۳ هزار و ۳۰۰ تومان باشد، قیمت دلار در بازار داخلی در شرایط عادی می‌تواند در حدود ۱۲ هزار و ۱۰۰ تومان قیمت بخورد. زمانی که قیمت دلار مانند دیروز کمی پایین‌تر از معادل درهمی آن معامله شود، نشان می‌دهد یا عرضه ارز در بازار داخلی بالاتر بوده است یا انتظار معامله‌گران فردایی نسبت به قیمت کاهشی‌تر است.

نبود فاصله آربیتراژی با بازارهای همسایه: به گفته فعالان، دیروز ارزش دلار در کشورهای همسایه نیز فاصله چندانی با بازار داخلی نداشت و همین عامل مهمی بود که موجب می‌شد خریداران آربیتراژی وارد بازار نشوند. به‌عنوان مثال براساس صحبت‌های فعالان، دیروز قیمت دلار در هراتافغانستان و سلیمانیه عراق فاصله زیادی با بازار داخلی نداشت که معامله‌گران ارز را از بازار داخلی خارج کنند و به آن سوی مرزها ببرند.فاصله نرمال قیمت صرافی‌های بانکی با بازار آزاد: روز گذشته صرافی‌های بانکی نیز قیمت فروش دلار خود را نزدیک به قیمت بازار آزاد تعیین کردند تا از این سو نیز تقاضای کاذبی وارد بازار نشود. در ساعات ابتدایی دیروز نرخ فروش توسط صرافی‌های بانکی ۱۲ هزار و ۵۰ تومان اعلام شد که اختلاف بسیار محدودی با قیمت این ارز در بازار آزاد داشت. پس از ساعت ۴ بعدازظهر قیمت بر تابلوی این صرافی‌ها تا ۱۱ هزار و ۹۵۰ تومان پایین رفت. در مجموع می‌توان گفت دیروز بازار از سوی عوامل معمول، مانند نرخ حواله درهم، ارزش دلار در کشورهای همسایه و نوع قیمت‌گذاری صرافی‌های بانکی تحریک نشد. از آن سو به‌دلیل نبود تقاضای معامله‌گران بزرگ امکان نوسان صعودی خاصی نیز در بازار وجود نداشت.

دو دیدگاه به آینده دلار

برخی فعالان باور دارند، در‌صورتی‌که قیمت دلار به همین روند کم‌نوسان ادامه دهد و توان عبور از سطح ۱۲هزار و۲۰۰ تومان را از خود نشان ندهد، امکان ورود خالی‌فروشان در بازار وجود دارد که با افزایش فروش‌ها زمینه را برای ورود دلار به قیمت‌های پایین‌تر فراهم کنند. این در حالی است که عده دیگری باور دارند، مرز ۱۲ هزار تومانی کف قیمت دلار است و از این نقطه خریدهای ارزی افزایش خواهد یافت، هرچند ممکن است منجر به ورود قیمت‌ها به سطوح بسیار بالاتر نشود. عده زیادی از فعالان باور دارند؛ در‌صورتی‌که بازارساز همین طور عرضه خود را ادامه دهد، احتمال رفتن قیمت به سطوح بالا محدود است. این در حالی است که عده‌ای از فعالان معتقدند به‌دلیل محدود شدن درآمدهای نفتی، بازارساز نمی‌تواند این میزان سطح عرضه را ادامه دهد.

سکه به افزایش اونس توجهی نکرد

سکه تمام‌بهار آزادی برای دومین روز متوالی کاهش قیمت را تجربه کرد. دیروز هر سکه تمام‌بهار آزادی ۳۰ هزار تومان از ارزش خود را از دست داد و به بهای ۴ میلیون و ۱۷۰ هزار تومان رسید. سکه در روز دوشنبه نیز ۱۰ هزار تومان افت را ثبت کرده بود و روی قیمت ۴ میلیون و ۲۰۰ هزار تومان قرار گرفته بود. این در حالی است که روز یکشنبه سکه ۱۵ هزار تومان افزایش را تجربه کرده بود و به قیمت ۴ میلیون و ۲۱۰ هزار تومان رسیده بود؛ این افزایش در شرایطی رخ داده بود که بهای دلار در بازار داخلی طی یک روز ۱۳۰ تومان افت قیمت را به ثبت رسانده بود. در آن مقطع زمانی دسته‌ای از معامله‌گران، انتظار بازیگران داخلی برای افزایش بهای اونس طی هفته جاری را عامل بی‌محلی سکه‌بازان به کاهش بهای دلار عنوان کردند. جالب آنجاست که قیمت اونس جهانی طی روزهای دوشنبه و سه‌شنبه افزایش یافت، ولی سکه وارد مدار نزولی شد. این موضوع موجب شد عده‌ای از فعالان چنین استدلالی را مطرح کنند که بازار سکه بیشتر از قیمت اونس به روند بهای دلار در بازار داخلی حساس است. از نظر آنها، اگر سکه در روز یکشنبه با افت دلار همراهی نکرد به‌دلیل آن بود که انتظار داشتند قیمت دلار طی روزهای بعد افزایشی شود. با این حال، دلار کاهشی ماند و سکه نیز طی روزهای بعد خود را با آن هماهنگ کرد. این دیدگاه در شرایطی مطرح می‌شود که عده‌ای از معامله‌گران باور دارند، اونس در ادامه هفته با کاهش احتمالی نرخ بهره در آمریکا رشد بیشتری را تجربه خواهد کرد و شاید این عامل بتواند روند سکه را تا حدی تغییر دهد.

