مدیریت سرمایه (CM) چیست؟
مدیریت سرمایه (Capital Management) یک استراتژی مالی است که باهدف تضمین حداکثر کارایی و بازدهی انجام میشود.
هدف آن این است که معاملهگر با کنترل ریسک و حفظ دارایی، از امکانات کافی برای تأمین هزینههای روزانه خود و همچنین تعهدات مالی در کوتاهمدت برخوردار باشد. به همین خاطر، مدیریت سرمایه را مدیریت ریسک نیز میدانیم.
معاملهگر پیش از ورود به بازار و موقعیت معاملاتی، بازده و ریسک را در نظر میگیرد و باهدف کسب بازدهی موردنظر، ریسک مشخصی را میپذیرد. بدین ترتیب از ضررهای غیرقابلجبران و سنگین جلوگیری میکند.
هدف دیگر مدیریت سرمایه این است که بین داراییها و بدهیهای نسبت خوبی حفظ شود.
مدیرت سرمایه (CM) مؤثر تضمین میکند که معاملهگر میتواند بهراحتی هزینهها و بدهیهای خود را بدون هیچگونه ریسکی اداره کند.
مدیریت سرمایه بر اساس تجزیهوتحلیل دقیق داراییها و بدهیها انجام میشود و هر جزء، بهمنظور بهبود کارایی و درآمد مدیریت میشود.
با اعمال تغییری کوچک در یکی از فاکتورهای اصلی معامله، میتوان درآمد را افزایش داد.
در این حالت، داراییهای شما هر چیزی است که بهراحتی در یک دوره 12 ماهه به پول نقد تبدیل میشود که اغلب شامل حسابهای دریافتنی، پول نقد و موجودی میباشد.
وقتی مدیریت سرمایه بهدرستی انجام شود، باید شاهد افزایش سطوح مالی باشید، مگر اینکه در حال حاضر حداکثر بازده و سودآوری دارایی را داشته باشید که در بیشتر موارد بعید است.
مدیریت سرمایه در امور مالی مهم است زیرا حتی اگر در اقتصاد رقابتی امروز میخواهید در کسبوکار خود هم باقی بمانید، باید پول کافی برای تأمین نیازهای کوتاهمدت خود را تأمین کنید.
اهمیت مدیریت سرمایه (Capital Management)
سرمایهگذاری نیاز به آموزش و آگاهی از ارکان اصلی معاملهگری را دارد.
مدیریت سرمایه سنگ بنای اصلی موفقیت در بازار مالی است، به دلیل آنکه تضمینکننده بقایای سرمایهگذاران و حافظ رشد و سرمایه آن ها میباشد، از اهمیت ویژهای برخوردار است.
معاملهگری که مدیریت سرمایه خود را بهخوبی انجام میدهد و از آن آگاهی دارد، به هنگام معاملات از آرامش روحی نیز برخوردار است زیرا تمام ریسکهای ممکن را در نظر گرفته و سپس اقدام به سرمایهگذاری کرده است.
چیزی که هرگز نباید از آن بگذرید، جریان نقدینگی و مدیریت سرمایه است.
نداشتن مهارت مدیریت سرمایه میتواند صدمات جدی (و به طور بالقوه غیرقابلجبران) به کسبوکار شما وارد کنند که جبران آن دشوار است.
بیایید نگاهی بیندازیم که چگونه مدیریت سرمایه میتواند از کسبوکار شما محافظت کند و به شما کمک کند تا به یکباره پیشرفت کنید.
چرا مدیریت سرمایه اهمیت دارد؟
مسائل مربوط به جریان نقدی یک نگرانی عمده برای مشاغل در هر اندازه ای است و میتواند بهعنوان یک مشکل باشد.
حتی مطالعهای نشان داده است که 82 درصد از مشاغل کوچک که مجبور به تعطیلی کسبوکار خود شدهاند، به دلیل عدم داشتن مدیریت سرمایه و مشکلات مربوط به جریان نقد، شکست خوردهاند.
هیچکس نمیخواهد پولش تمام شود، حتی اگر این بدان معنا باشد که وجوه شما در داراییهای دیگر جمع شده است.
برای مثال، یک مکانیکی که از تمام بودجه خود برای استفاده از بالابر جدید ماشین استفاده میکند، ناگهان هیچ وجهی برای سفارش قطعات جدید، پرداخت هزینه کمپینهای بازاریابی، حفظ هزینه مجوز سالانه یا حتی پرداخت حقوق کارکنان خود نخواهد داشت. زیرا مدیریت سرمایه خوبی نداشته است.
این یک مثال بیش از حد ساده است، اما برای نشان دادن عدم داشتن مدیریت سرمایه درست مثال واضحی میباشد.
هنگامی که مدیریت سرمایه بهخوبی اجرا شود، میتواند به شما در دستیابی به نرخ بازگشت سرمایه بیشتر، افزایش سودآوری، افزایش ارزش و نقدینگی کمک کند.
هدف از مدیریت سرمایه
مدیریت سرمایه بهمنظور مؤثر بودن نیازمند دستورالعملها و اهداف مشخصی است.
دو هدف اصلی مدیریت سرمایه:
- افزایش سودآوری و سیو سود
- حفظ سرمایه و اطمینان از اینکه نقدینگی کافی همیشه در دسترس است.
سرمایهگذاری در داراییهای جاری، تنها در صورت پیشبینی بازده قابلقبول انجام میشود. سودآوری شرکت و افزایش ثروت سهامداران به همان اندازه نیز مهم است.
اهداف همزمان نقدینگی و سودآوری با یکدیگر در تعارض هستند. زیرا داراییهای نقد بیشتر، کمترین بازده را ارائه میدهند و پول نقد بهتنهایی بازدهی ایجاد نمیکند.
مدیریت سرمایه در بورس
مدیریت ریسک و سرمایه در بازار معاملات سهام و دیگر ابزارهای مالی از قوانین مشخص و واحدی پیروی نمیکنند.
میزان ریسکپذیری باتوجهبه دیدگاه معاملاتی که کوتاه مدتی است یا بلند مدتی، متفاوت است، به همین خاطر همه افراد نمیتوانند از نسخه واحدی پیروی کنند.
مدیریت ریسک و سرمایه به دیدگاه سرمایهگذاری، روحیات و طرز تفکر شخص، اهداف مالی سرمایهگذار و. بستگی دارد.
سرمایهگذاران باتوجه به میزان قبول ریسک به دو دسته کلی؛ ریسکپذیر و ریسکگریز تقسیم میشوند.
این ریسک، بهنوعی غیر قابل اجتناب است و به نوع سرمایه گذاری و میزان ریسک پذیری سرمایه گذاران ربطی ندارد. به عبارتی، بر تمام بازارها تاثیر خواهد گذاشت و راه فراری از آن وجود ندارد. مانند اتفاقات و خبرهای سیاسی، نرخ تورم.
این نوع ریسک تنها تأثیرش را بر سهم یا گروه مشخصی از سرمایه خواهد داشت و کاملاً بستگی به نوع مدیریت سرمایه فرد دارد. افراد هوشمند میتوانند از ریسک اجتناب کنند. مانند: تغییر نرخ دلار.
بسیاری از افراد با امید یکشبه پولدار شدن وارد بازار بورس میشوند، با این هدف که در مدت زمانی کوتاه، بیشترین بازده را به دست آوردند تا سرمایه خود را افزایش دهند.
این افراد صرفاً به سود میاندیشند و ریسک برای آن ها معنا ندارد. در چنین مواردی ممکن است در کوتاهمدت فرد سود مناسبی کسب کند اما به دلیل نداشتن مدیریت سرمایه درست و روحیه ریسکپذیری بالایی که دارند، سرمایه خود را از دست خواهند داد.
