تفاوت بین سطوح حمایتی و مقاومتی


برای کسب اطلاعات بیشتر در رابطه با اندیکاتورها، می توانید مقاله 10 مورد از بهترین اندیکاتورهای تشخیص روند را مطالعه کنید.

الگوهای هارمونیک به زبان ساده و کامل

الگوهای هارمونیک (الگوهای فیبوناچی) الگوهایی هستند که با اشکال خاص و در نسبت‌های معینی از درصدهای فیبوناچی ایجاد می‌شوند. شناسایی این الگوها برخلاف الگوهای کلاسیک به تجربه و تمرین بیشتری احتیاج دارد، اما به مرور زمان، شخص می‌تواند حتی با چشم نیز این الگوها را تشخیص دهد. اساس الگوهای تکرارشونده یا هارمونیک بر مبنای نظریه‌ی لئوناردو فیبوناچی دانشمند و محقق سرشناس ایتالیایی و کاشف نظریه‌ی اعداد طلایی استوار است. علاوه بر این، الگوهای هارمونیک بر مبنای تحلیل تکنیکال بررسی روند معنادار موج‌های قیمتی و شناسایی روابط کمّی، ریاضی و هندسی بین آن‌ها قرار دارند. با گذشت زمان و حصول سابقه‌ی تاریخی روندهای قیمتی و تحلیل و بررسی روابط مکرر آن‌ها، قواعدی به دست آمدند که الگوهای هارمونیک از جمله مصادیق شاخص آن قواعد هستند. تلفیق این الگوها با روندهای قیمتی، فیبوناچی تریدینگ را پایه‌گذاری کرد که پیش‌بینی نقاط بازگشتی نمودارهای قیمتی (PRZ) را آسان می‌کرد.

اعداد فیبوناجی

اصل و مبنای الگوهای هارمونیک دنباله اعداد فیبوناچی است که قاعده کلی آن برابری هر عدد با جمع جبری دو عدد قبل از خود است. برای مثال: ۰.۱، ۲.۳، ۵.۸، ۱۳.۲۱، ۳۴، … با بررسی روند این دنباله، نسبت‌هایی بدست می‌آیند که همان نسبت‌های اعداد طلایی یا فیبوناچی نامیده می‌شوند. به عنوان مثال در این دنباله، حاصل تقسیم هر عدد بر عدد ماقبل از خود به سمت عدد ۱.۶۱۸ میل می‌کند که در واقع هر عدد نسبت به عدد ماقبل خود ۰.۶۱۸ افزایش یافته است. از تقسیم هر عدد به دومین عدد قبل از خود نیز نسبت دیگری به‌دست می‌آید. مهم‌ترین نسبت‌های به‌دست آمده عبارتند از: ۰.۲۳۶، ۰.۳۸۲، ۰.۵ و ۰.۶۱۸ که نسبت ۰.۶۱۸ به عنوان نسبت طلایی فیبوناچی شناخته می‌شود. البته عدد ۰.۵ را می‌توان حاصل تئوری معروف «داو» دانست که در این الگو نیز وارد شده است. نسبت‌هایی که درباره‌اشان سخن گفتیم، به مبنایی ریاضی و کاربردی در عرصه‌های گوناگون مبدل شده‌اند که یکی از کاربردهای رایج آن‌ها، استفاده از این نسبت‌ها جهت اعتبار بخشیدن به خطوط حمایتی و مقاومتی در نمودار روند قیمتی است. این اعتبارسنجی به گونه‌ای است که در یک روند نزولی خطوط حمایتی منطبق با نسبت‌های ۰.۲۳۶، ۰.۳۸۲، ۰.۵ و خصوصاً ۰.۶۱۸ به عنوان خطوط حمایتی محتمل‌تر بوده و در روندهای صعودی سطوح مقاومتی منطبق با نسبت‌های مذکور در قالب خطوط مقاومتی معتبرتر محسوب می‌شوند. بنابراین با تعیین خط روندهای فرضی که نسبت‌های فیبوناچی در آن‌ها صادق باشد، می‌توان نسبت به پیش‌بینی نقاط پیوت ماژور و پیوت مینور (نقاط شکست و اصلاح روند) و همچنین سایر تحلیل‌های درخور اقدام، سطوح حمایتی و مقاومتی را برای روندهای آتی پیش‌بینی کرده و یا اعتبار تحلیل و پیش‌بینی‌های دیگر را مورد ارزیابی قرار داد. الگوهای هارمونیک، الگوهایی تکراری و از جمله مباحث تکنیکال هستند که در نمودارهای قیمت پدیدار می‌شوند و ما با شناسایی و تشخیص آن‌ها می‌توانیم آینده‌ی قیمت سهام را پیش‌بینی کنیم و سودها سرشاری به دست آوریم. در تحلیل تکنیکال رفتار گذشته نمودار سهام اهمیت بسیاری دارد. رفتار نمودار نیز حاصل معاملات و رفتار تک تک افراد فعال در بازار است. در نتیجه هر روند و تغییری و هر نوع رفتار در نمودار قیمت، از رفتار معامله‌گران نشأت گرفته است.

آشنایی با انواع الگوهای هارمونیک

الگوهایی هارمونیک انواع مختلفی دارند. این الگوها معمولاً پس از یک افزایش یا کاهش بزرگ به تصویر کشیده می‌شوند. ما در ادامه به برخی گونه‌های مشهور آن‌ها اشاره می‌کنیم:

الگوی هارمونیک AB=CD

الگوی AB=CD یکی از متداول‌ترین و ساده‌ترین الگوهای هارمونیک است و معمولاً تشخیص آن نیز ساده‌تر بوده و بیشتر در بازار تکرار می‌شود. در این الگو ابتدا حرکت AB در جهت صعودی یا نزولی انجام می‌گیرد و سپس از نقطه‌ی B اصلاحی به اندازه‌ی تراز ۳۸/۲ تا ۸۸/۶ فیبوناجی AB انجام می‌شود که خط BC نام می‌گیرد. سپس خطی از نقطه‌ی C هم‌جهت با AB و به اندازه‌ی AB تشکیل می‌شود که آن را خط CD می‌گویند. خط CD همچنین در تراز ۱۲۷/۲ تا ۲۶۱/۸ خط BC قرار می‌گیرد. الگوی AB=CD به‌صورت صعودی و نزولی وجود دارد. همان‌طور که اندازه‌ی دو خط AB و CD برابر است، بهتر است که میزان زمان تشکیل این دو نیز با هم برابر باشد.