علل روانشناختی نفروختن سهام زیانده در بازار بورس

سرمایه گذاری در بورس این روزها علاقمندان فراوانی یافته است، اما بسیاری از این علاقمندان با همان آموخته‌هایی که در محیط خانه و اجتماع فرا گرفته‌اند، وارد بازار بورس شده‌اند؛ غافل از اینکه معامله‌ گری در بازار سهام از لحاظ روانشناسی بورس تفاوت‌های بسیاری با محیطی که افراد در آن رشد یافته‌اند دارد.عقایدی که معامله‌ گران در طول زمان در محیط خانواده انتظارات غیر واقعی از معامله گران و جامعه فراگرفته‌اند تا به کمک آنها در اجتماع به درستی رفتار نمایند، در محیط معامله گری به صورت موانع روانشناسی بورس عمل خواهند نمود. یکی از پیامدهای آن می‌تواند نفروختن سهام زیانده در بورس باشد. در تمام دوره های آموزش بورس بر این مساله تاکید می‌شود که این شیوه در نهایت ضررهای مادی زیادی را برای معامله‌ گران به همراه دارد.

در این مقاله سعی داریم عوامل روانشناختی سهام زیانده را طبق فهرست زیر بررسی کنیم:

  1. نقش تربیت‌های معمول اجتماعی در معامله ‌گری سهام در بازار بورس
  2. ارتباط خطای هدر رفته (رولف دوبلی) با معامله‌ گری سهام در بازار بورس
  3. پیامدهای روانشناختی عدم قبول مسولیت در بازار سهام
  4. بررسی نقش سندروم امید واهی در نگهداشتن سهام زیانده
  5. وابستگی احساسی به سهام در بورس
  6. چرایی ضرر و زیان در بورس

نقش تربیت‌های اجتماعی در معامله گری بازار بورس

علاقمندان به بازار بورس در شرایطی رشد یافته‌اند که در بروز خلاقیت‌های خود کاملا آزاد بوده‌اند. به همین خاطر گمان می‌برند که برای موفقیت در بازار بورس فقط آموختن تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی – فاندامنتال کفایت می‌کند. این گروه از افراد به ندرت اطلاع دارند که در عرصه‌ای مانند بازار چگونه در برابر سهام زیانده باید رفتار کنند.

در بازار سرمایه برخلاف محیط‌های اجتماعی که در آن بزرگ شده‌ایم، قیمت‌ها همیشه و در هر لحظه در حال نوسانند و فرصت‌هایی که افراد باید تصمیم‌گیری کنند بی‌شمار هستند. در این بازار معامله ‌گران باید نه تنها در مورد ورود یا عدم ورود به معامله تصمیم بگیرند، بلکه در معامله‌ گری لازم است که برای زمان ورود، مدت زمان ماندن در معامله و شرایط خروج از آن هم تصمیم‌گیری کنند. چون که هیچ مرجع مشخصی برای تعیین موارد ذکر شده غیر از آنچه در ذهن معامله‌ گر است وجود ندارد.

در محیط معامله‌ گری افراد باید برای خود قوانینی وضع کنند و خود را ملزم به رعایت آنها نمایند. این قوانین باید متفاوت از آن چیزی باشد که در تربیت‌های معمول اجتماعی فرا گرفته‌اند. زیرا تربیت‌های معمول در بازار بورس و محیط معامله‌ گری کارایی ندارد و افرادی که با این الگو وارد بازار شده‌اند، همیشه ترس و نگرانی و ناکامی آنها را همراهی خواهد کرد. به عنوان مثال، تعریف حد ضرر در بورس برای خارج شدن از سهام زیانده در تربیت‌های اجتماعی جایگاهی ندارد و افرادی که این مورد را بر اساس تربیت‌های اجتماعی خود نادیده می‌گیرند، در نهایت باعث شکست خود در بازار می‌شوند.

روانشناسی بازار بورس

ارتباط خطای هزینه (رولف دوبلی) با معامله گری سهام در بازار بورس

به جای اینکه به کسب سود در معامله فکر کنید، به انجام معامله درست در بورس فکر کنید.

رولف دوبلی نویسنده و کارآفرین سوییسی است که در کتاب هنر شفاف اندیشیدن بزرگترین خطاهای فکری را معرفی می‌کند و در خطای پنجم به خطای هزینه هدر رفت اشاره دارد و معتقد است برای بهتر اندیشیدن بهترست هزینه‌هایی راکه تا امروز کرده‎‌ایم فراموش کنیم.