بنابراین وجه تمایز معامله گران موفق و ناموفق را رعایت اصل مدیریت سرمایه میدانیم.
در نظر گرفتن ریسک به خطر (Risk/Revard) یکی از روشهای متداول در بازار سرمایه برای مدیریت صحیح سرمایه است.
فرمول محاسبه نسبت بازده به ریسک:
مقدار سود لازم برای بازگشت سرمایه به حالت اول
درصد افزایش سرمایه
11%
10%
25%
20%
43%
30%
67%
40%
100%
50%
150%
60%
233%
70%
400%
80%
900%
90%
ریسکهای سرمایهگذاری و مدیریت ریسک
در مفهوم عام، ریسک یا خطر موقعیتی است که ترکیبی از مفهوم فرصت و خطر است.
وقتی فردی ریسک میکند یعنی به امید کسب فرصتی و بازدهی بهتر، خطر آن کار را میپذیرد.
افراد حرفهای ریسک را کمک کننده برای شکار فرصتهای مناسب و کسب سود بیشتر میدانند.
رابطه ریسک و بازده صعودی است یعنی ریسک بیشتر، بازدهی و سود بیشتری را به همراه دارد.
افراد ریسکپذیر سود بیشتری نیز کسب خواهند کرد.
بیشتر سرمایهگذاریها بهجز سرمایهگذاری در بانک و صندوقهای درآمد ثابت و اوراق که با ریسک کمی همراه هستند، بازده مشخص ولی محدودی دارند.
تنوعبخشی به سبد سرمایهگذاری یکی از راههای کاهش ریسک و افزایش بازده پورتفو میباشد.
آشنایی با مفاهیم و اصول اساسی آن موجب تشکیل سبد بهینه سهام و مدیریت سرمایه صحیح میشود. سپس بعد از آشنایی با این مفاهیم، برای تشکیل یک سبد سرمایهگذاری میتوانید اقدام کنید.
تشکیل یک سبد بهینه و متناسب نیاز به دانش و تجربه کافی دارد که شرکتهای سبدگردان و مدیران سرمایه وظیفه دارد باتوجه به روحیات و میزان ریسکپذیری افراد، سن آن ها، سبد سرمایهگذاری متناسبی را تشکیل دهند و در صورت لزوم برای اصلاح آن اقدام کنند.
سبدگردانها ترکیبی از داراییها را در نظر میگیرند که برای هر یک از داراییهای با ریسک بالا و ریسک کم تر، درصدی را در نظر میگیرند و اینگونه ریسک کل سبد سرمایهگذاری را کاهش میدهند.
فرمول مدیریت سرمایه
در بازار، سهام داشتن استراتژی معاملاتی درست، به کسب سود منجر خواهد شد.
- اولین و مهمترین نکته، داشتن سبد معاملاتی است. یعنی بهاصطلاح همه تخممرغهای خود را در یک سبد نچینید.
- خریدوفروش پلهای داشته باشید. به این صورت که اگر قصد خرید سهمی را دارید ابتدا آن را به سه قسمت تبدیل کرده و در قیمتهای مختلف سفارش خود را ثبت کنید.
- در سبد سهام خود بیش از 5 الی 6 سهم نداشته باشید.
- سهامی را انتخاب کنید که زیانده نباشند و بازدهی مناسبی در دورههای اخیر محقق کرده باشند.
- سهام با نقدشوندگی بالا را انتخاب کنید.
- دیگر فرمول مدیریت سرمایه، تشخیص درست نقاط ورود و خروج و داشتن حد سود و ضرر مشخص میباشد.
- توجه به این نکته که اگر ارزش سهمی نسبت به ارزش ماکزیمم خود 25 درصد کاهش یافت، آن را فروخته و خارج شود. بهاینترتیب از وقوع ضررهای بزرگ جلوگیری خواهد شد.
جدول زیر، درصدهای جبران ضرر برای رسیدن به نقطه سربهسر را نشان میدهد:
اگر سهمی 50 درصد از ارزش زمان خرید خود فاصله پیدا کرده، برای رسیدن به نقطه سربهسر باید 100 درصد سود کسب کنید تا جبران ضرر شود.
پیش از انجام معاملات درصد ریسک و بازده را بهدرستی بسنجید.
سرمایهگذاران موفق طبق اصول سرمایهگذاری، حداکثر ریسک در هر معامله را حداکثر 3 درصد در نظر میگیرند و حداقل مقدار نسبت بازده به ریسک را عدد 1 میدانند. درصورتیکه از 1 پایینتر بشد، ریسک معامله را نمیپذیرند.
جمعبندی
در این مقاله مفهوم مدیریت ریسک و سرمایه توضیح داده شد. سپس به معرفی دو نوع ریسک بازار سرمایه که شامل ریسک سیستماتیک و غیرسیستماتیک میباشد پرداختیم.
دانستیم که سرمایهگذاران دارای دو دید کوتاهمدت و بلند مدتی هستند که باتوجهبه روحیات و سن و شخصیت میزان ریسکپذیری افراد متفاوت است.
مدیریت سرمایه میتواند بر اعتبار و ماندگاری سهام گران در بازار تأثیر گذارد و میتواند در تعیین موفقیت یا شکست یک معامله کمک کند.
دانستن دانش مدیریت سرمایه به شما کمک خواهد کرد که از ضرر اجتناب کنید و سراغ معاملات سودآور بروید و حتی ضررهای خود را جبران کنید.
مدیریت سرمایه بدون داشتن دانش و اطلاعات کافی امکانپذیر نخواهد بود. در صورتی که شخصی اطلاعات کافی را ندارد یا از میزان ریسکپذیری خود اطلاعی ندارد، توصیه میشود برای جلوگیری از ضرر، به کسب اطلاعات و گذراندن دورههای آموزشی بپردازد و از کارشناس مدیریت سرمایه برای مدیریت سبد سرمایهگذاری خود راهنمایی بگیرد.
چگونه رابطه ریسک و بازده ، قدرت تصمیمگیری سرمایهگذاران را افزایش میدهد؟
ریسک و بازده در مدیریت مالی و اقتصادی همانند دو کفه یک ترازو هستند که تعادل بین آنها در رسیدن به موفقیتهای مالی کمخطر و ایمن بسیار حائز اهمیت است. درواقع افراد با توجه به میزان ریسکی که انجام میدهند، متناسب با آن بازده و نتیجه متفاوتی خواهند داشت. ازآنجاییکه رابطه ریسک و بازده در تجارت و اقتصاد خرد و کلان جایگاه بسیار مهمی دارد، در ادامه این مطلب به تشریح و شفافسازی بیشتر آن پرداخته میشود.
بررسی رابطه کلی ریسک و بازده :
ریسک و بازده دو مفهوم جدا از هم و قابلتفکیک از یکدیگر نیستند و در کنار هم معنا پیدا میکنند. بهعبارتیدیگر در هنگام سرمایهگذاری همیشه دو حالت وجود دارد یا سود و زیان آن از همان ابتدا روشن و واضح است یا اینکه هیچ چیزی صد درصد مشخص نیست و باید ریسک کرد تا بازده آن معلوم شود. بنابراین هر چه فرد بیشتر ریسک کند به همان اندازه احتمال شکست یا پیروزی و در اصل بازده او نیز بیشتر است. برای شناخت بهتر رابطه بازده و ریسک تعاریف متفاوتی را به کار میبرند که در زیر به برخی از آنها اشاره میشود.