ساده ترین الگوهای هارمونیک

الگوی گارتلی

الگوی گارتلی یک الگوی چند بُعدی در الگوهای هارمونیک است که از بسط و توسعه‌ی ترازهای فیبوناجی به دست آمده است. این الگو بسیار قدرتمند است و شناخت آن، می‌تواند باعث انجام معاملات سودآور شود. الگوی گارتلی از پنج نقطه‌ی X، A، B، C، D تشکیل شده است که تشخیص جایگاه هریک از این نقاط بسیار مهم است. در این الگو خط XA اولین خطی است که تشکیل می‌شود و از بقیه بزرگ‌تر و طولانی‌تر است. بعد از XA، خط AB که در جهت معکوس است شکل می‌گیرد. در این حالت الگو پتانسیل الگوی AB=CD را دارد. خط BC نیز در جهت (صعودی یا نزولی) XA شکل می‌گیرد. خط نهایی نیز CD است، زیرا نقطه‌ی D نقطه‌ی بازگشت الگو است.

الگوی هارمونیک گارتلی

الگوی خفاش

این الگو از نظر ساختاری مشابه الگوی گارتلی است. این الگو نیز از پنج نقطه‌ی X، A، B، C، D و خط XA نیز از همه بزرگ‌تر است. خط AB نیز اصلاح XA است که ۰/۳۸ تا ۰/۵۰ تراز فیبوناجی است. نقطه‌ی بازگشت، یعنی D نیز در تراز دقیق ۰/۸۸۶ فیبوناجی است. تفاوت این الگو با الگوی گارتلی نیز در این است که تراز نقطه‌ی B باید کمتر از ۰/۶۱۸ باشد. الگوی خفاش نیز به‌صورت صعودی و نزولی وجود دارد.

الگوی هارمونیک خفاش

الگوی پروانه

الگوی پروانه نیز از الگوهای هارمونیک بسیار قدرتمند است. این الگو هم چند بُعدی است و از پنج نقطه‌ی اصلی X، A، B، C، D تشکیل شده است. یکی از مهم‌ترین شرایط اعتبار الگوی پروانه تشکیل الگوی AB=CD است. در این الگو نیز XA ابتدا تشکیل می‌شود و سپس در اصلاح آن خط AB که نقش مهمی در تشکیل الگوی AB=CD و نقطه‌ی بازگشت، یعنی D دارد. تفاوت الگوی پروانه با الگوی گارتلی این است که نقطه‌ی D از خط XA عبور می‌کند. الگوی پروانه نیز صعودی و نزولی است.

الگوهای هارمونیک پروانه

برای مطالعه بیشتر در این مورد می‌توانید پست "معامله سهام در بورس بر اساس الگوی هارمونیک پروانه" را مطالعه کنید.

الگوی خرچنگ

این الگو از نظر ظاهری تفاوت بین سطوح حمایتی و مقاومتی مشابه الگوی پروانه است و از پنج نقطه‌ی X، A، B، C، D تشکیل شده است. در این الگو نیز ابتدا خط XA شکل می‌گیرد و در اصلاح آن خط AB تشکیل می‌گیرد. تفاوت الگوی خرچنگ با الگوی پروانه در تراز نقطه‌ی B است که در تراز ۰/۶۱۸ خط XA قرار دارد. نقطه‌ی D در تراز ۱/۶۱۸ XA قرار دارد.

نمونه الگوهای هارمونیک خرچنگ

سخن آخر

در معامله‌گری به سبک الگوهای هارمونیک از مجموعه‌ی متنوعی از نسبت‌های فیبوناچی برای تعریف الگوها استفاده می‌شود. با این حال، معامله‌گری به سبک الگوهای هارمونیک فقط به تعریف و تشخیص الگوهای قیمتی ختم نمی‌شود؛ هرچند که در قدم اول بایستی فرصت‌های محتمل معاملاتی و قواعد خاص را تشخیص داد تا بتوان مدیریت موقعیت معاملاتی را بهتر تنظیم کرد. برای بالا بردن شانس موفقیت معامله و کاهش ریسک باید به این موارد توجه کنیم:

تشخیص معامله

صرف‌نظر از اینکه از چه نوع سیستم معاملاتی استفاده می‌کنید، قدم اول یافتن فرصت‌های معاملاتی محتمل است. تکنیک‌های معاملاتی هارمونیک از الگوهای قیمتی تکراری که در گذشته اثبات شده‌اند و نشانگر محدوده‌های اشباع خرید و اشباع فروش هستند، استفاده می‌کنند. درک تفاوت میان الگوهای مختلف هارمونیک برای بهینه کردن فرصت‌های معاملاتی خاص بسیار ضروری است.

اجرای معامله

پس از تعیین محتمل‌ترین فرصت معاملاتی، معامله‌ی اصلی باید تعیین شود. موارد زیادی باید در دوره‌ی مشخصی مورد ارزیابی قرار گیرند. باید درستی الگو تعیین شود و تصمیم نهایی در اجرای معامله هم در نظر گرفته شود.

مدیریت معامله

پس از تصمیم به اجرای معامله، موارد کلی دیگری هم هستند که باید در طول فرآیند معامله بررسی شوند. اگر معامله اجرا شده، باید موقعیت معاملاتی طبق قواعد به‌خصوصی جهت بهتر ساختن سود و ریسک معامله مدیریت شود. این سه مرحله بسیار مهم هستند. فرآیند کلی معامله‌گری به سبک الگوهای هارمونیک به همین سه مرحله وابسته است. در هر سیستم معاملاتی همیشه باید فرصت‌های محتمل معاملاتی، اجرای معامله و مدیریت معامله تا زمان بسته شدن، زیرنظر مستقیم معامله‌گر باشند. توصیه ما به شما این است که حتماً قبل از ورود به معامله، الگوهای هارمونیک را کاملاً مطالعه و درک کنید. مهم‌ترین عامل در معامله‌گری به سبک الگوهای هارمونیک، توانایی تشخیص ساختارهای قیمتی بر اساس نسبت‌های فیبوناچی است. این تکنیک‌ها بسیار دقیق هستند و سیستم معاملاتی را ایجاد می‌کنند که نیازمند شرایط خاص برای اجرای هر دستور معاملاتی است. تقریباً می‌توان گفت که تعیین محدوده‌های بازگشتی توسط الگوهای هارمونیک بسیار منحصربه‌فرد است. محاسبات خاص باعث شگفتی شما از میزان دقت الگوها خواهد شد.