در بازار بورس نیز اگر به جای اینکه فکر کنید که چه مقدار پول در یک معامله به دست می‌آورید یا از دست می‌دهید، فقط به انجام معامله درست فکر کنید، پول خودش هوای خودش را خواهد داشت و از دست نخواهد رفت.

عده‌ای از معامله ‌گران بر این باورند که ضرر سهام زیانده آنها آنقدر بزرگ شده است که دیگر آن سهام ارزش فروختن ندارند و باید آنقدر صبر کنند تا بازار تغییر رفتار دهد و پول از دست رفته به حسابشان باز گردد. غافل از اینکه ممکن است روز به روز به زیانشان افزوده شود. به این گونه معامله‌ گران باید گفت: اهمیتی ندارد که سهام زیانده خود را در چه قیمتی خریداری نموده‌اند، بلکه مهمتر آن است که از قبل بدانند سهام زیانده خود را چه موقع بفروشند. این افراد اگر حد ضرر مناسبی را برای خود تنظیم کرده باشند، می‌توانند زیان‌های خود را تا حد زیادی کاهش دهند.

زیان‌های بسیاری از افراد در بورس به علت عدم واکنش نسبت به وقایع بوده است. زیرا این دسته از معامله‌ گران فقط اضافه شدن زیان‌های خود را نظاره می‌کنند. با این رفتار هیچ واکنش مثبتی نسبت به کاهش قیمت سهام زیانده نشان نداده و فقط به پول فکر کرده‌اند؛ بدون اینکه برنامه‌ای برای معاملات خود داشته باشند.

این همان خطای هزینه هدر رفته (رولف دوبلی) است که می‌گوید، سرمایه‌ گذاران اغلب قربانی خطای هزینه‌ی هدر رفته‌اند. به این معنی که بیشتر مواقع تصمیم‌های تجاریشان را بر اساس قیمت خرید می‌گیرند. به همین خاطر، پول بسیاری بابت این سهام از دست داده‌اند و الان نمی‌توانند این سهام زیانده را بفروشند.

این استدلال بسیار غیر منطقی است، چرا که قیمت خرید نباید هیچ نقشی داشته باشد. مهم عملکرد آینده سهام خواهد بود و به شکل طعنه‌آمیزی هر چه سهام زیانده ضرر بیشتری بدهد، سرمایه‌ گذاران تمایل بیشتری برای نگه داشتن آن دارند.

پیامدهای روانشناختی عدم قبول مسئولیت در بازار سهام

قبول مسئولیت به این معناست که بپذیرید و قبول کنید که شما خودتان مسئول تمام شکست‌ها و موفقیت‌هایتان هستید و بازار بورس هیچ نقشی در شکست و موفقیت شما ندارد. اگر معامله‌ گران اعتقاد داشته باشند که در بورس، شکست در معامله و ضرر کردن اجتناب ناپذیر است و ضرر جزئی از ماهیت معامله‌ گری است؛ در نهایت قبول مسئولیت کرده‌اند و ریسک‌های آن را پذیرفته اند. پس معامله‌ گر به راحتی می‌تواند با مدیریت سرمایه از معامله سهام زیانده خارج و به معامله بعدی خود بپردازد.

بر عکس این قضیه نیز صادق است؛ به این معنی که معامله گر ریسک و مسئولیت معامله را کامل درک نکرده و انتظار رفتار و عکس‌العمل‌های بازار سرمایه را نداشته باشد. به عنوان مثال، هنگامی که بازار بر خلاف میل او پیش می‌رود، معامله‌ گر به شدت دچار ضررهای روحی و مالی می‌شود. به همین خاطر، خارج شدن از معامله ای که در ضرر است و با سهام زیانده روبرو شده است برایش سخت و تا حدی غیر ممکن می‌شود.

روانشناسی بازار بورس

بررسی نقش سندروم امید واهی در نگه داشتن سهام زیانده

سندروم امید واهی یعنی انتظارات غیر واقع‌بینانه از خود و رفتار سهام در بورس‌! گاهی معامله‌ گران دچار این سندروم می‌شوند؛ به این صورت که انتظاراتی نسبت به خود و رفتار سهام ایجاد می‌کنند که به دور از واقعیت است. این معامله‌ گران با تمرکز بر آرزوهای فراتر از واقعیت ، خود را از مسیر موفقیت دور می‌کنند و با محاسباتی خیالی به انتظارات و آرزوهایی محال وابسته می‌شوند.

معامله‌ گران در بورس به دو طریق گرفتار این سندروم می‌شوند:

  1. تمایل دارند در معامله‌ای وارد شوند که یک شبه راه صد ساله را طی نمایند.
  2. آنقدر در معامله و سهام زیانده باقی می‌مانند به این امید که قیمت برگردد و آنها از ضرر خارج شده و به سودی افسانه‌ای دست یابند.

ساده لوحی، میل به ثروت اندوزی و طمع ورزی از عواملی است که به سندروم امید واهی دامن می‌زند.

وابستگی احساسی به سهام در بورس

از دیگر مشکلات روانشناسی بازار بورس، وابستگی احساسی به سهام است که در بین سرمایه‌ گذاران و معامله‌ گران به شدت رایج است.