انحراف معیار ریسک و بازده :
ازآنجاییکه ریسک مفهومی نسبی دارد برای درک بهتر و به دست آوردن نتایج احتمالی آن از محاسبات آماری استفاده میکنند که انحراف معیار بهترین انتخاب جهت نشان دادن رابطه ریسک و بازده است. به همین منظور چنانچه یک موقعیت مالی دارای انحراف معیار ریسک رو به بالا و زیادی باشد، پتانسیل بازده بیشتری نیز در آن وجود دارد و بالعکس. اما باید توجه کرد که این بازده فقط به معنای سود بیشتر نیست بلکه با ریسک بیشتر، ممکن است ضرر بیشتری هم در نتیجه و بازده کار عاید سرمایهگذار شود. حتی خطر از دست رفتن تمام سرمایه نیز در ریسک بالا وجود دارد که در این مورد بازده صفر خواهد بود.
ریسک برابر با اختلاف بازده اصلی با بازده مورد انتظار :
اکثر سرمایهگذاران معتقدند که بازده و نتیجهای که در ابتدا انتظار میرود به آن دست یابند با میزان بازده واقعی و پس از انجام کار متفاوت است که با به دست آوردن اختلاف میان این دو، ریسک یا احتمال آن سرمایهگذاری یا موقعیت مالی نیز مشخص میشود. بنابراین هر چه اختلاف بازده واقعی و مورد انتظار کمتر باشد، ریسک کمتری هم وجود دارد و با افزایش این اختلاف، فرد باید ریسک بیشتری کند. بهترین مثال برای درک این موضوع احتمال برنده شدن فرد در یک مسابقه بختآزمایی است که در با خرید برگه شانس یا جایزه اصلی (بازده موردانتظار) را خواهد برد و یا هیچ چیزی (بازده واقعی) عاید او نخواهد شد. بنابراین احتمال (ریسک) شرکت در آن بسیار بالا است.
انواع ریسک :
بهطورکلی بر اساس اینکه ریسک تحت تأثیر عوامل داخل یا خارج از شرکت یا بنگاه اقتصادی به جود آمده، به دو دسته زیر تقسیم میشوند:
۱. ریسک سیستماتیک :
چنانچه ریسک از عوامل دولتی یا عوامل بازار هدف که خارج از دسترس سرمایهگذار هستند، ناشی شده باشد.
۲. ریسک غیرسیستماتیک :
این دسته از ریسکها ربطی به عوامل خارج از دستگاه یا شرکت نداشته و به سیاستها و تصمیمات اتخاذشده در داخل مجموعه برمیگردد. مانند نرخ ارز
عوامل ایجادکننده ریسک :
اما عواملی سبب به وجود آمدن ریسک سیستماتیک یا غیرسیستماتیک میشود، متنوع و مختلف هستند که در ادامه نگاهی گذرا به برخی از آنها میکنیم:
۱. بازار :
شاید چرا ریسک و بازده اهمیت دارد؟ اصلیترین عامل تأثیرگذار در ریسک که سیستماتیک بوده و تحت کنترل سرمایهگذاران نیست را میتوان نوسان بازار ناشی از جنگ، تحریم، رکود اقتصادی، تغییرات در سیاستهای اقتصادی و امثال آن دانست که سبب تغییرات در بازده شده و ریسک بازار را ایجاد میکنند. ریسکهای که اغلب غیرقابلپیشبینی بوده و در سود و زیان سرمایهگذاری تأثیر مستقیمی دارد.
۲. نرخ ارز :
ارزش پول خارجی نسبت به پول رایج در یک کشور را نرخ ارز گویند که معمولاً دارای نوسانات زیاد و بالا و پایین شدن است. نرخ ارز یکی از عوامل مؤثر در ریسک است که از آن بهعنوان ریسک نرخ ارز یاد میکنند. درواقع میتوان گفت با تغییر در بازده سهام، نرخ ارز دچار نوسان میشود.
بنابراین برای بازرگانان و افرادی که در کار واردات و صادرات هستند همواره ریسک نرخ ارز وجود دارد که جز ریسکهای سیستماتیک است. با بالا رفتن نرخ ارز، واردکننده مجبور است با قیمت بیشتر محصول را وارد کنند بنابراین اغلب سود کمتری نصیبش خواهد شد. اما این وضع به سود صادرکنندگان بوده که با صادر کردن کالاهای داخلی به سود بیشتری عاید او شود.
۳. نرخ بهره :
سود یا زیان حاصل از مشارکت در سرمایهگذاریها را نرخ بهره گویند که یکی دیگر از عوامل تأثیرگذار در ریسک است. سرمایهگذار هنگامیکه اوراق مشارکتی با ارزش پایین تهیه میکند، ریسک نرخ بهره را به جان خریده است. زیرا با نوسانات نرخ بهره، بازده و سود او کم یا زیاد شده و متغیر است.
۴. تورم :
با افزایش تورم، قدرت خرید کاهش در نتیجه تقاضا در بازار کم میشود که از آن بهعنوان ریسک قدرت خرید یاد شده و جز عوامل ایجادکننده ریسک سیستماتیک محسوب میشود. همچنین ریسک ناشی از تورم باعث پایین آمدن ارزش سهام نیز میگردد که درواقع بهنوعی ریسک نرخ بهره به وجود میآورد.
۵. کسبوکار :
هنگامیکه یک سرمایهگذار در یک کسبوکار یا یک محصول خاص سرمایهگذاری میکنند ریسک تجاری کرده است. زیرا با نوسانات قیمت آن محصول، بازده و سود او نیز تغییر خواهد کرد. مانند سرمایهگذاری بر روی طلا که با بالا و پایین رفتن قیمت، سرمایهگذار سود یا زیان خواهد کرد.
۶. امور مالی :
این نوع ریسک ناشی از تصمیمات شرکت یا سرمایهگذار بوده و درواقع ریسکی غیر سیستماتیک که به آن ریسک مالی گفته میشود. مانند وقتیکه تقاضای دریافت وام میکند، میزان بدهیها را در مقابل نقدینگی افزایش میدهد و چنانچه نتواند اقساط آن را بهراحتی و در زمان مقرر پرداخت نکند، دچار ضرر شده و حتی امکان ورشکستگی نیز وجود دارد.
همانطور که اشاره شد، رابطه ریسک و بازده خطی بوده و هر دو با هم معنا پیدا میکنند. عوامل بسیاری باعث به وجود آوردن تغییرات در بازده موردانتظار و بازده واقعی میشود که ریسکهای متفاوتی را ایجاد میکنند که برخی از این عوامل خارجی و برخی از داخل مجموعه نشاءت میگیرند. میزان شناخت این عوامل و بازار و نیز اتخاذ تصمیمات درست و بهجا، قدرت ریسکپذیری شرکت یا فرد را نشان میدهد.
انواع ریسک در بازارهای مالی که باید با آنها آشنا باشید.
احتمالا با شنیدن کلمه ریسک به یاد خطر می افتید اما باید بگوییم ریسک در بازارهای مالی همیشه منفی و خطرناک نیست چرا که بدون ریسک، سودی نیز به دست نخواهد آمد. به طور کلی ریسک وقتی وجود دارد که از آینده نامطمئن هستیم. یعنی هرچه اطلاعات ما درباره اتفاقی در آینده بیشتر باشد یا مطمئن باشیم که آن اتفاق در آینده خواهد افتاد، ریسک کمتر میشود. برخلاف انتظارتان در بازارهای مالی، ریسک میتواند مفهوم مثبتی هم داشته باشد. ممکن است ما خود را در موقعیتی قرار دهیم که با وجود ریسک بالا، فرصت طلایی نصیبمان شود. پس در بازارهای مالی، میتوان گفت که ریسک، هم بعد مثبت دارد و هم بعد منفی. در بازارهای مالی، به اختلاف میان بازده مورد انتظار و بازده واقعی، ریسک میگویند. بازده مورد انتظار آن بازدهای است که از اهداف قیمتی که ما برای یک دارایی در نظر داریم، محاسبه میشود و بازده واقعی آن بازدهی است که در واقعیت به وجود میآید.