اهمیت انتخاب تایم فریم در تحلیل تکنیکال

تایم فریم در تحلیل تکنیکال

تحلیل تکنیکال مملو است از مفاهیم مختلفی که تسلط بر آن‌ها لازمه تبدیل شدن به یک تحلیلگر تکنیکال توانمند است. یکی از مفاهیم ابتدایی که در این حوزه مطرح می‌شود، بحث تایم فریم است. زمانی که به دنبال بررسی تغییرات قیمت دارایی در یک بازه زمانی خاص هستیم، بحث تایم فریم به میان می‌آید. نمودارهای کندل استیک به عنوان یکی از مشهورترین نمودارها در تحلیل تکنیکال صرفاً قیمت باز، بسته شدن و همچنین کمترین و بیشترین قیمت یک دارایی را در طول روز معاملاتی نشان می‌دهد. اما گاهی اوقات ما به دنبال آن هستیم که تغییرات قیمت را در یک بازه زمانی به طور پیوسته مورد بررسی قرار دهیم. در اینجا باید از نمودارهای دیگری استفاده کرد و به کمک تایم فریم بازه زمانی مورد نظر را روی نمودار تعیین نمود. اگر می‌خواهید بدانید که تایم فریم چیست و چه کاربردی در تحلیل تکنیکال دارد، در ادامه با ما همراه باشید.

فهرست عناوین مقاله

تایم فریم چیست؟

عبارت Time Frame در زبان فارسی به بازه زمانی ترجمه می‌شود؛ اما بین معامله‌گران در بازارهای مالی همان اصطلاح تایم فریم مرسوم شده است. وقتی صحبت از نمودار قیمت یک سهم یا دارایی دیگر به میان می‌آید، به طور ناخودآگاه باید مفهوم زمان نیز در نظر گرفته شود. این زمان می‌تواند در چند دقیقه تا چند ماه متغیر باشد. به این بازه زمانی که برای بررسی تغییرات قیمت یک دارایی در نظر گرفته می‌شود، اصطلاحاً تایم فریم گفته می‌شود.

انتخاب بهترین بازه زمانی برای تحلیل تکنیکال و پیش‌بینی روند قیمت یک دارایی از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است. معمولاً تایم فریم‌ها به سه دسته کوتاه‌مدت، میان‌مدت و بلندمدت تقسیم تفاوت بین سطوح حمایتی و مقاومتی می‌شوند. با این وجود هر فرد باید متناسب با استراتژی معاملاتی خاص خودش و همچنین نوع بازی که در آن فعالیت می‌کند، تایم فریم مورد نظرش را انتخاب کند. در ادامه در خصوص انتخاب بهترین تایم فریم در تحلیل تکنیکال بحث می‌کنیم.

انواع تایم فریم در تحلیل تکنیکال

تا اینجا با مفهوم تایم فریم در تحلیل تکنیکال آشنا شدیم. حال نوبت به آن می‌رسد که انواع بازه‌های زمانی که در تحلیل‌ها مورد استفاده قرار می‌گیرد را مورد بررسی قرار دهیم.

1. تایم فریم کوتاه‌مدت

تایم فریم‌های کوتاه‌مدت صرفاً مناسب تریدرهایی است که به طور دائمی در بازار فعالیت می‌کنند و زمان زیادی را در معامله‌گری سپری می‌کنند. نکته مهم در خصوص این دسته از تایم فریم‌ها آن است که به دلیل بازه زمانی کوتاهی که برای آن‌ها انتخاب می‌شود، جزئیات بیشتری از نمودار به نمایش در می‌آید. به همین دلیل می‌توان سیگنال‌های بیشتری از نمودار استخراج کرد؛ چراکه الگوهای تحلیل تکنیکال در این بازه زمانی بهتر قابل تشخیص است.

البته به تبع اینکه بازه زمانی در این شیوه محدود است، باید توجه داشته باشید که زمان کمی برای استخراج نکات مورد نظر در نمودار دارید. تایم فریم کوتاه مدت مناسب کسانی است که به دنبال نوسان گیری در بازار هستند.

2. تایم فریم میان‌مدت

تایم فریم‌های میان مدت معمولاً روی بازه‌های زمانی بین پانزده دقیقه تا یک روز تقسیم می‌شوند. معامله‌گرانی که از این نوع تایم فریم‌ها استفاده می‌کنند، نیاز به رصد دائمی بازار ندارند و می‌توانند با استفاده از تحلیل بنیادی در کنار اخبار اقتصادی پیرامون دارایی، اقدام به معامله در بازار کنند.

3. تایم فریم بلندمدت

تایم فریم‌های بلندمدت از روزانه آغاز می‌شود تا ماهانه ادامه پیدا می‌کند. استفاده از این تایم فریم‌ها بیشتر مناسب معامله‌گرانی است که به دنبال تحلیل رفتار سهم در بلندمدت هستند. به این ترتیب می‌توان تصویری از عملکرد قیمتی آن به دست آورد. البته بسیاری از تحلیلگران تفاوت بین سطوح حمایتی و مقاومتی بنیادی نیز نیم نگاهی به نمودار قیمت سهام در تایم فریم‌های بلندمدت می‌اندازند.

مهم‌ترین عوامل مؤثر در انتخاب تایم فریم چیست؟

همان‌طور که اشاره کردیم عوامل متعددی در انتخاب تایم فریم معاملاتی برای هر فرد اثرگذار هستند که در اینجا به برخی از مهم‌ترین آن‌ها اشاره می‌کنیم.

1. نوع بازار مالی

در بازار بورس ایران به دلیل محدودیت نوسان قیمت در طول یک روز، معمولاً استفاده از تایم فریم‌های کوتاه مدت چندان کارایی ندارد. بنابراین بهترین تایم فریم بورس ایران در میان‌مدت یا بلندمدت بسته به نوع استراتژی معاملاتی تعیین می‌شود. اما در مقابل در فارکس و بازار ارزهای دیجیتال به دلیل آنکه بازار هیچ‌گونه دامنه نوسانی ندارد و همچنین نوسانات بسیار زیادی در کوتاه مدت در دارایی‌ها رخ می‌دهد، می‌توان از تایم فریم کوتاه مدت استفاده نمود. در واقع تایم فریم مناسب نوسان‌گیری در کوتاه‌مدت یا میان مدت تعیین می‌شود.