این افراد سهام زیانده را بدون توجه به روند آن و وضعیت سود‌آوری شرکت برای سال‌ها نگهداری می‌کنند. در حالی‌که می‌بایست روند و سود‌آور بودن شرکت را بررسی نمایند و تا جایی با سهام بمانند که برایشان سود‌آور بوده و با سهام زیانده همراه نباشند.

نکته‌ای که باید به آن توجه کرد این است که سبد سهام و دارایی باید بر اساس اصول سرمایه ‌گذاری باشد و نه بر اساس وابستگی احساسی.

چرایی ضرر و زیان در بورس

هرکس رفتارها و حالات فکری خاص خودش را دارد که میل زیادی به تکرار آنها دارد که با اصول معامله گری تداخل پیدا می‌کند و در نهایت باعث ضرر و زیان در بورس می‌شود. در اینجا قصد دارم به بعضی از این رفتارها و حالات فکری اشاره کنم:

  1. معامله بی حساب درحجم بالا
  2. خرید و فروش عجولانه سهام
  3. گیر کردن در یک معامله ضرر ده و عدم خروج از آن
  4. عدول از قوانین و روش کاری
  5. غلو در تفسیر سیگنال ها
  6. تغییر متوالی استراتژی معاملاتی
  7. پریدن وسط معامله بدون تحقیق
  8. عدم توجه به مدیریت سرمایه

در پس هر یک از این رفتارها نگرش یا احساسی خفته است که آن را پیش می‌راند و باعث ضرر و زیان در بورس می‌شود. همه ما اشتباهات خاص خود را در معامله گری داریم این اشتباهات گاهی تکرار می‌شوند و هر بار باعث ضرر و زیان در بورس می‌شوند.

روانشناسی بازار بورس

هر بار از خود می‌پرسیم که آیا امکان غلبه بر این رفتارهای مخرب وجود دارد که ضرر و زیان در بورس کاهش یابد؟

در مقالات آینده بیشتر با رفتارها و حالات فکری معامله گران آشنا خواهیم شد و راه های غلبه بر این حالات که منجر به ضرر و زیان در بورس می‌شود را بررسی خواهیم کرد.

معامله گر موفق اصول خودش را برای مدیریت سرمایه دارد و می‌داند چه مقدار از سرمایه اش را باید به هر معامله ای اختصاص دهد. نهایت اینکه برای کم کردن ضرر و زیان در بورس علاوه بر مدیریت سرمایه باید بتوانیم بر احساسات خود غلبه کنیم. کنترل احساسات و مدیریت سرمایه کلید موفقیت در بورس هستند که رعایت آن‌ها باعث می‌شود ضرر و زیان در بورس کاهش یابد. با رعایت قوانین یک استراتژی موفق، معامله گر به سودهای خوبی دست می‌یابد که شاید در بازارهای دیگر نتوان به این سودها دست یافت.

نتیجه گیری

سرمایه‌ گذاری و موفقیت در بازار سرمایه بدون توجه به عوامل روانشناسی بازار بورس امکان پذیر نیست. امروزه متاسفانه ضررهای بسیاری از معامله‌ گران در بورس به خاطر اهمیت ندادن به همین مسائل روانشناختی بورس است که در این مقاله فقط یکی از اثرات آن را بررسی کردیم.

در نتیجه، لازم است که اهمیت بیشتری به مسائل روانشناسی بازار بورس دهیم . امید است که با توجه به این مسائل و یادگیری تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی و مدیریت سرمایه، جامعه معامله‌گری باسواد و آگاه‌تری داشته باشیم و کمتر شاهد رفتارهای احساسی و بدون برنامه در مواجه شدن با سهام زیانده باشیم. لازمه دست یافتن به این دیدگاه یادگیری سرمایه گذاری در بورس از طریق مقالات آموزشی و یا شرکت در کلاس های آموزش بورس است. همچنین لازم است نگاه تک بعدی به آموزش ها نداشته باشیم.

در پایان از شما خواننده گرامی درخواست می‌کنم که تجربیات خود را در مورد همراهی کردن با سهام زیانده و علل این همراهی از نظر خودتان را با ما به اشتراک بگذارید.

نوشته‌های مرتبط

اندیکاتور ZigZag : بهترین مسیر برای یافتن نقاط کلیدی

در واقع اندیکاتور ZigZag یک فیلتر گرافیکی برای ساده نشان دادن یک تصویر بصری از حرکت قیمت است. این اندیکاتور داده های قیمت را تغییر نمی دهد، حداقل محاسبات ریاضی را انجام می دهد و یک ابزار برای تجزیه و تحلیل روند بازار محسوب می شود.

