صرف ریسک در سرمایه‌گذاری چیست؟


بازده کل جمع بازده نقدی و بازده سرمایه‌ای است.

ریسک و بازدهی سرمایه‌گذاری در بورس

ریسک و بازدهی سرمایه‌گذاری در بورس یکی از موضوعات مهم در زمینه سرمایه‌گذاری است. اگر قصد سرمایه‌گذاری در بورس را دارید، باید در مورد آن اطلاعات کافی داشته باشید. بازار بورس در عین حال که می‌تواند شما را به سود برساند، ممکن است سرمایه شما را به خطر بیندازد. اما منظورمان از خطر چیست؟

فراگیر شدن بورس باعث شده تا افراد زیادی بدون داشتن آگاهی کافی از بازار و قواعد آن، وارد بورس شده و متضرر شوند. یا اینکه رفتار توده‌ای در پیش بگیرند و موجب به هم ریختن نظم بازار شوند. اما رفتار توده‌ای یعنی چه؟

منظور از رفتار توده‌ای در بورس، معامله با تقلید از دیگران است.

بسیاری از افراد کم اطلاع، وقتی ببینند عده زیادی یک سهم را خریده‌اند به پیروی از آن ها خرید می‌کنند یا به پیروی از دیگران دست به فروش سهام می‌زنند. این رفتار هیجانی باعث شکل‌گیری صف های خرید و فروش می‌شود. همین مسئله ممکن است باعث شود قیمت یک سهم بیش از ارزش واقعی آن افزایش یا کاهش یابد. رفتار توده‌ای باعث می‌شود تا در بازار حباب شکل بگیرد.

در ادامه این مقاله به توضیح دو مفهوم ریسک و بازدهی سرمایه‌گذاری در بورس خواهیم پرداخت.

ریسک و بازدهی سرمایه‌گذاری در بورس مفاهیم بورسی

حفظ ارزش پول در بازار بورس و منتفع شدن از آن مسئله‌ای است که این روزها ذهن بسیاری را به خود درگیر کرده. بورس هزارتوی پیچیده‌ای است که موفقیت در آن مستلزم شناخت ظرافت‌ها و پیچیدگی‌های این بازار است. مسیری که برای رسیدن به مقصد مطلوب آن باید دانش، تجربه، شناخت خود و مهارت‌های مالی رفتاری را توشه راه کرد.

ریسک و بازدهی سرمایه‌گذاری در بورس اصطلاحات بورسی

بازده چیست؟

بازده، پاداشی است که سرمایه‌گذار در ازای سرمایه‌گذاری به دست می‌آورد. سه عامل قیمت خرید، قیمت فروش و سود دریافتی در بازدهی تاثیر دارد. در واقع بازده میزان عایدات خالصی است که از نگهداری یک دارایی در طول زمان برای سرمایه‌گذار حاصل می‌شود.

بازدهی قابل قبول یک سرمایه‌گذاری حداقل باید بتواند نرخ تورم را پوشش دهد. یعنی اگر نرخ تورم 25 درصد باشد، سرمایه‌گذاری باید ما را به بازده بیشتر از 25 درصدی برساند. اینگونه می‌توانیم ادعا کنیم که توانسته‌ایم ارزش پول خود را حفظ کنیم. بازدهی کمتر از 25 درصد برای سرمایه‌گذار سود واقعی به همراه نخواهد داشت.

در هر سرمایه‌گذاری، سرمایه‌گذار از دو جهت منتفع خواهد شد:

1- افزایش قیمت سهام (بازده سرمایه‌ای): یعنی بازدهی که سرمایه‌گذار از محل تغییر قیمت سهام کسب می‌کند. به طور مثال اگر سهامی را 20000 ریال خریداری کرده باشید و آن را 25000 ریال بفروشید، 5000 ریال سود ناشی از تغییر قیمت سهام، یعنی معادل 25 درصد قیمت خرید، به دست می‌آورید.

2- کسب سود نقدی (بازده نقدی): سودی که از جریانات نقدی دوره سرمایه‌گذاری به دست می‌آید. اگر در سهام سرمایه‌گذاری کرده باشید، بازده نقدی شما به شکل سود نقدی است. اگر در اوراق قرضه سرمایه‌گذاری کرده باشید، بازده نقدی به شکل بهره خواهد بود.

بازده کل جمع بازده نقدی و بازده سرمایه‌ای است.

ریسک چیست؟

ریسک تفاوت بین بازده تحقق یافته و بازده پیش‌بینی شده یا همان بازده موردانتظار ما است. ریسک به زبان ساده یعنی ندانیم چند درصد احتمال دارد که بتوانیم به سودی که هدف ما است، دست پیدا کنیم.

اگر پیش‌بینی شود که یک دارایی دقیقا سود 20 درصدی دارد، در این صورت ریسک بازدهی صفر است. چون بابت درصد بازدهی و سودی که خواهیم داشت مطمئن هستیم. مثل اسناد خزانه ی اسلامی که با خرید آن ها از ابتدا میدانید که قرار است سود چند درصدی داشته باشید. اما اگر در نظر داشته باشیم که بازده دارایی بین 10 تا 20 درصد باشد، بازده ریسکی تلقی می‌شود؛ چون درصد دقیق آن را نمی‌دانیم.

وقتی سهام شرکتی را خریداری می‌کنید، عوامل مختلفی روی قیمت آن تاثیر می‌گذارند. بخشی از این عوامل غیرقابل پیش‌بینی هستند. هیچ قطعیتی وجود ندارد که بتوان گفت 6 ماه دیگر سهام شما چه قیمتی خواهد داشت.

ریسک به دو دسته تقسیم می‌شود: 1- سیستماتیک و 2- غیر سیستماتیک

ریسک سیستماتیک

ریسک سیستماتیک، ریسک غیر قابل کنترل است. منظور از ریسک غیر قابل کنترل، ریسکی است که توسط جو بازار، شرایط سیاسی و اقتصادی جامعه به ما تحمیل می‌شود و راهی برای فرار از آن نداریم.

ریسک غیر سیستماتیک

ریسک غیر سیتماتیک یا همان ریسک قابل کنترل، ریسکی است که کنترل آن در دستان سرمایه‌گذار است. از آنجایی که هر سرمایه‌گذار ریسک کمتر را به بیشتر ترجیح میدهد، سعی دارد این ریسک را کم کند.

اما سوال اینجاست که چطور ریسک سرمایه‌گذاری را کاهش دهیم؟ هرچه سبد سهام شما متنوع‌تر باشد، ریسک سیستماتیک کمتر است. برای مثال فرض کنید شما همه پول خود را صرف خرید سهام صنایع فلزات کرده باشید. در این حال اگر افت جهانی قیمت فلزات اتفاق بیفتد، پیرو آن قیمت فلزات در ایران کاهش پیدا کرده و همه سرمایه شما به خطر می‌افتد. اما اگر دارایی خود را بین سهام شرکت‌های بانکی، دارویی، فلزات، شیمیایی و خودروسازی تقسیم کرده باشید، مسلما کاهش قیمت فلزات ضربه ضعیف‌تری به شما می‌زند.

ریسک کلی که به یک سرمایه‌گذار تحمیل می‌شود، مجموع دو ریسک سیستماتیک و غیر سیستماتیک است.

ریسک و بازدهی سرمایه‌گذاری در بورس ریسک کل

انواع ریسک

ریسک دسته‌بندی‌های متفاوتی دارد. می‌توان از جهت منابع ریسک را به دو دسته: ریسک مالی و غیرمالی تقسیم‌بندی کرد.

ریسک مالی به طور مستقیم بر سودآوری شرکت‌ها اثر می‌گذارد. انواع ریسک مالی شامل: ریسک نوسان نرخ بهره، ریسک نرخ ارز، ریسک نکول، ریسک نقدینگی، ریسک تورمی، ریسک بازار، ریسک سرمایه‌گذاری مجدد و ریسک مرتبط با درجه اهرم مالی ست که در ادامه به تعریف موارد مهم آن می‌پردازیم.

ریسک نوسان نرخ بهره

این ریسک بیشتر صاحبان اوراق قرضه را تهدید می‌کند. به طور مثال فرض کنید شما دارنده اوراق قرضه هستید و قرار است که در زمان مشخص بهره ثابت 10 درصدی دریافت کنید. اما اگر نرخ بهره بازار افزایش پیدا کند(بیشتر از 10 درصد شود)، شما همچنان تا زمان سررسید و دریافت نرخ بهره 10 درصدی، پایبند به اوراق قرضه خود هستید. پس در این صورت ارزش اوراق قرضه شما کم شده است.