2. تعیین سطوح حمایت و مقاومت

یکی از مهم‌ترین اصول در معامله‌گری در بازارهای مالی، بررسی کردن سطوح حمایت و مقاومت دارایی است. بهترین تایم فریم برای تحلیل تکنیکال باید به گونه‌ای انتخاب شود که این سطوح حمایتی یا مقاومتی با دقت بالایی تعیین شوند. در همین راستا، تایم فریم‌های کوتاه مدت احتمال خطا در خرید و فروش‌ها را افزایش می‌دهد ولی در مقابل هرچه بازه زمانی طولانی‌تر در نظر گرفته شود، درصد خطا به مراتب کاهش پیدا می‌کند.

3. روش تحلیل افراد

الگوهای قیمتی که در نمودار قیمت یک دارایی تشکیل می‌شود، به عنوان فرصت‌های معاملاتی به شمار می‌روند که افراد برای ورود یا خروج از یک دارایی می‌توانند مورد استفاده قرار دهند. وقتی تایم فریم در تحلیل تکنیکال خیلی بزرگ در نظر گرفته می‌شود، باید زمان زیادی را به انتظار نشست تا الگوهای قیمتی در نمودار مشاهده شود. اما هرچه تایم فریم در بازه زمانی کوتاه‌تری انتخاب شود، به همان اندازه امکان مشاهده الگوهای قیمتی بیشتر می‌شود. در نتیجه فرصت‌های معاملاتی بیشتری پیش روی معامله‌گر قرار می‌گیرد. اما هیچ‌گاه این طور نیست که فرصت‌های معاملاتی بیشتر به معنی کسب سود بیشتر باشد. بلکه لازم است تا یک حالت بهینه‌ای بین تایم فریم و فرصت‌های معاملاتی بسته به روش تحلیل انتخاب شود.

4. استراتژی معاملاتی

اگر جزء کسانی هستید که ترید کردن را به عنوان جزئی از وجود خود به شمار می‌آورند و لحظه به لحظه با بازار زندگی می‌کنند، تایم فریم‌های کوتاه مدت می‌تواند گزینه مناسبی برای شما باشد. اما واقعیت این است که این شیوه ترید کردن دشواری‌های خاص خودش را دارد و افراد باید متحمل فشارهای عصبی زیادی شوند. ولی به هر ترتیب روحیه برخی از معامله‌گران با این شرایط سازگار است و می‌توانند از این شرایط سخت گلیم خود را از آب بیرون بکشند. به همین دلیل حتماً باید روحیه شخصی و استراتژی معاملاتی برای انتخاب تایم فریم مناسب در نظر گرفته شود.

5. افق زمانی سرمایه‌گذاری

برخی به عنوان نوسان گیر در بازار فعالیت می‌کنند و به همین دلیل نیاز دارند که هر لحظه در بازار حضور داشته باشند و افق زمانی معاملاتی خود را کوتاه مدت در نظر می‌گیرند. اما در مقابل کسانی نیز هستند که در نقش سرمایه‌گذار در بازار فعالیت می‌کنند و افق زمانی خود را طولانی مدت در نظر می‌گیرند. این افراد می‌توانند در تایم فریم‌های بلندمدت را در نظر بگیرند.

چگونه می‌توان بهترین تایم فریم در تحلیل تکنیکال را انتخاب کرد؟

انتخاب بهترین تایم فریم در تحلیل تکنیکال برای هر فردی باید به صورت اختصاصی صورت بگیرد. اما با این وجود به تجربه ثابت شده است که نکات زیر در انتخاب تایم فریم باید در نظر گرفته شود:‌

  • در بورس ایران بهترین تایم فریم برای معامله‌گری معمولی، تایم فریم روزانه است. اگر به دنبال نوسان گیری هستید نیز باید از بازه زمانی 30 دقیقه‌ای استفاده کنید.
  • در بازار ارزهای دیجیتال با افق سرمایه‌گذاری بلند مدت بهترین بازه زمانی، روزانه است و برای نوسان گیری می‌توان از تایم فریم 30 دقیقه‌ای استفاده کرد. این بازه زمانی بهترین تایم فریم برای نوسان گیری ارز دیجیتال نیز به شمار می‌رود.
  • در بازار فارکس نیز نباید به هیچ عنوان از بازه زمانی کمتر از یک ساعت استفاده کنید و بهترین تایم فریم‌ها چهارساعته یا یک روزه است.

تایم فریم‌های مناسب برای سبک‌های مختلف معامله‌گری

یک بحث مهم دیگر درباره انتخاب بهترین تایم فریم در تحلیل تکنیکال وجود دارد و آن مربوط به انتخاب تایم فریم مناسب با توجه به سبک‌های معاملاتی است. البته آنچه در ادامه ذکر می‌کنیم برای عموم تریدرها صادق نیست و ممکن است تریدری باشد که از تایم فریم‌های متفاوتی با آنچه اشاره می‌کنیم، استفاده کند. این مسئله به انتخاب استراتژی معاملاتی هر فرد بستگی دارد.

1. تایم فریم مناسب سبک معاملات پایان روز

کسانی که شغل اول‌شان ترید کردن نیست و نمی‌توانند به صورت دائمی بازار را رصد کنند، از سبک معاملات پایان روز بهره می‌برند. در این روش از تایم فریم روزانه، هفتگی و ماهانه استفاد می‌شود تا دید بلندمدت روی نمودار قیمت حاصل شود.

2. تایم فریم مناسب معامله‌گران بنیادی

معامله‌گران بنیادی نیز روی پارامترها و متغیرهای کلان مؤثر در بازار و دارایی‌ها متمرکز هستند. به همین دلیل خیلی در قید و بند نوسانات کوتاه‌مدت قرار نمی‌گیرند. بهترین تایم فریم برای معامله‌گران بنیادی، تایم فریم هفتگی و ماهانه است. البته زمانی که التهابات در بازار به اوج می‌رسد برای مدیریت ریسک به سراغ تایم فریم روزانه هم می‌روند.

3. تایم فریم مناسب معاملات بین روزی

معامله‌گرانی هستند که پوزیشن‌های معاملاتی خود را در کمتر از یک روز کاری در بازار می‌بندند. تحیل تکنیکال پایه و اساس ترید کردن این دسته از معامله‌گران است. تایم فریم یک دقیقه، پنج دقیقه، پانزده دقیقه، سی دقیقه و یک ساعت بهترین گزینه برای این گزوه از تریدرها است.