آشنایی با حق تقدم سهام

آشنایی با حق تقدم سهام افرادی که به تازگی وارد عرصه سرمایه گذاری در بورس شده اند، ممکن است با مفهوم سرمایه حق تقدم سهام آشنایی نداشته باشند. اگر به مفاهیم دنیای سرمایه گذاری و بورس علاقه مند هستید با ما همراه باشید تا با این مفهوم به زبان ساده آشنا شوید. قبل از توضیح […]

وارن بافت کیست+مستند زندگی پولدار ترین مرد دنیا

وارن بافت کیست+مستند زندگی پولدار ترین مرد دنیا وارن ادوارد بافت در ۳۰ آگوست سال ۱۹۳۰ از مادری به نام لیلا و پدری به نام هاوارد که کارگزار بورس و نماینده‌ی کنگره بود متولد شد. او که دومین فرزند بزرگ خانواده بود، دو خواهر داشت و در سنین بسیار پایین، استعداد شگفت انگیزی را در […]

الگوهای قیمتی در تحلیل تکنیکال

الگوهای قیمتی در تحلیل تکنیکال بخشی از آموزش های مربوط به تحلیل تکنیکال کلاسیک، مبحث الگوهای نموداری یا الگوهای قیمتی در روند سهام هست. توصیه می شود حتی اگر تمایلی به یادگیری تحلیل گری پیشرفته بازار سرمایه ندارید، اما حداقل به عنوان معامله گر به این الگوها توجه کنید و آن ها را یاد بگیرید […]

معرفی کتاب: راهنمای بازارهای مالی

معرفی کتاب: راهنمای بازارهای مالی چرا این بازارها به وجود می آیند و چگونه عمل می کنند؟ یادگیری و دانش اندوزی پیرامون اقتصاد و عملکرد بازار های مالی پیش از ورود به آغاز معامله گری در هر بازارمالی لازم و اجتناب ناپذیر است. بنابراین الزام، به معرفی کتاب راهنمای بازار های مالی اثر مارک لوینسون […]

تسلط کامل بر احساسات در عرصه معامله گری فارکس

وضعیت ذهنی و روانی معامله‌گر تأثیر جدی بر نتیجه معاملات و عملکرد او در بازار دارد.

احساسات و غرایز انسانی به راحتی می‌توانند عملکرد معامله‌گر را تحت تأثیر قرار دهند و حتی بهترین استراتژی‌ها و تحلیل‌های معاملاتی را بی‌اثر کنند.

هر معامله‌گری باید بداند چگونه احساسات خود را تشخیص دهد و در سریع‌ترین زمان ممکن آن‌ها را کنترل کند.

شما انتظارات غیر واقعی از معامله گران به عنوان معامله‌گر همیشه با چهار حس مخرب درگیر خواهید بود و حتی اگر به سطح حرفه‌ای معامله‌گری هم برسید باز هم با این چهار حس مواجه خواهید شد.

حس طمع، ترس، امید و پشیمانی همیشه با شما همراه خواهند بود. زمان نمی‌تواند کمکی برای مقابله با این چهار حس بکند، اما اگر یاد بگیرید که این احساسات را در زمان معامله تشخیص دهید، می‌توانید آن‌ها را کنترل کنید.

کنترل این چهار حس مخرب باعث خواهد شد تا شما از ورود به معاملات غیرمنطقی یا تغییر بدون دلیل دستورات حد ضرر و حد سود و حتی تغییر بی‌مورد حجم معامله خودداری کنید.

اگر معامله‌گری نتواند ذهن و احساسات خود را کنترل کند، با تصمیمات اشتباه و احساسی زمینه را برای اخراج خود از بازار فراهم خواهد کرد.

همه ما با مفهوم طمع آشنا هستیم. تمایل بیش از حد انسان به تصاحب پول یا ثروت همان طمع است.

در حرفه معامله‌گری طمع می‌تواند در شکل انتظارات غیر واقعی از بازار ظاهر شود. به این صورت که معامله‌گر خواسته غیر واقعی از معاملات داشته باشد.

اگر شما هم در حین فعالیت در بازار احساس کنید که از معامله انتظار سود غیرمعمولی دارید و یا می‌خواهید سریع سود کنید، مطمئن باشید که طمع به سراغ شما آمده است.

از اولین پیامدهای طمع، تغییر حجم معاملات است، به این صورت که شما ریسک معاملات را بالا می‌برید.

تشخیص چنین حسی کار سختی نیست. اگر احساس کردید مشکلی با افزایش ریسک معاملات ندارید، بدانید که طمع موجب زیان و ضرر شما خواهد شد.

هر چقدر هم که استراتژی شما سفت و سخت باشد، حس طمع می‌تواند شما را متقاعد کند که بی‌خیال سیستم معاملاتی شوید!

هر چند حرف زدن از تشخیص طمع کار آسانی است، اما در عمل شاید معامله‌گر حتی متوجه این حس هم نباشد.

به طور مثل شاید معامله باز با سود خوبی داشته باشید و به آن نگاه کنید و فکر کنید که با باز نگه‌داشتن آن چقدر دیگر هم می‌توانید سود کنید.

اما به طور حتم فراموش خواهید کرد که سود معامله باز قطعی نیست!

یعنی این سود اگر تثبیت نشود، می‌تواند به راحتی از دست برود و حتی معامله سود ده به معامله زیان ده تبدیل شود.

یعنی تا وقتی معامله بسته نشده، سود ده یا زیان ده بودن آن مشخص نیست!

بسیاری از معامله‌گران با نگاه کردن به لیست معاملات باز خود دچار اشتباه می‌شوند.