ریسک نکول یا ریسک اعتباری

این ریسک هنگامی رخ می‌دهد که وام گیرنده به علت عدم توان یا تمایل، به تعهدات خود در مقابل وام دهنده در تاریخ سررسید عمل نکند. یعنی شرکتی که اوراق آن را خریداری کرده‌اید در تاریخ سررسید سود وعده داده شده را به شما پرداخت نکند.

ریسک نقدینگی

ریسکی است که بابت عدم اطمینان در راحتی و سرعت خرید و فروش اوراق بهادار، به دارنده تحمیل می‌شود. اگر سهام شما به راحتی به فروش برسد، یعنی ریسک کمتری به شما تحمیل شده. چون شما را زودتر به وجه نقد رسانده. اما سهامی که روزها در صف فروش می‌ماند، نقدشونگی کمتر و ریسک بیشتری دارد .

ریسک نقدینگی اوراق خزانه تقریباً صفرو ریسک نقدینگی سهام مربوط به بازارهای خارج از بورس زیاد است.

ریسک سرمایه‌گذاری مجدد

اگر سرمایه‌گذار افق سرمایه‌گذاری بیشتری نسبت به سررسید اوراق داشته باشد، با ریسک سرمایه‌گذاری مجدد مواجه است. مثلا اگر شما قصد سرمایه‌گذاری 10 ساله داشته باشید و دارایی خود را صرف خرید اوراق قرضه با سررسید3 ساله کنید، در پایان سال سوم باید بار دیگر دارایی خود را با نرخ بهره جدید سرمایه گذاری کنید. به همین دلیل دارنده اوراق قرضه کوتاه مدت در مقایسه با دارنده اوراق قرضه بلندمدت، ریسک سرمایه گذاری مجدد بیشتری را متحمل خواهد شد. چون باید هربار با نرخ جدیدی سرمایه گذاری کند.

ریسک درجه اهرم مالی

ریسکی است که بر اثر وام گرفتن شرکت و ایجاد بدهی بر سرمایه‌گذار تحمیل می‌شود. هرچه شرکت بیشتر از طریق وام تامین مالی کرده باشد، این ریسک بیشتر است. برای کاهش ریسک درجه اهرم مالی به شما توصیه می‌کنیم تا پیش از سرمایه‌گذاری، ترازنامه شرکت را بررسی کنید تا از میزان بدهی و دارایی‌های آن اطلاعات کافی داشته باشید.

ریسک های غیر مالی به وجود آورنده ی ریسک های مالی هستند. مثل: ریسک سیاسی، تجاری، ریسک صنعت و ریسکی که قوانین و مقررات بر شرکت ها تحمیل می‌کنند؛ که در مجموع باعث نوسانات عرضه و تقاضا و در نتیجه تغییر قیمت می‌شوند.

ریسک و بازدهی سرمایه‌گذاری در بورس انواع ریسک

چه ترکیبی از ریسک و بازده را انتخاب کنم؟

تا به اینجا با ریسک و بازدهی سرمایه‌گذاری در بورس آشنا شدیم . دو مساله مهم ذهن هر سرمایه‌گذار را مشغول می‌کند. اول اینکه با سرمایه‌گذاری در آینده به چه منفعتی خواهیم رسید؟ و دوم اینکه با این سرمایه‌گذاری چقدر دارایی‌های فعلی خود را به خطر انداخته‌ایم؟ این دو مسئله تداعی‌کننده دو مفهوم بازده و ریسک است. لازم است بدانید که در این باره دو فرض رکودستیزی و ریسک‌گریزی وجود دارد.

رکود ستیزی و ریسک‌گریزی یعنی چه؟

فرض کنید سرمایه‌گذار بخواهد بین دو دارایی با ریسک یکسان یکی را انتخاب کند. احتمالا او دارایی‌ای را انتخاب می‌کند که بازدهی بالاتری داشته باشد. به این فرض رکودستیزی یا سیری ناپذیری گفته می‌شود. برای مثال فرض کنید دو سهم «الف» و «ب» داریم. سهم «الف» با احتمال 30 درصد بازدهی 40 درصدی داشته باشد.اگر سهم “ب” با همان احتمال 30 درصدی ،بازدهی 50 درصدی داشته باشد.؛ مسلما شما سهم “ب” را انتخاب خواهید کرد. چون در هر صورت متحمل ریسک 30 درصدی هستید و سود بیشتر را به کمتر ترجیح می‌دهید.

فرض ریسک گریزی چیست؟ فرض کنید سرمایه‌گذار دو انتخاب برای سرمایه‌گذاری دارد. این دو دارایی سود یکسان دارند و بازدهی یکسانی ایجاد می‌کنند. در این حالت، فرد احتمالا دارایی را انتخاب می‌کنند که ریسک کمتری داشته باشد. مثلا فرض کنید بانک و بورس هر دو می‌توانند بازدهی ۲۰ درصد یکساله برای شما ایجاد کنند. در این حالت مسلما شما سرمایه‌گذاری در بانک را که اطمینان بیشتری از آن دارید انتخاب خواهید کرد.

اغلب ما از خدماتی نظیر بیمه عمر، ماشین، مسکن و… استفاده می‌کنیم. این موضوع نشان میدهد که سعی داریم برای خود حاشیه ی امنی از لحاظ مالی ایجاد کنیم. به این ترتیب می‌توانیم ریسک را به حداقل برسانیم. این مسئله ثابت می‌کند که ما ریسک گریز هستیم.

هر چقدر ریسک یک سرمایه‌گذاری بیشتر باشد، سرمایه‌گذار به ازای تحمل ریسک بیشتر، بازده بیشتری مطالبه خواهد کرد.

ریسک و بازدهی سرمایه‌گذاری در بورس

پیشنهاد

در این مقاله ریسک و بازدهی سرمایه‌گذاری در بورس را توضیح دادیم. توصیه ما به شما این است که با در نظر گرفتن مبلغ دارایی خود، افق زمانی سرمایه‌گذاری و هدف خود از سرمایه گذاری میزان محافظه کاری یا جسارت خود را در نظر بگیرید تا بتوانید به حد متناسبی از ریسک و بازده برسید.

آشنایی با هرم ریسک و تعیین ریسک در سرمایه گذاری

مدیریت ریسک در سرمایه گذاری

به احتمال زیاد تاکنون با مفهوم نسبت ریسک به پاداش (Risk-Reward) مواجه شده و با آن آشنایی دارید. معنای نسبت ریسک به ریوارد این است که هرچه ریسک یک سرمایه‌گذاری ویژه بالاتر باشد، بازگشت سرمایه یا بازده بالقوه آن نیز بالاتر خواهد بود؛ با این حال بسیاری از سرمایه‌گذاران قادر به تعیین سطح ریسک متناسب با پورتفولیوی خود نیستند و در این زمینه با چالش‌های فراوانی روبه‌رو هستند؛ از این‌رو در این مقاله قصد داریم یک چارچوب کلی برای ارزیابی سطح ریسک برای هر سرمایه‌ گذار و تأثیر آن بر انواع سرمایه‌ گذاری‌های بالقوه را به شما ارائه دهیم.

مفهوم ریسک به پاداش (صرف ریسک در سرمایه‌گذاری چیست؟ Risk-Reward)

نسبت ریسک به پاداش موازنه‌ای کلی و تقریباً دربردارنده هر چیزی است که می‌توان از آن کسب بازده کرد. هرگاه اقدام به سرمایه‌ گذاری روی چیزی می‌کنید، ریسکی خواه بزرگ و خواه کوچک را درباره عدم بازگشت پول خود یا به عبارتی شکست سرمایه‌ گذاری به خود تحمیل می‌کنید.

برای پذیرش این ریسک، لازم است بتوانید روی بازگشت سرمایه خود در حدی که بتواند جبران خسارت بالقوه شما را بکند، حساب کنید. از لحاظ تئوری، هرچه ریسک بالاتر باشد، باید سود بیشتری به ازای نگهداری یا هولدکردن سرمایه خود دریافت کنید و بالعکس، با کاهش ریسک، به‌طور متوسط دریافتی شما پایین‌تر خواهد بود.