انواع ریسک در بازارهای مالی
به طور کلی میتوان ریسک را در دو گروه تقسیم بندی کرد.
- ریسک واقعی یا خالص
- ریسک پویا یا سودگرانه
ریسک واقعی در واقع همان خطرات فیزیکی مثل جنگ، بیماری، سیل، زلزله و. است. کنترل این نوع از ریسک در اختیار ما نیست و همیشه با خسارت همراه است. وجود بیمه، میزان خسارت در این ریسک را کم میکند.
در طرف مقابل، ریسک پویا قابل اندازهگیری است. درنتیجه میتوان سود یا زیان حاصل را محاسبه کرد. انواع سرمایهگذاری دارای این ریسک هستند. این نوع ریسک در صورت رفتار هوشمندانه، میتواند به نتایج مثبت و سود ده ختم شود.
ریسکپذیری در افراد
میتوان گفت به طور کلی سه گروه از افراد در بازارهای سرمایه از نظر ریسکپذیری وجود دارند:
افراد محافظه کار هستند و ترجیح میدهند بازده مطمئن تر و احتمال موفقیت بالا داشته باشند.
این دسته افراد جسوری هستند و ریسک بالا را به منظور دریافت سود بالا میپذیرند.
این افراد حاضر به سرمایه گذاری در بازار های پر ریسک نیستند ولی از ریسک کردن هم نمی ترسند.
ریسک ها در سرمایه گذاری
ریسک را میتوان به صورت کلی به دو گروه زیر تقسیم بندی کرد:
ریسک سیستماتیک
این ریسک به شرایط سیاسی و اقتصادی کلان کشور مربوط می شود و نمیتوان آن را حذف کرد. این نوع ریسک تاثیرش را بر روی کل بازار و صنایع میگذارد.
ریسک غیرسیستماتیک
این ریسک را میتوان مدیریت کرد و با بررسی، میزان این ریسک را به کمترین مقدار ممکن رساند. اگر چرا ریسک و بازده اهمیت دارد؟ یک شرکت مدیریت خوبی ندارد یا صنعتی که در آن فعالیت میکند شرایط خوبی ندارد، فروش این شرکت کم شده و محصولات جدیدی به بازار ارائه نداده و یا در رقابت با رقیبان تجاری عقب افتاده است، ما با بررسی شرایط این شرکت میتوانیم از خرید سهام و سرمایهگذاری در آن اجتناب کنیم. علاوه بر این، میتوان به ریسکهای دیگری در بازار سرمایه اشاره کرد.
ریسک تورم
نرخ تورم که هر ساله از طرف بانک مرکزی اعلام می شود و تاثیر روی ارزش پول ملی می گذارد. در دهه 80 با 100.000 تومان میتوانستید یک سکه تمام بخرید اما با این مقدار پول در دهه 90 چه کاری میتوانید انجام دهید؟ فرض کنید نرخ تورم سالیانه 20% باشد. در ابتدای سال شما در یک دارایی سرمایهگذاری میکنید و انتظار دارید با توجه به مطالعات و بررسیهایتان از پتانسیل این بازار در سال جاری، در انتهای سال 60% سود کنید. در پایان سال در صورتی که شما به بازدهی مورد نظرتان دست یابید، نه 60% بلکه تنها 40% با احتساب تورم سال سود کردهاید. حال اگر سال بعد تورم 30% باشد، احتمالا دیگر 60% سود انتهای سال برای شما جذاب نخواهد بود. باتوجه به میزان تورمی که هر ساله تجربه میکنیم، باید سرمایهگذاری را انتخاب کنیم که بهترین بازده در سال را داشته باشد که نهایتا با احتساب تورم سالیانه، بهترین بازدهی را داشته باشیم. به این ریسک که حاصل از افزایش نرخ تورم است، ریسک تورم میگویند.
ریسک نرخ سود (ریسک نرخ بهره)
ریسک نرخ سود یکی از انواع ریسک در بازارهای مالی است. اگر فرض کنیم نرخ سود بانکی امسال 18% باشد و شما در بازاری سرمایهگذاری کنید که بازدهی 20% دارد، این سرمایه گذاری، سرمایه گذاری خوبی است که بیش از بانک به شما سود میدهد. حالا اگر بانک مرکزی نرخ بهره را از 18 به 22% افزایش دهد، دیگر این سرمایهگذاری شما ارزشی ندارد چون با ریسک کمتر، بانک به شما سود 22% پرداخت میکند. همچنین چون در این مواقع که سود بانک بیشتر از سود دیگر بازارهاست، سرمایه از بازارهای مالی به بانک منتقل میشود که باعث رکود در این بازارها میشود. این ریسک در دنیای بورس بیشتر بر روی اوراق بهادار با درآمد ثابت تاثیرگذار است.
ریسک نرخ ارز
ریسک نرخ ارز بر روی سهام شرکت هایی تاثیر دارد که یا صادر کننده محصولات هستند یا وارد کننده مواد اولیه. درصورتی که نرخ ارز افزایش یابد، هزینه مواد اولیه شرکت که واردات دارد، بیشتر میشود در نتیجه سودی که می سازد، کمتر میشود. در مقابل صادرات محصولات شرکت دیگر گرانتر تمام میشود که باعث افزایش سود آن میشود. در شرکت اول افزایش نرخ ارز اتفاق خوبی نیست اما برای شرکت دوم میتوان گفت که اتفاق خوبی است. این نوع ریسک، از زیرمجموعههای ریسک سیستماتیک است و شرکتها و سرمایهگذاران تاثیر زیادی روی آن ندارند.
ریسک مالی
شرکتها برای توسعه برنامهها و فعالیتهای خود، میتوانند از بانک تسهیلات دریافت کنند که علاوه بر اصل پول، سود آن را نیز باید پرداخت کنند. این تسهیلات و تعهدات مالی هر شرکت در صورت مالی شرکت وجود دارد. هرچه تعهدات مالی شرکت بیشتر باشد، توانایی شرکت برای سوددهی کاهش مییابد و ریسک مالی شرکت افزایش مییابد.
ریسک نقدشوندگی
نقدشوندگی یک دارایی به این معناست که آن دارایی در چه مدتی به پول نقد تبدیل میشود. مثلا یک قطعه زمین به ارزش 100 میلیارد تومان، هرچقدر هم ارزنده باشد، از آنجایی که فروشش طول میکشد، نقدشوندگی پایینی دارد اما ممکن است همین 100 میلیارد سرمایهگذاری در یک سهم بورسی، به راحتی طی چند روز به پول نقد تبدیل شود که نشان میدهد آن سهم نقدشوندگی بالایی دارد. هرچه یک دارایی راحتتر به پول نقد تبدیل شود، نقدشوندگیاش بالاتر است. تصمیمات و عملکرد یک شرکت در بورس، باعث میشود تمایل افراد به خرید سهم آن شرکت تغییر کند و در نتیجه نقدشوندگی آن تغییر کند، این مساله را تحت عنوان ریسک نقدشوندگی بررسی می کنیم.
ریسک تجاری
یکی از انواع ریسک در بازارهای مالی، ریسک تجاری است. در دنیای تجارت، شرکتهایی که در یک گروه صنعتی فعالیت میکنند، رقیب تجاری هم هستند. مثلا در دنیا و کشورمان تعدادی کارخانه تولید اتومبیل در حال فعالیت هستند. ریسک تجاری، به عنوان قدرت شرکت در فروش محصولات و تامین هزینههای خود بررسی میشود. تقاضا برای محصول یک شرکت، هزینه تولید آن، حاشیه سود شرکت و. از عوامل تاثیرگذار بر این ریسک است.