آن‌ها فکر می‌کنند که سود یا زیان معاملات قطعی است.

تسلط کامل بر احساسات در عرصه معامله گری فارکس

همین تصور غلط باعث می‌شود تا معامله‌گران با زیر پا گذاشتن سیستم معاملاتی خود دست به تغییر دستورات حد ضرر و حد سود بزنند.

همین حس طمع به راحتی عملکرد معامله‌گر را زیر سؤال می‌برد.

دیده شده که معامله‌گر با نزدیک شدن بازار به حد سود او، طمع کرده و حد سود را دوباره تغییر داده و در فاصله دور تری از اهداف قبلی قرار داده است.

در اکثر مواقع چنین کاری تنها باعث سود کمتر می‌شود!

خروج از معامله‌ای که سود خوبی را نشان می‌دهد کار سختی است.

در حقیقت معامله را باید دقیقاً زمانی بست که سود خوبی دارد و وضعیت معامله هم امیدوار کننده است.

بسیاری از معامله‌گرانی که با سود کمتری از بازار خارج می‌شوند (در مقایسه با حد سود اولیه معامله)،

افرادی هستند که معامله را بیش از حد معمول باز نگه داشته‌اند، حد سود را تغییر داده‌اند و یا اهداف غیر واقعی برای معامله تعیین کرده‌اند.

همه این عوامل نتیجه حس طمع است!

همه معامله‌گران حرفه‌ای و تازه کار در دوره‌ای از کار خود دچار ترس می‌شوند.

ترس می‌تواند اثرات خوب و بد داشته باشد، بر خلاف حس طمع که همیشه به ضرر معامله‌گر است.

ترس حس قوی‌تری است. ترس یک واکنش غریزی برای حفظ بقاست. ترس از دست دادن پول می‌تواند هم خوب باشد و هم بد.

به همین دلیل در مواجه با حس ترس، معامله‌گر باید به دنبال حفظ توازن باشد.

ترس از دست دادن حساب معاملاتی واقعی باعث می‌شود تا معامله‌گر در تمامی معاملات خود از حد ضرر استفاده کند.

در این مورد ترس به نفع معامله‌گر عمل می‌کند. اما ترس می‌تواند علیه معامله‌گر هم باشد.

معامله‌گری که ترسیده به احتمال زیاد از ورود به بازار خودداری خواهد کرد و فرصت‌ها را از دست خواهد داد.

یکی از عوامل دیگری که موجب ترس معامله‌گر می‌شود، ریسک بیش از حد در معاملات است.

به طور کلی برای مدیریت حس ترس باید دو کار انجام دهید:

اول باید درک کنید که معامله قبلی شما تأثیری بر نتیجه معامله بعدی نخواهد داشت.

دوم، باید میزان حجم معامله‌ای که با آن راحت هستید را پیدا کنید.

گوش دادن به اخبار یا گزارش‌های اقتصادی هم می‌تواند معامله‌گران را بترساند.

اخبار و گزارش‌های اقتصادی می‌توانند معامله‌گر را متقاعد کنند که وارد معامله جدیدی شود،

یا معامله فعلی را ببندد، بدون اینکه اصلاً توجهی به وضعیت تکنیکال بازار داشته باشد.

در حقیقت بررسی اخبار و گزارش‌های اقتصادی امری ضروری است،

اما چنین اطلاعاتی برای ورود لحظه‌ای به بازار یا بستن معاملات فعلی کاربردی ندارند.

امید حس خطرناکی برای معامله‌گر است.

شاید درک و تشخیص این حس کار سختی برای معامله‌گر باشد، چون‌که به طور کلی حس امید، حس خوبی است.

اما در حرفه معامله‌گری حس انتظارات غیر واقعی از معامله گران امید می‌تواند کشنده باشد.

امید به این معنی است که شخص انتظار دارد که اتفاقی بیفتد.

وقتی معامله‌گر تحت تأثیر حس امید معامله می‌کند، معمولاً به این نتیجه می‌رسد که حتماً سود خواهد کرد.

شاید این حس باعث شود تا معامله‌گر دستور حد ضرر را تغییر دهد و یا اصلاً دستورات حد ضرر را حذف کند!

چون‌که معامله‌گر امید دارد که بازار به نفع او تغییر خواهد کرد.

حس امید می‌تواند به حس طمع تغییر یابد و معامله‌گر به سودهای سریع یا غیر واقعی امیدوار شود.

در بهترین حالت معامله‌گری که به آینده امید دارد با سودهای کمتری از بازار خارج خواهد شد.

در واقع وقتی معامله سود خوبی دارد، معامله‌گر به امید سودهای بیشتر از بستن آن خودداری خواهد کرد.

اینکه معامله‌گر امیدوار باشد هر معامله‌ای که باز می‌کند با سود بسته خواهد شد، دیدگاه غلطی است.

امیدوار بودن به معاملات می‌تواند احساسات دیگری را هم زنده کند.

معامله‌گری که به یک معامله امید دارد، اگر با زیان از بازار خارج شود، دچار سرخوردگی خواهد شد.