درباره سرمایه‌ گذاری بر روی اوراق بهادار می‌توانیم نموداری با انواع مختلف این اوراق تهیه کرده و به این ترتیب پروفایل ریسک/ پاداش مرتبط با هریک را تعیین کنیم.

هرم ریسک

اگرچه این نمودار به‌هیچ‌عنوان علمی نیست، دستورالعملی را ارائه می‌دهد که سرمایه‌گذاران می‌توانند از آن هنگام اتخاذ پوزیشن‌های سرمایه‌ گذاری مختلف استفاده کنند. در قسمت بالای این نمودار، سرمایه‌ گذاری‌هایی که ریسک بالاتری دارند، اما قادرند پتانسیل بیشتری را برای بازدهی در سطح بالای متوسط به نمایش بگذارند، مشاهده می‌کنید. در قسمت پایین نمودار سرمایه‌ گذاری‌های امن‌تر قرار می‌گیرند که پتانسیل کمتری برای بازدهی بالا دارند.

ترجیحات ریسک خود را تعیین کنید

با وجود انواع بسیار متنوع سرمایه‌ گذاری، انتخاب از میان آن‌ها و تعیین میزان ریسکی که هر سرمایه‌ گذار قادر به پذیرش آن است، کار دشواری خواهد بود. در این مورد هر فرد ترجیحات ویژه‌ای دارد و در اغلب مواقع نمی‌توان الگویی کلی را به همه تعمیم داد. با این حال هنگام تصمیم‌گیری درباره میزان ریسکی که می‌خواهید بپذیرید، بهتر است به دو نکته مهم توجه داشته باشید:

  • افق زمانی یا Time Horizon: پیش از آنکه برای هرگونه سرمایه‌ گذاری اقدام کنید، ابتدا باید مدت‌زمانی که لازم است پول خود را در آن سرمایه‌گذاری نگه دارید، معین کنید؛ برای مثال اگر شما قصد سرمایه‌گذاری ۲۰.۰۰۰ دلار را داشته باشید، اما بخواهید از این پول خود در ظرف یک سال آینده برای خرید خانه استفاده کنید، واردکردن آن در بازار سهام پرریسک استراتژی خوبی نخواهد بود.

هرچه یک سرمایه‌ گذاری ریسک بالاتری داشته باشد، نوسانات قیمت در آن شدیدتر خواهد بود؛ بنابراین اگر افق زمانی نسبتاً محدودی دارید، ممکن است لازم باشد اوراق بهادار خود را با ضرری قابل‌توجه بفروشید. هرچه افق زمانی‌تان طولانی‌تر باشد، زمان بیشتری برای جبران ضررهای بالقوه خواهید داشت و درنتیجه از لحاظ تئوری قادر به پذیرش ریسک بالاتری خواهید بود.

برای مثال، اگر ۲۰۰۰۰ دلار مذکور را برای خرید کلبه‌ای در ظرف مدت ۱۰ سال آینده نیاز داشته باشید، می‌توانید پول خود را وارد بازار سهام پرریسک‌تر کنید؛ چراکه زمان بیشتری برای جبران خسارات بالقوه خود خواهید داشت و احتمال اینکه مجبور به فروش زودتر از موعد پوزیشن خود شوید، کمتر خواهد بود.

  • پشتوانه مالی (Bankroll): تعیین میزان پولی که می‌توانید از دست دهید، فاکتور مهم دیگری در تعیین میزان ریسک‌پذیری (Risk Tolerance) شما خواهد بود. اگرچه ممکن است این روش چندان خوش‌بینانه نباشد، درحقیقت واقع‌گرایانه‌ترین متد سرمایه‌گذاری است. اگر تنها به سرمایه‌گذاری آن مقدار پولی بسنده کنید که از دست رفتن یا بلوکه‌شدن آن برای مدت طولانی برایتان قابل‌قبول است، در این صورت دیگر واهمه از دست دادن پولتان یا مسائل مرتبط با نقدینگی شما را به فروش سرمایه‌تان وانخواهد داشت.

هرچه پول بیشتری داشته باشید، قدرت پذیرش ریسکتان بالاتر خواهد بود؛ برای مثال، فردی با سرمایه خالص ۵۰.۰۰۰ دلار را با فرد دیگری که سرمایه‌ای معادل ۵ میلیون دلار دارد مقایسه کنید. اگر هر دوی آن‌ها ۲۵۰۰۰ دلار از سرمایه خالص خود را صرف سرمایه‌گذاری در اوراق بهادار کنند، فردی که از ابتدا سرمایه کمتری داشته، در مقایسه با فردی که سرمایه بیشتری دارد، بیشتر از سقوط بازار متأثر خواهد شد.

هرم ریسک سرمایه‌ گذاری

پس از آنکه به‌کمک دو فاکتور افق زمانی و پشتوانه مالی، میزان ریسک قابل‌پذیرش برای پورتفولیوی خود را تعیین کردید، می‌توانید با استفاده از رویکرد هرم ریسک به سراغ سر و سامان دادن به دارایی‌های خود بروید.

هرم ریسک در سرمایه گذاری

این هرم را می‌توان یک ابزار تخصیص دارایی (Asset allocation tool) در نظر آورد که سرمایه‌ گذاران می‌توانند به‌کمک آن سرمایه‌ گذاری‌های پورتفولیوی خود را بر مبنای پروفایل ریسک هریک از اوراق بهادار طبقه‌بندی کنند. این هرم که نمایانگر پورتفولیوی سرمایه‌ گذار است، از سه لایه مجزا تشکیل شده است:

  • بیس یا کف هرم: کف هرم نشانگر قوی‌ترین بخش آن است که از هر آنچه بالای آن قرار می‌گیرد، پشتیبانی می‌کند. این ناحیه از سرمایه‌گذاری‌هایی تشکیل شده که ریسک پایین و بازدهی قابل پیش‌بینی دارند. کف هرم ریسک بزرگ‌ترین قسمت آن است و بخش قابل‌توجهی از دارایی‌های شما را در بر می‌گیرد.
  • قسمت میانی: این منطقه از سرمایه‌ گذاری‌هایی با ریسک متوسط که بازده ثابتی را در عین رشد سرمایه در اختیارتان قرار می‌دهند تشکیل شده است. اگرچه این سرمایه‌ گذاری‌ها در مقایسه با سرمایه‌ گذاری‌های کف هرم خطر بالاتری دارند، همچنان به‌طور نسبی امن در نظر گرفته می‌شوند.
  • قله: این منطقه به‌طور ویژه به سرمایه‌گذاری‌های پرریسک اختصاص دارد و کوچک‌ترین بخش هرم (پورتفولیو) به شمار می‌آید. در این ناحیه پولی که شما می‌توانید بدون هیچ‌گونه عواقب جدی از دست دهید، قرار می‌گیرد. به‌علاوه، سرمایه موجود در قسمت قله کمابیش مازاد است؛ بنابراین اگر سرمایه‌تان دچار خسارت شود، نیازی به فروش زودتر از موعد آن نخواهید داشت.

چرا سهام در مقایسه با اوراق قرضه ریسک بالاتری دارد؟

به‌طور متوسط، نوسانات قیمت در بازار سهام در مقایسه با اوراق قرضه بیشتر است؛ زیرا اوراق قرضه از برخی حمایت‌ها و ضمانت‌های ویژه بهره‌مند بوده که سهام تهی از آن است؛ برای مثال، اشخاص بستانکار در مقایسه با سهام‌داران مصونیت بیشتری در برابر ورشکستگی خواهند داشت. به‌علاوه، اوراق قرضه حتی اگر کمپانی سوددهی نداشته باشد نیز پرداختی‌های ثابت بهره و بازده را مدنظر خواهد داشت؛ درحالی‌که سهام چنین ضمانت‌هایی ندارد.

موازنه ریسک و بازده چیست؟

هرم ریسک و بازده

به‌طورکلی، پذیرش ریسک از سوی سرمایه‌ گذاران باید در قالب بازده مورد انتظار (Expected return) بالاتر جبران شود. در راستای ریسک بیشتر سهام در مقایسه با اوراق قرضه می‌توان گفت سهام در عین حال بازده مورد انتظار بیشتری نیز دارد که با عنوان صرف ریسک سهام (Equity risk premium) شناخته می‌شود.

با این حال دقت داشته باشید که این موضوع تنها درباره سرمایه‌گذاری‌ها صدق می‌کند و برای مثال بازی‌های کازینویی برخلاف سرمایه‌ گذاری‌ها، بازده مورد انتظار منفی دارند؛ درنتیجه قماربازی که ریسک بیشتری را می‌پذیرد، درحقیقت در درازمدت خسارات مورد انتظار خود را افزایش می‌دهد.