ریسک اعتباری
این ریسک، ریسک عدم بازپرداخت سود یا اصل سرمایه است. اوراق قرضه دولتی کمترین میزان ریسک اعتباری و اوراق بهادار شرکت، بیشترین میزان این نوع ریسک را دارد.
ریسک سیاسی (ژئوپلتیک)
نبودن ثبات سیاسی، امکان وقوع جنگ داخلی یا خارجی، تغییرات در قوانین و. از انواع این ریسک است. ریسک سیاسی زیرمجموعه ریسکهای سیستماتیک است. هرگونه تغییرات در این ریسک، بر عملکرد شرکتها و قیمت سهام آنها تاثیرگذار است. هرچه سرمایهگذاری با افق بلندمدتتری برنامهریزی شود، این ریسک هم بیشتر میشود.
ریسک کشور
کشورها، همانند شرکتها اقدام به دریافت تسهیلات از نهادهای بینالمللی مالی (مثل صندوق بینالمللی پول) میکنند. زمانی که یک کشور توانایی پرداخت این تسهیلات را نداشته باشد، ریسک کشور افزایش می یابد. قدرت یک شرکت در بازپرداخت این تسهیلات، بر اقتصاد داخلی کشور تاثیر می گذارد. این ریسکها برروی تمامی بازارهای مالی یک کشور تاثیرگذار است. البته میزان تاثیرگذاری هر ریسک، به بازار مدنظر بستگی دارد.
ریسک به ریوراد چیست؟
ریسک به ریوراد یا نسبت سود به زیان، برای تعیین حد ضرر و حد سود برای سرمایهگذاری استفاده میشود. این نسبت به شکل زیر محاسبه میشود:
حد ضرر - قیمت سهم = ریسک (زیان)
قیمت سهم - حد سود = ریوارد (سود)
هرچه نسبت ریسک به ریوارد کمتر (مخصوصا کمتر از 50%) شود، سهم برای خرید مناسبتر است. اگر این نسبت بالای 100% باشد یعنی ریسک بیشتر از پتانسیل کسب سود است و معامله اصلا منطقی نیست. فرض کنید یک سهم را در قیمت 1000 تومان خریدهاید. حد ضرر 800 تومان و حد سود 1600 تومان است. با تعاریف فوق، ریسک معامله برابر 200 و ریوارد برابر 600 می باشد. بنابراین، با رعایت این حد سود و حد ضرر، ورود به چنین معامله ای منطقی می باشد.
بورس مناسب چه کسی است؟
برای پاسخ به این سوال باید اول بدانید که از نظر میزان ریسک پذیری، شما چه نوع معاملهگر یا سرمایهگذاری هستید. در بازار بورس ایران، اوراق مشارکت و اوراق اجاره، چون شرکت متعهد به بازپرداخت سود و اصل پول است، کمریسکترین نوع سرمایه گذاری است. سرمایه گذاری در صندوقهای سرمایه گذاری یا سبدگردانی، از آنجایی که توسط تیمهای حرفهای تحلیل بازار رصد میشوند، ریسک معقولی دارند اما همچنان ریسک بالاتری نسبت به اوراق بدهی دارند. خرید سهم شرکتها، چون تمامی ریسکهایی که در بالا گفته شد روی آن تاثیر دارد، ریسک معقول اما بیشتری نسبت به موارد قبلی دارد و در نهایت قراردادهای آتی هم از آنجایی که شرایط خاص خود را دارند، پرریسکترین حالت سرمایهگذاری در بورس است. چون بورس از نظر ریسک سرمایه گذاری گسترده است، شما با دانستن میزان ریسک پذیری خود، میتوانید انتخاب مناسبی برای سرمایهگذاری در بورس داشته باشید.
نمودار ریسک و بازده
هرچه ریسک در بازارهای مالی بیشتر باشد، بازدهی مورد انتظار ما نیز بیشتر میشود اما این قانون تا یک مقدار مشخصی از ریسک صادق است. از یک میزان ریسک، هرچه بیشتر ریسک کنیم، بازده مورد انتظار ما بیشتر نمی شود و ثابت میماند. با اندازه گیری حالات مختلف و مشاهده نمودار ریسک به ریوارد (بازده)، درک این مساله راحتتر است.
جمع بندی
در این مقاله با مفهوم ریسک در بازارهای مالی و انواع آن آشنا شدیم. ریسک یک جزء جدایی ناپذیر در بازارهای مالی به حساب می آید و بدون آن، سود نیز معنا ندارد. چیزی که اهمیت دارد، مدیریت ریسک می باشد که با روش های مختلفی صورت می گیرد و البته داشتن تجربه نیز در آن حرف اول را می زند.
ریسک مالی و انواع آن
برای هر فردی که میخواهد سرمایه خود را وارد بازار سرمایه و بازار بورس کند، توجه به برخی از فاکتورهای پیشرو از اهمیت بالایی برخوردار است. ترس از دست دادن سرمایه و کاهش ارزش دارایی یکی از دغدغههای مهم برای کسانی است که قصد ورود به بازارهای مالی را دارند. به همین خاطر توجه به کاهش ریسک مالی و خطراتی که ممکن است اصل سرمایه را تهدید کند، همواره مورد توجه بسیاری از معاملهگران و سرمایهگذاران بوده است. در این مقاله میخواهیم به بررسی و تعریف ریسک مالی بپردازیم و انواع آن را شرح دهیم و در ادامه مطالبی که به آنها اشاره خواهیم کرد:
انواع ریسک مالی
ریسک و بازده در مدیریت مالی
روشهای کاهش ریسک مالی
مزایا و معایب Financial Risk
مدیریت ریسک مالی
ریسک مالی (Financial Risk) چیست؟
ریسک مالی که به زبان انگلیسی Financial Risk تعریف میشود، به معنی خطر از دست دادن دارایی و کاهش ارزش دارایی در سرمایهگذاری مالی میباشد. در هر حال با ورود پول به بازار سرمایه، احتمال از دست رفتن بخشی از آن همواره وجود دارد. هر کسی که در بازارهای مالی سرمایهگذاری میکند، این احتمالات و خطرات را مورد بررسی قرار میدهد. بنابراین ریسک مالی میتواند به خطر از دست رفتن پول و سرمایه و نیز احتمال از دست دادن سرمایه و دارایی تعریف شود. در واقع هیچ کس دوست ندارد در بازار سرمایه ضرر کند اما این احتمال را همیشه به عنوان ریسک باید پذیرفت و در نظر گرفت.
در بازار بورس، ریسک مالی رابطه مستقیمی با بدهی شرکتها دارد و هر چقدر شرکتی از بدهیها و وامهای بیشتری برخوردار باشد، ریسک مالی بیشتری خواهد داشت.
انواع ریسک مالی
دستهبندی ریسک مالی بر اساس نوع سرمایهگذاری و نوع بازار مالی آن میتواند انواع مختلفی داشته باشد. در این قسمت سعی میکنیم تا این تقسیم بندی ها را شرح دهیم.
ریسک سرمایه گذاری
ذات بازار سرمایه همواره با ریسک همراه بوده است. هر معاملهای برای سرمایهگذاری، با خود خطر کاهش ارزش سرمایه و از دست دادن بخشی از دارایی را به همراه دارد. این نوع ریسک همانطور که از نام آن پیدا است به ریسکهایی که برای سرمایهگذاری در حوزههای مختلف صورت میگیرد، تعلق پیدا میکند.