4. تایم فریم مناسب برای معامله مبتنی بر خبر

در طول یک روز دائما اخبار اقتصادی گوناگونی در بازار مخابره می‌شود. گاهی اوقات این اخبار به طور مستقیم به یک دارایی مربوط می‌شوند و در برخی مواقع نیز تأثیر غیر مستقیمی روی بازار دارند. تشخیص اخبار واقعی از دروغ و همچنین درک میزان اثرگذاری آن‌ها بر بازار در کوتاه مدت و بلندمدت کار فوق‌العاده دشواری است. تنهای عده معدودی از تریدرها در سراسر بازارهای مالی هستند که می‌توانند از این داده‌ها و خبرها اطلاعات مورد نظر خود را استخراج کنند. در این سبک معامله نیز از تایم فریم‌های یک دقیقه، پنج دقیقه و پانزده دقیقه استفاده می‌شود.

5. تایم فریم مناسب معاملات اسکالپ

اسکالپرها کسانی هستند که دیوانه‌وار عاشق بازار هستند و تمام وقت خود را در بازار سپری می‌کنند. این دسته از معامله‌گران به ندرت از پشت سیستم بلند می‌شوند و هر لحظه چشم‌شان به صفحه مانیتور دوخته شده و بازار را رصد می‌کنند. این روش معامله‌گری چالش‌های روحی و روانی جدی را نیز برای افراد به دنبال دارد و تنها معامله‌گران حرفه‌ای که از لحظه لحظه حضورشان در بازار لذت می‌برند، از آن استفاده می‌کنند. تایم فریم‌های یک دقیقه و پنج دقیقه مهم‌ترین تایم فریم‌هایی است که اسکالپرها استفاده می‌کنند.

کلام پایانی

در این مقاله بررسی کردیم که مفهوم تایم فریم چیست و چرا انتخاب تایم فریم در تحلیل تکنیکال باید نهایت دقت را در نظر گرفت. واقعیت این است که انتخاب بازه زمانی صحیح برای معامله‌گری نیاز به تجربه دارد. برای دستیابی به تجربه نیز باید زیر نظر افراد متخصص مدتی فعالیت نمایید تا به مهارت کافی دست پیدا کنید.

واگرایی در بازار فارکس چیست و چگونه بر اساس واگرایی ها معامله کنیم؟

واگرایی در بازار فارکس

در این مطلب قصد داریم تکنیکی را به شما آموزش بدهیم که به کمک آن می‌توانید در کف‌ها بخرید و در سقف‌ها بفروشید. اگر سابقه حضور در بازار را داشته باشید احتمالا تجربه تلخ از دست دادن سودهایتان یا از دست دادن بخشی از یک روند را داشته‌اید. یک ضرب المثل معروف در بازارها وجود دارد که می‌گوید سود مثل بستنی است! اگر سریع برای خوردن آن اقدام نکنید آب می‌شود. با توجه به فصل تابستان و گرم بودن هوا نیاز دیدیم تا مبحث واگرایی و نحوه معامله بر اساس آن را به طور کامل بررسی کنیم تا حواستان به بستنی‌هایتان باشد😅! این مطلب را از دست ندهید.

واگرایی در فارکس چیست؟

Divergence در فارکس زمانی اتفاق می‌افتد که یک دارایی در خلاف جهت یک اندیکاتور تکنیکال، مثل Rsi یا اسیلاتور حجم حرکت می‌کند. هنگام معامله جفت ارزها در فارکس، دایورجنس معمولا به عنوان نشانه‌ای از تضعیف جهت قیمت فعلی، از دست دادن حرکت و در نتیجه تغییر احتمالی روند است.

Divergence ها یک شاخص پیش رو هستند که می‌توانند تغییرات قیمت و چرخش در بازار را قبل از رخ دادن پیش بینی کنند. به همین علت بهتر است آن‌ها را یاد بگیرید. اگر به خوبی بتوانید بر آن‌ها مسلط شوید می‌توانید راهکاری برای بهبود استراتژی معاملاتیتان باشد. برای Take profit و Stop loss نیز می‌توانید بر اساس سطوح پرایس اکشنی، کندل استیک و سطوح حمایتی و مقاومتی اقدام کنید.

نحوه یافتن واگرایی در فارکس

در گام اول تریدر باید مشخص کند که از چه اندیکاتورهای تکنیکالی می‌خواهد استفاده کند. Indicator ها و اسیلاتورهای زیادی برای این کار وجود دارند که عبارتند از:

  • Commodity Channel Index (CCI)
  • MACD (Moving Average Convergence Divergence)
  • Momentum
  • Relative Strength Index (RSI)
  • Stochastic Oscillator
  • Williams Percent Range

نوع اندیکاتوری که انتخاب می‌کنید تاثیری بر تحلیل نخواهد داشت بنابراین نیازی نیس در این مورد وسواس زیادی به خرج بدهید.

همانطور که در بالا گفته شد معمولا ابزارهایی که مورد استفاده قرار می‌گیرند عبارتند از Rsi، Macd، Cci، Stochastic و … . پس از انتخاب آن را بر روی چارت بیاندازید و شروع به پیدا کردن مناطقی کنید که اندیکاتور و قیمت با هم، هم سو نیستند.

بررسی انواع واگرایی

برای این که بتوانید راحت تر واگرایی ها را تشخیص دهید بهتر است بدانید که Divergence ها به 3 دسته کلی تقسیم می‌شوند که عبارتند از:

دایورجنس‌های معمولی و مخفی هر کدام به دو دسته تقسیم می‌شوند. بنابراین شما باید در مجموع بر روی چارت به دنبال چهار حالت زیر باشید:

واگرایی معمولی مثبت (RD+)

این حالت زمانی رخ می‌دهد که قیمت می‌تواند یک کف جدید (L) بزند اما اندیکاتور نمی‌تواند این کار را بکند. در پایان یک روند نزولی شاهد آن هستیم و نوید یک روند صعودی و گرفتن پوزیشن لانگ را می‌دهد. این Divergence به ما می‌گوید که قدرت خریداران بیشتر از فروشندگان است.

واگرایی معمولی منفی (RD-)

در انتهای یک روند صعودی به وجود می‌آید. قیمت سقف جدیدی می‌زند اما اندیکاتور موفق نمی‌شود سقفی بالاتر از سقف قبلی ایجاد کند.