امن‌ترین سرمایه‌ گذاری کدام است؟

درمجموع سرمایه‌ گذاری روی اوراق قرضه دولتی به شرط برخورداری از اقتصاد پیشرفته را می‌توان امن‌ترین شکل سرمایه‌گذاری دانست. درحقیقت‌ گاهی اوقات از آن‌ها با نام سرمایه‌ گذاری بدون ریسک یاد می‌شود؛ چراکه از لحاظ تئوری دولت‌ها می‌توانند برای پوشش بدهی‌های خود پول بیشتری را چاپ کنند؛ از همین رو، خزانه‌داری ایالات‌متحده جزء امن‌ترین سرمایه‌ گذاری‌های موجود به شمار می‌آید (با این حال اغلب به سبب همین امر کمترین بازده را نیز دارد).

جمع‌بندی

هیچ دو فردی در سرمایه‌گذاری برابر و یکسان نیستند. درحالی‌که برخی ریسک پایین‌تر را در سرمایه‌ گذاری ترجیح می‌دهند، برخی دیگر حاضرند ریسک بالاتری را حتی در مقایسه با افراد برخوردار از سرمایه خالص کلان بپذیرند. این صرف ریسک در سرمایه‌گذاری چیست؟ تنوع در ترجیحات افراد زیبایی هرم سرمایه‌ گذاری را یادآوری می‌کند. کسانی که خواهان ریسک بیشتری در پورتفولیوی خود هستند، می‌توانند با کاستن از دو بخش دیگر هرم، محدوده قله هرم را افزایش دهند.

همین‌طور افرادی که می‌خواهند ریسک کمتری را تقبل کنند نیز می‌توانند اندازه کف هرم را بیشتر کنند. هرم نماینده پورتفولیوی شما باید مطابق با ترجیحات ریسکتان ترسیم شود. سرمایه‌گذاران باید با مفهوم ریسک و نحوه اعمال آن آشنایی داشته باشند. تصمیم‌گیری‌های آگاهانه درباره سرمایه‌گذاری نه‌تنها مستلزم تحقیق درباره هر یک از اوراق بهادار، بلکه نتیجه مستقیم درک وضعیت مالی و پروفایل ریسک ویژه هر فرد خواهد بود.

برای اینکه بتوانید برآوردی از اوراق بهادار مناسب برای سطوح معین ریسک‌پذیری به دست آورده و بازده خود را به حداکثر میزان ممکن برسانید، باید بدانید چه مقدار زمان و بودجه می‌خواهید صرف کنید و بازده مورد انتظارتان چقدر است. در این مطلب به‌طور اجمالی به توضیح هرم ریسک و نحوه تعیین ریسک سرمایه‌گذاری پرداختیم. به‌کارگیری اطلاعات فوق در تحلیل بازار سرمایه به شما کمک می‌کند تا با تصمیم‌گیری‌های صحیح، شانس موفقیت خود را در این مسیر پرتکاپو افزایش دهید.

ریسک چیست و انواع ریسک سرمایه گذاری کدامند؟

انواع ریسک

معمولا زمانی که صحبت از انواع ریسک به میان می‌آید، کلمه خطر برجسته می‌شود؛ اما باید بدانیم که ریسک فقط دربردارنده خطر و مفهومی منفی نیست. ریسک در معنای کلی، نا اطمینانی از آینده را نشان می‌دهد. ممکن است ما خود را در معرض ریسک قرار دهیم و با فرصت‌های مثبت مواجه شویم. این فرصت‌های مثبت در مفاهیم مالی قابل توضیح هستند. بنابراین ریسک دارای دو بعد مثبت و منفی است. عموماً مفهوم ریسک در مالی و سرمایه‌گذاری مورد توجه است. در مقاله پیش رو قصد داریم به توضیح انواع ریسک بپردازیم.

چرا ریسک وجود دارد و انواع آن کدامند؟

از آغاز پیدایش تمدن، انسان‌ها همواره با عوامل متغیر و خطرهای زیادی مواجه بوده‌اند و احتمال خسارت همواره وجود داشته است. انسان نخستین با مخاطرات طبیعی مواجه بوده و به تدریج آموخته است که اتفاقات ناخوشایند را پیش‌بینی کند و برای مقابله با آن‌ها‌ آماده باشد. هر چه میزان رشد و پیشرفت انسان بیشتر می‌شود، در معرض تصمیم‌گیری‌ها‌ و پیچیدگی‌های بیشتری قرار می‌گیرد و در معرض ریسک‌های بیشتری قرار می‌گیرد.

انواع ریسک

به طور کلی، موقعیت‌های ریسکی که افراد با آن مواجه می‌شوند معمولا شامل دو دسته می‌شود:

این ریسک‌ها در واقع همان خطرات فیزیکی مثل خطر تصادف، بیماری، طلاق، بلایای طبیعی و …. هستند که عمدتا در اختیار ما نیستند و در صورت وقوع، نتیجه‌ای جز خسارت ندارند. این ریسک‌ها عموماً قابلیت بیمه شدن دارند و همیشه موجب زیان می‌شوند.

انواع ریسک

این نوع ریسک‌ها معمولا در شرایط اقتصادی قابل اندازه‌گیری هستند و نتیجه احتمالی آن‌ها می‌تواند سود یا زیان باشد. انواع سرمایه‌گذاری‌های اقتصادی، بازی‌های مبتنی بر شرط‌بندی، از جمله چنین ریسک‌هایی هستند.

انواع ریسک

ریسک‌های نوع اول کاملا زیان ده هستند و با بیمه کردن می‌توان خسارات ناشی از آن را کاهش داد. اما ریسک‌های نوع دوم می‌توانند به نتایج مثبت و سود ده ختم شوند. در ادامه به تقسیم بندی ریسک‌های پویا که در سرمایه‌گذاری با آن مواجه هستیم، می‌پردازیم. بهتر است ابتدا “مفهوم ریسک” در سرمایه‌گذاری را تعریف کنیم، در مفهوم مالی به احتمال اختلاف میان بازده مورد انتظار و بازده واقعی ریسک گفته می‌شود. این انحراف بازده می‌تواند مثبت یا منفی باشد، هر اندازه احتمال عدم موفقیت در سرمایه‌گذاری بیشتر باشد، در اصطلاح گفته می‌شود که ریسک سرمایه‌گذاری بیشتر خواهد بود.

طبقه بندی افراد از نظر پذیرش انواع ریسک

سرمایه‌گذاران را از منظر پذیرش ریسک می‌توان به سه دسته تقسیم‌ نمود:

  • افراد ریسک‌گریز: این افراد رویکرد محافظه‌کارانه دارند. این شخص ترجیح می‌دهد، بازده مطمئنی داشته باشد و احتمال موفقیت وی بالا باشد.
  • افراد ریسک‌پذیر: این افراد رویکرد جسورانه دارند شخص ریسک بالا را به منظور دریافت سود بالاتر می‌پذیرد.
  • افراد خنثی نسبت به ریسک: سومین گروه افرادی هستند که به اصطلاح آن‌ها‌ را ریسک خنثی می‌نامند. این افراد ارزش پولی را مقدار ارزش اسمی‌ آن می‌دانند.

انواع ریسک

ریسک‌پذیری و ریسک گریزی به معنای به استقبال ریسک رفتن و از ریسک فراری بودن نیست. بلکه نشان می‌دهد، افراد ریسک گریز در ازای پذیرش یک واحد ریسک بیشتر، بازدهی بیشتری نسبت به یک واحد ریسک‌پذیرفته شده قبلی انتظار دارند. همچنین افراد ریسک‌پذیر در ازای پذیرش یک واحد ریسک بیشتر، بازدهی کمتری نسبت به یک واحد ریسک‌پذیرفته شده قبلی توقع دارند. این اصل که کسب بازده بالاتر تنها با پذیرش ریسک بیشتر امکان پذیر است بیانگر این حقیقت است که نمی‌توان ریسک نکرد و بازده به دست آورد و در مقابل نیز اگر سرمایه‌گذاری ریسک بالاتری بپذیرد به طور طبیعی باید انتظار بازده بالاتری داشته باشد. در واقع شما با پذیرش ریسک بیشتر پاداش دریافت می‌کنید که به آن صرف ریسک می‌گویند. صرف ریسک در سرمایه‌گذاری‌هایی که ریسک بالاتری صرف ریسک در سرمایه‌گذاری چیست؟ دارند، بیشتر است.