این ریسک بیشتر در بازارهایی مثل بورس، دلار، طلا مربوط میشود که روزانه با نوسانات مختلفی مواجه میشوند و ریسک مالی آنها نسبت به دیگر بازارها بالاتر است.
ریسک بازار
این ریسک مربوط به نوسانات بازار میباشد و ریسک بازار میتواند مستقیم با نوسانات قیمتی همراه باشد به طوریکه با تغییرات قیمتی، قیمت سهم یا قیمت ارز دچار تغییر شود. همچنین میتواند به شکل غیر مستقیم با ریسک همراه شود به شکلی که فعل و انفعالات فرعی، سهم یا دارایی را دچار تزلزل و کاهش قیمتی کند.
ریسک نقدینگی
این ریسک، مربوط به نقد شدن سرمایه یا سهام مربوطه میباشد. وقتی شما در بازاری سرمایهگذاری میکنید، هر چقدر بتوانید به راحتی آن دارایی را به پول نقد تبدیل کنید، ریسک نقدینگی پایینتری را تجربه کردهاید. اینکه شما بتوانید سهم یا دارایی خود را با قیمت مناسب بفروشید و تبدیل به پول نقد کنید، مستقیماً به ریسک نقدینگی ارتباط خواهد داشت. برای مثال وقتی میخواهید سهام پالایشگاه نفت بندرعباس را خریداری کنید، ممکن است نوسانات آن روز بالا باشد و شما در قیمت دلخواه نتوانید سهم را خریداری کنید. همچنین زمانیکه به پول نقد آن سهم احتیاج دارید نتوانید به راحتی در قیمت مناسبی به فروش برسانید.
ریسک اعتبار
در این ریسک، میزان اعتبار پولی که شخص برای سرمایهگذاری از شخص دیگر یا نهاد دیگری قرض گرفته، مورد توجه قرار میگیرد. به عنوان مثال ممکن است فرد سرمایهگذار برای خرید سهام، از کارگزاری خود، مقداری اعتبار مالی تقاضا کند و پس از خریداری، قیمت سهم دچار افت و ضرر شود. در این حالت ریسک اعتبار به وجود خواهد آمد چرا که در آینده نزدیک باید این اعتبار را به کارگزاری پس بدهد. همینطور این ریسک میتواند مانند قرض گرفتن یا وام گرفتن در نظر گرفته شود.
ریسک عملیاتی
این ریسک مربوط به عدم کنترل و مدیریت مالی، اتفاقات غیر ارادی مثل کلاهبرداری میشود. ممکن است درست نبودن استراتژی سرمایهگذاری و سوء مدیریت در دسته ریسک عملیاتی قرار بگیرند.
ریسک و بازده در مدیریت مالی
این نکته همیشه مورد توجه سرمایهگذاران بازار قرار میگیرد که چه میزان ریسکی با چه میزان بازدهی برای سرمایهگذاری خود متحمل شدهاند. در نظر گرفتن نسبت ریسک به بازدهی از مهمترین پارامترهایی است که هر معاملهگری در بازار باید به آن اشراف داشته باشد، چرا که بسیار مهم است که شما برای رسیدن به بازدهی تا چه اندازه ریسک کردهاید. طبیعتاً هر چقدر با ریسک کمتری به بازدهی بیشتری برسید، نوع سرمایهگذاری و نوع معامله شما مناسب بوده است. بسیاری از تحلیلگران و معاملهگران بازار بورس، ابتدا میزان ریسکپذیری و شرایط سهم را به لحاظ موقعیت تکنیکالی یا شرایط سودآوری و بنیادی شرکت بررسی میکنند تا به این نتیجه برسند که آیا این میزان ریسک نسبت به انتظاری که از بازدهی و سود وجود دارد، منطقی به نظر میرسد یا نه. به همین نحو در دیگر بازارهای مالی این مدیریت مالی، مهم و تأثیرگذار به نظر میرسد که توجه به آن میتواند شما را به سمت سرمایهگذاری پر بازده و موفق سوق دهد.
روشهای کاهش ریسک مالی
همه معاملهگران و سرمایهگذاران در انواع بازارهای مالی توجه اصلی خود را روی کاهش ریسک مالی برای سرمایهگذاری میگذارند تا از دارایی و سرمایه خود، بهینه استفاده کرده باشند.
اما چه روشهایی را میتوان نام برد تا سرمایهگذاران، ریسک مالی خود را کاهش دهند؟
تجزیه و تحلیل شرایط
بسیاری از بازارهای مالی رابطه مستقیمی با شرایط اقتصادی، رکود و تورم، شرایط سیاسی و چرا ریسک و بازده اهمیت دارد؟ اجتماعی دارند. به همین خاطر قبل از ورود به سرمایهگذاری در حوزههای مختلف، بهتر است نسبت به شرایط موجود، اقدام کرد. هر چقدر در شرایط با ثبات اقتصادی، بتوانید اقدام به سرمایه گذاری کنید، ریسک مالی خود را تا حد زیادی کاهش دادهاید. بنابراین باید نسبت به شرایط، جوانب کلی را سنجید.
آموزش انواع تحلیل های بازار
بسیاری از کسانی که در بازارهای مالی مثل بازار بورس، به سود مناسبی دست پیدا میکنند، به انواع تحلیلهای بازار مثل تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی تا حد زیادی اشراف دارند و یا آموزش دیدهاند. به همین علت، طی مراحل آموزشی و تحلیلی در مراکز معتبر یا مطالعه کتب مختلف در این حوزه، میتواند باعث کاهش ریسک مالی شود.
مشورت از افراد آگاه و نهادهای مربوطه
اگر سابقه فعالیت در بازارهای مالی را ندارید یا از ریسک و احتمالات آن مطلع نیستید، بهتر است پیش از اقدام به سرمایهگذاری، از خبرگان این حوزه یا نهادهایی که میتوانند مشاورههای مخصوص و مؤثری بدهند، مشورت بگیرید تا بدون آگاهی به بازارهای مالی ورود پیدا نکنید.
حریص بودن را کنار بگذارید
در بازارهای مالی هر چقدر حرص و طمع خود را کمتر کنید و به سود تا حد مشخصی قانع باشید، میتوانید ریسک مالی خود را کمتر کنید چرا که حریص بودن بیش از اندازه ممکن است شما را در ورطه سرمایهگذاری ریسکپذیر گرفتار کند.
داراییهای خود را در بازارهای مختلف تقسیم کنید
اگر تمام دارایی و سرمایه خود را فقط در یک بازار سرمایهگذاری کنید، ریسک مالی خود را تا حد زیادی افزایش دادهاید. اما اگر سرمایه خود را در صنایع و بازارهای دیگری پخش کنید، احتمال کاهش دارایی یا از دست دادن بخشی از سرمایه را کمتر و کمتر کردهاید.
مزایا و معایب ریسک مالی
ریسک مالی به خودی خود امر منفی تلقی نمیشود و بسیاری از سرمایهگذاران در مواقع مناسب، ریسکپذیری خود را افزایش دادهاند و توانستند سود قابل توجهی نیز کسب کنند. ریسک مالی میتواند جنبه مثبت و منفی داشته باشد که در این قسمت به آنها میپردازیم:
مزایای ریسک مالی
- توجه به افزایش آگاهی از شرایط برای تصمیمگیری مناسب
- استفاده از ابزارهای تحلیل برای سرمایه گذاری ایدهآل
- در نظر گرفتن نسبت ریسکپذیری به بازدهی سرمایه گذاری
معایب ریسک مالی
- ممکن است از کنترل خارج شود و اتفاقات غیر قابل پیشبینی با آن همراه باشد.