واگرایی مخفی مثبت (HD+)

این اتفاق هنگامی رخ می‌دهد که که قیمت کفی بالاتر از کف قبلی خود تشکیل می‌دهد ولی اندیکاتور یک کف پایین تر تشکیل می‌دهد. این حالت در انتهای یک روند اصلاحی و در یک کانال صعودی پیش می‌آید. پس از این که اصلاح قیمت تمام شد شما می‌توانید در جهت ادامه روند پوزیشن بگیرید. این واگرایی نوید دهنده ادامه روند صعودی است و شما با مشاهده آن می‌توانید وارد موقعیت خرید شوید.

وگرایی مخفی منفی (HD-)

در یک روند نزولی به وجود می‌آید که قیمت توانایی رسیدن به سقف قبلی را ندارد ولی اندیکاتور موفق می‌شود یک سقف جدید بزند. معمولا در کانال‌های نزولی در زمانی اتفاق می‌افتد که قیمت به منظور اصلاح رو به بالا حرکت می‌کند. واگرایی مخفی منفی نشان‌دهنده ادامه روند نزولی است و موقع گرفتن پوزیشن Sell است.

واگرایی زمانی (TD)

دایورجنس زمانی به دو دسته معمولی و هوشمند تبدیل می‌شود.

در این نوع Divergence تضاد رفتاری بین قیمت و زمان از اهمیت برخوردار است و اندیکاتورها در آن نقشی ندارند. زمانی که قیمت در زمان بیشتری نسبت به گام قبلی اصلاح کند واگرایی اتفاق می‌افتد.

واگرایی معمولی: دایورجنس زمانی معمولی زمانی اتفاق می‌افتد که تعداد کندل‌های فاز اصلاح بیشتر از کندل‌های فاز قبل باشد.

واگرایی زمانی هوشمند: بر خلاف واگرایی زمانی معمولی تعداد کندل‌ها اصلاح کمتر از کندل‌های حرکت فاز قبل است. اما درصد اصلاح زمانی بیشتر از اصلاح قیمتی است.

سخن پایانی

حتی اگر واگرایی بخشی از استراتژی معاملاتی شما نباشد، ارزش آن را دارد که از آن به عنوان مکمل استفاده کنید. زیرا می‌توانند مانند یک سیگنال اضافی عمل کنند. به هر حال استفاده از آن‌ها به تنهایی توصیه نمی‌شود. اما یکی از سیگنال‌های قوی در بازار به حساب می‌آید.

تازه ترین تحلیل تکنیکال اف ایکس استریت از سطوح حمایتی و مقاومتی قیمت طلا

سایت طلا : تازه ترین تحلیل تکنیکال نشان می دهد که گمانه زنی های مربوط به افزایش نرخ بهره فدرال رزرو آمریکا و انتشار آمارهای مهم اقتصادی آمریکا منطقه یورو و چین در روزهای آینده تاثیر زیادی بر قیمت طلا خواهد داشت.

تازه ترین تحلیل تکنیکال اف ایکس استریت از سطوح حمایتی و مقاومتی قیمت طلا

به گزارش سایت طلا به نقل از پایگاه اینترنتی اف ایکس استریت، تحلیلگران اقتصادی بر این باورند که نگرانی های مربوط به وضعیت اقتصادی جهان از یک سو مانع از کاهش شدید قیمت و تقاضای طلا شده ولی از سوی دیگر گمانه زنی های مربوط به افزایش نرخ بهره فدرال رزرو آمریکا، فشار زیادی بر قیمت جهانی این فلز زرد وارد کرده است.

بر اساس این گزارش انتشار آمارهای ناامید کننده در خصوص وضعیت اقتصادی چین تاثیر زیادی بر تصمیم اخیر فدرال رزرو آمریکا در تثبیت نرخ بهره بانکی داشته است.

البته هنوز این احتمال وجود دارد که فدرال رزرو آمریکا در نشست اکتبر یا دسامبر نرخ بهره را برای نخستین بار در ده سال اخیر افزایش دهد.

به باور فعالان بازار طلا این اقدام فدرال رزرو می تواند در کوتاه مدت موجب تقویت ارزش دلار شده و قیمت جهانی طلا را کاهش دهد.

تحلیل تکنیکال نشان می دهد سطح حمایتی قیمت طلا در کوتاه مدت 1129 دلار خواهد بود و در صورت شکسته شدن این سطح قیمت طلا به کمتر از 1109 و سپس 1102 دلار خواهد رسید.

سطح مقاومتی قیمت طلا نیز در شرایط کنونی 1135 دلار است و اگر این سطح شکسته شود قیمت طلا به زودی به بیش از 1142 و سپس 1151 دلار افزایش خواهد یافت.

سایت طلا خبرهای پیشبینی را به درخواست کاربران قرار داده و خود هیچ گونه اعتقادی به پیشبینی قیمت ها ندارد.

استراتژی معاملاتی با استفاده از ابر کومو

استراتژی معاملاتی با استفاده از ابر کومو

یکی از بهترین استراتژی های معاملاتی که برای ارزیابی در بازار سرمایه گذاری استفاده می شود، استراتژی ایچیموکو می باشد که می تواند به کاربران سیگنال هایی با کیفیت های مختلف را ارائه دهد. با استراتژی ایچیموکو می توان ریسک ها و خطرات احتمالی در معاملات را به حداقل رساند و یا مهار کرد. از تفاوت بین سطوح حمایتی و مقاومتی سیستم ایچیموکو برای نمودار سازی و تحلیل تکنیکال می توان به راحتی استفاده کرد. در این مقاله قصد داریم به بررسی استراتژی معاملاتی با استفاده از ابر کومو به عنوان یکی از بخش های ایچیموکو بپردازیم.

ابر کومو چیست؟

ابر کومو چیست؟

Ichimoku Clouds یا ابرهای ایچیموکو نوعی اندیکاتور حرکتی و روشی برای تحلیل تکنیکال می باشد که می تواند جهت احتمالی قیمت را در بازار ارزهای دیجیتال تشخیص و نمایش دهد. بنابراین معامله گران می توانند از آن برای تشخیص بهتر روند و بهترین زمان برای شروع و پایان معامله استفاده کنند. ابرهای ایچیموکو توسط یک روزنامه نگار ژاپنی به نام Goichi Hosada، در اواخر دهه ۱۹۳۰ ابداع شدند. استراتژی معاملاتی با استفاده از ابر کومو یکی از مواردی می باشد که برای معامله گران کاربردهای متعددی دارد.