معیارهای سنجش انواع ریسک سرمایه گذاری

برای اندازه‌گیری ریسک سرمایه‌گذاری معیارهای متفاوتی وجود دارد که یکی از مهم‌ترین آن‌ها ‌انحراف معیار بازده تاریخی یا میانگین یک سرمایه‌گذاری است. بالا بودن انحراف معیار محاسبه شده نشان‌دهنده بالا بودن ریسک سرمایه‌گذاری می‌باشد. شرکت‌‌های بسیاری زمان و منابع مالی خود را صرف شناسایی ریسک‌های متفاوتی که در معرض آن هستند قرار داده تا بتوانند ریسک خود را ارزیابی و مدیریت کنند. عموماً ریسک‌های سرمایه‌گذاری، به دو نوع اساسی تقسیم می‌شود:

۱- ریسک سیستماتیک

این نوع ریسک، مربوط به شرایط سیاسی و اقتصادی کلان جامعه است که قابل حذف نیست. ریسک سیتماتیک بر کل بازار اثر می‌گذارد و محدود به صنعت خاص نیست.

ریسک سیستماتیک

۲- ریسک غیرسیستماتیک

برخلاف ریسک سیستماتیک، این نوع ریسک قابل کنترل و کاهش است. ما می‌توانیم شرکتی را که در اثر تصمیم‌گیری‌های نادرست یا شرایط بحرانی با افت قیمتی مواجه شده را خریداری نکنیم و از این ریسک جلوگیری کنیم. به جز دو مورد فوق، انواع دیگری نیز از ریسک وجود دارد که برخی زیرمجموعه همین دو نوع ریسک هستند.

ریسک غیرسیستماتیک

۳- ریسک نرخ سود (Interest rate risk)

اگر چند گزینه برای سرمایه‌گذاری داشته باشیم، این نوع ریسک مطرح می‌شود. به عنوان مثال سرمایه‌گذاری در سهام یا اوراق مشارکت. تفاوت نرخ سود این دو سرمایه‌گذاری می‌تواند ما را به یکی از دو گزینه که ریسک کمتری برای ما دارد، سوق دهد. مثلاً اگر خرید سهام ۲۰ درصد سود و خرید اوراق سود ثابت ۱۵ درصدی داشته باشد و بانک سود اوراق را تا سطح ۲۰ درصد افزایش دهد در این صورت به صرفه است که با ریسک کمتری اوراق خریداری کنیم نه سهام. این نوع ریسک معمولا روی اوراق مشارکت و اوراق بدهی بیشتر اثر می‌گذارد.

۴- ریسک تورم (Inflation risk)

رشد نرخ تورم باعث می‌شود بر بازدهی سرمایه‌گذاری موثر است؛ زیرا بازدهی خالص از اختلاف بازدهی ناخالص و نرخ تورم حاصل می‌شود. به طور مثال اگر انتظار بازدهی ۵۰ درصدی داشته باشیم و نرخ تورم سالانه ۱۵ درصد داشته، در نهایت ۳۵ درصد بازدهی خواهیم داشت. هرچه نرخ تورم افزایش یابد از میزان بازدهی ما در این حالت کاسته می‌شود. پس باید سرمایه‌گذاری انتخاب کنیم که بازدهی بیشتری داشته و در نهایت پس از کسر تورم، رضایت ما را فراهم کند. به این نوع ریسک که در اثر افزایش نرخ تورم به فرد تحمیل می‌شود، ریسک تورم می‌گویند.

۵- ریسک مالی (Financial risk)

شرکت‌ها در صورت‌های مالی خود بخشی تحت عنوان، تسهیلات و تعهدات مالی دارند. هرچه تعهدات مالی شرکت و وام‌های دریافتی بیشتر باشد، توان شرکت جهت توسعه و گسترش و افزایش سوددهی کاهش می‌یابد. به این نوع ریسک، ریسک مالی گفته می‌شود. بسیاری از سرمایه‌گذاران با لحاظ این نکته سهام شرکت‌ها را خریداری می‌کنند و از شرکت‌هایی که تعهدات مالی زیادی دارند به دلیل ریسک مالی فاصله گرفته و به سراغ گزینه‌های کم ریسک تر می‌روند.

۶- ریسک نقدشوندگی (liquidity risk)

دارایی مطلوب، دارایی است که قدرت نقدشوندگی بالا دارد. اگر دارایی به راحتی فروش نرود، صاحب آن دارایی، با ریسک نقدشوندگی مواجه است. در مورد سهام نیز این ریسک وجود دارد. فرض کنید قصد دارید سهام شرکتی را در بازار به فروش برسانید ولی به دلیل عملکرد نامناسب شرکت، کسی سهام را نمی‌خرد. در این حالت شما با ریسک نقد شوندگی مواجه هستید. هرچه سرعت خرید و فروش سهمی بیشتر باشد و معاملات آن را روان‌تر باشد این ریسک در آن کم رنگ‌تر است.

۷- ریسک نرخ ارز (currency risk)

در مورد شرکت‌های واردات محور، ریسک نرخ ارز بسیار با اهمیت است. اگر شرکت مورد نظر شما، عمده مواد اولیه خود را وارد می‌کند، با رشد نرخ ارز، درگیر چالش ریسک نرخ ارز خواهد شد و هزینه زیادی را متحمل می‌شود. با رشد هزینه‌ها، سود دهی شرکت کاسته شده و نتیجه نهایی، عدم رغبت سرمایه‌گذاران به خرید شرکت مذکور است. البته این ریسک، نوعی ریسک غیر سیتماتیک محسوب می‌شود که توسط شرکت‌ها قابل کنترل نیست.

۸- ریسک تجاری

در ریسک تجاری به این موضوع توجه می‌شود که آیا شرکت قادر به فروش محصولات و تامین هزینه‌های عملیاتی خود است یا خیر؟ به عبارتی، ریسک تجاری کلیه هزینه‌های یک کسب و کار برای عملیاتی ماندن را در نظر می‌گیرد. این هزینه‌ها شامل حقوق، هزینه تولید، اجاره تسهیلات، دفتر و هزینه‌های اداری می‌شود. سطح ریسک تجاری یک شرکت تحت تأثیر عواملی مانند هزینه کالاها، حاشیه سود، رقابت و سطح کلی تقاضا برای محصولات یا خدماتی است که می‌فروشد، می‌باشد.

۹- ریسک اعتباری یا ریسک نکول

ریسک اعتباری یا نکول، ریسک عدم بازپرداخت سود یا اصل بدهی قلمداد می‌شود. این نوع ریسک برای سرمایه‌گذاران اوراق قرضه، نگران کننده است. اوراق قرضه دولتی، کمترین میزان ریسک نکول و به همین ترتیب کمترین بازده را دارند. از طرف دیگر اوراق بهادار شرکت، دارای بالاترین میزان ریسک نکول و در نتیجه نرخ بهره بالاتر هستند.

۱۰- ریسک کشور

ریسک کشور، به عدم توانایی یک کشور در پرداخت تعهدات مالی گفته می‌شود. در صورت بروز چنین ریسکی، به عملکرد سایر بخش‌های مالی کشور نیز صدمه وارد می‌شود. آسیب سایر کشورهای در ارتباط با آن نیز محتمل است. این ریسک در غالب کشورهای در حال توسعه که کسری بودجه شدید دارند، رخ می‌دهد.

۱۱- ریسک سیاسی

ریسک سیاسی زیرمجموعه ریسک سیستماتیک است. در این حالت، بی‌ثباتی سیاسی، جنگ، کنترل‌های نظامی، تغییر قوانین دولتی، روی تصمیم‌های سرمایه‌گذاری اثر می‌گذارد. این نوع ریسک با عنوان ریسک ژئوپلیتیک نیز شناخته می‌شود. نکته‌ای که در مورد این ریسک وجود دارد، آن است که هر چه افق زمانی سرمایه‌گذاری طولانی‌تر شود، این ریسک بیشتر می‌شود.