ناراحتی، خشم و پشیمانی از پیامدهای امید واهی است.

معامله‌گر باید همیشه دیدگاه واقع‌بینانه داشته باشد و کاملاً درک کند که هر معامله‌ای قرار نیست در بهترین سناریو بسته شود.

در عملکرد معامله‌گران موفق و حرفه‌ای همیشه شاهد ترکیبی از معاملات سود ده و زیان ده هستیم.

این برآیند معاملات است که اهمیت دارد، نه نتیجه تک تک معاملات.

پشیمانی

حس پشیمانی زمانی به سراغ معامله‌گر می‌آید که معامله‌ای را با زیان بسته باشد

و یا این‌که فرصت معاملاتی خوبی را از دست داده باشد.

معمولاً حس پشیمانی نتیجه احساساتی مثل طمع و ترس است که در بالا آن‌ها را بررسی کردیم.

معامله‌گران تازه کار بیش از حد به معاملات قبلی خود تمرکز می‌کنند.

هر معامله‌گری باید این حقیقت را درک کند که هیچ‌گاه دو معامله یکسان نخواهند بود.

به همین دلیل توجه بیش از حد به معاملات قبلی کار بیهوده‌ای است.

نتیجه معامله قبلی تأثیری بر معاملات بعدی شما ندارد.

شما هیچ وقت نمی‌توانید نتیجه معاملات قبلی خود را تغییر دهید،

اما می‌توانید با ارزیابی آن‌ها از اشتباهاتی که قبلاً انجام داده‌اید خودداری کنید.

معامله‌گر همیشه باید در لحظه زندگی کند و به معاملات بعدی تمرکز کند.

حس پشیمانی می‌تواند باعث شود تا معامله‌گر بعد از دست دادن فرصت معاملاتی وارد بازار شود.

اگر فرصت از دست رفت و وارد بازار شدید به احتمال زیاد نسبت ریسک به ریوارد غیرمنطقی خواهد بود.

در واقع وقتی فرصت معاملاتی از دست رفت، ورود به معامله کار را دشوار می‌کند و سود کردن از چنین معامله‌ای کار سختی خواهد بود.

معامله‌گران حرفه‌ای به جای اینکه حسرت فرصت از دست رفته را بخورند، منتظر می‌مانند و بازار را بررسی می‌کنند، تا شاید فرصت معاملاتی دیگری پیدا کنند.

در رابطه با این مقاله پیشنهاد میکنیم کتاب صوتی ۷ گناه نا بخشودنی در معامله گری دکتر اناری را گوش بدهید برای دانلود این مقاله اینجا کلیک کنید

توصیه هایی برای معامله گران تازه کار

رشد فناوری در اواخر قرن بیستم میلادی ; معاملات فارکس را وارد فاز جدیدی کرد ; تا سال ۲۰۰۴ ; حجم معاملات فارکس به ۱٫۹ تریلیون دلار طی روز رسید .

در سال ۲۰۱۶ نیز حجم معاملات تا ۵ تریلیون دلار نیز ارتقاء یافت! دسترسی به‌این بازار تقریبا آسان‌تر از سایر بازارهای مالی است ; ظهور اینترنت باعث شده تا همه به‌راحتی بتوانند از هر موقعیت جغرافیایی در بازار فعال شوند و در پنج روز هفته و ۲۴ ساعت روز معامله کنند .

در ابتدای ورود به حرفه معامله‌گری ; سرمایه‌گذاران معمولاً با دو روش برای شروع معاملات مواجه می‌شوند : تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی ; تحلیل تکنیکال محبوبیت بیشتری نسبت به تحلیل بنیادی دارد .

در تحلیل تکنیکال تمرکز اصلی بر حرکات قیمت در نمودارهای زمانی است ; بااین‌حال تحلیل بنیادی نگاه دقیق‌تری نیست به حالت اقتصادی داراست و تمرکز با اهمیت آن بر گزارش‌های آماری و شاخص‌های اقتصادی است .

نظارت بنیادی به چرایی حرکات بازار دقت داراست ; به‌طور نمونه ; آیا دلار ایالات متحده در برخورد به ارتقا نرخ سود فدرال رزرو ایالات متحده عکس العمل نشان خواهد داد؟ یا این که آیا حرکات قیمتی دلار ذیل تأثیر رویدادهای سیاسی ایالات متحده است؟

صرافی فارکس ضررهای فارکس طراحی اکسپرت فارکس عاقبت فارکس عکسهای فارکس علم فارکس

شعور علت حرکات قیمتی بازار به معامله‌گر این قابلیت را می دهد تا پروسه بازار را تشخیص دهد ; در آنالیز تکنیکال معمولاً زمان ورود به داد و ستد اهمیت بیشتری دارااست .

به‌طور نمونه معامله‌گر با دقت بجهت بنیادی بازار میداند که دلار ایالات متحده تقویت خواهد شد ; ولی چک تکنیکال نشان می دهد که مقاومت قادر در پیش روی دلار قرار گرفته است .