اندیکاتور ابر کومو می تواند به معامله گران سطح دقیق تری از حمایت و مقاومت را ارائه دهد. نشان دادن مسیر صحیح به تریدرها، هدف اصلی طراحی سیستم ابر ایچیموکو می باشد. این اندیکاتور شامل 5 مولفه اصلی می باشد که می توانند علامت های تجاری قابل اتکا را به نمایش بگذارند. این 5 مولفه شامل خط تنکانسن (Tenkan-Sen)، خط کیجون سن (Kijun-Sen)، خط چیکواسپن (Chikou Span)، سنکواسپن A یا (Senkou Span A)، سنکواسپن B یا (Senkou Span B) می باشد که در استراتژی معاملاتی با استفاده از ابر کومو نقش مهمی دارند.

خط های ابر کومو

1- خط تنکانسن (Tenkan-Sen)

خط تنکانسن (Tenkan-Sen) یا خط تبدیل و یا برگشت، نقطه میانی 9 کندل آخر را نشان می دهد. خط تنکانسن از فرمول [(9 دوره بالا + 9 دوره کم) تقسیم بر 2] به دست می آید و ایچیموکو با این فرمول محاسبه می شود.

2- خط کیجون سن (Kijun-Sen)

از خط کیجون سن یا Base Line برای نمایش نقطه میانی 26 کندل آخر استفاده می شود که از طریق فرمول [(26 دوره بالا + 26 دوره کم) تقسیم به 2] به دست می آید.

3- خط چیکواسپن (Chikou Span)

خط چیکواسپن (Chikou Span) به تریدرها امکان مقایسه قیمت فعلی بازار را با قیمت‌ قبلی می دهد که در واقع مهم ترین کاری است که این خط انجام می دهد. این خط یا نمودار، خط تاخیری نیز نامیده می شود. از آن جایی که قیمت فعلی همیشه کندل عقب تر قرار دارد، خط چیکواسپن به خط تاخیری شهرت یافته است.

4- سنکواسپن A یا (Senkou Span A)

برای نمایش دو مرز ابر از سنکواسپن A (Senkou Span A) یا همان Leading Span A استفاده می شود که می تواند بین خط برگشت و خط بیس، نقطه میانی را مشخص کند. [(خط تبدیل + خط پایه) / 2] فرمول محاسبه این خط می باشد.

5- سنکواسپن B یا (Senkou Span B)

سنکواسپن B (Senkou Span B) یا Leading Span B برای نمایش مرزهای دوم ابر مورد استفاده قرار می گیرد. یعنی نشان دهنده نقطه وسط 52 کندل آخر می باشد. این خط با فرمول [(اوج 52 دوره + کمترین 52 دوره) / 2] به دست می آید.

نحوه استفاده از ابر ایچیکومو در تریدهای روزانه

نحوه استفاده از ابر کومو در تریدهای روزانه

ابر ایچیموکو و استراتژی زون به زون، یکی از بهترین روش ها برای ترید روزانه و سریع هستند. در این استراتژی، قیمت تمایل دارد به محض بسته شدن کندل داخل ابر ایچیموکو، از طرف دیگر ابر کومو بازدید کند. در ایچیکومو، سیگنال های فروش به صورت شهودی هستند. سیگنال خرید زمانی رویت می شود که از زیر ابر kumo، شمعی شکسته و در بالای دهانه Lead A بسته شود. کاربران زمانی می توانند سیگنال ها را مشاهده کنند که شمعدانی از بالای زیر ابر kumo شکسته و در زیر دهانه Lead A بسته شود.

استفاده از ابر ایچیموکو برای معاملات سوئینگ

در اندیکاتور ایچیموکو، ابر کومو یک عنصر اصلی است که پیش بینی 26 دوره آینده را به معامله گران ارائه می دهد و آنها می توانند برای سیگنال ترید چرخش قیمت در کومو از آن استفاده کنند، زیرا با بکارگیری Ichimoku Cloud، ترید سوئینگ به خوبی کار می کند.

چه زمانی چرخش کومو اتفاق می افتاد؟

در زمان برخورد Leading Span A و Leading Span B، چرخش کومو اتفاق می افتد. زمانی سیگنال برگشت صعودی رخ می دهد که Leading Span A از Leading Span B عبور کند. بنابراین برای سیگنال چرخش نزولی نیز برعکس این حالت رخ می دهد.

سیگنال‌های ترید ابرهای ایچیموکو

انواع مختلفی از سیگنال ها توسط ابرهای ایچیموکو تولید می شوند که می توان آن ها را به سیگنال‌های دنبال کننده ی روند و سیگنال‌های حرکت آنی تقسیم بندی کرد. بر طبق رابطه بین قیمت بازار، خط تبدیل (Tenken-Sen) و خط مبنا (Kijun-Sen)، سیگنال‌های حرکت آنی ایجاد می‌شوند. زمانی که قیمت بازار و خط تبدیل، هر دو و یا یکی از آنها در بالای خط مبنا حرکت کنند، سیگنال‌های حرکت آنی صعودی ایجاد می‌شوند. زمانی که قیمت بازار و خط مبنا هر دو و یا یکی از آنها در زیر خط مبنا حرکت کنند، سیگنال‌های حرکت آنی نزولی ایجاد می‌شوند. (برخورد بین خط مبنا و خط تبدیل به عنوان صلیب TK شناخته می‌شود.)

طبق رنگ ابر و موقعیت قیمت بازار در ارتباط با ابر، سیگنال‌های دنبال کننده ی روند، ایجاد می‌شوند. رنگ ابر تفاوت بین محدوده‌های مقدم A و B را انعکاس می دهد. زمانی احتمال بیشتری وجود دارد که یک روند صعودی باشد که همواره قیمت‌ها در بالای ابرهای ایچیموکو باشند. همچنین زمانی که حرکت قیمت‌ها در پایین ابرهای ایچیموکو صورت بگیرد این امکان وجود دارد که روند نزولی باشد. روند خنثی نیز معمولا زمانی که قیمت‌ها در داخل ابر به کناره‌ها حرکت می‌کنند، رخ می دهد.