جمع بندی انواع ریسک

در این مقاله با تعریف ریسک آشنا شدیم. انواع مختلف ریسک از منظرهای مختلف را بررسی کردیم. همچنین با طبقه بندی پذیرش ریسک در افراد مختلف، آشنا شدیم. به طور کلی، ریسک‌هایی که با آن مواجه هستیم؛ دو نوع قابل پویا و خالص هستند. ریسک‌های خالص عموماً زیان ده هستند و هدف ما صرفا کنترل ریسک‌های پویا است. به منظور کاهش زیان‌های ناشی از ریسک‌های سرمایه‌گذاری، چندین راه حل وجود دارد. لازم به ذکر است که ما قادر نیستیم همه ریسک‌های سرمایه‌گذاری را مهار کنیم. بلکه با دانش و تجربه حاصل از مدیریت ریسک می‌توانیم آن را به سطح قابل تحملی کاهش دهیم. یکی از راه‌های کاهش ریسک سرمایه‌گذاری، سبد دارایی است. در واقع با صرف ریسک در سرمایه‌گذاری چیست؟ سرمایه‌گذاری در چند سهام، ریسک کلی سبد سهام کمتر از مجموع ریسک‌های تک‌ تک سهام خواهد شد. استفاده از تنوع بخشی این امکان را فراهم می‌کند که با کنار هم قراردادن دارایی‌های مالی متنوع ریسک کمتری را متحمل شویم. استفاده از سهام مختلف در سبد سرمایه‌گذاری موجب کاهش ریسک غیرسیستماتیک می‌گردد. تنوع‌بخشی باید با دانش و تجربه کافی صورت بگیرد و در صورت امکان از متخصصین این امر بهره گرفته شود. درحالی‌که اکثر متخصصان سرمایه‌گذاری موافق هستند که تنوع سازی نمی‌تواند در برابر ریسک آن‌ها را تضمین کند، می‌توان گفت تنوع سازی مهم‌ترین مؤلفه برای کمک به یک سرمایه‌گذار در رسیدن به اهداف مالی دوربرد است و این درحالی‌که ریسک مالی را به حداقل می‌رساند.

محاسبه صرف ریسک سهام (equity risk premium)

صرف ریسک سهام (equity risk premium) یک پیش‌بینی بلندمدت است که نشان می‌دهد بازار سهام چقدر با ابزارهای بدهی بدون ریسک، عملکرد بهتری خواهد داشت.

محاسبه صرف ریسک سهام (equity risk premium)

صرف ریسک سهام (equity risk premium) یک پیش‌بینی بلندمدت است که نشان می‌دهد بازار سهام چقدر با ابزارهای بدهی بدون ریسک، عملکرد بهتری خواهد داشت.

سه مرحله محاسبه صرف ریسک به شکل زیر است:

  1. بازده مورد انتظار سهام را محاسبه کنید
  2. بازده مورد انتظار اوراق قرضه بدون ریسک را محاسبه کنید
  3. مابه التفاوت را کم کنید تا صرف ریسک سهام را بدست بیاورید

در این مقاله، با بررسی فرآیند محاسبه در عمل با داده‌های واقعی، نگاه عمیق‌تری به فرضیات و اعتبار صرف ریسک می‌اندازیم.صرف ریسک در سرمایه‌گذاری چیست؟

نکات مهم

  • صرف ریسک سهام پیش بینی می کند که سهام در بلندمدت چقدر در سرمایه گذاری های بدون ریسک بهتر عمل خواهد کرد.
  • محاسبه صرف ریسک را می توان با دریافت بازده مورد انتظار تخمینی سهام و کم کردن آنها از بازده مورد انتظار تخمینی اوراق بدون ریسک انجام داد.
  • برآورد بازده سهام آتی دشوار است، اما می تواند از طریق یک رویکرد مبتنی بر سود انجام شود.
  • محاسبه صرف ریسک مستلزم فرضیاتی صرف ریسک در سرمایه‌گذاری چیست؟ است که از منطقه امن به مشکوک پیش می روند.

مرحله اول: بازده کل مورد انتظار سهام را تخمین بزنید

برآورد بازده سهام آتی، دشوارترین مرحله است. در اینجا دو روش برای پیش‌بینی بازده سهام در بلندمدت معرفی کردیم:

اتصال به مدل درآمد

طبق مدل مبتنی بر سود، بازده مورد انتظار برابر با بازده سود است. شاخص S&P 500 را، از 31 دسامبر 1988 تا 31 دسامبر 2003 در نظر بگیرید:

در نمودار بالا، شاخص S&P 500 (خط بنفش) را به دو بخش تقسیم می کنیم: سود هر سهم (خط سبز) و P/E (خط آبی رنگ). در هر نقطه، می توانید سود هر سهم را در نسبت P/E ضرب کنید تا مقدار شاخص را بدست آورید. به عنوان مثال، در آخرین روز دسامبر 2003، شاخص S&P به 1،112 رسید (از 1111.92 گرد شد). در آن زمان، سود هر سهم شرکت های ترکیبی 45.20 دلار بود، و نسبت P/E حدودا 24.6 (45.20 دلار x 24.6 = 1112) بود.

از آنجایی که شاخص سال را با (P/E)، 25 به پایان رساند، بازده سود 4% بود (1 ÷ 25 = 0.04). با توجه به رویکرد مبتنی بر سود، بازده اسمی مورد انتظار قبل از تورم 4٪ بود .ایده شهودی اصلی استراتژی بازگشت به میانگین (mean reversion) است، این نظریه که نسبت های P/E نمی توانند قبل از اینکه به یک حد وسط طبیعی بازگردند، خیلی زیاد یا خیلی کم شوند. در نتیجه، P/E بالا به معنای بازده آتی کمتر و P/E پایین به معنای بازده آتی بالاتر است.

نکته: ریسک سهام و صرف ریسک بازار اغلب به جای هم استفاده می شوند، حتی با وجود اینکه اولی به سهام اشاره دارد در حالی که دومی به همه ابزارهای مالی اشاره دارد.

می‌توانیم ببینیم که چرا برخی هشدار می‌دهند که بازده سهام در دهه آینده نمی‌تواند با بازده دو رقمی دهه 1990 همگام شود. 10 سال از 1988 تا 1998 را در نظر بگیرید و حباب حاد پایان دهه را حذف کنید. سود هر سهم با نرخ سالانه 6.4 درصد رشد کرد، اما شاخص S&P رشد چشمگیر 16 درصدی داشت.

این تفاوت از اصطلاح افزایش متعدد ناشی می شود (افزایش نسبت P/E از حدود 12 به 28). بدبینان آکادمیک از منطق ساده استفاده می کنند. اگر در پایان سال 2003 از نسبت P/E پایه حدود 25 شروع کنید، تنها می‌توانید بازدهی بلندمدت تهاجمی را دریافت کنید که با افزایش بیشتر نسبت P/E از رشد سود پیشی می‌گیرد.

اتصال به مدل سود سهام

طبق مدل سود سهام، بازده مورد انتظار برابر است با بازده سود سهام، به علاوه رشد در سود سهام. همه اینها در درصد بیان می شوند. در اینجا بازده سود سهام S&P 500 از سال 1988 تا 2003 قرار گرفته است:

این شاخص سال 2003 را با سود سهام 1.56 درصد به پایان رساند. ما فقط باید یک پیش بینی بلندمدت از رشد سود سهام بازارها به ازای هر سهم اضافه کنیم. یکی از راه‌های انجام این کار این است که فرض کنیم رشد سود سهام با رشد اقتصادی دنبال می‌شود. و ما چندین معیار اقتصادی برای انتخاب داریم، از جمله تولید ناخالص ملی (GNP)، تولید ناخالص داخلی سرانه، و تولید ناخالص ملی سرانه.

برای مثال، تولید ناخالص داخلی واقعی را 4 درصد در نظر بگیرید. برای استفاده از این معیار برای تخمین بازده سهام آتی، باید یک رابطه واقعی بین آن و رشد سود سهام را تشخیص دهیم. احتمال اینکه رشد تولید ناخالص داخلی واقعی 4 درصد، به رشد 4 درصدی در سود سهام به ازای هر سهم تبدیل شود، ریسک بزرگی است. به ندرت پیش آمده که رشد سود سهام با رشد تولید ناخالص داخلی همگام باشد و دو دلیل خوب برای این امر وجود دارد.