این یعنی زمان قابل قبولی برای ورود به خرید و فروش خرید دلار نیست ; ولی با شکسته شدن این مقاومت می‌توان وارد داد و ستد خرید شد ; به همین بهانه همواره پیشنهاد می گردد که معامله‌گران هر دو روش ارزیابی را یاد بگیرند و در معاملات خویش به کار مارک .

باوجوداینکه دسترسی به‌این بازار فراوان سهل است ; البته استارت رشته معامله‌گری کار دشواری است ; معمولاً معامله‌گران نو وارد با انتظارات غیر واقعی وارد بازار می‌شوند .

این کسب‌وکار باوجود فرصت‌های فراوان به هیچ وجه نمی‌تواند یک شبه شما را پول‌دار کند و تا زمانی که به معامله‌گری به دیده کسب‌وکار نگاه نکنید ; دوره فعالیت شما در بازار هم موقتی خواهد بود .

توصیه‌های مهم و مفید برای معامله‌گران تازه وارد :

• به‌جای اینکه کوتاه‌مدت فکر کنید ; سعی کنید از دید بلندمدت به بازار نگاه کنید ; از افتادن به دام تبلیغاتی که شما را یک شبه پولدار می‌کنند ; پرهیز کنید .

• عجله نکنید! برای کسب مهارت در هر کسب‌وکاری به زمان و پشتکار نیاز است ; شاید تبدیل شدن به معامله‌گر حرفه‌ای چند سال زمان ببرد ; به نظر شما چند نفر توانسته‌اند انتظارات غیر واقعی از معامله گران با شروع کسب کار جدید و بدون داشتن تجربه‌ای ثروتمند شوند؟
• در طول یادگیری حرفه معامله‌گری سعی کنید همه‌چیز را یادداشت کنید .

از اشتباهات خود درس بگیرید ; این یک وظیفه برای معامله‌گران نوپاست ; بدون یادداشت کردن تجربیات خود در بازار ; دوره زمانی یادگیری هم طولانی‌تر خواهد شد و شاید درنهایت موجب ناامیدی شما شود .

• اگر کسی ادعا کرد که در ۸۰ درصد معاملات خود با سود از بازار خارج می‌شود ; هیچ وقت چنین تصور نکنید که شما هم بایستی در ۸۰ درصد معاملات خود سود کنید .

شما حتی نیازی ندارید که در ۵۰ درصد معاملات خود سود کنید ; اگر کسی به شما بگوید که از ۱۰ معامله فقط در ۴ معامله سود می‌کند ; شاید شما ناامید شوید .

عملیات فارکس فارس نیوز فارس ویدیو فارکس فارکس آلپاری فارکس آموزش

بااین‌حال توجه داشته باشید که اگر سود شما دو برابر حد زیان باشد ; آیا معامله‌گری برای شما جذاب‌تر خواهد شد؟ فرض فرمایید در هر معامله‌ای ۲۰۰ دلار ریسک می کنید .

در صورتی میانگین سود شما در هر معامله‌ای ۴۰۰ دلار باشد , آنگاه با ضرب ۴۰۰ دلار به ۴ , سود خالص شما ۱۶۰۰ دلار خواهد شد . از ۱۶۰۰ دلار ۶ معامله زیان ده را کم کنید ( ۶*۲۰۰ ) ; در این صورت ۴۰۰ دلار سود خالص برای شما در ده معامله باقی خواهد ماند .

• حجم معامله را دست کم نگیرید . این بسیار مهم است که هر معامله‌گری پیش از ورود به بازار بتواند ریسک خود را مدیریت کند .

اگر مدیریت ریسکی در کار نباشد و حجم معاملات بدون حساب و کتاب باشد , پیامدهای ناگواری در پی خواهد داشت , به‌خصوص اگر اهرم معامله هم بدون دقت کافی انتخاب شده باشد .

• بیش‌ازحد معامله نکنید ; تنها روی چند جفت ارز تمرکز کنید .

• سعی کنید ابتدا در حساب‌های دمو معامله کنید . این به شما کمک خواهد کرد تا با ویژگی‌های پلتفرم‌های معاملاتی آشنا شوید .

اکثر معامله‌گران تازه‌کار با این سؤال درگیر هستند که تا چه زمانی باید به معامله در حساب آزمایشی یا دمو ادامه داد؟ حساب‌های آزمایشی کمک زیادی به فرآیند یادگیری معامله مینمایند ; ولی هنگامی که معامله‌گر به وضعیتی رسید که می تواند وارد معاملات حقیقی و واقعی شود ; خوب تر است که ابتدا یک اکانت کوچک حقیقی وواقعی باز کند .

این حساب باید به‌قدری کوچک باشد که در صورت از دست رفتن سرمایه , معامله‌گر ورشکست نشود . در اینجا بایستی تأکید کرد که تنها زمانی می‌توان از حساب آزمایشی به حساب واقعی منتقل شد ; که معامله‌گر استراتژی و برنامه معاملاتی خود را به اندازه کافی تست کرده باشد ; حساب‌های واقعی بر خلاف حساب‌های آزمایشی می‌توانند بر روی روحیه فرد تأثیر مخربی داشته باشند .



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.