- پایین آوردن ریسک در شرایط مختلف دشوار است.
- احتمال تاثیرپذیری از بازارهای دیگر وجود دارد.
مدیریت ریسک مالی
مدیریت ریسک مالی به فرآیندی گفته میشود که شما به عنوان سرمایهگذار، تمامی جوانب و شرایط موجود را برای سرمایهگذاری یا راه اندازی کسب و کار میسنجید تا بتوانید احتمال از دست دادن سرمایه و دارایی خود را به حداقل برسانید. در مدیریت ریسک مالی، تجزیه و تحلیل نسبت میزان ریسکپذیری به بازدهی مورد انتظار، اهمیت ویژهای پیدا میکند. داشتن استراتژی مناسب برای سرمایهگذاری و بررسی روشها و مدلها از مهمترین فاکتورها برای مدیریت ریسک مالی است.
جمعبندی
ریسک مالی از مفاهیم مهم و مؤثر در بازار سرمایه به شمار میرود که در نظر گرفتن آن و آگاهی از آن میتواند شما را به سمت سرمایهگذاری مناسب سوق دهد. کاهش ریسک مالی، دغدغه بسیاری از معاملهگران و سرمایهگذاران بازار است که در این مقاله ابتدا به تعریف ریسک مالی و سپس به راهکارهایی برای کاهش ریسک مالی پرداختیم. در این خصوص، افزایش آگاهی و آموزشهای لازم، میتواند تا حد زیادی در کاهش ریسک مالی تاثیرگذار باشد. به همین علت کارگزاری اقتصاد بیدار با بهرهمندی از مشاوران بازار سرمایه، آموزش بورس و. آماده خدمتگذاری به سرمایهگذاران و معاملهگران عزیز میباشد.
انواع ریسک در بازارهای مالی که باید با آنها آشنا باشید.
احتمالا با شنیدن کلمه ریسک به یاد خطر می افتید اما باید بگوییم ریسک در بازارهای مالی همیشه منفی و خطرناک نیست چرا که بدون ریسک، سودی نیز به دست نخواهد آمد. به طور کلی ریسک وقتی وجود دارد که از آینده نامطمئن هستیم. یعنی هرچه اطلاعات ما درباره اتفاقی در آینده بیشتر باشد یا مطمئن باشیم که آن اتفاق در آینده خواهد افتاد، ریسک کمتر میشود. برخلاف انتظارتان در بازارهای مالی، ریسک میتواند مفهوم مثبتی هم داشته باشد. ممکن است ما خود را در موقعیتی قرار دهیم که با وجود ریسک بالا، فرصت طلایی نصیبمان شود. پس در بازارهای مالی، میتوان گفت که ریسک، هم بعد مثبت دارد و هم بعد منفی. در بازارهای مالی، به اختلاف میان بازده مورد انتظار و بازده واقعی، ریسک میگویند. بازده مورد انتظار آن بازدهای است که از اهداف قیمتی که ما برای یک دارایی در نظر داریم، محاسبه میشود و بازده واقعی آن بازدهی است که در واقعیت به وجود میآید.
انواع ریسک در بازارهای مالی
به طور کلی میتوان ریسک را در دو گروه تقسیم بندی کرد.
- ریسک واقعی یا خالص
- ریسک پویا یا سودگرانه
ریسک واقعی در واقع همان خطرات فیزیکی مثل جنگ، بیماری، سیل، زلزله و. است. کنترل این نوع از ریسک در اختیار ما نیست و همیشه با خسارت همراه است. وجود بیمه، میزان خسارت در این ریسک را کم میکند.
در طرف مقابل، ریسک پویا قابل اندازهگیری است. درنتیجه میتوان سود یا زیان حاصل را محاسبه کرد. انواع سرمایهگذاری دارای این ریسک هستند. این نوع ریسک در صورت رفتار هوشمندانه، میتواند به نتایج مثبت و سود ده ختم شود.
ریسکپذیری در افراد
میتوان گفت به طور کلی سه گروه از افراد در بازارهای سرمایه از نظر ریسکپذیری وجود دارند:
افراد محافظه کار هستند و ترجیح میدهند بازده مطمئن تر و احتمال موفقیت بالا داشته باشند.
این دسته افراد جسوری هستند و ریسک بالا را به منظور دریافت سود بالا میپذیرند.
این افراد حاضر به سرمایه گذاری در بازار های پر ریسک نیستند ولی از ریسک کردن هم نمی ترسند.
ریسک ها در سرمایه گذاری
ریسک را میتوان به صورت کلی به دو گروه زیر تقسیم بندی کرد:
ریسک سیستماتیک
این ریسک به شرایط سیاسی و اقتصادی کلان کشور مربوط می شود و نمیتوان آن را حذف کرد. این نوع ریسک تاثیرش را بر روی کل بازار و صنایع میگذارد.
ریسک غیرسیستماتیک
این ریسک را میتوان مدیریت کرد و با بررسی، میزان این ریسک را به کمترین مقدار ممکن رساند. اگر یک شرکت مدیریت خوبی ندارد یا صنعتی که در آن فعالیت میکند شرایط خوبی ندارد، فروش این شرکت کم شده و محصولات جدیدی به بازار ارائه نداده و یا در رقابت با رقیبان تجاری عقب افتاده است، ما با بررسی شرایط این شرکت میتوانیم از خرید سهام و سرمایهگذاری در آن اجتناب کنیم. علاوه بر این، میتوان به ریسکهای دیگری در بازار سرمایه اشاره کرد.
ریسک تورم
نرخ تورم که هر ساله از طرف بانک مرکزی اعلام می شود و تاثیر روی ارزش پول ملی می گذارد. در دهه 80 با 100.000 تومان میتوانستید یک سکه تمام بخرید اما با این مقدار پول در دهه 90 چه کاری میتوانید انجام دهید؟ فرض کنید نرخ تورم سالیانه 20% باشد. در ابتدای سال شما در یک دارایی سرمایهگذاری میکنید و انتظار دارید با توجه به مطالعات و بررسیهایتان از پتانسیل این بازار در سال جاری، در انتهای سال 60% سود کنید. در پایان سال در صورتی که شما به بازدهی مورد نظرتان دست یابید، نه 60% بلکه تنها 40% با احتساب تورم سال سود کردهاید. حال اگر سال بعد تورم 30% باشد، احتمالا دیگر 60% سود انتهای سال برای شما جذاب نخواهد بود. باتوجه به میزان تورمی که هر ساله تجربه میکنیم، باید سرمایهگذاری را انتخاب کنیم که بهترین بازده در سال را داشته باشد که نهایتا با احتساب تورم سالیانه، بهترین بازدهی را داشته باشیم. به این ریسک که حاصل از افزایش نرخ تورم است، ریسک تورم میگویند.
ریسک نرخ سود (ریسک نرخ بهره)
ریسک نرخ سود یکی از انواع ریسک در بازارهای مالی است. اگر فرض کنیم نرخ سود بانکی امسال 18% باشد و شما در بازاری سرمایهگذاری کنید که بازدهی 20% دارد، این سرمایه گذاری، سرمایه گذاری خوبی است که بیش از بانک به شما سود میدهد. حالا اگر بانک مرکزی نرخ بهره را از 18 به 22% افزایش دهد، دیگر این سرمایهگذاری شما ارزشی ندارد چون با ریسک کمتر، بانک به شما سود 22% پرداخت میکند. همچنین چون در این مواقع که سود بانک بیشتر از سود دیگر بازارهاست، سرمایه از بازارهای مالی به بانک منتقل میشود که باعث رکود در این بازارها میشود. این ریسک در دنیای بورس بیشتر بر روی اوراق بهادار با درآمد ثابت تاثیرگذار است.