اولاً، کارآفرینان خصوصی سهم ناهمگونی از رشد اقتصادی ایجاد می‌کنند، درصورتی که صرف ریسک در سرمایه‌گذاری چیست؟ بازارهای عمومی اغلب در رشد سریع‌ اقتصاد نقشی ندارند. دوم، رویکرد سود سهام مربوط به رشد هر سهم است و مشکلی در آن وجود دارد زیرا شرکت ها سهام اولیه خود را با انتشار اختیار خرید سهام کاهش می دهند. درست است که بازخرید سهام آن را متعادل میکند، اما به ندرت کاهش اختیار خرید سهام را جبران می کند. بنابراین، شرکت های سهامی عام رقیق کننده های خالص پایدار و قابل ملاحظه ای هستند.

تاریخ به ما می گوید که در بهترین حالت رشد تولید ناخالص داخلی واقعی 4 درصد، به رشد تقریباً 2 درصدی یا 3 درصدی سود سهام واقعی به ازای هر سهم تبدیل می شود. اگر پیش بینی رشد خود را به سود سهام اضافه کنیم، حدود 3.5٪ تا 4.5٪ (1.56٪ + 2 تا 3٪ = 3.5٪ تا 4.5٪) به دست می آید. جواب ما اتفاقاً با 4% پیش‌بینی‌شده توسط مدل سود همخوانی دارد و هر دو اعداد قبل از تعدیل تورم به صورت اسمی بیان می‌شوند.

مرحله دوم: نرخ «بدون ریسک» مورد انتظار را تخمین بزنید

نزدیکترین مسئله به سرمایه گذاری بلندمدت مطمئن، اوراق بهادار محافظت شده از تورم خزانه داری (TIPS) است. از آنجایی که پرداخت‌ بهره و اصل سرمایه به صورت شش ماهه برای تورم تنظیم می‌شوند، بازده اوراق بهادار محافظت شده از تورم خزانه داری در حال حاضر یک بازده واقعی است. اوراق بهادار محافظت شده از تورم خزانه داری واقعاً بدون ریسک نیست. اگر نرخ بهره زیاد یا کم شود، قیمت آنها به ترتیب پایین یا بالا می‌رود. با این حال، اگر یک قرارداد اوراق بهادار محافظت شده از تورم خزانه داری را تا سررسید آن نگه دارید، می توانید نرخ بازده واقعی را بدست آورید.

در نمودار بالا، بازده اسمی 10 ساله خزانه داری (خط آبی) را با بازده واقعی معادل آن (بنفش) مقایسه می کنیم. بازده واقعی به سادگی تورم را کم می کند. خط سبز کوتاه مهم است. خط سبز کوتاه، بازده اوراق بهادار محافظت شده از تورم خزانه داری 10 ساله در طول سال 2002 نشان می دهد. ما پیش بینی می کنیم که بازده تعدیل شده تورمی، در اوراق خزانه داری معمولی 10 ساله (بنفش) از نزدیک با اوراق بهادار محافظت شده از تورم خزانه داری 10 ساله (سبز) دنبال شود. در پایان سال 2003، آنها به اندازه کافی به هم نزدیک بودند. بازده اوراق بهادار محافظت شده از تورم خزانه داری 10 ساله فقط 2% بود و بازده واقعی خزانه داری حدود 2.3% بود. بنابراین، بازده واقعی 2% بهترین حدس ما در بازده واقعی آینده سرمایه گذاری اوراق قرضه امن است.

مرحله سوم: بازده تخمینی اوراق قرضه را از بازده تخمینی سهام کم کنید

وقتی پیش‌بینی بازده اوراق قرضه را از بازده سهام کم می‌کنیم، صرف تخمینی ریسک سهام را از +1.5٪ تا +2.5٪ دریافت می‌کنیم:

انواع فرضیات

این مدل، پیش‌بینی می کند بنابراین به فرضیات نیاز دارد. با این حال، برخی از فرضیات امن تر از دیگران هستند. اگر مدل و نتیجه آن را رد می کنید، مهم است که بدانید دقیقاً کجا و چرا با آن مخالف هستید. سه نوع فرض وجود دارد که از سطح ایمن تا مشکوک را شامل می شود.

اولاً، این مدل فرض می‌کند که در بلندمدت کل بازار سهام نسبت به اوراق بهادار بدون ریسک، عملکرد بهتری دارد. این یک فرض مطمئن است زیرا بازده‌های متفاوت بخش‌های مختلف و تغییرات کوتاه‌مدت بازار را فراهم می‌کند. سال تقویمی 2003 را در نظر بگیرید که طی آن S&P 500 حدودا 26% جهش کرد، در حالی که کاهش ملایمی در نسبت P/E را تجربه کرد.

هیچ مدل صرف ریسک سهامی چنین جهشی را پیش بینی نمی کرد، اما این جهش مدل را بی اعتبار نمی کند. علت اصلی آن پدیده‌هایی بود که نمی‌توان آن‌ها را در طولانی‌مدت ادامه داد: افزایش 17 درصدی سود هر سهم آتی (یعنی برآورد سود هر سهم برای چهار فصل آینده) و افزایش باورنکردنی 60 درصدی به علاوه سود هر سهم تحقق یافته (طبق S&P، از 27.60 دلار به 45.20 دلار).

دوم، این مدل مستلزم آن است که رشد واقعی سود سهام به ازای هر سهم یا سود هر سهم، در بلندمدت به نرخ‌ رشد تک رقمی بسیار پایین محدود شود. این فرض، مطمئن به نظر می رسد اما هنوز جای بحث صرف ریسک در سرمایه‌گذاری چیست؟ دارد. از یک سو، هر مطالعه جدی درباره بازده های تاریخی (مانند مطالعات رابرت آرنوت، پیتر برنشتاین، یا جرمی سیگل) این واقعیت غم انگیز را ثابت می کند که چنین رشدی به ندرت برای یک دوره پایدار به بالای 2 درصد می رسد.

از سوی دیگر، خوش بینان این حوزه احتمال می دهند که فناوری می تواند جهشی ناپیوسته در بهره وری ایجاد کند که می تواند منجر به نرخ رشد بالاتر شود. به هر حال، شاید صرف ریسک در سرمایه‌گذاری چیست؟ اقتصاد جدیدی در راه باشد. اما حتی اگر این اتفاق بیفتد، مطمئناً به جای همه سهام، مزایای آن نصیب بخش‌های منتخب بازار خواهد شد. همچنین، منطقی است که شرکت های سهامی عام بتوانند عملکرد تاریخی خود را معکوس کنند، بازخرید سهام بیشتری را انجام دهند، اختیار سهام کمتری را اعطا کنند، و اثرات فرسایشی رقیق سازی را بهبود دهند.

در نهایت، فرض مدل این است که سطوح ارزش گذاری فعلی، تقریبا درست است. ما فرض کرده‌ایم که در پایان سال 2003، نسبت (P/E) 25 و بازده قیمت به سود سهام 65 (بازده سود سهام 1 ÷ 1.5 درصد) در آینده نیز ادامه خواهد داشت. واضح است که این فقط یک حدس است! اگر بتوانیم تغییرات ارزش گذاری را پیش بینی کنیم، شکل کامل مدل صرف ریسک سهام به صورت زیر خواهد بود:

کلام آخر

صرف ریسک سهام، به عنوان تفاوت بین بازده واقعی تخمینی سهام و بازده واقعی تخمینی اوراق قرضه ایمن محاسبه می شود – یعنی بازده بدون ریسک را از بازده دارایی مورد انتظار کم کنید (مدل یک فرض کلیدی دارد که ارزش گذاری فعلی نسبت تقریباً درست است).

نرخ اسناد خزانه داری ایالات متحده (T-Bill) اغلب به عنوان نرخ بدون ریسک استفاده می شود. نرخ بدون ریسک صرفاً فرضی است، زیرا همه سرمایه‌گذاری‌ها مقداری ریسک ضرر دارند. با این حال، نرخ اسناد خزانه داری ایالات متحده معیار خوبی است زیرا دارایی‌های نقد شونده خوبی هستند، درک آن آسان است و دولت ایالات متحده هرگز در تعهدات بدهی خود قصور نکرده است.

هنگامی که بازده سود سهام، به اندازه کافی به بازده اسناد خزانه داری ایالات متحده نزدیک شود، کسر سازی به راحتی صرف را به یک عدد کاهش می دهد (نرخ رشد بلندمدت سود سهام پرداخت شده به ازای هر سهم).