استراتژی معاملاتی با استفاده از ابر کومو

استراتژی معاملاتی

مرحله اول: بر اساس ابر کومو لازم است که در بالای ابر، قیمت بسته شود. بنابراین معامله گران باید منتظر این فرآیند باشند که به عنوان یک سیگنال قوی و آغاز کننده روند صعودی جدید می باشد. هدف از ایجاد ابر این است که سطوح حمایتی و مقاومتی برجسته شوند. این سطوح چندین لایه دارند و فقط یک خط نمی باشد. هنگام رخ داد شکستگی در ابر و زیر ابر ایچیموکو، در بازار یک تغییر عمیق ایجاد شده است.

مرحله دوم: صبر کردن برای کراس اوور می باشد. باید بعد از قطع ابر توسط قیمت و بالاتر از ابر، کراس اوور رخ بدهد. خط تبدیل باید خط بیس را از پایین بشکند. لازم است که این دو مورد همزمان با هم رخ دهد تا بتوان به معامله وارد شد. برای یک استراتژی مووینگ اوریج نیز می توان از اندیکاتور ایچیموکو استفاده کرد. این اندیکاتور در عین حال که پیچیده است اما می تواند روش های ساده ای نیز ارائه کند.

مرحله سوم: خرید کندل بعدی بعد از کراس اوور می باشد. کاربران می توانند با استفاده از ایچیموکو هر زمان که قیمت بالاتر از ابر معامله قرار گرفت، برای انجام معامله خرید شروع به کار کنند. معامله گران می توانند پس از کراس اوور، خرید را در شروع کندل بعدی انجام دهند.

مرحله چهارم: قرار دادن حد ضرر در زیر کندل شکست ابر است که کاربران با قرار دادن حد ضرر در زیر کندل شکست ابر می توانند از ضرر در معامله جلوگیری کنند و به معامله در جهت اصلی وارد شوند. قرار گیری سطح سود، مورد بعدی ست که باید در این سیستم بررسی شود.

مرحله پنجم: قرار دادن حد سود در مکان کراس مجدد خطوط بیس و تبدیل است که برای رضایت داشتن از نتیجه معامله و کسب سود از آن باید به خارج شدن از معامله آن هم زمانی که خط تبدیل از زیر خط پایه عبور کند، توجه نمود. هم زمان با این کار، معامله گران می توانند منتظر شکسته شدن قیمت زیر شوند.

وضعیت قیمت و ابر کومو

- در صورتی که قیمت بالای ابر کومو باشد، روند صعودی است و ابر کومو نقش حمایت را دارد.

- در صورتی که قیمت پایین ابر کومو باشد، روند نزولی است و ابر کومو نقش مقاومت را دارد.

- قوی یا ضعیف بودن مقاومت یا حمایت ابر کومو به ضخامت ابر کومو بستگی دارد.

- در صورتی که قیمت در درون ابر کومو باشد نشان دهنده این است که روند خاصی وجود ندارد. (توصیه می شود که داخل ابر کومو معامله صورت نگیرد.)

- در صورتی که ابر کومو سبز (صعودی) باشد، روند صعودی و در صورتی که ابر کومو قرمز (نزولی) باشد، روند نزولی می باشد.

نمونه ای از نمودار استراتژی معاملاتی با استفاده از ابر کومو

نمودار استراتژی معاملاتی با استفاده از ابر کومو

در این مثال، ابر ایچیموکو ناحیه ای است که به رنگ نارنجی سایه می اندازد که نمایانگر ناحیه کلیدی حمایت و مقاومت است. نمودار نشان می دهد که ETF SPDR S&P 500 همچنان در یک روند صعودی باقی می ماند زیرا قیمت فعلی در بالای ابر معامله می شود. اگر قرار بود قیمت وارد فضای ابری شود، معامله گران منتظر تغییر احتمالی روند خواهند بود.

برای کسب اطلاعات بیشتر در رابطه با اندیکاتورها، می توانید مقاله 10 مورد از بهترین اندیکاتورهای تشخیص روند را مطالعه کنید.

سطوح مقاومت و حمایت

برای شناسایی مناطق حمایت و مقاومت می توان از نمودار ابرهای ایچیموکو استفاده کرد. محدوده مقدم A معمولا در روندهای صعودی به عنوان یک خط حمایتی و در روندهای نزولی به عنوان یک خط مقاومت عمل می‌کند. کندل استیک‌ ها در هر دو مورد، تمایل دارند که نزدیک به محدوده مقدم A حرکت کنند، اما در صورتی که قیمت به داخل ابر حرکت کند، این امکان وجود دارد که محدوده مقدم B به عنوان خط حمایت یا خط مقاومت عمل کند. از آن جایی که هر دو محدوده‌های مقدم، پیش بینی ۲۶ دوره در آینده را انجام دهند، در پیش بینی مناطق حمایت و مقاومت احتمالی به تریدرها کمک می کنند.

قدرت سیگنال

قدرت سیگنال‌های ایجاد شده توسط ابر ایچیموکو، به این بستگی دارند که در هنگام اصلاح قیمت ارائه شده اند و یا در روند قدرتمندتر ارائه شده اند. در صورتی که یک سیگنال بخشی از یک روند واضح ‌تر و قوی‌ تر باشد، همیشه نسبت به سیگنال ارائه شده در مواقع اصلاح قیمتی، قدرت بیشتری دارد. یعنی در صورتی که یک سیگنال صعودی تفاوت بین سطوح حمایتی و مقاومتی مطابق با یک روند صعودی اتفاق نیفتد، می تواند برای معامله گران گمراه کننده باشد. بنابراین زمان ایجاد سیگنال، شناسایی رنگ و موقعیت ابر اهمیت دارد. همچنین باید حجم ترید را نیز مد نظر قرار داد.

نکته بعدی این است که استفاده از ایچیموکو با تایم فریم‌ های کوتاه‌ تر ممکن است باعث ایجاد سیگنال‌های اشتباه شود. بنابراین برای دریافت سیگنال های معتبرتر باید به تایم فریم‌ های طولانی‌تری (نمودارهای روزانه، هفتگی و ماهیانه) توجه کرد. ترکیب ابرهای ایچیموکو با امواج الیوت، برای کسانی است که با امواج الیوت کار می‌کنند، استراتژی مناسبی محسوب می شود. اگر چه عملکرد ابرهای ایچیموکو برای یافتن نقطه خروج الیوت، چندان خوب نیستند ولی بهترین ابزار برای یافتن نقطه ورود در امواج الیوت می باشند.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.