ریسک نرخ ارز
ریسک نرخ ارز بر روی سهام شرکت هایی تاثیر دارد که یا صادر کننده محصولات هستند یا وارد کننده مواد اولیه. درصورتی که نرخ ارز افزایش یابد، هزینه مواد اولیه شرکت که واردات دارد، بیشتر میشود در نتیجه سودی که می سازد، کمتر میشود. در مقابل صادرات محصولات شرکت دیگر گرانتر تمام میشود که باعث افزایش سود آن میشود. در شرکت اول افزایش نرخ ارز اتفاق خوبی نیست اما برای شرکت دوم میتوان گفت که اتفاق خوبی است. این نوع ریسک، از زیرمجموعههای ریسک سیستماتیک است و شرکتها و سرمایهگذاران تاثیر زیادی روی آن ندارند.
ریسک مالی
شرکتها برای توسعه برنامهها و فعالیتهای خود، میتوانند از بانک تسهیلات دریافت کنند که علاوه بر اصل پول، سود آن را نیز باید پرداخت کنند. این تسهیلات و تعهدات مالی هر شرکت در صورت مالی شرکت وجود دارد. هرچه تعهدات مالی شرکت بیشتر باشد، توانایی شرکت برای سوددهی کاهش مییابد و ریسک مالی شرکت افزایش مییابد.
ریسک نقدشوندگی
نقدشوندگی یک دارایی به این معناست که آن دارایی در چه مدتی به پول نقد تبدیل میشود. مثلا یک قطعه زمین به ارزش 100 میلیارد تومان، هرچقدر هم ارزنده باشد، از آنجایی که فروشش طول میکشد، نقدشوندگی پایینی دارد اما ممکن است همین 100 میلیارد سرمایهگذاری در یک سهم بورسی، به راحتی طی چند روز به پول نقد تبدیل شود که نشان میدهد آن سهم نقدشوندگی بالایی دارد. هرچه یک دارایی راحتتر به پول نقد تبدیل شود، نقدشوندگیاش بالاتر است. تصمیمات و عملکرد یک شرکت در بورس، باعث میشود تمایل افراد به خرید سهم آن شرکت تغییر کند و در نتیجه نقدشوندگی آن تغییر کند، این مساله را تحت عنوان ریسک نقدشوندگی بررسی می کنیم.
ریسک تجاری
یکی از انواع ریسک در بازارهای مالی، ریسک تجاری است. در دنیای تجارت، شرکتهایی که در یک گروه صنعتی فعالیت میکنند، رقیب تجاری هم هستند. مثلا در دنیا و کشورمان تعدادی کارخانه تولید اتومبیل در حال فعالیت هستند. ریسک تجاری، به عنوان قدرت شرکت در فروش محصولات و تامین هزینههای خود بررسی میشود. تقاضا برای محصول یک شرکت، هزینه تولید آن، حاشیه سود شرکت و. از عوامل تاثیرگذار بر این ریسک است.
ریسک اعتباری
این ریسک، ریسک عدم بازپرداخت سود یا اصل سرمایه است. اوراق قرضه دولتی کمترین میزان ریسک اعتباری و اوراق بهادار شرکت، بیشترین میزان این نوع ریسک را دارد.
ریسک سیاسی (ژئوپلتیک)
نبودن ثبات سیاسی، امکان وقوع جنگ داخلی یا خارجی، تغییرات در قوانین و. از انواع این ریسک است. ریسک سیاسی زیرمجموعه ریسکهای سیستماتیک است. هرگونه تغییرات در این ریسک، بر عملکرد شرکتها و قیمت سهام آنها تاثیرگذار است. هرچه سرمایهگذاری با افق بلندمدتتری برنامهریزی شود، این ریسک هم بیشتر میشود.
ریسک کشور
کشورها، همانند شرکتها اقدام به دریافت تسهیلات از نهادهای بینالمللی مالی (مثل صندوق بینالمللی پول) میکنند. زمانی که یک کشور توانایی پرداخت این تسهیلات را نداشته باشد، ریسک کشور افزایش می یابد. قدرت یک شرکت در بازپرداخت این تسهیلات، بر اقتصاد داخلی کشور تاثیر می گذارد. این ریسکها برروی تمامی بازارهای مالی یک کشور تاثیرگذار است. البته میزان تاثیرگذاری هر ریسک، به بازار مدنظر بستگی دارد.
ریسک به ریوراد چیست؟
ریسک به ریوراد یا نسبت سود به زیان، برای تعیین حد ضرر و حد سود برای سرمایهگذاری استفاده میشود. این نسبت به شکل زیر محاسبه میشود:
حد ضرر - قیمت سهم = ریسک (زیان)
قیمت سهم - حد سود = ریوارد (سود)
هرچه نسبت ریسک به ریوارد کمتر (مخصوصا کمتر از 50%) شود، سهم برای خرید مناسبتر است. اگر این نسبت بالای 100% باشد یعنی ریسک بیشتر از پتانسیل کسب سود است و معامله اصلا منطقی نیست. فرض کنید یک سهم را در قیمت 1000 تومان خریدهاید. حد ضرر 800 تومان و حد سود 1600 تومان است. با تعاریف فوق، ریسک معامله برابر 200 و ریوارد برابر 600 می باشد. بنابراین، با رعایت این حد سود و حد ضرر، ورود به چنین معامله ای منطقی می باشد.
بورس مناسب چه کسی است؟
برای پاسخ به این سوال باید اول بدانید که از نظر میزان ریسک پذیری، شما چه نوع معاملهگر یا سرمایهگذاری هستید. در بازار بورس ایران، اوراق مشارکت و اوراق اجاره، چون شرکت متعهد به بازپرداخت سود و اصل پول است، کمریسکترین نوع سرمایه گذاری است. سرمایه گذاری در صندوقهای سرمایه گذاری یا سبدگردانی، از آنجایی که توسط تیمهای حرفهای تحلیل بازار رصد میشوند، ریسک معقولی دارند اما همچنان ریسک بالاتری نسبت به اوراق بدهی دارند. خرید سهم شرکتها، چون تمامی ریسکهایی که در بالا گفته شد روی آن تاثیر دارد، ریسک معقول اما بیشتری نسبت به موارد قبلی دارد و در نهایت قراردادهای آتی هم از آنجایی که شرایط خاص خود را دارند، پرریسکترین حالت سرمایهگذاری در بورس است. چون بورس از نظر ریسک سرمایه گذاری گسترده است، شما با دانستن میزان ریسک پذیری خود، میتوانید انتخاب مناسبی برای سرمایهگذاری در بورس داشته باشید.
نمودار ریسک و بازده
هرچه ریسک در بازارهای مالی بیشتر باشد، بازدهی مورد انتظار ما نیز بیشتر میشود اما این قانون تا یک مقدار مشخصی از ریسک صادق است. از یک میزان ریسک، هرچه بیشتر ریسک کنیم، بازده مورد انتظار ما بیشتر نمی شود و ثابت میماند. با اندازه گیری حالات مختلف و مشاهده نمودار ریسک به ریوارد (بازده)، درک این مساله راحتتر است.
جمع بندی
در این مقاله با مفهوم ریسک در بازارهای مالی و انواع آن آشنا شدیم. ریسک یک جزء جدایی ناپذیر در بازارهای مالی به حساب می آید و بدون آن، سود نیز معنا ندارد. چیزی که اهمیت دارد، مدیریت ریسک می باشد که با روش های مختلفی صورت می گیرد و البته داشتن تجربه نیز در آن حرف اول را می زند.
دیدگاه شما