صرف ریسک سهام می تواند سرمایه گذاران را در ارزیابی سهام راهنمایی کند، اما تلاش می کند تا بازده آتی سهام را بر اساس عملکرد گذشته آن پیش بینی کند. فرضیات در مورد بازده سهام می تواند مشکل ساز باشد زیرا پیش بینی بازده آتی می تواند دشوار باشد. صرف ریسک سهام فرض می کند که بازار همیشه بازدهی بیشتری نسبت به نرخ بدون ریسک ارائه می دهد، که ممکن است یک فرض معتبر نباشد. صرف ریسک سهام می تواند راهنمای سرمایه گذاران باشد، اما محدودیت های قابل توجهی دارد.

صرف ریسک یک قلم دارایی چیست؟

صرف ریسک یک قلم دارایی چیست؟

هرچه ریسک سیستماتیک یک دارایی بیشتر باشد، مطلوبیت و ارزش آن دارایی کمتر خواهد شد. در واقع وجود ضریب بتای بالای دارایی بیانگر ریسک سیستماتیک بالای آن دارایی است. این مسئله توسط الگوی قیمت‌گذاری دارایی‌های سرمایه‌ای مطرح می شود اما ضعف این الگو تئوری قیمت‌گذاری آربیتراژ را به وجود آورد.

به گزارش خبرنگار ایمنا، سه مقوله پول، ارز و بانکداری از جمله مهم‌ترین مباحث موجود در علم اقتصاد است که فهم آن در دنیای امروز یکی از نیازهای بشر محسوب می‌شود. در همین راستا، فردریک میشکین، یکی از سرشناس‌ترین اقتصاددانان آمریکایی، کتابی را به رشته تحریر درآورده که به کوشش علی جهانخانی و علی پارسائیان به فارسی برگردانده شده است و بخشی از مناسب‌ترین مطالب آن را در سلسله خلاصه کتاب‌های اقتصادی بیان خواهیم کرد.

الگوی قیمت‌گذاری دارایی‌های سرمایه‌ای

پیشتر بیان شد که هرچه ریسک سیستماتیک یک دارایی بیشتر باشد، مطلوبیت و ارزش آن دارایی کمتر خواهد شد. درک این مسئله می‌تواند به ما در درک الگوی قیمت‌گذاری دارایی‌های سرمایه‌ای کمک کند. این الگو به وسیله ویلیام شارپ جان لیتنر و جک ترینر ارائه شد و از آن نظر مفید است که می‌تواند صرف ریسک یک قلم دارایی را توجیه نماید. مقصود از صرف ریسک تفاوت بین بازده مورد انتظار دارایی و نرخ بهره بدون ریسک است. نرخ بهره بدون ریسک نیز خود در واقع نرخ بازده اوراق بدون ریسک است.

اگر ضریب بتای یک دارایی بالا باشد، بدان معنی است که ریسک سیستماتیک آن زیاد است و در نتیجه کمتر مورد تقاضای سرمایه‌گذاران قرار می‌گیرد. بنابراین، زمانی سرمایه‌گذاران علاقه به نگهداری این نوع دارایی خواهند داشت که بازده مورد انتظار آن بالا باشد و این درست همان چیزی است که الگوی قیمت‌گذاری دارایی‌های سرمایه‌ای ارائه می‌کند.

این الگو، الگوی معقولی محسوب می‌شود زیرا برای یک دارایی با ضریب بتای صفر (بدون ریسک سیستماتیک)، صرف ریسک برابر با صفر را در نظر می‌گیرند. اگر بتا برابر با یک باشد، بدین معنی است که ریسک سیستماتیک آن همانند ریسک مربوط به بازار است.

با این حال اگرچه این امر که الگوی قیمت‌گذاری دارایی‌های سرمایه‌ای در دنیای واقعی نیز کاربرد دارد، اثبات شده است اما ضعف آن در این است که فرض می‌کند تنها یک ریسک سیستماتیک وجود دارد. همین ضعف در ادامه منتهی به ارائه تئوری دیگری به نام تئوری قیمت‌گذاری آربیتراژ به وسیله استیفن راس از دانشگاه ییل شد.

این تئوری مبتنی بر چندین عامل ریسک بوده و بر اساس آن نمی‌توان همه آن‌ها از طریق تنوع بخشیدن به دارایی‌ها را از بین برد. این منابع ریسک به عوامل اقتصادی مثل تورم و تولید کل ارتباط دارند. در واقع در عوض محاسبه یک بتای منحصر به فرد، از چندین ضریب بتا استفاده می‌شود. هر یک از ضرایب بتا نشان دهنده درجه حساسیت دارایی نسبت به هر یک از عوامل سیستم اقتصادی است.

تئوری قیمت‌گذاری آربیتراژ بیانگر این است که صرف ریسک هر دارایی با صرف ریسک هر عامل ارتباط دارد و اگر حساسیت آن نسبت به هریک از عوامل افزایش پیدا کند، صرف ریسک آن نیز افزایش پیدا می‌کند.

البته هنوز هم نمی‌توان به صورت قطعی مدعی شد که کدامیک از این تئوری‌ها می‌توانند صرف ریسک دارایی‌ها را بهتر توجیه کند. هر دو نظریه بیان کننده این مطلب است؛ در صورتی که ریسک سیستماتیک افزایش پیدا کند، صرف ریسک نیز بیشتر خواهد شد بنابراین برای توجیه صرف ریسک دارایی‌ها می‌توان از هر دو الگو استفاده کرد.

مازاد عرضه و تقاضا چیست؟

درک عوامل تاثیرگذار بر تصمیمات سرمایه‌گذار، مقدمه نحوه قیمت‌گذاری دارایی‌هایی مانند اوراق قرضه است. برای تجزیه و تحلیل اوراق بهادار، در گام نخست باید استفاده از تئوری تقاضای دارایی، به یک منحنی تقاضا دست یابیم. این منحنی در صورتی که سایر متغیرهای اقتصادی ثابت نگه داشته شوند، رابطه میان تقاضا و قیمت را نشان خواهد داد.

بازده اوراق قرضه به طور قطع مشخص و برابر با نرخ بازده تا سررسید آن است. بنابراین نرخ بازده مورد انتظار این اوراق از تقسیم تفاضل ارزش اسمی اوراق قرضه بدون بهره و قیمت خرید اوراق قرضه بدون بهره بر قیمت خرید اوراق قرضه بدون بهره به دست می‌آید.

گام بعدی، رسم منحنی عرضه است که رابطه میان عرضه و قیمت اوراق بهادار را نشان می‌دهد. پایه و اساس منحنی تقاضایی که بیان شد، ثابت ماندن سایر متغیرهای اقتصادی به جز قیمت ورقه قرضه و نرخ بهره است. برای رسم منحنی عرضه نیز از همین مفروضات و شرایط مشابه استفاده می‌شود.

پس از این دو، به بیان تعادل در بازار پرداخته می‌شود. در علم اقتصاد، قیمت تعادلی زمانی به وجود می‌آید که مقداری را که مردم مایل به خرید هستند یا همان تقاضا، با مقداری که مردم متمایل به فروش هستند یا همان عرضه، برابر شود. در بازار اوراق قرضه، این وضع زمانی به وجود می‌آید که مقدار اوراق قرضه مورد تقاضا و اوراق قرضه عرضه شده، برابر شوند. با رسم نمودار عرضه و تقاضا، به نقطه‌ای برخورد خواهیم کرد که مقدار عرضه و تقاضا برابر بوده و بنابراین این نقطه همان نقطه تعادلی محسوب می‌شود. بر اساس همین نقطه، قیمت و نرخ بهره تعادلی مشخص می‌شود.

آگاهی یافتن و درک مفاهیم تعادل بازار، قیمت یا نرخ بهره تعادلی از آن نظر اهمیت دارد که بازار همواره به این سمت تمایل دارد. در صورتی که مقدار اوراق قرضه عرضه شده بیش از تقاضای موجود باشد، وضعیتی پدید می‌آید که به آن مازاد عرضه گفته می‌شود زیرا مردم بیشتر به فروش تمایل دارند و کمتر کسی خریدار آن اوراق است. این وضعیت تا رسیدن به قیمت اوراق به قیمت تعادلی ادامه خواهد داشت.

این مسئله درباره تقاضا نیز صادق است. در صورتی که قیمت اوراق بهادار به کمتر از قیمت تعادلی خود برسد، مقدار تقاضا به دلیل افزایش تمایل مردم به خرید این اوراق افزایش پیدا می‌کند و اصطلاحا با پدیده مازاد تقاضا مواجه می‌شویم.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.